طرح: اساسنامۀ(جديد) حزب دموکراتيک خلق افغانستان

                      طرح:

    اساسنامۀ(جديد) حزب دموکراتيک خلق افغانستان

 

          پيشگفتار:

 

             رفقای عزيز!

       دقيق چهل و پنج سال ازحيات سياسی ح. د. خ. ا، اين گردان انقلابی وپيشتازمبارزات عدالتخواهانۀ مردم افغانستان و مدافع صديق منافع زحمتکشان کشور مان ، ميگذرد.

    سالهايی که گذشت،  دورانی پر ازفراز و فرود، توأم با پيروزی ها و شکستها؛ سالهای آزمون های بزرگ و دشواربرای همه اعضای حزب و نيروهای ترقيخواه کشورما بود که در روند مبارزات آزاديخواهانۀ اين حزب و مردم آزادۀ ميهن مان، حد فاصل و سرحد جدايی بين " سره و ناسره"، ميان " رعايت اصوليت " و" فرصت طلبی و ابن الوقتی"، مشخص گرديد و راه فرزندان سرسپردۀ وطن را که درسنگر دفاع از آزادی، استقلال، دموکراسی، عدالت، برادری، برابری، همبستگی ملی و بين المللی، ترقی و پيشرفت اجتماعی، مردم سالاری... قرارداشتند؛ ازراه سازشکاران، تسليم طلبان، معامله گران، تجارت پيشه گان سياسی، منفعت پرستان، حرافان، فضل فروشان، تماميت خواهان... سوا ساخت.

 

    نگاهی به گذشته:  

   

      تاريخ گواه است که نخستين سنگ بنای جنبش انديشوی درکشورمان، بوسيلۀ " انجمن سراج الاخبار " که درتاريخ مبارزات وطنپرستانۀ مردم افغانستان، " مشروطيت اول " خوانده ميشود، چراغ روشنگری و آشنايی با مدنيت اروپايی را درميهن ما فروزان ساخت.

    پس ازسرکوب خشن و خونين جنبش مشروطه خواهی اول بوسيلۀ عمال سلطنت استبدادی مطابق پلان استعمارگران انگليس،" مشروطيت دوم " راه خود را درقلوب آزاديخواهان بازکرد، که ثمرۀ آن حصول استقلال سياسی افغانستان و طرزنوين اداره و تحول افکار سياسی در کشور بود.

درجريان سالهای پس ازپايان جنگ جهانی دوم، کُرۀ خاکی مان را موج عظيمی ازتحولات سياسی فرا گرفت؛ پيشرفتهای علمی وتخنيکی و استفاده ازتکنولوژی معاصر، سيمای زندگی بشريت را بطرز شتابنده تغيير داد؛ با فروپاشی سيستم مستعمراتی، سرزمين های مستعمره، يکی پی د يگری به استقلال سياسی خويش نايل آمدند و در مسيراستقلال اقتصادی گام گذاشتند؛ جنبشهای رهايی بخش ملی، با خصوصيت، مضمون و محتوای مترقی، درقاره های آسيا- افريقا و امريکای لاتين جان گرفته وارد مبارزات سرنوشت سازسياسی شدند ؛ همبستگی بين المللی مردمان جهان درامر دفاع از داعيۀ صلح، ثبات و امنيت جهانی و تشنج زدايی، تحکيم بيشتر يافت؛ جنبش بين المللی طبقۀ کارگر و ساير زحمتکشان جهان، روزتاروز گسترده تر شد....

   موازی با اين رويداد های تاريخساز و دگرگون کننده؛عمال ارتجاع، استبداد سياسی، استعمارنو، استثمار و امپرياليسم، شيوه های جديد بهره کشی ازخلقهای جهان را؛ سرکوب نظام های مترقی را؛ ورشکست ساختن اقتصادی دول تازه به استقلال رسيده را؛ جنگ افروزی و تشديد مسابقات تسليحاتی را؛ نظاميگری و نظامی کردن اقتصاد جهان را... اتخاذ نمودند.

