فارسی ستیزی یعنی چه ؟

محمد همایون سرخابی

از لندن

فارسی ستیزی یعنی چه ؟

 

اخیراً مطلب جالبی در سایتت آریایی تحت عنوان ( در بارهء خصوصیت تاریخ وجود استبداد ، جنگ و فریاد دموکراسی در کشور ) به قلم توانای محترم بشیر بغلانی وزیر عدلیه پیشین نظرم را به خود جلب  و حیرت زده ام ساخت که چرا این کهن مرد دانش یکسره به باور های خویش  پشت کرده  و در مرداب  شونیزم پان ایرانیستی غوطه ور گردیده است .  جناب ایشان در یکی از پاراگراف های این نبشته با کم مهری چنین فریاد سر داده  ( بعضی ها خلاف رفتار اسلاف خود تقویه زبان اوزبیکیو رشد تمایلات پان ترکیستی را با  زبان فارسی ستیزی وسیله رسیدن به سیادت می دانند ) .  دریغا فهمیده شده  نتوانست که چه کسی باعث کدورت خاطر حضور شان گردیده  و جلالتمآبی را وادار به چنین  درافشانی ها نموده  است .  بر همگان روشن و هویداست که زبان دری و فارسی یکی از جمله زبان های پر غنای آسیای میانه بوده و بخصوص در کشور های ایران ، افغانستان و تاجکستان  با مقایسه با سایر زبان ها جایگاه  و مقام خاصی داشته و به حیث زبان رسمی دولتی در همه عرصه های زندگی از آن استفاده به عمل آمده است . مگر چنین مقامی نه میتواند  بر داشته های تاریخی و فرهنگی سایر زبان ها سایه افگنده  و آنرا در حاشیه قرار دهد . دانشمند سترگ ایران تورخان گنجه ای مضمون عالی تحقیقی  تقدیم پان ایرانیست ها نموده  و در مورد نقش زبان ترکی و اهمیت آن در امور اداره کشور ایران طی چندین قرن مطالب مفید و مستند به دست نشر سپرده است  ، که مطالعه آن برای خوانندگان عزیز ما خالی از دلچسپی نخواهد بود .بدینوسیله آرزومندم جناب بغلانی  صاحب با مطالعه آن بیشتر مضطرب و آشفته خاطر نگردیده  و از خدمات ارزندهء که شاهان ترک نژاد در توسعه و انکشاف حیات اجتماعی ، عمران بنا های تاریخی در منطقه و بخصوص زبان فارسی نموده و این زبان را در مراحل تکامل و پویای  کنونی آن رسانیده اند کم بها ندهند و بدون موجب با یک سلی هزار صورت را افگار نکنند . زیرا ترک ها و تاجیک ها ، دو روی یک سکه اند وبا اشتراکات زبان ، فرهنگ و زندگی  باهمی به یک تن واحد مبدل گردیده اند بناً هیچ قدرتی  نه می تواند با بیان چنین مطالب میان تهی  آن ها را از هم جدا و بین شان فاصله ایجاد نماید .  محترم تور خان گنجه ای دانشمند شهیر ایران چنین می نگارند که : شاه اسماعیل صفوی پس از آن که در سال 907 در جنگ شرور در حوالی نخجوان بر الوند میرزا آق قیونلو غلبه یافت ، دولت صفویه را بنیان نهاد و تبریز را پایتخت قرار داد .  پسر و جانشینش طهماسب ظاهراً به سبب فشار ها و حملات عثمانی ها ، پایتخت را به قزوین  نقل کرد ( 962) شاه عباس اول نیز پایتخت را از قزوین به اصفهان که مرکزیت داشت انتقال داد (1006) نقل پایتخت از مناطق ترک نشین به اصفهان طبعاً لطمه ای سخت به اهمیت سیاسی و فرهنگی تبریز بود و دیگر آن که در نتیجه اصلاحات نظامی شاه عباس از نفوذ و اهمیت طوایف قزل باش به مقدار معتنابهی کاسته شده بود . اما علیرغم این تغییر و تبدیل زبان ترکی یعنی زبان مادری شاهان صفوی و طوایف قزل باش که اساس این دولت را تشکیل داده بودند در پایتخت جدید یعنی اصفهان نیز همچنانیکه در تبریز و قزوین بود زبان رایج دربار و قشون ماند . همچنان زبان ساکنین محله عباس آباد نیز طبعاً ترکی بود . این محله در جانب غربی بیرون شهر اصفهان جهت سکونت تبریزیان احداث شده بود . سپاهیان اروپایی و اروپائیان مقیم ایران در باره اهمیت این زبان در دوره صفویه اطلاعات جالبی به دست داده اند . این اطلاعات اگرچه در جا هایی که به مسایل نژاد و زبان مربوط است خالی از مسامحه نیست ولی از لحاظ اهمیت فوق العاده زبان ترکی در این دوره شایان ملاحظه و مفید است . پیترو دلاواله جهانگرد ایتالیایی که طی دو سال اقامت در استانبول زبان ترکی را فرا گرفته بود در نامه مورخ 18 دسمبر 1617 که از اصفهان به دوستش ماریو اسکیپانو نوشته است چنین میگوید : در ایران بیشتر ترکی سخن گفته میشود تا فارسی ، مخصوصاً بین بزرگان و رجال .... تکلم زبان ترکی دلیل این نیست که ایرانیان برای آن ارزشی بیش از فارسی قایل اند . بلکه بیشتر از این جهت است که تمام قشون از قزلباش ها تشکیل یافته است که اصلاً ترک هستند . غلامان شاه که هم از اقوام مختلف اند بیشتر به ترکی سخن میگویند و فارسی نمی دانند . از این رو نتنها امرا در امور مربوط به قشون بلکه خود شاه هم که بیشتر اوقاتش را در میان آنان به سر میبرد .