زنان کشور و زندان هاى افغانستان

زنان کشور و زندان هاى افغانستان  

 

زرغونه "ولى "

 

ايا جرم زنان بيشترازجرم تروريستان است كه ازاد مى شوند؟؟؟

 

مشكلات زنان افغانستان در محبس هاى زنانه كشور 

 

از انجايكه انسان ها در افغانستان به جنسيت رقم زده مى شوند يعنى (زنان) و (مردان) در حاليكه واژه انسانيت تعين جنسيت را دربين انسان ها نفی مى كند و انسانيت را ارج ميگذارد زنان هم در جامعه ما بنام زن يعنى در مقابلش مردان با توانايى و قدرت بيشتر قرار ميگيرند وبراى زنان ناتوان يا (سياسر) خطاب مى شود و مردان را با استعداد و قوه محركه ساختارى جامعه مى دانند وبيشترين حقوق را دارا مى باشند.

به اين أساس مردان با قوت بيشتر و اساس جامعه تلقی و باقى مانده وزنان در حاشيه قرار گرفته و از جمله عابرين در روند تكامل اجتماعى، فرهنگى و سياسى  جامعه مى باشند. درحاليكه از نگاه پيدايش هر دو برابر و داراى استعداد هاى يكسان استند. 

 گر چه جرم يك عمل ضد قانون است. مانند دزدئ، قتل، انسان ربايى، قاچاق انسان و مواد مخدر وغيره؛ با حفظ واحترام  به قوانين جرائم كشور بدون در نظر داشت جنسيت بايد در مقابل هر مجرم با حفظ حرمت به عفت وعزت هر مجرم بر خورد قانونى صورت گيرد كه متاسفانه در اين عرصه هم تفاوت هاى بزرگ بين افراد جامعه ما يعنى زنان و مردان  قبول شده است. 

در كشورما به قول از سخنان جنرال امیر محمد جمشید، رییس عمومی زندان های افغانستان که در سراسر این کشور 650 زن زندانی اند و «بسیاری ازآنها به دلیل ارتکاب جرایم اخلاقی زندانی شده اند».

اما، متاسفانه در جامعه بسته و سنتى ما فرار از خانه و خواستار طلاق زنان از شوهران يك جرم اخلاقى زنان محسوب مى شود و تاپه  بد اخلاقى در پيشانى هاى زنان زده مى شود.   

مشكلات زنان را در چند بورد در داخل زندان های كشورمورد بحث قرار مى دهيم: 

- خشونت زنان عليه زنان و خشونت مردان عليه زنان؛ 

- مسائل صحى وبهداشتى و تكاليف روانى؛ 

- زنانيكه با اطفال  شان زندانى استند؛ 

- إزار واذيت جنسى زنان  از طرف مسؤولين؛

- انجام وظايف دو روى پوليس با مجرمين؛ 

- رسيدگى به دوسيه هاى كه سال ها است  به فراموشى سپرده شده اند؛ 

 

ما با زنان كه جرائم جدى تر متهم شده اند مانند قاچاق مواد مخدر ، دزدى ، ترور و قتل  ، پيوستن با گروپ هاى تروريستى، انتحار وغيره جناياتى كه به قتل وكشتار و اجتماع را به فساد كشانده متضرر مى سازد شايد تا حدود تجديد تربيت ، شرايط زندگى روحى وشرايط زندگى نسبى تلاش نمايم بحث داشته باشيم و تا اندازه معين بنويسيم و مشكلات شان را منحيث زنان جامعه برجسته بسازيم.  

 ولى در اينجا بحث ما در مورد از زنان بى واسطه وزنان خشونت بار كه بنابر خشونت هاى فاميلى فرار از خانه ويا خواستار طلاق از شوهران شان شده اند مى باشد.  