     ازسال 1947 به بعد درزمرۀ تغييرات وارده، يکی هم ظهور جنبشهای جديد سياسی و تشکيل نهادهای روشنفکری بود که روند انتخابات برای دورۀ هفتم شورای ملی و شهرداری ها و جنبش اتحاديۀ محصلان دانشگاه کابل، اجزای آن را ميساخت که به آن " مشروطيت سوم " گفته ميشود.

    درجو يک چنين اوضاع و احوالی که درمقياس بين المللی حکمفرما بود، درافغانستان عزيز نيزدرنتيجۀ مبارزات طولانی آزاديخواهان ميهن درراه  استقرارنظام مشروطيت، دموکراسی و تجدد طلبی؛ شرايط آن فراهم گرديد تا  ارتجاع حاکم سلطنتی، نظام مشروطه را اعلام و درپرتو پاره ای ازاحکام مواد دموکراتيک مندرج در قانون اساسی سال 1343 خورشيدی ح. د. خ. ا باتدوير کنگرۀ موسس آن ايجاد گردد و وظيفۀ  بسيج و متشکل ساختن فرزندان متعلق به اقشاروسيع اجتماعی کشور ( اعم از کارگران، دهقانان، پيشه وران، روشنفکران آگاه و وطنپرست، فرهنگيان فرهيخته، استادان دانشگاه، آموزگاران مکاتب، کارمندان و کارکنان دولت، دانشجويان، دانش آموزان وکليه زحمتکشان ) را، بدوش گيرد.

    بدين ترتيب، تأسيس ح. د. خ. ا بتاريخ 11 جدی 1343 خورشيدی مطابق به اول جنوری 1965 ميلادی بمثابۀ يک نهاد سياسی رسالتمند؛ درروند مبارزات سياسی نيروهای ملی، مترقی و وطنپرست افغانستان که درراه دفاع ازاستقلال و حاکميت ملی، تماميت ارضی و همبستگی ملی و درجهت استقرار دموکراسی، ترقی و عدالت اجتماعی، طرد استبداد، ارتجاع ، ظلم و مطلق العنانی؛ باقبول زجرها و قربانی های بی شمار رزميدند؛ که بدون شک يک ضرورت مبرم روزو يک رويداد تاريخی بی نظيربود.

     ازسوی ديگر، بنياد گذاری ح. د .خ. ا ، منحيث وارث و ادامه دهندۀ سنن پسنديدۀ مبارزات ضد استعماری و ضد استبدادی خلقهای افغانستان؛ نتيجۀ قانونمند تغيير و تحول اوضاع اجتماعی درکشورو جهان و ثمرۀ مبارزه و مجاهدت وطنخواهان آزادی دوست بود، که صفحۀ نوينی را  در تاريخ پيکار نيروهای تحول طلب افغانستان گشود و بربنياد اصول جامعه شناسی علمی و انديشه های انقلابی پيشرو عصر؛ هدفهای مبارزۀ سياسی را درامر تنويراذهان توده های مردم و بسيج آنان درجهت تحقق تحولات اقتصادی- اجتماعی کشور، مشخص ساخت.

       درکنگرۀ موسس ح. د. خ. ا، علاوه بر انتخاب اعضای اصلی و علی البدل کميته مرکزی، اصول کلی مرامنامه واساسنامۀ حزب نيز به تصويب رسيد. وليک بنابرپاره ای از مشکلات، تنها مرام نامۀ حزب دموکراتيک خلق افغانستان، بعد ازتصويب آن در پلنوم کميتۀ مرکزی «جمعيت دموکراتيک خلق » ، زيرعنوان « مرام دموکراتيک خلق» درشماره های اول و دوم جريدۀ « خلق » ارگان نشراتی حزب، بتاريخ 22 حمل 1345 مطابق 11 اپريل 1966 انتشار و به پيشگاه مردم افغانستان ، تقديم گرديد.

    واما اساسنامه، که قانون تنظيم حقوق، وجايب، وظايف، صلاحيتها و مکلفيتهای اعضای حزب بوده؛ نحوۀ روابط باهمی آنان و مقامات حزبی و ساختار تشکيلاتی آن را مشخص می سازد، به سبب بروز اختلافات درونی درتعريف ماهيت ح. د. خ. ا و برداشتهای متفاوت از درونمايۀ اعتقاد انديشوی ( سياسی، تيؤريک و ايدئولوژيک) و شيوۀ برخورد با روند مبارزات سياسی و رويداد های جاری درجامعه؛ اعضای کميته مرکزی حزب روی آن به توافق کامل نرسيدند.

