افغانستان، انتخابات و بازگشت طالبان
افغانستان، انتخابات و بازگشت طالبان
انتخابات آتی افغانستان را به واقع باید نمایش دیگری از تبلیغات آمریکا در مورد برقراری ” دمکراسی“ در جهان خواند، که هدف نهایی آن ابقا رییس جمهور منتخب آمریکا، ”حامد کرزای“، و در نتیجه ادامه سیاست های گذشته در این کشور است
بیش از هفت سال و نیم پیش، و پس از تراژدی حمله تروریستی 11 سپتامبر، ایالات متحده آمریکا در همکاری با سایر کشورهای عضو ناتو، به بهانه ی ”مبارزه با تروریسم“ و نابودی گروه القاعده و تلاش برای برقراری ”دمکراسی“ در افغانستان، به این کشور حمله کرد. و پس از سرنگونی طالبان، آن را اشغال کرد.
نیروهای اشغال گر، پس از سرنگونی طالبان، با استقرار یک رژیم کاملاٌ سر بفرمان و برگماری ” حامد کرزای“، به مثابه رئیس جمهور در جریان اولین ”انتخابات ” افغانستان، سعی نمودند که شرایط را در راستای سیاست های خود توسعه دهند. وعده دادند که بزودی جنگ پایان خواهد یافت و پس از جنگ، و با برقراری ”دمکراسی ”، مردم شرایط بهتری را در زندگی به دست خواهند آورد. اما با نزدیک شدن به هشتمین سالگرد اشغال افغانستان ، نه تنها جنگ فرسایشی با طالبان پایان نیافته است، بلکه شرایط زندگی مردم نیز، روندی قهقرایی داشته و فقر و نابسامانی های فرهنگی و اجتماعی به اوج خود رسیده است. در چنین اوضاع بغرنج و نابسامان، انتخابات دومین دوره ریاست جمهوری افغانستان نیز در پیش روی مردم این کشور قرار گرفته است، مردمی که محروم از هرگونه امکان های اولیه زندگی هستند، در ناامنی و عدم اعتماد به حاکمان به سر می برند و عموم آن ها به دنبال لقمه نانی و سر پناهی برای ”زنده“ ماندن هستند. مردم افغانستان، به رغم وعده و وعید های اشغالگران و دولت کرزای، نه تنها بهبودی در زندگیشان ندیده اند، بلکه شاهد اوج گیری جنگ فرسایشی، کمبود مواد اولیه زندگی و وخیم تر شدن شرایط زیستی خود هستند. نزدیک به 8 سال از سرنگونی طالبان، از یکسو به دلیل سیاست های فاجعه بار اشغالگران آمریکایی و ناتویی، و از سویی دیگر به دلیل بی لیاقتی و بی کفایتی و عمل کرد فاجعه بار دولت کرزای آن ها مردم افغانستان شاهد پیشروی نیروهای ارتجاعی و تاریک اندیش طالبان در افغانستان هستند.
نیروهای وابسته به طالبان در دو سال گذشته قادر بوده اند که با تشدید حملات خود بخش های وسیع تری از خاک افغانستان را تحت کنترل در آورند و اکنون با نزدیک تر شدن انتخابات ریاست جمهوری، حملات خود را گسترده تر کرده اند. ، به طوریکه تلفات جدی را به نیروهای ناتو تحمیل کرده اند . شدت تلفات نیروهای اشغالگر آمریکایی – انگلیسی در نتیجه حملات طالبان به اندازه ای بوده است که ماه ژوئیه (تیر – مرداد) به عنوان خونین ترین دوره این درگیری ها پس از اشغال افغانستان بوده است.
در مقابله با چنین تهدیدی است که در بهمن ماه گذشته ”باراک اوباما“ اعلام کرد که ایالات متحده 17 هزار نیروی نظامی بیشتر را به افغانستان اعزام خواهد داشت که مجموع نیروهای آمریکایی را به 55 هزار نفر می رساند و در کنار آنها نیز 42 هزار نیروی ناتو از کشورهای دیگر در افغانستان حضور دارند.
افزایش نیروهای نظامی ناتو، گسترش حمله های طالبان و تلفات فزاینده نیروهای ناتو در چند ماه اخیر، نشان دهنده عدم توان نیروهای بین المللی لشغال کننده افغانستان در مبارزه با طالبان است. این اکنون مشخص شده است که در مبارزه با طالبان، تنها نیروی نظامی توان رویارویی را ندارد و حوادثی که پس از اشغال افغانستان رخ داده است، مجموعه ای از شرایط را در جهت پیشرفت و نفوذ طالبان و در عین حال عدم موفقیت نیروهای نظامی ناتو، به وجود آورده است.