برای تفهیم مطالب خود به ترکی سخن می گوید و در نتیجه در تمام دربار و بین زنان و دیگران رواج یافته است  . دلاواله در این نامه به اهمیت زبان فارسی نیز به عنوان زبان ادبی که در مکاتبات رسمی و فرامین شاه به کار می رود اشاره میکند در نامه دیگری که در اوایل می 1618 نوشته است در باره ملاقات و گفتگوی خود با شاه می نویسد : پس از آن که شاه دستور نشستن داد به زبان ترکی از علت آمدنم به این نواحی و سایر مطالب استفسار کرد و من به طور خلاصه به نحوی که برایم مقدور بود جواب گفتم ،  همین که جواب ها داده شد شاه چنانکه عادت اوست همه ان چه را گفته بودم به زبان فارسی نقل می کرد ، یک بار که به توضیح مطلبی مشغول بودم چون به زبان ترکی قسطنطنیه که در ایران عثمانلی می گویند وبا ترکی این جا در بسیاری کلمات متفاوت است سخن میگفتم ، شاه مطلب مرا درست نفهمید . این مولف که در طول اقامت خود در ایران حتی یک شعر ترکی هم گفته است . در سال 1620 کتابی در باره دستور زبان  ترکی تالیف کرد و در مقدمه آن در باره اهمیت و فواید فرا گرفتن این زبان به مناسبت قدرت امپراطوری عثمانی در بخش اعظم اروپا ، آسیا و افریقا و حکومت قزلباش ها در ایران و سایر اقوام ترک تبار در آسیای میانه و نیم قاره هندوستان  مطالب جالبی آورده است . یکی دیگر از این اروپائیان آدم اولناربوس آلمانی است که از طرف دربار فردیریک فن هلشتاین به عنوان منشی سفارت به روسیه و ایران فرستاده شده بود و از نوامبر 1636 تا فوریه 1638 در ایران مقیم بود . اولنار بوس در ضمن توصیف ضیافتی که شاه صفوی برای سفرا داده بود می گوید : وقتی که ضیافت تمام شد ایشک آقاسی باشی به ترکی فریاد زد : سفره حقنه ، شاه دولتنه ، غازیلر قوتنه ، الله دیلم  الله الله و حاضرین تکرار کردند . همین مولف می گوید ایرانیان غیر از زبان خود خصوصاً در ولایت  شیروان  ، آذربایجان ،  بغداد و ایروان به کودکان ترکی یاد میدهند . همو می نویسد زبان ترکی به قدری در دربار اصفهان اهمیت دارد که در آن جا به ندرت یک کلمه فارسی به گوش می خورد . همین مولف باز میگوید که ایرانیان آثار شعری خوبی به ترکی و فارسی دارند و اسامی شعرایی از قبیل نسیمی ، نوایی ، فضولی را در ردیف فردوسی سعدی و حافظ می آورند . شوالیه ژان شاردن که یازده سال 1666 -1677 در ایران بود  مینویسد در شهر ها و روستا ها تنها زبان ترکی به گوش می خورد و زبان عمومی ترکی است  ولی این ترکی با زبانی که در ترکیه بکار می رود اندکی فرق دارد همین مولف در فصلی که راجع به زبان ها دارد در باره ترکی میگوید . ترکی زبان قشون و دربار است . زنان و مردان منحصراً به ترکی سخن میگویند خصوصاً در خانواده های اشرافی .علت این امر آن است که خاندان صفوی از مناطق ترک زبان و از میان ترکمنان که زبان مادری شان ترکی است برخاسته است . سانسون که به نمایندگی از طرف پاپ به سال 1683 به ایران آمد و سه سال در اصفهان مقیم بود ، در ضمن بحث از اعتماد ایرانیان به قدرت معنوی شاه و منزه بودن وی از معاصی میگوید : آنان در ضمن هر صحبتی عبادت ذیل را به کار می بردند : قربان اولیم  دین و ایمانوم پادشاه ، باشینگا دونیم .  رافایل دومان رئیس هیئت کبوشین در اصفهان که به سال 1644 به ایران آمد و همانجا در سال 1696 در گذشت ، در کتاب ( وضع ایران در 1660)  پس از آن که به این نکته اشاره می کند که فارسی در ایران زبانی است که عامه به آن تکلم می کنند . و ترکی زبانی است که در دربار رواج دارد . شرح مختصری راجع به ساختمان این دو زبان میدهد . وی که حسن زبان های یونانی و لاتینی را ناشی از فراوانی متصرفات  واهمیت خاص هریک از آن ها میداند می نویسد : ترکی در این خصوص هیچ کمتر از آن زبان ها نیست و زبان ترکی صرف و نحو عالی داشته  بی قاعده گی و اختلاف و تنوع در افعال و اسامی هم ندارد ، بلکه قواعد آن همه یک سان است . این مولف در سال 1684 رساله راجع به دستور زبان ترکی به لاتینی نوشته است که با وجود اختصار آن از