تعدادى زنان ما كه در كشور به خشونت هاى سياه ( از معلوليت تا قتل ) و خشونت سفيد ازتوهين و تحقير لفظى  و مشاركت هاى اجتماعى و رسانه اى  تا سرحد ممنوعيت های  اجتماعى سنتى را متحمل شده و به ان مواجع استند و سالهاست تحت خشونت قرار دارند كه هموطنان عزيز شاهد شهادت فرخنده در كابل ،سنگسار رخشانه در غور،گوش بينى  بريدن زرينه در مزارشريف و صد ها خشونت  ديگربوده اند كه اينجا مورد بحث ما است. 

عوامل بيشتر مجرمين زنان در زندان ها زنانى است  كه در مقابل خشونت خانواده گى دست وپنجه نرم كرده يا سر به فرار از خانه زده اند يا خواستار طلاق شده اند ويا سركشى از ازدواج جبرى نموده اند ويا اينكه مورد اتهامات ضد اخلاقى قرار گرفته اند ودر زندان ها با شرايط دشوار محبوس ويا هم تحت نظارت  استند، زنده گئ رقتباررا سپرى مى نمايند به اين اساس سه نوع خشونت در جرم زنان كه در خانواده ها مجرم شناخته مى شوند در كشور بيشتر مورد بحث قرار مى گيرد:  

- خشونت زنان عليه زنان 

- خشونت مردان عليه زنان 

ـ خشونت زنان عليه زنان ! 

در خط اول بحث كوتاه به مناسبات هاى فاميلى مروج كشور تماس مى گيريم. 

بنابر شرايط نا مساعد اقتصادى ،اجتماعى، فرهنگى أكثريت به زندگى باهمى و مشترك خانواده گى در جمع فاميل هاى بزرگ شروع زندگى را اغازگر مى شوند.

در كشور ما كه بيشترين بانوان در خُرد سالى در نتيجه تصاميم فاميلى ازدواج  مى كنند  و تعدادى فاميل ها دختر هم انتظارات بلند و گزاف اقتصادى را از فاميل پسر دارند كه كمبود ويا كمرسى هاى فاميل داماد در شروع اغتشاشات فاميلى را نطفه گذارئ مى كند و فاميل داماد هم بعد از عروسى تقاضاى بيشتر را از عروس تازه وارد دارند  بايد عروسان در قدم اول  از ديد شوهران باسواد ويا بيسواد كه مورد باكره بودن دختران  چيزى نمى دانند بايد مطابق تخيلات شوهران، باكره باشند در غير ان كشته مى شوند، كه بنام قتل هاى ناموسى ياد مى شود و يا اينكه تمام عمر بنام زن سياه بخت شمرده شده و زجر مى كشد.

تازه عروسان بايد بعد  از مدت كوتاه بار دار شوند و يا بيشتر از قوم بزرگ و نامدار باشند ويا اينكه جيزيه زياد با خود ببرند ويا برادران و پدران بلند پايه داشته باشند كه  بسيار از زنان كشور ما معمولا كمتر از مسائل نامبرده را با خود دارند. 

حالا بعد از عروسى كه در دوره نامزادى بنابر تقاضائ  بى مورد عروسى بزرگ و مصارف بى جا از طرف فاميل دختر كه خشونت نطفه گذارئ شده است ، حالا با امدن عروس در خانواده همه انتظار بزرگ بدون قيد وشرط را از ان دارند.

به اين اساس از جمله تقريبا ١٠٠فيصد زوج ها در داخل كشور٩٩فيصد  انان به خشونت هاى خشو (مادر شوهر ) ( ننو) خواهر شوهر (زن هيور ) خانم برادر شوهر و يا هم بر عكس(  خشو ) مادر عروس ( خياشنه)  خواهر عروس كه نقش اساسى را در خشونت هاى  خانواده گى بازى مى نمايند و بقيه ها خاله خشو عمه خشو از هر دو طرف، كه تعداى از خاله خشو و يا عروس وعمه خشو بنا به نبض خشو  و ننوى عروس رول منفى را جهت رشد خشونت ها در خانواده ، حرف سازى ها ، احوال برى ها از يك به ديگر ، إيراد گرفتن هاى بى بنياد بالاى عروس در خانواده عروسان و يا خشوها نقش عميق وژرف را در شدت خشونت و  جارجنجال هاى بيشتر بازى مى نمايند، تا عروس  ويا خشو را بد معرفى كرده و حق را به خشو وننو ويا هم به عروس ويا  فاميل هاى انان بدهند كه نوعى از خشونت أقارب  جوره ها  