بحران منبعث از اشغال!
پس از سرنگونی دولت ارتجاعی و واپس گرای طالبان، از سوی سران دولت های اشغال گر و حامیان آنها، وعده های فراوانی در مورد بهتر شدن شرایط زندگی مردم، آزادی و دمکراسی داده شد، اما آمار منتشره از سوی نهاد های بین المللی و شرایط ایجاد شده در زندگی روزمره مردم این کشور، خلاف این ادعا ها و وعده ها را به اثبات رسانده اند.
اقتصاد افغانستان به طور عمده بر پایه تولید مواد مخدر استوار است که سالانه بیش از 3 میلیارد دلار پول غیر قانونی را وارد اقصاد کشور می کند و به همراه خود به فساد اداری و همچنین تامین مالی طالبان منجر می شود.(رویترز 15 مرداد 2008 ) از هر 7 افغانی یک نفر در تولید و خرید و فروش مواد مخدر شرکت دارد، در منطقه هلمند از 5 نفر، 4 نفر به این کار مشغول هستند. اختلاس و چپاول مالی مشکل دیگر این کشور است، 40 درصد کمک های مالی کشورهای تروتمند جهان، که از سال 2001 به بعد بالغ بر 15 میلیارد دلار بوده است، به صورت ”دستمزد برای مشاوران ” و ”سود شرکت های خارجی“، به کشورهای اهدا کننده برگشته است. متخصص های مهندسی، مشاوران و سربازهای مزدور که در شرکت های خصوصی مشاوره ای مشغول هستند، دستمزدی بین 200 تا 500 هزار دلار در سال دارند، که این 200 برابر دستمزد کارکنان بومی این کشور است (اکسفا م 5 فروردین 87، افغانستان).
افغانستان در حال حاضر، از نظر شاخص توسعه انسانی، در بین 178 کشور دنیا در مکان 174 قرار دارد و از نظر شاخص فساد دولتی، در رده 178 از میان 180 کشور قرار دارد. (رویترز 12 فروردین 88 )
در زمینه های اجتماعی، رهایی زنان، یکی از مواردی بود که انتظار می رفت تا با برکناری طالبان، قدم های جدی برای آن برداشته شود. اما در عین برخی تحولات، راهی بسیار طولانی در پیش رو است . تنها 30 درصد از دختران افغانی دسترسی به تحصیل دارند و بین 70 تا 80 درصد ازدواج ها اجبا ری هستند. از هر سه زن افغانی، یک نفر مورد آزار جنسی، بدنی و روانی قرار می گیرند. بیسوادی در میان مردان بیش از 57 درصد و در میان زنان بالغ بر 87 درصد است .(شبکه اطلاعاتی منطقه ای سازمان ملل در مورد مسایل انسانی سال2007 و 2008 )
بی قانونی، عدم ثبات و بیداد گری نهادهای دولتی، به ویژه پلیس افغان، از مسایل جدی است که بسیاری از مردم افغانستان را درتقابل با دولت و نهادهای آن قرار داده است. بنا به گزارش رویترز، در 21 تیر ماه، زمانی که ”نیروهای بین المللی“، دهکده ”پانکلا“ را از کنترل طالبان خارج ساختند، یکی از ریش سفیدان ده در مورد عملکرد پلیس افغان و وحشتی که در مردم ایجاد شده است، توضیح داد و اذعان داشت که چگونه پلیس، پس از خروج طالبان، مردم را تهدید می کند، پول و اموال آن ها را به غارت می برد و به بچه های کم سال تجاوز می کنند. بنا به این گزارش مردم گفته اند که حاضرند از طالبان در برابر پلیس افغان پشتیبانی کنند و به طالبان بیشتر اعتماد دارند.
در کنار این فجایع و گسترش روزافزون جنگ فرسایشی، پس از نزدیک به هشت سال، دامنه فقر، بیماری، گرسنگی و مرگ و میر را هرچه گسترده تر کرده است و میلیونها انسانی که در این کشور با چنین شرایطی به سر می برند، راه گریزی را نمی یابند .
