کنفرانس لندن، آینده افغانستان، و طرح آشتی با طالبان!
کنفرانس لندن، آینده افغانستان، و طرح آشتی با طالبان!
کنفرانس لندن و سیاست های کنونی ایالات متحده و متحدان ناتوئی آن عملاٌ قبول این واقعیت است که هدف اعلام شده قبلی مبنی بر خارج کردن طالبان از صحنه سیاسی افغانستان شکست خورده است. در دو سال گذشته به وضوح آشکار شده است که سیاست های جنایتکارانه نیروهای تجاوزگر نه فقط نتوانسته صلح و آرامش و دموکراسی را برای مردم زجر دیده افغانستان به ارمغان بیاورد، بلکه عملاٌ کمک کرده است که ارتجاعیون طالبان بخش های عمده ای از خاک این کشور را دوباره تحت کنترل بگیرند، هزاران غیرنظامی کشته شوند، کشور به ویرانه ای بدل شود، و القاعده در تمامی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا مستقر بشود.
کنفرانس بین المللی لندن که در آن نمایندگان ۷۰ کشور جهان به میزبانی مشترک گوردون براون، نخست وزیر انگلستان، و حمید کرزای، رئیس جمهور افغانستان، شرکت داشتند، دستور کار خود را گره گشایی در رابطه با وضعیت بحرانی در افغانستان و ایجاد دورنمایی برای خاتمه عملیات جنگی پر هزینه ای که ایالات متحده و انگلستان و کشور های عضو پیمان ناتو را سال هاست درگیر کرده است، اعلام کرده بود. حضور نمایندگان سازمان ملل، ایالات متحده، عربستان سعودی، پاکستان، فرانسه، آلمان، که مستقیماٌ در درگیری های افغانستان در سه دهه گذشته نقش پررنگ و مستقیمی داشته اند، نمایشگر اهمیت مذاکرات کنفرانس لندن است.
کنفرانس لندن با بحث و موافقت بر سر رئوس یک برنامه زمان بندی شده گذار پنج ساله، هدف های دوگانه خود را استقرار یک دولت باثبات در کابل با شرکت طالبان و منتفی شدن نیاز به حضور مستقیم و عملیاتی نیروهای نظامی خارجی در افغانستان اعلام کرد. بر طبق این برنامه گذار پنج ساله، قرار است که دولت افغانستان از طریق اجرای طرح های اقتصادی، اجتماعی و رفاهی، که با کمک مالی بین المللی انجام خواهد گرفت و همچنین گشایش درهای گفتگو و مذاکره ، نیروهای مخاصم طالبان را متقاعد به کنار گذاشتن اسلحه های خود، ودر عوض آن، شرکت در دولت متقاعد بکند.
گوردون براون در سخنرانی روز پنجشنبه ۸ بهمن ماه (۲۸ ژانویه) خود در کنفرانس لندن، در رابطه با منابع لازم مالی برای موفقیت طرح گفت: ”به عنوان جامعه بین المللی، امروز ما در پاسخ به ابتکار رئیس جمهور کرزای، یک صندوق بین المللی برای تاُمین بودجه طرح صلح و برنامه همگرائی را تاُسیس می کنیم تا جایگزین اقتصادی یی برای آنهائی که هیچ راه دیگری ندارند تامین کند.“
بر اساس برنامه گذار، در سال اول نیروهای تحت کنترل دولت مسئولیت کلی را برای ایجاد امنیت در حداقل پنج استان افغانستان که شرایط در آن ها آرام تر است بر عهده خواهند گرفت. در گام بعدی قرار است که نیروهای نظامی وابسته به دولت نقش اصلی را در ایجاد امنیت در استان هائی که میزان خشونت و درگیری های نظامی بیشتر است، ایفا کنند. و نهایتاٌ در پایان پنج سال، مسئولیت همه جانبه ایجاد امنیت در تمامی خاک افغانستان به عهده دولت مرکزی قرار گیرد. در صورت موفقیت این برنامه گذار آنگاه نیروهای خارجی از افغانستان خارج خواهند شد.