مى باشد كه شدت ان مشكلات فضاى را ببار مى أورد كه خشونت خشو و ننو عليه عروس شروع شده كه به مرور زمان پيشرفته و رشد مى نمايد تا كه مردان فاميل هم شامل اين خشونت شده ًعروسان بنا به نا فرمانى از مادر داماد خشو از طرف شوهر مورد لت و كوب شوهران قرار مىگيرند ويا اينكه خود خشو وننو به  توهين ، تحقير وبى احترامى پرداخته كه زنان را سال هاى سال در فاميل ها شكنجه مى نمايند.

اين نوع مشكلات در خانواده ها نوعى از خشونت زنان عليه زنان ياد شده است ولى وقتيكه بانوان مجبور به أقدام مى شوند و مداخله مسوولين دولتى را تقاضا مى نمايند و يا فرار از خانه را ترجع مى دهند، اين عمل در كشور ما يك جرم ضد اخلاقى پنداشته مى شود.   

 تعدادى  بيشتر زنان اين خشونت را تا اخير عمر قبول كرده وبه رسم مادران شان بايد بسوزند و بسازند كه با چنين زنان مشكلى كمتر وجود دارد زيرا زجر را خودشان  قبول مى كند ودرد هم مى كشند ويا اينكه تا سرحد قتل برايشان قيمت تمام مى شود؛ ولى خوشبختانه ما تعدادى زنان داريم كه عليه خشونت بشكل أنفرادى در خانواده ها تلاش مى نمايند تا خود را نجات دهند سر به فرار از خانه زده ومى خواهند  با مرد مورد نظر خود قانونى مثل يك انسان قرن ٢١ زندگى كنند كه مشكلات ورآه هاى دراز و پر خطر را در پيش دارند. 

 

از زبان نوريه زندانى مى خوانيم: 

نوریه یکی از این زندانیان، می گوید می خواست محکمه برود و از شوهرش طلاق بگیرد. پدر و مادرش او را وادار کرده بودند که با این مرد ازدواج کند: «می خواستم طلاق بگیرم، اما نمی گذاشت من بروم. من هرگز نخواسته بودم که با او ازدواج کنم. من کسی دیگر را دوست داشتم، اما پدرم مجبورم کرد. او تهدید کرد که اگر با این مرد ازدواج نکنم، مرا می کشد».


 

نوریه ادامه می دهد: «وقتی به محکمه رفتم که طلاق بگیرم، به جای این که طلاقم را بدهند، مرا به فرار از خانه متهم کردند». همچنان، مردی که نوریه می خواست با او ازدواج کند، نیز زندانی گردید. 

وقتی نوریه به محکمه رفت، نمی فهمید که حامله است. پسرش در زندان زاده شد. شوهر نوریه وقتی فهمید که خانمش حامله است، به او پیشنهاد کرد که برگردد و اتهام هایش را پس می گیرد، اما نوریه این پیشنهاد را رد کرد: «او حالا از من می خواهد خانه برگردم، زیرا پسرش پیش من است. اما من گفتم، نه».

ويا تعدادى بيشتر زنان بنا بر نارضاعيتى ها به جهت أخذ طلاق  به إدارات مراجعه كى كنند ويا هم بخاطر دفاع از جان خود جرائم را مرتكب مى شوند ويا توسط مردان شان مورد لت وكوب قرار مىگيرند و يا اينكه اتهامات عليه تعدادى زنان صورت مى گيرد و به مجرم بودن محكوم مى شوند. 