     درهنگامی که اختلات درونی درميان کادر رهبری حزب به شدت جريان داشت، بارديگر مسأله تدوين و تصويب اساسنامه مطرح گرديد و هيأت رهبری روی آن به بحثهای پردامنه پرداختند. چون دسته بندی های تشکيل شده خواهان گنجانيدن ديدگاههای خويش درمتن اساسنامه بودند؛ ازاينرو درزمينه توافقی بدست نيامد. اختلافات عمده همانا روی تعريف ماهيت حزب، بحيث حزب مارکسستی- لنينيستی و درج آن درمتن اساسنامه؛ برداشتهای متفاوت از مرکزيت دموکراتيک ، اصول گزارشدهی، اطاعت اقليت از اکثريت... بود.

      درسال 1346 قبل ازاين که پلنوم کميته مرکزی حزب، اساسنامه را مورد تصويب قراردهد، بتاريخ چهارم می 1967 انشعاب ازطرف جناح اقليت ( منشی عمومی حزب) اعلام و حزب بدو بخش منشعب گرديد.

    بعد از انشعاب ، جناح های منقسم حزب، به اتکای ديدگاههای سياسی خود از شرايط و واقعيتهای اجتماعی افغانستان، اساسنامۀ خويش را تنظيم  کردند.

      سرانجام درکنفرانس وحدت مجدد ح. د. خ. ا مورخ 12 سرطان 1356 مطابق 3 جولای 1977 رعايت و تطبيق اساسنامه ای که اصول کلی آن درکنگرۀ موسس به تصويب رسيده بود؛ تا زمان اصلاح آن، مورد تاييد قرارگرفت.

   سپس اساسنامۀ جديد حزب که درنخستين کنفرانس سراسری ح. د. خ. ا (منعقدۀ سال 1360) مطابق به شرايط و مقتضيات زمان، تنظيم وتصويب شده بود، درزندگی سياسی اعضای حزب تطبيق گرديد.

    بعد ازکودتای 14 ثور 1365، دردومين کنفرانس ( جناح حاکم و تماميت خواه) ح. د خ. ا ( ميزان 1366) اساسنامۀ جديدی باروحيۀ تفکربازسازی(!) و علنيت(!) و سياست مصالحۀ ملی، برحزب تحميل شد. به تعقيب آن در نتيجۀ زد و بند های عقب پرده و سازشهای بين المللی داير بر محو کامل ح. د . خ. ا ازصحنۀ سياسی کشور، درکنگرۀ دوم حزب، علاوه برپشت زدن به اهداف ترقيخواهانه برنامۀ مصوب کنگرۀ موسس ، انصراف  از منافع زحمتکشان افغانستان و ابراز خصومت با جامعه شناسی علمی؛ اساسنامۀ فاقد ماهيت دموکراتيک يک حزب رسالتمند؛ به تصويب رسيد که ويژه گی های يک حزب پيشاهنگ طبقۀ کارگر و همۀ زحمتکشان افغانستان را تا سطح ساختار تشکيلاتی يک حزب فراطبقاتی تنزيل داد و ان را ازخط چپ منحرف و به يک حزب راست ميانه تبديل نمود. بدين طريق بود که با انديشه های والا، انسانی و مترقی حزب و اصول زرين تشکيلاتی آن وداع گفته شد.

        وليک ازآن جايی که ح. د. خ. ا متعلق به زحمتکشان افغانستان

می باشد و درمتن ورده های آن کادرهای انقلابی، صفوف هميشه بيدار و فرزندان بادرد و آگاه وطن،... تنظيم شده است و پيوسته برضد ارتجاع، استبداد، استعمار، استثمار، عقب گرايی و امپرياليسم رزميده؛ از دموکراسی، آزادی، حق وعدالت، برادری و برابری، همزيستی مسالمت آميز... دفاع نموده است؛ بنابران هيچ عمل ارتجاعی و تسليم طلبی، سازشکاری و عقبگرد سياسی، گرايشهای اپورتونيستی ( راست و چپ وافراط گرايی ) و به حراج گذاشتن هدفهای برناموی و اصول اساسی فعاليت آن ... نتوانست مانع ادامۀ زندگی سياسی آن گردد.