همان گونه که از قبل از کنفرانس پیش بینی می شد ملک عبدالله شاه عربستان سعودی تعهد کرد که در رابطه با ایجاد پل های ارتباطی برای مذاکره با طالبان اقدام موثر به عمل آورد. این کشور که از شروع جهاد نامقدس نیروهای وابسته به امپریالیسم برضد دولت مردمی حاکم وقت در کابل در سال ۱۹۷۹ و ۳۰ سال گذشته یکی از اصلی ترین منابع مالی مجاهدین اسلامی افغانستان و جنبش القاعده به رهبری بن لادن بوده است، چند ماه قبل میزبان گفتگوهای ناموفقی بین نمایندگان دولت کرزای و طالبان بود.
شاه محمود قریشی، وزیر خارجه پاکستان نیز در کنفرانس اعلام کرد که پاکستان، کشوری که در دهه های ۱۹۸۰ و ۹۰میلادی نقش استراتژیک در رابطه با جنگ محافل ارتجاعی اسلامی بر ضد دولت قانونی وقت افغانستان، و ایجاد جنبش طالبان داشته است، آماده و قادر به میانجی گری در رابطه با گفتگو و مذاکره بین دولت سرسپرده کرزای و ارتجاعیون طالبان است.
دولت بی اعتبار
یکی از مهم ترین مشکلات بر سر راه موفقیت برنامه گذار و طرح ایالات متحده برای پایان درگیری ها اینست که دولت مرکزی مستقر در کابل عملاٌ اعتباری در انظار مردم افغانستان ندارد. دولت حمید کرزای در طول هشت سال حکمروائی خود در افغانستان نمایشگر فساد، عدم قابلیت، دسته بندی های طایفه ای و قومی و دست یازیدن به هر فضاحتی برای باقی ماندن در قدرت بوده است. پس از افتضاح انتخابات ریاست جمهوری که گستردگی تقلب و رای سازی در آن چنان بود که صدای متحدان ناتوئی پرو پا قرص کرزای را بالا آورد، و دور دوم آن با پا در میانی ایالات متحده، و تعهد کرزای به تشکیل یک دولت کارآمد و کناره گیری وزیرخارجه پیشین افغانستان، دکتر عبدالله عبدالله، منتفی گردید، کرزای هنوز نتوانسته است نیمی از کابینه خود را انتخاب کند. انتصاب چهره های سرکوبگر، باندباز و فاسد به پست های کلیدی یی نظیر وزارت کشور و وزارت دفاع، برگماری محمد قاسم فهیم و کریم هلیلی، دوتن از سران جنایتکار مجاهدین افغان به مقام معاون های رئیس جمهور و ادامه سیاست های ارتجاعی در قبال زنان و جوانان و طرح های بازسازی اجتماعی و فرهنگی اشارت بر ادامه بحران در افغانستان دارند.
سخنگویان دولت افغانستان خود در جریان کنفرانس از ضرورت تغییرات اساسی استراتژی به کار گرفته شده در این کشور برای موفقیت برنامه گذار سخن گفتند. نمایندگی خبری پژواک افغانستان گزارش داد که نایب وزیر آموزش و پرورش کشور، محمد سلمان ککر، اصرار ورزید که کنفرانس لندن باید ”روی خواسته های واقعی مردم متمرکز بشود.“ او اضافه کرد: ”کمک مالی که به افغانستان داده میشود، باید برای امور رفاهی مردم مصرف بشود، نه لزوما مطابق سیاست های کشورهای غربی.“
وزیر امور مالی افغانستان، حضرت عمر زاخلوال، نیز تاُکید کرد که باید به دولت افغانستان ”این اختیار داده شود که حد اقٌل پنجاه درصد“ کمک مالی دریافتی را، به جای بیست درصدی که در حال حاضر نیروهای اشغالگر تحت رهبری امریکا اجازه می دهند، صرف هزینه طرح های عمرانی مورد نظر کنند.