-  خشونت مردان عليه زنان از خشونت لفظى گرفته تا لت وكوب وقتل كه توسط مردان خانواده بالاى تعدادى زنان انجام مى گيرد. 

از فوزيه  كهن سال زندانى مى شنويم:

فوزیه 60 ساله کهنسال ترین زندانی در بادام باغ است. او که قبلاً هفت سال را در زندان گذرانده، از میله های زندان به بیرون ذل زده و در مورد 10 سال زمان باقی مانده حبس اش فکر می کند. او به جرم قتل شوهر و عروس اش به 17 سال زندان محکوم شده است.

فوزیه بدون این که احساساتی از خود تبارز دهد، ساده قضیه را بیان می کند: «از یک اتاق به اتاق دیگر رفتم و دیدم که آنها (شوهر و عروس) باهم عمل جنسی انجام می دهند. یک چاقوی کلان پیدا کردم و هردویشان را کشتم».

در اينجا خشونت مرد بالاى زن واضع توضيع گرديده ايا عروس نوجوان به خسر قابل احترام منحيث پدر شوهر به خواست خودش به اين عمل دست زده يا اينكه مورد تهديد خسر قرار گرفته ؟ 

ايا اين مرد پير كه مرتكب همبسترى با عروس جواناش شده، بى حرمتى بمقابل زنان نيست؟ 

كه مادر فرزندانش تمام عمر عزيز خود را به پاى شوهر سپرى كرده چنين انتظار از شوهر داشت باشد ؟ 

اين نوعى از خشونت مرد انه عليه زنان بوده كه چنين خشونت ها خود در خانواده ها جنجال برانگيز است. فعلا وضع  روانى فوزيه به معالجه ضرورت دارد، كه متأسفانه توجه صورت نمى گيرد وإمكانات ضعيف - معالجعه و تداوى صحى و روحى زنان و اطفال در زندان ها بسيار به سطح پاين است.    

ـ از ان جاييكه قانون كشور  بيشتر بنابر فساد إدارى از مردان در دفاعيه قرار مى گيرد، دوسيه هاى زنان هم بنا بر خواهشات اشخاص صاحب رسوخ وپول دار به بازى گرفته مى شوند و همچنان محكمه انان هم بنابر واسطه بازى ها و فساد إدارى و اتهامات به انان بنام هاى مختلف منفى بوده و زنان  محبوس مى شوند و سال هاى نا معلوم را در سلول هاى زندان سپرى مى كنند. 

- وضع زنان زندانى و اطفال: اطلاعات رسمى كه در صفحات انترنتى نشر شده وضع زنان محبوس در دوره حبس در زندان ها بسيار رقتبار است؛ بخصوص زنانيكه با اطفال خُرد سال شان زندانى مى شوند از كوچكترين امكانات صحى وزندگى برخوردار نيستيد.

از زنان زندانى بادام باغ كابل مى خوانيم:  

 کودکان زنان زندانی در بادام باغ در فضای باز کوچکی که در پشت دیوار زندان وجود دارد، بازی می کنند و يا هم پشت ميله هاى زندان  در کنار این محل بازی، زنان لباس های شسته شده شان را آویزان کرده اند. بالکونی با روزنه های کوچک و میله های فولادی، محلی است که زندانیان می توانند آنجا سگرت بکشند.

تعدادى زنان مدت هاست كه بدون اطلاع وبدون محكمه بنا به جرايم و يا اتهامات مختلف بخصوص قتل شوهر ،قتل خشو ، قتل ننو يا اختطاف وغيره متهم شده اند ويا اينكه شوهران شان يا طرف مقابل از كرسى نشينان بلند پايه دولت استند يا اينكه پول دار استند وزنان را به جرم هاى بلندتر متهم مى نمايند وسال ها بدون برسى دوسيه هاى شان در محاکم قضايى و تعيين جرم، در زندان محبوس شده اند در حاليكه حبس يا زندان شدن أفراد بعد از بررسى دوسيه و تثبيت جرم و يا اتهامات بموجب حکم دادگاه، بايد زندانى شوند كه در كشور ما چنين نيست واگر فردى از رسانه هاهم جهت بررسى و نشر اين مطالب كوشش كنند داخل زندان هاى زنانه شوند و گزارشات تهيه كنند اولاً اجازه داده نمى شوند و ثانيا از طرف اشخاص وافراد ناشناس و قومندان ها ويا زورمندان مورد تهديد قرار مى گيرند. 