     تداوم مبارزۀ سياسی فرزندان صديق و رسالتمند کشورما درمطابقت با اوضاع و شرايط جديد امروزين حکم ميکند که ح. د. خ. ا درپهلوی طرح سند مرامی و برناموی خود، به صفت يک سازمان سياسی پيشرو و انقلابی که بخاطر بهروزی مردم و شگوفايی ميهن آبايی خويش، مبارزه و پيکار می نمايد؛ بايست اساسنامۀ جديد خويش را نيز آماده ميکرد و آن را درمعرض نظرخواهی رفقا قرار ميداد.

      اينک حسب وعدۀ قبلی، طرح اساسنامۀ جديد تهيه و به پيشگاه رفقای عزيز و ارحمند تقديم است. بدون ترديد، نظريات و پيشنهاد های تکميلی و سازندۀ همه رفقای گران ارج ، به غنامندی طرح حاضر خواهد افزود و خلاها، کمبودی ها و نواقص آن را مرفوع خواهد نمود.

  

        مادۀ اول- هدف ها و ماهيت حزب:

 

-         ح. د. خ. ا سازمان سياسی رزمنده و پيشتاز کليه زحمتکشان افغانستان بوده، آغوش آن جايگاه شايسته ای برای مبارزۀ حق طلبانۀ کارگران، دهقانان، پيشه وران، روشنفکران آگاه و وطنپرست، استادان و آموزگاران، دانشجويان و دانش آموزان، فرهنگيان فرهيخته و هنرمندان خلاق، کارکنان و کارمندان دولت و همه ميهن دوستان ميباشد.

-         ح. د.خ . ا بمثابۀ سازمان سياسی انقلابی و پيشرو، درراه اعمار يک جامعۀ مرفه و مترقی دارای پايه های مستحکم سياسی- اقتصادی و اجتماعی که خوشبختی و سعادت انسان زحمتکش در آن تضمين گردد، مبارزه می نمايد.

     به مقصد رسيدن به اين هدف، حزب درگام نخست تأسيس حکومت  وسيع البنياد منتخب نماينده گان مردم، شامل همه طبقات و اقشار زحمتکش جامعۀ افغانستان را، دروجود جبهۀ  متشکل از کليه نيروهای ملی و دموکراتيک، منحيث مرحلۀ گذار، جهت رهايی از سلطۀ اشغالگران و مساعد ساختن شرايط بغرض نهادينه کردن آزادی های فردی و اجتماعی؛ تحکيم پايه های استقلال ملی ( سياسی و اقتصادی) و برقراری عدالت اجتماعی درجامعه؛ يک ضرورت مبرم می پندارد.

   - ح. د. خ. ا درزمينۀ رشد و پرورش کليه اعضای خويش با روحيۀ وطنپرستی، مردم دوستی، تقوای سياسی وسجايای اخلاقی، رزمندگی انقلابی، ايثار و ازخود گذری، رجحان منافع عامه و مصالح عليای کشور بر منافع شخصی... مساعی لازمه را به خرج ميدهد؛ دروجود آنان جوهر مبارزه درراه اتحاد و وحدت شهروندان افغانستان، روح همزيستی مسالمت آميز و همبستگی بين المللی با خلقهای زحمتکش جهان را تقويت می بخشد؛ با مظاهر هرگونه فعاليتهای انحرافی و حرکتهای اپورتونيستی ( راست و چپ )، تسليم طلبی، سازشکاری های مغاير اصول حزبی... قاطعانه ميرزمد.

  - جوهر اصلی تفکر ح. د. خ. ا را درکار و فعاليت انقلابی، درمبارزۀ سياسی؛ اصول انديشه های پيشرو عصر، ايدئولوژی طبقۀ کارگر و مبارزۀ طبقاتی ( که موتورتاريخ گفته ميشوند) تشکيل ميدهد.

