احمدغوث زلمی وقاری مشتاق احمد نيزبايد اززندان رهاگردند!

 

احمدغوث زلمی وقاری مشتاق احمد نيزبايد اززندان رهاگردند!

 

 

           هم ميهنان عزيز!

      اعتراضات دوامدار و گستردۀ فعالان سياسی، مدافعين حقوق بشر وحقوق شهروندی، ژورناليستان، نويسندگان و درمجموع فرهنگيان افغانستان درداخل وخارج ازکشور؛ سردمدار رژيم مافيايی وخود فروخته را درکابل، وادار به آن نمود تا پرويزکامبخش دانشجوی جوان و ژورناليست تازه کار را با صدور فرمانی، ازپشت ميله های زندان رها سازد.

    ازاينرو، درضمن اين که آزادی اين فرزند آگاه کشور را به فاميل زجرکشيده اش و همه نيروهای آزاديخواه که دررهايی وی سهم شايسته و بشرخواهانۀ خويش را ايفاء نمودند، تبريک می گوييم؛ درعين حال اين رخداد بدون شک و ترديد، پيروزی بزرگی به کليه وطنپرستان و نيروهای سياسی آگاه و تحول طلب افغانستان بود که مايۀ مسرت و خرسندی محسوب می گردد.

       اما ازسوی ديگرنگهداری احمدغوث زلمی و قاری مشتاق احمد خطيب يکی از مساجد جامع شهرکابل، درحبس وزندان، ناشی ازسياستهای خدعه آميز رژيم، بويژه ارگانهای عدلی و قضايی تاريک انديش آن که با ترفندها و تهاجم خشن، برحقوق و آزادی های مندرج درقانون اساسی نافذۀ کشور، ازجمله آزادی بيان، مطبوعات و تساوی حقوق شهروندان ميتازند؛ موجب تشويش و نگرانی نيروهای مردمی و نهاد های آزاديخواه ضد ارتجاع و استبداد، می باشد.

    به همگان روشن است که شيوۀ سازماندهی دربند کشيدن کامبخش جوان، احمد غوث زلمی و قاری مشتاق احمد، بابرگزاری دادگاههای قرون وسطايی تفتيش عقايد، با هيچ يک از معيارهای حقوقی وقانونی سازگارنبود؛ بلکه بيشتر شباهت کامل با دادگاه فرمايشی محکوميت " گاليله " داشت.

      بی گمان درهردو حالت، ليکن درمقاطع زمانی متفاوت؛ دست اندرکاران عدلی و قضايی دراوج ورشکستگی فکری و منطقی، تلاش ورزيدند تا در گذشته آن دانشمند شهير و درحال حاضر دو ژورناليست و يک قاری قرآن را مجبور به آن سازند تا به گناهان ناکردۀ خويش اعتراف نمايند.

     به هيچ کس پوشيده نمانده است که به سبب بی کفايتی نظام و آلوده بودن زمامداران، به شمول مراجع امنيتی، عدلی و قضايی با فساد مالی و اداری؛ هستی مادی و معنوی مردم افغانستان به تاراج ميرود؛ چور و چپاول ميگردد؛ نيست و نابود ميشود. درفضای اين

بی نظمی موجود، اشغالگران خارجی، بوسيلۀ نفوذ دادن جواسيس و گماشتگان خويش در درون ساختارهای دولتی افغانستان، ازمجموع ثروتهايی که غارت می گردند؛ سهم خويش را بدست می آورند.

    در لحظۀ کنونی، جامعۀ افغانستان با يک بحران عميق سياسی؛ کندی آهنگ رشد اقتصادی؛ ورشکستگی تأمين جواعتماد ميان مردم و مقامات دولتی، روبرو است. دربطن چنين اوضاع و شرايطی است که همه روزه فعالان سياسی،مبارزين گسترش نهادهای مدنی، ژورناليستان، خبرنگاران و ساير اعضای خانوادۀ مطبوعات افغانستان، ازسوی شورشيان طالب، اُرگانهای دولتی و قوتهای نظامی اشغالگران خارجی تهديد، دستگير، زندانی، سرکوب و به قتل ميرسند که ازشهيد نمودن مظلومانۀ اجمل نقشبندی آغاز و تا ريختن خون سلطان محمد منادی ادامه دارد.

      با ذکرمراتب فوق و با درک مسؤوليت وطنپرستانۀ خويش درقبال اوضاع ناهنجارکشور؛ دربند کشيدن و قتل بی رحمانۀ ژورناليستان، خبرنگاران، فعالين سياسی و مبارزين نهاد های مدنی، ازجمله به شهادت رسانيدن سلطان محمد منادی را به شدت محکوم ميداريم و خواهان محاکمه و مجازات عاملين جنايات ذکرشده می باشيم.

 

                                        کميتۀ فعالين

                            حزب دموکراتيک خلق افغانستان