لحاظ نشان دادن بعضی از خصوصیات زبان ترکی این دوره مهم است . انگلبرت کمفر آلمانی که به سال 1683 همراه  سفیر سوید به ایران آمد و سمت منشیگری و طبابت این هیات را داشت ، راجع به ترکی مینویسد : زبان ترکی دربار بیشتر زبان مادری خاندان سلطنت است تا مردم عادی ، این زبان از دربار در میان خانواده های اعیان و اشراف بقدری گسترش یافته است که اکنون ندانستن این زبان برای کسی که از امتیازی برخوردار است تقریباً ننگ آور است . از همین دوره یک لغت نامه سه زبانی (  ترکی ، فارسی ، ایتالیایی ) در دست است ، که در حوزه راهبان کرملی در اصفهان تالیف شده است و نشان میدهد که ترکی تا چه حد برای تبلیغات دینی نیز مهم بوده است . این لغت نامه حاوی کلمات روزمره  زبان محاوره است که با لغات آثار ادبی فرق دارد  محمد طاهر وحید در ضمن وقایع سال 1070 سلطنت شاه عباس ثانی می نویسد که فرامین و امان نامه های زیادی وجود دارد که به زبان ترکی در دوره شاه اسماعیل و شاه طهماسب صادر شده است . مکاتیب و مراسلات رسمی بین ایران و اروپا دوره شاه عباس اول به بعد به تقلید از منشیان عثمانی بکار رفته است . به عنوان مثال می توان به عناوین ذیل اشاره کرد . نامه شاه صفی به فردینانت ثانی امپراطور اطریش و پادشاه مجارستان و نامه شاه سلطان حسین به فردریک اکسدوس و پادشاه لهستان  . عبدالجمیل بن محمد رضا النصیری طوسی در مقدمه کتابی در لغت  ترکی که نسخه خطی آن در دست است می گوید چون در ماه  ذیلقعده الحرام 1076 سال سوم جلوس شاه عباس  ، سمت منشی الممالک به پدرش تفویض شد ( از آن جا که ورود بسیاری از مکاتیب پادشاهان روم ، قلماق و سایر سلاطین ترکی تبار در جهان  به آستان آسمان که بایست به فارسی ترجمه شود ، احتیاج به دانستن لغات مشکله ترکی میشد ) پدرش مدت بیست سال به جمع آوری لغات تبار های مختلف ترکی پرداخت وکتابی به ابواب و فصول ترتیب داده بود در این کتاب لغات رومی و قزلباشی  را ( که امتیاز در بین شان کمتر است )  در بابی جمع کرده و لغات چغتایی را  در باب دیگر و لغات قلماق را در عنوان خاتمه کتاب قرار داده بود و قصد داشت که این کتاب را به نام آن پادشاه مرتب سازد . ولی اجل مهلت نداد و کتاب نا تمام ماند . عبدالجمیل پس از وفات پدر با تغییراتی به پایان رسانید . کتاب حاضر حاوی مقدمه است در متعلقات زبان ترکی و چهار لغت نامه . زبان شعر و ادب دوره صفویه  شاخه است از گروه جنوب غربی زبان ترکی ، آثار ادبی این شاخه ابتدا در محیط جلایریان آذربایجان و عراق به وجود آمد و بعداً در زمان حکومت سلسله های قراقوینلو نضجی تمام یافت . تذکره نویسان عثمانی که در باره فرق اسلوب و طرز شعر فضولی ( از شاعران دوره اول صفویه ) با شاعران عثمانی اشارات مهمی کرده اند .فضولی که از ایل بیات بود زبان خود را ترکی توصیف می کند و از شعرای عثمانی به عنوان بلغای روم و از شاعران دوره تیموری به عنوان فصحاء  تاتار یاد می کند . صادقی برای نخستین بار عبارت متکلمین قزلباش را به این دوره افزوده است . قزلباش اصطلاحی بود برای زبان ترکی مستعمل در دورهء صفویه که بعد از انقراض این سلسله چون رنگ سیاسی  و  مذهبی داشت از رواج افتاد . شاهان صفوی برخلاف آن چه مشهور است حامی شعر و ادب بودند . این شاهان و شاهزاده گان که بعضی خود شاعر ذوالسانین بودند از شعر فارسی و ترکی یک سان حمایت میکردند . شاه عباس  دستور می داد که کتاب مخزن شاعر چغتایی حیدر را به فارسی بر گردانند از صادقی کتاب دار درخواست میکرد که مثنوی مولوی را که خود ترک است  به ترکی در آورد  در دربار صفویه منصب ملک الشعرایی مقام رسمی بود و خدمت او ( ملک الشعرا ) اینکه هر سال که تاویل آفتاب به حمل می شود ، باید بیشتر قصیده ای در مدح و ثنا پادشاه  با تعریف  بهار گفته باشد و آن روز که عید نو روز است و در مجلس عام در خدمت اقدس بخواند ، و به جهت ابنیه و عمارات بزرگ پادشاهی که تازه احداث می شود تاریخی بگوید و مثنوی و قصیده که در هر باب امر شرف صادر شود در سلک نظم کشیده رساند . در دیوان تاثیر تبریزی که مدتی از مستوفیان دربار بود غیر از غزلیات ترکی منظومه های از قصیده ، مثنوی و غیره به ترکی است                                                   

