نا مه اعترا ضیه به آدرس آقای نو رالحق نسیمی خرا سانی
فر هاد عر فانی – مزدک
نا مه اعترا ضیه به آدرس آقای نو رالحق نسیمی خرا سانی
به سر دبیر سایت محترم شما ؛
اینجا نب مقا له یی را تحت عنوان " اهمیت حفظ وگسترش زبان فا رسی " بعد از ریسرچ وکاوش های گسترده به رشته تحریر در آوردم .خوشبختانه این نبشته برای بار اول در 13 آبان ماه 1386در سایت وزین تا بناکwww.tabnak.ir) ) اقبا ل نشر یافت که بلا اثر نقش واهمیت این نبشته , سایت فا رسیwww.persianlanguage.ir)) در 21 مرداد ماه 1387آنرا برای باردوم برای خوا ننده گان عزیز به نشر سپرد که تا همین اکنون این مقا له در ویترین همین سا یت ها مو قعیت خویش رااحراز نموده اند .
اخیرا بعد از دریافت تلفون های زیاد از جانب دوستان خویش , در یافتم که این نبشته بو سیله شخص یی بنام داکتر نو رالحق نسیمی خرا سانی در یک عملیه انکار نا پذیر سرقت ادبی ,در اواخر سال پارهجری شمسی تحت عنوان :
"آیا زبان فا رسی در حال گسترش است واز انزوای که قرن ها در آن قرار داشت در حال خروج است؟"
در برخی از سایت های اینتر نیتی افغا نی از جمله سایت (خا وران )به نشر سپرده شده واخیرا این مقاله با حفظ متن های منتشره وتغیر عنا وین , تحت عنوان "فا رسی به مشا به میراث معنوی " به قلم همین شخص وتحت نام استاد زبان فا رسی ! ,در سا یت بی بی سی فارسی در سکشن "قند فا رسی " به تاریخ دهم ماه می 2011 مطابق 20 ار دیبهشت 1390 به نشر سپرده شده است .من هردو مقا له را بطور امانت کا پی نموده وپس از شماره گذاری(به رنگ سرخ) وسهل سازی در پا را گراف هایکه بو سیله این فرد, به منظور گمراه سازی وزدایش "پل پا " درتغییرات پا را گرافی متن اصلی مقاله صورت گرفته است , آنرا به نشر سپرده وقضاوت را برای خوا نندگان گرامی وا گذار شده واز افرادیکه القاب بزرگ عوا مفریبانه ودروغین استاد وداکتر را برای اغوا وفریب مردم بکار برده تمنا میبرم که هر گاه اشتیاق وجنون جاه طلبانه ,ایشان را به این جاده کشا نیده است, راه های مشروع وقا نونی را برای رشد وتکامل فکری واندیشوی خویش تدارک جویند نه راه سرقت وعوام فریبی را؛
همچنان ازمدیران وکار گردا نان سایت های محترم تمنا میبرم تا پس از حصول اعتماد نبشتاری مقا لات , در نشر آن اقدام نموده واز آلوده گی دا مان مقدس فر هنگیان ونویسندگان بوسیله سا رقین بی سو یه اجتناب نمایند .
از اند کا ران سایت وزین ومعتبر شما تمنا دارم تا بر حسن وجایب اخلاقی و فرهنگی این مطلب را لطفا بنشر رسا نیده ودین خویش رادر زمینه ادا نمایند.
با احترا مات بی پا یان
فارسی به مثابه میراث معنوی
نور الحق نسیمی خرا سانی
استاد زبان فارسی
به روز شده: 12:22 گرينويچ - سه شنبه 10 مه 2011 - 20 اردیبهشت 1390
· فیسبوک
· تویتر
· چاپ مطلب
زبان، مهمترین عامل پیوند معنوی، فرهنگی و تاریخی در بین مردمان است
1- زبان، پدیدهای متحول و زنده است که همواره در حال بازسازی خویش است.
دلیل آن نیز روشن است؛ این پدیده بر بستر وجود زنده انسانی و ارتباطات و گستره عمل اجتماعی، حرکت میکند، در نتیجه، در یک رابطه دایمی با بستر خویش، متأثر از دیالکتیک تکامل و قوانین حاکم بر حرکت جامعه است.
2-زبان فارسی در حیات طولانی خود از زمینههای رشد تقریبا برخوردار بوده است. فارسی در آخرین هزاره عمر خود، از پیشرفت فوق العادهای در زمینه گسترش برخوردار بوده و به همین نسبت، ظرفیتهای آن در برآورده کردن نیازهای کاربران اش، افزایش یافته است.
این زبان دست کم در دورههایی کوتاه، از این بخت برخوردار بوده که مورد حمایت سیاسی، بر بستر رشد مدنی و علمی قرار گیرد و از سوی دیگر، کاربران نیز آن را مورد توجه قرار دادهاند.
