مردم افغانستان باز هم حماسه آفریدند!

 

مردم افغانستان باز هم حماسه آفریدند!

 

 

دستگیر صادقی

 

دیروز یکبار دیگر مليون ها افغان علي رغم تهديد و تخويفي که صورت گرفته بود و از طريق رسانه های جمعي نيز همواره برجسته ميگرديد،  شجاعانه و با قبول خطر زنده گي برای خود و خانواده خود، در شرايط بسيار نا مساعد جويي و جغرافيايي پای صندوقهای رای رفتند و به اينگونه غرور و آزاد منشي خويش را به نمايش گذاشتند. آنها با اين عمل دليرانه و بدون ترس از عواقب آن روز شانزدهم  ماه حمل 1393 مطابق پنجم ماه اپریل سال 2014 را به يک روز تاريخي مبدل کردند.

 

مردم افغانستان با اشتراک گسترده و پرشور، زير نام انتخابات رياست جمهوری، در حقيقت، یکبار دیگر نفرت و انزجار خود را از جنگ و جنگ افروزان، استبداد و ستم، تعصب و تحجر ابراز داشتند و به اين وسيله آرزومندی شان را برای بريدن از گذشته ننگين فرياد کردند. گذشته یی که خلاف اراده مردم آزاده کشور مان بالای آنان به جبر و حیل گوناگون تحمیل شده بوده است. نمايش عظيم، بي سابقه و منظم مردم به خاطر فردای روشن،  آنقدر چشمگير و غير منتظره  بود که موضوع انتخاب رئيس جمهور را به حاشيه کشانيد و در حقیقت نفس انتخابات را به پیروزی رسانید.

 

در شرایط بسیار دشواری که بر کشور تحمیل گردیده و از اثر آن  ثبات و امنيت  به مخاطره افتیده است، سازمان های ملي و سراسری سياسي وجود ندارند، نهاد های اجتماعي و مدني از رشد کافی برخوردار نیستند، و بالاخر شخصیتهای آگاه، مدبر، وطن دوست و ملی مطرح نیستند، نباید توقع داشت که انتخابات عادلانه، آزاد، سراسری و منصفانهء مردمي به خاطر انتخاب بهترين و مناسبترين شخص برگزار گردد. این توقع و آرزومندی یک خواست شریفانه یی پیش از وقت است، زیرا هنوز هم انتخاب از میان  بد، بدتر و بدترین برجسته میگردد. در نبود اين مولفه های اساسي، هياهو بخاطرآنچه که منطقا نمي تواند به گونه قانونمند وجود داشته باشد، یعنی انتخاب بهترینها، عوام فريبي است و خود فريبي. اما حقيقت مسلم اين است که:  مردم افغانستان با اين اشتراک گسترده و عظيم و آنهم پس از سالهای جنگ فرسايشي و تحمیلی، و تداوم آن،  به جهان نشان دادند که از آگاهي و بلوغ لازم سياسي برخوردار اند و صاحبان اصلي قدرت در اين سرزمين صرف آنان اند. مردمي که از اقوام مختلفي با هم برادر متشکل شده اند و در افتخارات و ذلت ها، در پیروزی ها و شکستهای اين کشور خود را سهيم ميدانند و حالا ميخواهند وطن دوست داشتني شان پس ازاين، از مصيبت تعصب، تحجر، جنگ و نفاق برای همیش دور باشند.

 سهمگيری بسيار وسيع زنان و تقريبا پا به پای مردان، مایه افتخار و سربلندی است. اين خود نشاندهندهً نفرت و انزجار زنان آزاده کشور از جنگ افروزان و تفنگ به دستان است.

 مردم جهان از طريق رسانه های بين المللي به تماشا نشستند که انبوهي عظيمي از زنان افغان که در حق آنها در جريان ساليان متمادی ، بدترين و خشنترين ظلم و ستم رواداشته شده  و هنوز هم در زير چادری تحميلي طالباني  که مایه ذلت هر افغان است قرار دارند، ولي با آنهم در صف های طولاني ايستاده شدند و شجاعانه و آگاهانه ولي خاموشانه فرياد کشيدند و به اين وسيله اظهار موجوديت کردند و از حق رای خود استفاده بردند.