     - ازآن جايی که ح. د. خ. ا سازمان سياسی ميهن دوستان انقلابی افغانستان ميباشد؛ بنابران مبارزه درراه همبستگی ملی، برادری، برابری ، اشتراک فعال همه شهروندان درتمامی امورمربوط به سرنوشت مردم و مملکت و تحقق عدالت اجتماعی را وظيفۀ خدشه ناپذير کليه اعضای خود ميداند.

             مادۀ دوم- شرايط عضويت:

 

-         کسب عضويت در ح. د. خ. ا داو طلبانه است.

-         هرشهروند وطنپرست، مردم دوست و با تقوای افغانستان که سن (18) سال را تکميل کرده باشد؛ اساسنامه و مرامنامۀ حزب را بپذيرد و درراه تحقق اهداف و مواد مندرج آنها صادقانه بکوشد؛ درجلسات حوزه های حزبی بطور منظم اشتراک ورزد؛ حق العضويت بپردازد؛ ميتواند عضويت ح. د. خ. ا را داشته باشد.

-         اعضای ح. د. خ. ا نميتوانند درعين زمان ، عضويت حزب ديگری را دارا باشند.

   مادۀ سوم- شرايط پذيرش درحزب

 

  - پذيرش عضويت در ح. د. خ. ا ، انفرادی بوده، ازطريق حوزه های حزبی صورت ميگيرد؛پذيرش عضويت دسته جمعی تنها ازصلاحيت پلنوم کميته مرکزی ح. د. خ. ا ، ميباشد

 

-         متقاضی عضويت بايست يک دورۀ آزمايشی را که ازششماه کمتر نباشد، سپری کند. دراين مدت صداقت، پاکی، عزت نفس، اخلاق سياسی و اجتماعی  سابقۀ نيکووشايستگی درکار متقاضی عضويت، روشن ميگردد ؛

-          پس ازپايان مدت معينه، درصورتی که موضوع پذيرش وی به عضويت اصلی درجلسۀ حوزۀ حزبی مطرح و با دوثلث آراء اعضای اصلی شرکت کننده در جلسه تصويب وازسوی کميته مرکزی حزب ويا ارگان ديگری که چنين صلاحيتی به آن تفويض شده باشد، مورد تاييد نهايی قرار گيرد؛ ميتواند عضو اصلی حزب شناخته شود.

-         سابقۀ حزبی اعضاء، ازهمان روزی درنظر گرفته ميشود که حوزۀ حزبی، عضويت متقاضی را پذيرفته و غرض تاييد و منظوری به ارگانهای بالايی گسيل کرده است.

مادۀ چهارم- وظايف و مکلفيتهای اعضای حزب:

 

   هرعضو حزب موظف است:

-         محتوای ارزشهای انسانی  مرامنامۀ حزب را به گوش توده ها ی مردم برساند و آن رادربين آنان تبليغ و ترويج کند؛

-          وحدت و انسجام حزب را مانند مردک چشم خود حفظ و برای تحکيم آن مبارزه کند؛

-         انظباط و دسپلين حزبی را که بالای همه اعضای آن ، ازبالا تا پايين و از پايين تا بالا، بشکل يکسان قابل تطبيق است، رعايت بدارد؛

-         ازاعمال و حرکت های ناشايست که به حيثيت، اعتبار و پرستيژ حزب صدمه وارد نمايد، دوری جويد؛

-         درزندگی حزبی، شخصی و اجتماعی، در رفتار ، گفتار و کردار، الگوی شايسته باشد؛

-         انتقاد ازخود و ازديگران را که بمنظور اصلاحات و رفع اشتباهات و آوردن بهبودی درکارهای حزبی صورت ميگيرد، درآن روحيۀ خصومت ورزی، انتقامگيری، تخريب، عقده گشايی، منفی بافی و تصفيۀ حساب های شخصی و گروهی نهفته نباشد، بپذيرد؛

-         درارتقای سطح دانش سياسی، آگاهی ازساختارها و سنتهای اجتماعی و آموزه های علمی و انقلابی خود بکوشد؛

-         دربرخورد با مردم، دارای اخلاق و فرهنگ عالی سياسی باشد؛ به شخصيت وکرامت انسانی احترام بگذارد؛ راستگويی و درستکاری را پيشه کند؛

-