این ها بخش بسیار ناچیزی از نابسامانی های افغانستان است که در دوره ریاست جمهوری ”کرزای“، رییس جمهور منتصب از سوی آمریکا، دامنگیر کشور شده است. سیاست هایی که نه تنها شرایط زندگی مناسبی را برای مردم به ارمغان نیاورده است، بلکه منجر به تقویت طالبان و نفوذ آن ها در میان مردم شده است.
ائتلاف با طالبان؟
استراتژی طالبان و نیروهای های منسجم آن، نیروهای ناتو را در موقعیت تدافعی قرار داده است، قدرت دولتی را در مناطق خارج از کابل محدود کرده و کنترل کامل جنوب و جنوب غربی کشور را در اختیار آن ها گذاشته است. در چند هفته گذشته نیز، بخش هایی از شمال افغانستان نیز محل قدرت نمایی طالبان شده و گستره فعالیت آنها همچنان رو به افزایش است. طالبان توانسته اند به دلیل ضعف دولت مرکزی، عدم توانایی نیروهای نظامی ناتو و عدم اعتماد مردم به دولت و نیروهای ناتو، در بخش های جنوبی و جنوب غربی که توانمند هستند، دولت تشکیل داده و سیستم امنیتی و قضایی خود را به اجرا در آورده اند.
همزمان و به موازات تشدید شرایط نابسامان زندگی مردم در افغانستان، عدم رضایت مردم از دولت کنونی و رشد و قدرت گیری مجدد طالبان، زمزمه های بالا گیرنده ای را در رابطه با ضرورت شروع مذاکره با طالبان و سهیم کردن آنان در قدرت سیاسی در میان محافل قدرتمند ناتو به راه انداخته است. گروه ارتجاعی و واپس مانده ای که ”نابودی“ آن در مبارزه با تروریسم و به عنوان حامی اصلی ”القاعده“، در دستور روز هشت ساله نیروهای آمریکائی و ناتویی بوده است و علت ”اصلی ” اشغال این کشور توسط ایالات متحده و متحدانش مطرح می شد، اکنون به مثابه متحد و موتلف سیاسی نیز مورد توجه قرار گرفته است.
در راه رسیدن به راه کاری مناسب برای مذاکره با طالبان، در روز 10 ژوییه (19 تیر)، از سوی نهاد دولتی ”انستیتوی صلح ایالات متحده“، به سرپرستی ”مایکل سی مپل“ و با همکاری دو گروه از متخصص های این سازمان، کتابی تحت نام
(RECONCILIATIO IN AFGHANISTAN)
” آشتی در افغانستان”، منتشر شده که در شرایط امنیتی افغانستان ، 7 پس از سال جنگ مورد بررسی قرار گرفته و از جمله در آن نوشته شده است: ” ...امنیت افغانستان در سال اخیر به طور جدی وخیم تر شده و طبق برآورد سازمان ملل ، تنها در سال 2008 ، بیش از 2100 غیر نظامی کشته شدند که 40 درصد نسبت به سال قبل افزایش داشته است. .... شرایط بحرانی افغانستان را باید در اشتباهات استراتژیک پس از حمله 2001 جستجو کرد . تعداد کم نیروهای نظامی به جای 25 هزار نفر ، تنها 4500 نفر بودند.... به جای اینکه پلیس افغانستان در خدمت نیروهای قانونی و قضایی قرار داشته باشند ، بیشتر به عنوان یک نیروی کمکی در خدمت ارتش بوده اند. .... مسامحه و غفلت در بخش قضایی ، اجرای قانون را تضعیف کرده که در نتیجه منجر به فساد اداری شده است، آنچه که از طریق اقتصاد متکی بر مواد مخدر تغذیه می شود. در حال حاضر افغانستان تولید کننده بیش از 82 درصد د مواد مخدر در جهان است.“
این کتاب در ادامه می افزاید: ” طالبان بخش وسیعی از کشور را در جنوب، شرق و مرکز افغانستان تحت کنترل قرار دارد و عملیات تروریستی را در مراکز پرجمعیت صورت می دهد... هدف طالبان تضعیف روحیه مردم و جامعه جهانی از طریق اجرای حملات طراحی شده و جلوگیری از دسترسی مردم به خدمات اجتماعی بسیار محدود دولت است. .... افزایش تلفات در میان غیر نظامی ها و عدم توانایی کرزای در کنترل نیروهای بین المللی، به طالبان فرصت تبلیغات علیه نیروهای بین المللی را داده است“
”سی مپل“ ، اشاره می کند که با این وجود تمایل و خواست عمده ای در میان دولت و نیروهای شورشی برای پایان بخشیدن به درگیری ها وجود دارد و اظهار می کند که ایجاد یک روند سیاسی برای شروع گفت و گو با نیروهای شورشی در جهت خواست های مشترک، ضروری است.