  اين زنان شجاع و آزاده افغان بي هراس از تهديد مرگ آوران و خفاشان، دست فرزندان خويش را دردست گرفته، بارش باران، ريزش برف و شلاق توفان را به جان خريده، و راه های طولاني را با پای پياده طي نموده، تا به جهانيان نشان بدهند که: ماهم هستيم !! اين همه نادیده گرفتن و ظلم و ستمي که در حق ما روا داشته ايد ديگر بس است!!

 نمايش بزرگ انتخاباتي به صورت نمادین و سمبوليک به ميدان تبارز و تجلي اراده مردم قهرمان افغانستان مبدل گرديد. بايد در مقابل اين مردم صبور و بزرگوار سر تعظيم فرود آورد.

 مردم در حقيفت با اشتراک آگاهانه و گسترده خويش ثابت نمودند که تمام تصورات داده شده در مورد آنها به جهانيان که بصورت عموم از ذهن مسموم زمامداران پاکستانی و عمال شان، و گویا این که این کشور همانند و گوشه یی از «وزیرستان شمالی» است، تا چه حد بي پايه و بي اساس بوده است. آنعده تحليلگران و به اصطلاح افغانستان شناساني که سالها واقعيت ها را ناديده گرفته و به خاطر دل خوشي محافل قدرت و بر طبق ادعا هايی بسيار نادرست شماری از گروه های مغرض و بريده شده از مردم، درباره  مردم افغانستان مي گفتند و مي نوشتند و به اين وسيله دروغ مي بافتند و به خورد جهانيان ميدادند، باید خجالت زده  و شرمسارانه بسوی واقعیت ها بنگرند. و این مردم آزاده و سرشار از تاریخ و فرهنگ پر بار را با قبایل آن طرف سرحد که زیر فشار تعصب و تحجر طالبانی خرد و خمیر شده اند، یکی نشمارند. مردم با به راه انداختن اين سيل عظيمي که همه جهانيان شاهد آن بودند، یکبار دیگر آن نابخردان و ناآگاهان پرگو را شرمنده ساختند. کاش همچو اشخاص در آينده، حرمت اين مردم سربلند را بدانند.

  این تحلیلگران و به اصطلاح افغانستان شناسان !  بايد ميدانستند که افغانستان پس از يازدهم سپتمبرتولد نشده است. اين کشورو مردم آن تاريخي بيش از پنج هزار ساله دارد و در جريان اين مسير طولاني، فراز و فرود های زيادی را به تجربه نشسته، و تمدن های بزرگي را با درخشش عظيم، ثبت تاريخ تمدن بشری کرده است. با دريغ و درد جانسوز که مردم آزاده اين کشور بنابر بر موقعيت بسيار حساس جغرافيا ـ سياسي و در چنگال خونين و آهنين زمامداران مستبد و وابسته به قدرت های استعماری، فرصت ابراز اراده آزادانه و مستقل خويش را نه يافته بوده اند. اين فرصت را با استبداد خشن از مردم گرفتن و نظام های متعصب و متحجر را با جبر و حيله بر مردم تحميل کردن، و حتا آب و نان شان را از آنها دزديدن و بعد مردم را فقير و پای لچ و جاهل دانستن و معرفي کردن، صرف کار مغرضان و ابلهان است. کار دشمناني است که مي خواهند برای اين کشور و مردم آن،  به هيچوجه اعتبار و حيثيتي بر جا نگذارند.

 جادارد که از سربازان دلیر و طن و نیروهای امنیتی که در تامین امنیت انتخابات با دل و جان کوشیدند و قربانی دادند با ستایش فراوان یاد کرد. همچنان از جوانان عزیزی که در رسانه ها مشغول کار اند و بصورت خستگی ناپذیر و پیهم این رویداد عظیم را پوشش خبری دادند با امتنان سپاسگزاری نمود. شما هم افتخار آفریدید!