3- نکته جالب توجه درباره این دوران هم این است که دقیقا در همین مقاطع است که بین این زبان وگویشهای متصل به آن فاصله افتاده است و هر چه به زمان حال نزدیک میشویم، متناسب با سرعت تکامل زبان پایه (فارسی)، گویشها و لهجهها از آن دورتر شده و حتی در نزد برخی از محققان به عنوان زبان جداگانهای مطرح شدهاند.
4-نخستین گام در پیشبرد چنین راهبردی، ایجاد هویتهای کاذب، برای گروههای انسانی مقیم کشورهای کهنسال است که نخستین گام نیز در ایجاد چنین هویت هایی، ایجاد استقلال زبانی است، چرا که زبان، مهمترین عامل پیوند معنوی، فرهنگی و تاریخی در بین مردمان است.
از همین روست که تلاش دوسویهای که گفته شد، صورت پذیرفته و روی آن سرمایه گذاری بزرگی شده و میشود.
"اکنون میتوان گفت که با گذر از اراده و خواست عمومی و همچنین توسعه در حوزه مدنیت، مهمترین عرصه ای که برای حفظ و گسترش زبان فارسی در برابرمان قرار میگیرد حوزه کاربرد زبان است"
با توجه به این نکته است که اکنون که به اهمیت زبان و خط فارسی در حفظ هویت و ارزشهای فرهنگی و همچنین میراث معنوی و مدنی خود پی بردیم، باید به چگونگی حفظ و گسترش آن در جهان بس نابسامان کنونی بپردازیم.
5-ضرورت حفظ و گسترش زبان فارسی، نه به عنوان تنها پاسداری از یک زبان که به مثابه حفظ و گسترش یک شیوه نگرش به حیات انسانی و همه جلوههای بروز آن در حوزه فرهنگ، تمدن و علوم انسانی باید مورد توجه قرار گیرد.
6-انسان متمدنی که با زبان انگلیسی، فارسی، فرانسوی و یونانی سخن گفتن و اندیشیدن را آغاز کرده است، از زیر صفر و یا صفر، سفر زندگی را نمیآغازد، بلکه بر پایه یک معرفت عمیق و گسترده تاریخی در حوزههای علوم انسانی و تجربی، حیات معنوی خود را آغاز کرده و رشد میکند.
7-کسی که با فارسی زبان میگشاید، هیچ لزومی ندارد از راه چند هزارساله اندیشه ورزی گذشته، به انسان امروزی تبدیل شود؛ لازم نیست زرتشت و کورش و مزدک و بابک و رودکی و خیام و فردوسی و مولوی و حافظ و سعدی شود و آن گاه به جایگاه انسان قرن حاضر ببالد، بلکه پا بر شانههای همه این اساطیر گذارده و در راه تکامل قرار میگیرد؛ این همان چیزی است که از آن به عنوان هویت نام میبریم.
8-تمامی اهمیت موضوعی هم که بدان میپردازیم، در همین است که این رودخانه، در بستر زبان فارسی است که طی طریق میکند.
9-تغییر بستر این رودخانه، به معنی هدایت همه این دستاوردها به قعر کویری است که بازیافت آن را بی معنا میکند؛ بنابراین، باید بخواهیم و اراده کنیم که به رغم تمایزات قومی و جغرافیایی، گویشی، مذهبی، اقتصادی و سیاسی، به عنوان افرادی که دارای یک شناسنامه تاریخی مشترک هستند، از زبان فارسی حمایت کرده، در راستای تقویت و گسترش آن بکوشیم.
10-بزرگان اقوام گوناگون ایرانی، افغانستانی و تاجیکستانی ؟با گویشهای گوناگون، اگر حرفی برای گفتن داشتهاند، از طریق این زبان گفتهاند، چرا که نخواستهاند از صفر آغاز کنند و نخواستهاند در جا بزنند و همچنین به ظرفیتهای بیانی این زبان عمیق، زیبا، خوش آهنگ و هماهنگ با سطح تکامل بشریت در حوزه اندیشه ورزی، آگاه بودهاند.
11-بنا بر آنچه گفته شد، خواست و اراده حفظ و گسترش زبان فارسی و احساس مسئولیت در برابر آن، باید به یک خواست و اراده عمومی در همه حوزههای ملی و فراملی (در حوزههای جغرافیایی غیر ایرانی همچون افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکیه، عراق، بحرین، پاکستان و بنگلادش، هندوستان و چین و...) تبدیل شود و در ادامه، توسعه سیاسی، اقتصادی و تلاش در راستای تکامل سطح مدنی، رفاه، فناوری، عدالت و آزادی و برخورداری از آخرین دستاوردهای بشریت در حوزههای گفته شده، میتواند به این خواست، جنبه عینی داده، زمینه لازم را فراهم آورد.