از عناوین این منظومه ها پیدا است که در زمان شاه سلیمان و شاه  سلطان حسین وظیفه ملک الشعرایی را عملاً این شاعر به ترکی هم انجام داده است  قصیده ترکی در باب نواب اشرف اقدس اعلا شاه سلیمان الصفوی که به نظراشرف رسید قصیده ترکی تاریخ جلوس شاه سلطان حسین الموسوی  که به نظر انور رسیده                                                                    

ترجیع ترکی که به عرض نواب طوبی آشیان رسیده  مثنوی عید به ترکی که حسب الامر  به نظم  در آمده و به عرض رسیده است غزل ترکی به افتخار ورود شاهزاده سلطان اکبر بن اورنگزیب امپراطور بزرگ ترک تبار هندوستان به نظر مبارک اشرف رسیده است .            در تذکره های این دوره اسامی و نمونه های  شعر ترکی عده زیادی از شعرا آمده است ذیلاً اسامی شعرای آورده می شود که آن ها دیوان ویا مقدار قابل ملاحظه ای شعر ترکی در دست است وفعالیت ادبی آن ها در اصفهان با دربار صفویه رابطه نزدیک داشته است و این شعرا سه دسته اند . الف : شعرای که منحصراً شعر ترکی گفته اند . مسیحی ( مثنوی ورقه وگلشاه ) قوسی ( دیوان ) ، ملک بیگ آوجی ( دیوان ) ، مرتضی قلی خان ظفر ( دیوان ) وغیره . ب : شعرایی که به فارسی و ترکی دیوان دارند : امانی ، صادقی و غیره . ج : شعرای که به فارسی شعر سروده ولی مقدار شعر ترکی هم دارند : صایب ( هفتده غزل ترکی ) ، واعظ قزوینی ( نه غزل ترکی ) تاثیر تبریزی ( بخش ترکیبات ، کلیات وی که حاوی قصاید و غزلیات و غیره است 447 بیت دارد ) .                                                                   

جهت جلوگیری از ضیاع وقت خوانندگان گرامی از ذکر ماخذ آن صرف نظر گردید .          

آرزومندم   مطالعه این اثر با  ارزش که بیانگر حاکمیت سیاسی و  فرهنگی چندین قرن ترکان در ایران  است باعث خشم و اضطراب بیشتر فکری دوستان خود خواه و عظمت طلب ما نگردیده به ابهت سیاسی ، شکوه  نظامی و جلال فرهنگی ترکان جهان سر تعظیم فرو آورده ، ذهن  و روان خود را از لوث تعصبات  کور و غیر ضروری  پاک سازند .                      

و من الله التوفیق

17 آگست 2008