 در حاشيه اين نمايش بزرگ، ما شاهد بازی های بسيار مضحکی از جانب شمار زیادی از نامزدان ریاست جمهوری نیز بودیم.  آنان با شعار های که بیشترینه ماهیت "تجارتی" داشت به میدان رقابت آمدند. از آزادی و دموکراسی ، رشد و ترقی  می گفتند بدون آن که آنها  را درک کنند و به آن باور داشته باشند. از مبارزه با فساد میگفتند در حالی که هر کدام غرق در فساد و کثافت بودند و فساد گسترده و لجام گسیخته شان را با بی حیایی کامل، خود هر روز برخ مردم می کشیدند. ولي مردم نيز ميدانند که اين " دُن کيشوت " های وطني که در همه حال همواره به توهم وتصور " قهرمان و رهبر " بودن دچار اند، با صدها نيرنگ، بخاطر جای پاه يافتن در دولت آينده، چانه مي زنند و سینه می درند. برای آنها منافع ملي و مصلحت عامه اصلا مطرح نبوده و انچه مطرح است صرف معامله بر سر منافع شخصی و گروهی است. مردم به همچو شگردها که طي  سالهای طولاني جنگ، بارها شاهد آن بوده اند به خوبي آشنا ميباشند. قرار معلوم اين بار و با این گزافه گویی ها ، به عوض مردم، اين عالي جنابان خود را گوشت دهن توپ منافع ديگران ساختند.

 باری نویسنده این سطور پس از انتخابات سال 2004 در نبشته یی زیر عنوان «افتخار به مردم افغانستان» مطالبی نگاشته بود که برخی از آن نگاشته ها را برای مطالعه خواننده عزیز در زیر می آورم:

« بايد خاطر نشان ساخت که منافع ملي شامل کليه امکانات و ذخاير مادی و معنوی کشور، بويژه در ارتباط با مناسبات هر کشور با کشورهای همسايه، منطقه و جهان به اعتبار موقعيت تاريخي، افتصادی و ژيوپولوتيکي و فرهنگي آن است که ارزشهای چون حفظ سرزمين، حفظ استقلال و حاکميت در وجه عام آن و حفظ نهادهای اساسي جامعه، کسب پرستيژ، تقويت قدرت ملي، تاًمين حضور ملي در عرصه بين المللي و کارآيی سياست خارجي و از اين قبيل را ميتوان به آن افزود. مصلحت عمومي در مقابله با منافع و تعارضات طبقات، اقشار و گروه های اجتماعي، مسايل منطه يي ( محلي ) و جناح بندی ها و دسته بندی های سياسي و گروهي و شخصي، معني خود را مي يابد و منظور از آنهم پيوند منفعت فردی و گروهي با منفعت همگاني است.                                                  

 حالا پرسش اساسي اين است: که زعامت برخاسته از اين " انتخابات " به فرياد و پژواک مردم، که با صراحت و شجاعت کامل ابراز گرديد، چگونه پاسخ میدهد؟

 اگر بر اساس عملکرد سه سال اخير داوری گردد، خوشبيني در جهت بهبود اوضاع و جواب دادن به خواسته های اساسي مردم رنگ مي بازد. اين نگراني را اکثر آگاهان امور افغانستان و رويداد های منطقه به صراحت ابراز داشته اند. عملکرد اداره مؤقت و انتقالي يکجا با حاميان بين المللي آن بر بنياد روابط  نا استوار برقرار بوده و نه بر ضوابط قانونمند.  ترس و وحشت از ادامه وضعيت کنوني، مصلحتگرايي افراطي  و حتا احتمال بدترشدن اوضاع به تناسب حالت کنوني، بخشي از مردم  را پيچانيده است.

  رئيس جمهور منتخب اکنون  صرف در مقابل  دو انتخاب عمده قرار دارد که بايد يکي را ترجيح دهد.  در ميان اين دو انتخاب يک خط فاصلي عميق و سرخي نيز کشيده شده است.

  انتخاب اول:  لبيک گفتن و سر نهادن به خواسته های اساسي مردم است وگوش دادن به فرياد خاموش مليونها انسان درد رسيده.