حتى بنابر اطلاعات رسيده تعدادى از كارمندان مدنى زنان كه در اين پروسه فعاليت داشته اند از طرف قومندان با قدرت اخطار يافته و مجبور به ترك وطن مى شوند كه بسيار درداور است.  

از مريم زندانى مى خوانيم: 

مریم 21 ساله به دلیل خشونت از خانه شوهر فرار می کند، اما با خشونت بدتر رو به رو می شود. او از سوی کسی مورد تجاوز جنسی قرار می گیرد که قرار بود به او کمک کند. همین که مرد پیش روی تلویزیون می نشیند و تفنگ اش را روی میز کناری می گذارد، مریم از فرصت استفاده می کند، چنگ می اندازد و تفنگ را به دست می گیرد. ابتدا بر سر متجاوزش شلیک می کند و سپس میله تفنگ را به سوی خودش می چرخاند.

مریم با کمرویی چادرش را پس می کند تا جاهای زخم ناشی از اصابت مرمی را در پوست سر تراشیده شده اش نشان بدهد. وقتی به خود شلیک کرد، دیگر نفهمید چه شد تا این که خود را در شفاخانه یافت: «سه روز بعد، به هوش آمدم که در شفاخانه ام».

مریم را از شفاخانه به پاسگاه پولیس و از آنجا به زندان اصلی زنان در کابل به نام زندان بادام باغ فرستادند. او یکی از 202 زندانی است که بیشتر شان به اصطلاح "به جرم اخلاقی" دوره حبس شان را سپری می کنند. بسیاری آنها در جستجوی عدالت در قضایای خشونت خانوادگی بوده و یا کوشش کرده اند که از خشونت فرار کنند، اما به این زندان افتاده اند.


 

از نشر صفحات انترنتى در مورد مشكلات زنان محبوسين زنان در شهر وولايات كشور كه از وضع موجود زندان ها در هواى گرم وسرد ، غذا نا مناسب ، كمبود ادويه جات و تداوى  بخصوص اطفال  و خودشان به مشكلات بيشتر مواجع استند شكايت داشته و دارند.

از بانو نجيبه مسول شوراى زنان ولايت جوزجان درگزارشى از وضع موجود زنان زندانى در ولايت جوزجان  مى خوانيم كه چنين مى نگارد:

زنان زندانى در ولايت جوز جان به مشكلات بيشتر مواجع استند. تا بحال براى زندانيان زن كدام تعمير  و يا  ساختمان مشخص در نظر گرفته نشده است. 

زنان از تشناب هاى مشترك با مردان در زندان استفاده مى كنند.

در حاليكه زنان ضرورت جدى به تشناب جداگانه و صحى  دارند.

مسائل بهداشتى و داكتر وجود ندارد وبه صحت زنان زندانى و اطفال شان توجه صورت نمى گيرد نبود؛ ادويه جات كه مسؤولين دولتى هم در اين زمينه أقدام نمى كنند، يكى از مشكلات مبرم بشمار مى رود. 

قابل تذكر مى دانم، که مطابق به قوانين تصويب شده جهانى در مورد أطفال كه با مادران شان در زندان به زندگی اجباری محکوم اند؛ بايد از امكانات بيشتر صحى بخصوص تربيه و نگهدارى اين اطفال در كودكستان ها ، پرورشگاه و غيره برخوردار باشند؛ وليک متاسفانه اطفال مذکور از كوچكترين امكانات در زندان ها  برخوردار نيستند. 