12-اکنون میتوان گفت که با گذر از اراده و خواست عمومی و همچنین توسعه در حوزه مدنیت، مهمترین عرصه ای که برای حفظ و گسترش زبان فارسی در برابرمان قرار میگیرد حوزه کاربرد زبان است.
اغلب چنین پنداشته میشود که محدوده عملیاتی حفظ و گسترش یک زبان، محدود به کار فرهنگستان در زمینه واژه گزینی و یا آموزش آن به وسیله مؤسسات آموزشی است.
باید بسیار ساده به این نکته توجه داشت که زبان با به کار گیری آن گسترش مییابد و نه تنها از طریق آموزش مستقیم آن
باید گفت، علاوه بر این و بسیار بیش از این محدوده ها، عرصه به کارگیری یک زبان، در حفظ و گسترش آن، اهمیت دارد.
13-عرصه به کارگیری یک زبان از رسانههای جمعی، رادیو و تلویزیون و مطبوعات و اینترنت، آغاز میشود و تا تابلوهای مغازهها و محصولات تولیدی کارخانجات و عرصه تجارت داخلی و به ویژه خارجی و صنایع بسته بندی گسترش مییابد.
14-باید بسیار ساده به این نکته توجه داشت که زبان با به کار گیری آن گسترش مییابد و نه تنها از طریق آموزش مستقیم آن ـ اگر چه زیر بنای کار است ـ حقیقتا زبان را حفظ کرده و به گسترش آن یاری میرساند، در معرض چشم و گوش قرار دادن آن است.
15-می خواهم یک بار دیگرتاکید کنم که زبان فارسی، زبان یک قوم و یا حتی یک ملت نیست، بلکه میراث مشترک اندیشه ورزی بخش گستردهای از ملل مشرق زمین، در هزارههاست؛ میراثی که دربردارنده غنیترین گونههای اندیشه فلسفی، عرفانی، زیبایی شناسی کلام و لذات سمعی، بصری، خط و سنن و آداب و رسوم ماندگار انسانی است، تاریخ ملت هاست، شکوه توانایی انسان در بروز احساسات و افکار از راه شعر و کلام شاعرانه است.
اوج معرفتی است که گوته و نیچه و انگلس و پوشکین در برابر آن ارج می گذرانند و به ستایش اش مینشینند، تا بدانجا که آن را لایق و مستحق انتخاب به عنوان زبان مشترک مردم جهان میدانند (نامه انگلس به مارکس).
16-فارسی به عنوان گنجینه بشریت متعلق به همه است، به ویژه اقوامی که بر بستر زندگی ایشان، توانسته است ببالد و بپاید و بپروراند؛ ثروتی است که هر قومی و هر گروه از مردمی، چه در هند و پاکستان و افغانستان و چه در تاجیکستان و ایران و . . . تمامی آسیای میانه و ترکیه، خود را از آن محروم کند، به واقع به خود ستم کرده و خویش را از آنچه هویت فرهنگی و تاریخی میخوانندش محروم ساخته است.
17-اقوام گوناگون که اکنون گویشها و زبانهای متفاوتی دارند، باید عمیقا این نکته را دریابند که نسلهای گذشته ایشان، نقشی اساسی در تکامل زبان فارسی و غنای اندیشه در این کالبد داشتهاند.
18-آنان نیز باید به اندازه فارسی زبانان، در حفظ و گسترش زبان فارسی بکوشند و از سهم گذشتگان خویش در شکل گیری این گنجینه، پاسداری کنند که اگر چنین کنند، در واقع از هویت، تاریخ و افتخارات گذشته خویش پاسداری کردهاند، نه از زبان و فرهنگ یک قوم و یا یک ملت خاص که اکنون بدین زبان سخن میگویند.
اهمیت حفظ و گسترش زبان فارسی
۲۱ مرداد ۱۳۸۷
میدان عمل زبان را نه تنها در ایجاد ارتباط مابین انسانها که همچنین در قابلیت ایجاد امکان برای اندیشیدن، شکل گیری شخصیت، ساخت هویت فردی و اجتماعی، ایجاد فرهنگ و در نهایت شکل دهی به مفهوم اجتماع انسانی ِ متحول شده به یک جامعهء مشخص باید در نظر گرفت.
1-زبان پدیدهای متحول و زنده است که دائمأ در حال بازسازی خویش میباشد. دلیل آن نیز روشن است؛ این پدیده بر بستر وجود زندهء انسانی و ارتباطات و گسترهء عمل اجتماعی حرکت میکند، در نتیجه د