متعاقب انتشار این کتاب ، و با نزدیک تر شدن به انتخابات ، بنا به گزارش بی بی سی در روز دوشنبه 5 مرداد ، از سوی مقام های دولتی افغانستان اعلام شد که ،“ طالبان تعهد کرده اند که مناطق کلیدی را در ولایت بادغیس، به دولت افغانستان واگذار کرده و به مراکز رای دهی در انتخابات ماه آینده نیز حمله نکنند.“ در همان روز ” دیوید ملیبند“، وزیر امور خارجه انگلستان نیز اعلام کرده بود که ”دولت افغانستان باید تلاش های بیشتری به خرج دهد تا طالبان میانه رو را به عنوان بخشی از جریان سیاسی، به گفتگو تشویق کند.“
در چنین شرایطی ، افزایش نیروهای نظامی ناتو و تلاش برای در یافت کمک نظامی و مالی از سوی سایر کشور های ناتو ، از سوی ایالات متحده و انگلستان، گواه مشخصی از شرایط سخت و بغرنجی است که گریبان ناتو را در زمان نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری ، گرفته است. ناتو تلاش می کند تا با افزایش نیروی نظامی خود ، با درهم شکستن مقاومت طالبان، شرایط مناسبی را برای برگزاری انتخابات ایجاد کند و مانع از ”خرابکاری“ های طالبان در زمان انتخابات شود. به موازات این طرح تلاش می شود تا با ”جذب بخشی از طالبان میانه رو، که از القاعده دفاع نمی کنند، در شرکت در انتخابات و شرکت آنها در فرآیند های سیاسی“ (بی بی سی 5 مرداد)، از شدت حملات بکاهند و همچنین به تضعیف نیروهای طالبان بپردازند.
هشت سال پس از اشغال افغانستان و جنگ خونین، به بهانه تامین ”دمکراسی“، و ”دفاع از حقوق بشر“، هنوز نشانی از امنیت، صلح و ثبات در افغانستان دیده نمی شود. مردم دنیا امروزه به خوبی شاهدند که به رغم ادعا های پر طمطراق آمریکا و متحدانش و دولت ضعیف و ناتوان کرزای، افغانستان هنوز هم به عنوان یکی از فقیرترین و بی ثبات ترین کشورهای جهان به شمار می رود . جایی که بالاترین جنایت ها علیه حقوق بشر صورت می گیرد. خشونت بر ضد زنان و محرومیت آن ها از مبرم ترین حقوق اجتماعی، تهدید آنها به ازدواج اجباری و عدم پشتیبانی قضایی و قانونی از حقوق آن ها، افزایش سرقت های مسلحانه با کمک و همیاری پلیس، فساد اداری ، افزایش اختلاس و رشوه خواری و عدم امنیت اجتماعی برای مردم عادی افغانستان، به رغم وجود کثیری از نیروهای نظامی بین المللی و داخلی، به طور وسیعی صورت می گیرد.
شرایط حاکم بر افغانستان و بی ثباتی و ناامنی آن، نتیجه هشت سال سیاست ها ی اعمال شده از سوی آمریکا و متحدانش و رییس جمهور این کشور، کرزای، است . سیاست هایی که در چارچوب برنامه های تسلط نظامی و سیاسی بر منطقه صورت می گیرد و نمی تواند تامین کننده منافع مردم این کشور باشد، همانگونه که سیاست های آمریکا در هیچ نقطه از جهان نتوانسته است به جز خرابی و بدبختی و فلاکت، ارمغان دیگری را به همراه داشته باشد . ادامه چنین شیوه هایی در افغانستان تنها به مفهوم ادامه جنگ، افزایش فقر و بدبختی و تحمیل قوانین ضد بشری و ارتجاعی و واپس گرا، تا مدت های طولانی در این کشور خواهد بود.
انتخابات آتی افغانستان را به واقع باید نمایش دیگری از تبلیغات آمریکا در مورد برقراری ” دمکراسی“ در جهان خواند، که هدف نهایی آن ابقا رییس جمهور منتخب آمریکا، ”حامد کرزای“، و در نتیجه ادامه سیاست های گذشته در این کشور است.