در زندان ها هم فساد إدارى فوق العاده حاكم بوده و برخورد هاى دوگانه با محبوسين ديده مى شود كه خيلی دردناك است. 

- إزار وآذيت جنسى زندانيان زن. 

درحاليكه در قوانين كشور أمده است نیروهای امنیتی موظف هستند که در جریان بازداشت متهمين، قوانين كشور و اعلاميه حقوق بشر را رعایت کنند، و هر زنی که به اتهام جرمی دستگیر شده باشد، کرامت و حقوق او باید حفظ و رعایت شود.

از زهرا جوان زندانى بخوانيد: 

زهرا (نام مستعار) که شش سال از مدت حبس 15 ساله خود را در زندان زنانه بادام باغ کابل گذرانده است ، میگوید که بدلیل  لت وکوب و بدرفتاری شوهرش، او با مرد دیگری فرار کرده است.

وی گفت که در اولین شب در خانه جدیدش در حالیکه کنار شوهر جدید  خود در خواب بوده، پولیس به خانه  شان داخل شده، او وشوهرش را با لباس خواب به حوزه  برده اند.

او به آی دبلیو پی آر گفت:«در مسیر راه الی حوزه پولیس ، افسران پولیس در موتر به قسمت های از بدن من دست میزدند، و کوشش میکردند تا به من نزدیک تر شوند، زمانی که به حوزه رسیدیم یکی از افسران از من خواست تا به اتاق او برو م، اما من حاضر به رفتن نشدم و به آنها هشدار دادم که اگر کوشش کنند مرا لمس کنند ،جیغ و فریاد میزنم.»


 

او ادامه داد: «آنها مانند گرگ های گرسنه بودند. من تمام شب بیدار ماندم تا اینکه صبح مرا به قوماندانی پولیس کابل انتقال دادند.»

زهرا میگوید وقتی که مورد بازجویی قرار می گرفت با اوهمدردی کمی نشان دادند. او گفت: «در جریان تحقیقات، سارنوال مرا تحقیر میکرد و با عصبانیت به من نگاه میکرد و بدون اینکه واقعاً مشکلاتم رادرک کند، به من گفت که « خدا به تو همه چیز داده، پس چرا از خانه فرار کردی؟»

زهرا اضافه نمود که او به نماینده دفتر لوی سارنوالی که برای بازدید از قوماندانی پولیس کابل آمده بود در مورد آزار و اذیت اطلاع داده و ایشان به او گفتند که این مسأله را بررسی خواهند نمود؛ ولی او تا اکنون  در مورد اجراات شان چیزی نشنیده است.

زندانیان زن به آی دبلیو پی آر گفتند که آنها هم در دوران بازداشت پیش از محاکمه و هم توسط مسئوولين قضایی در جریان تحقیقات با آزار و اذیت جنسی و سوء استفاده از سوی افسران پولیس روبرو بوده اند.

تعدادى زنان كه در ولايات زندانى مى شوند بنابر نداشتن جاى و تعمير اساسئ زندان در ولايات اين زنان به اشخاص صاحب رسوخ داده مى شود تا از انان صادقانه مواظبت كنند كه چنين نيست و زنان متهم ؛ مورد تجاوز أفراد صاحب اعتبار و رسوخ قرار مى گيرند كه ما شاهد تعدادى زيادى چنين حوادث در تعدادى از ولايات كشور استيم كه در رسانه های انترنتى بدست نشر سپرده شده است. 

شكايات از زبان خود زنان و دختران جوان بدست أمده است تعدادى بيشتر بنابر نداشتن امكانات و واسطه يا هم پول، مدت بيشتری از عمر خويش  را درزندان بدون حكم محكمه سپرى نموده اند و مى نمايند.   