  اين انتخاب، راه را برای  آزادی و دموکراسي،  طرد بقايای تفکر طالباني و تروريستي ،  کوتاه ساختن دست جنايتکاران جنگي از دامان و گلوی مردم و معرفي آنها به محاکم قضايي،  مبارزه عليه فساد عميق مالي و اداری و در نهايت  مردم سالاری، عدالت و بهروزی، و تحکيم حاکميت قانون باز مي سازد.

 انتخاب دوم:  بريدن از مردم و بار ديگر معامله و مصالحه با اشخاصي شناخته شده و بد نامي که هنوز هم دست شان گلوی مردم را مي فشارد، و نان و آب شانرا مي دزدد.

  با درک اين که سياست آشتي و مصالحه، بخاطر رفع منازعات ملي، در سر خط وظايف دولت آينده همچنان ادامه خواهد يافت و بايد با گذشت و تحمل و شکيبايي برخورد گردد؛ ولي نبايد ازنظر دور داشت که هيچ مرجعي صلاحيت گذشتن از حق مردم را ندارد. نبايد گذاشت تا در زير سايه اين سياست، آناني که  در کشتار و غارت مردم دست داشته اند، همچنان به اين کار ننگين ادامه بدهند، و صدها مليون دالر پول های غارت شده از دارايي های عامه و مردم را در کيسه های عظيم و پُر ناشدني بانکهای کشورهای همسایه و خليج ذخيره کنند؛ در حالي که دست دولت به گدايي به سوی هر کس و ناکس دراز باشد و مردم از ستم و فقر کشنده در رنج .

 در راه مردم رفتن و با مردم رفتن، سر افرازی، افتخار و عزت مي آورد و در غير آن محکوم تاريخ شدن و به جمع شخصيت های رسوای تاريخ پيوستن است.

  تاريخ در فرصتهای نادری  دروازه های مردم و زعامت را مي کوبد نه همواره. شم و درايت قوی سياسي و احساس عميق وطن دوستي و مردم دوستي مي خواهد تا بتوان صدای تک تک تاريخ را شنيد و به آن به موقع پاسخ داد.»

 با درد و دریغ که رئیس جمهور منتخب سال 2004 یعنی جناب کرزی این صدای تاریخ را ناشنیده گرفت.

پس از ده سال و آغاز انتخابات سال 2014 همه شاهد اند که جناب حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان ندای برحق و عادلانه مردم افغانستان را که ده سال پیش  در انتخابات سال 2004 فریاد شده بود و در آن به بنیادگرایی و تفکر طالبانی، به بی عدالتی و ظلم، با قاطعیت نه گفته شده بود، ناشنیده گرفت و به روی این خواسته های برحق مردم بنابر مصلحتها و زد و بندهای شخصی پاه گذاشت. گروهای منفور و منزوی در جامعه را یکبار دیگر شخصیت داد و به مقام ها و اعتبار بلند رسانید؛ و از طالبان فراری و سخت سرخورده، دباره لشکر متحجر و مزدور بیگانه فراهم آورد که روز تا روز زنده گی و شرف مردم را به بدترین وجه بمخاطره انداخته اند. وی همانند یک «خان قبیله» خودکامه و خود مختار، و بدون ترس از بازپرس تاریخ، خواسته ها و منافع شخصی و گروهی خود را با تصور نادرست این که گویا منافع و مصالح ملی در آن نهفته است، با اشکال گوناگون مطرح و پیاده نموده است.

 باز هم این پرسش اساسي مطرح میگردد که زعامت برخاسته از " انتخابات " سال 2014 به فرياد و پژواک مردم، که با صراحت و شجاعت کامل ابراز گرديد، چگونه پاسخ میدهد؟؟

 لبیک گفتن و سر نهادن به خواسته های بر حق، انسانی و اساسی مردم و یا بريدن از مردم و پیوستن به آنانی که هنوز هم دست شان گلوی مردم را مي فشارد، و نان و آب شان را مي دزدد ؟؟

 باید تکرار نمود که در راه مردم رفتن و با مردم رفتن، سر افرازی، افتخار و عزت مي آورد و در غير آن محکوم تاريخ شدن و به جمع شخصيت های رسوای تاريخ پيوستن است.

  

 6 اپریل 2014