عدم توجه لازم به شرايط بودوباش و بهداشتى أطفال ، مسائل روانى زندانيان و برخورد دو روى مسوولين زندان با زنان واسطه دار و بى واسطه مشكلات جدى زنان را تشكيل مى دهد.

اگر هم از مسؤولين وزارت زنان ويا از أداره هاى مشاركت زنان سوال شود كه چرا نمى توانند در مورد اينگونه مشكلات بانوان زندانى با إدارات مسؤول تماس بگيرند جواب همين است: فساد إدارى  ، ترس ،تهديد ، اخطار  ، از طرف قومندان ها و أفراد پولدار وقدرت مند دولتى ،وغيره.

كار ورفتن مسؤولين و بازرسى در مورد دوسيه هاى كه سال ها به فراموشى سپرده شده كاريست دشواروزنانيكه سال هاست با أطفال شان در پشت پنجره هاى زندان شرايط سخت را سپرى مى نمايند ناچار و نا توان استند. 

سوال اين است كه چگونه نهاد هاى مدنى زنان در اين راستا بشكل جدى فعال شوند؟ 

چگونه مى توانيم با ادارات مسؤول در مورد تماس هاى موثر بگيريم؟ 

رشيده مانجو نماينده ملل متحد كه چندى قبل جهت برسى خشونت عليه زنان و باز ديد از زندان زنانه بادام باغ وارد كابل شده بود، چنين  گفت:

 نظام رسمی عدلی و قضایی افغانستان، جوابگوی نیازمندی های زنان نبوده و از سویی هم فساد موجود زنان را نسبت به نهاد های عدلی و قضایی بی باور ساخته است.

از درد های بی شمار زندانيان زن تا اينجا نوشته امديم بايد حقيقت ها را برملا ساخته وتلاش ورزيم تا در حل مشكلات عدلى وقضاى تا اندازه بحث كرد و متخلفين را به شناساى گرفت. 

در سال هاى اخير كه تعدادى بيشتر از زندانيان كه جرم قتل و كشتار مردم بيگناه را داشته اند و جنايتكاران انتحارى بوده ويا به گروپ هاى تروريستى در زندان هاى بگرام و پلچرخى بسر مى بردند (أعم از محبوسين طالبان و حزب اسلامى  گلبدين حكمتيار) توسط رئيس جمهور كرزى ورئيس جمهور غنى مورد عفو ذوات ملوکانه قرار گرفته از زندان ازاد شدند.

أيا جرم زنان نسبت که تروريستهای حرفه يی که پس از آزاد شدن از زندان دوباره دست به اعمال شرير، چون قتل و انتحار و انفجار زده اند؛ سنگين تراست كه مورد توجه و عفو اين دولتمردان قرار نمى گيرند؟ بخصوص مادرانی كه با فرزندان شان در زندان ها با شرايط نا مساعد بسر مى برند؟

چرا؟؟؟؟؟؟؟  

پس در چنين وضعيت قضايى و وضع موجود چگونه مى توان زنان محبوس را كه مستحق يارى و كمك استند بخصوص زنانی كه عليه خشونت خانواده گى قد علم نموده اند يارى نمود؟

قضاياى بيشتر جرمى كه بنابر نبود شرايط حضور قضات در ولايات، به تصاميم مسؤولين شوراها، وكلا و مسؤولين مساجد و ملا ها به نتيجه گيرى و تصويب جرم  و تطبيق ان بالاى زنان، تفويض می گردد؛ نتيجه ی آن همانا: تطبيق قتل هاى صحراى و سنگسارها  شلاق زدن های زنان بوده واين يكى از معضله هاى  بزرگ جدى و فاجعه بار و قابل تعمق می باشد. 

 به باور نگارنده ، راه حل بنيادی اين مصيبت جانکاه،در قدم اول تشکيل يک دولت مردمسالار بوده و از متن توده های مردم از طريق يک انتخابات آزاد، سری، مساوی، مستقيم و همگانی برخاسته، استقرار حاکميت قانون و نظام دموکراسی را در سرلوحه