مذاکره با طالبان
کنفرانش لندن قبول شکست استراتژی مسلط شدن بر افغانستان به طریق نظامی، و نمایشگر عدم مشروعیت دولت سرسپرده حمید کرزای که توسط ایالات متحده به قدرت رسید، و اعلام رسمی و تصویب استراتژی مذاکره با طالبان است.
افشای خبر ملاقات نماینده ویژه سازمان ملل در امور افغانستان، کای آیدی، با فرماندهان محلی طالبان در روز قبل از کنفرانس لندن منعکس کننده این واقعیت بود که سران کشورهای عضو پیمان ناتو در رابطه با افغانستان و منطقه بر سر دستور کار مشخصی از قبل به توافق رسیده اند. رابرت گیت، وزیر دفاع آمریکا، در هفته قبل از برگزاری کنفرانس لندن اظهار داشت که، طالبان بخشی از بافت سیاسی افغانستان هستند. وزیر امور خارجه فرانسه، برنارد کوشنر، در کنفرانس اعلام کرد: ”راه حل هر جنگی همیشه مذاکره با دشمنان بوده است، مگر اینکه یکی از طرفین پیروز بشود... ولی این شامل حال این مورد نمی شود.“
چند روز قبل از برگزاری کنفرانس لندن ژنرال استانلی مک- کریستال، فرمانده آمریکائی نیروهای ناتو در افغانستان، نیز اشاره ای به نظر خود کرد، مبنی بر اینکه چهار سال جنگ سخت با طالبان نهایتا با یک معاملهُ سیاسی خاتمه خواهد یافت. ژنرال مک - کریستال، در اظهارات خود رسماٌ مسئله شرکت نیروهای ارتجاعی طالبان در قدرت دولتی را مطرح کرده بود.
ژنرال مک- کریستال به ”تایمز مالی“ گفت: ”در مقام یک نظامی، نظر شخصی من این است که به اندازه کافی جنگ شده است.“ نظری که شب پیش از کنفرانس توسط وزیر امور خارجه آمریکا، هیلاری کلینتون، نیز مورد تائید قرار گرفت.
بر اساس اخبار موثق و تائید شده توسط مقامات رسمی سازمان ملل در ملاقات با فرماندهان منطقه ای طالبان در ”شورای کویته“ که در روز ۱۸ دی ماه در دوبی انجام گردید، نماینده سازمان ملل در رابطه با تضمین هائی برای امنیت نمایندگان عالیرتبه طالبان برای شرکت در هرگونه مذاکره با دولت مرکزی و متحدان ناتویی آن به توافق هائی رسیده اند. بر اساس طرح مورد بحث و مصوبه کنفرانس لندن، دوره گذار در برگیرنده یک طرح صلح دو مرحله ای است که در مرحله اول آن نیروهای تحت فرمان طالبان با وعده کار، حقوق بازنشستگی و توسعه اقتصادی و رفاهی مناطق روستایی به کنار گذاشتن سلاح های خود تشویق می شوند. در مرحله بعدی سران اصلی طالبان به گفتگوهای مستقیم برای صلح دعوت می شوند. مسئله کلیدی اینست که آیا طالبان حاضر به قبول هیچ نقشی برای کرزای در آینده افغانستان و پس از خروج نیروهای آمریکائی و ناتو خواهند بود و همچنین رئیس جمهور فرمایشی و بی اختیار دولت مستقر در کابل هنوز باید توضیح بدهد که طرح پیشنهادی اش چگونه عمل خواهد کرد. طالبان از پیش طرح کرزای را به عنوان یک ”حیله“ رد کرده و در تارنگاشت خود کنفرانس لندن را ”اتلاف وقت“ قلمداد کرده است.
طالبان در بیانیه ای با امضاء ” امارت اسلامی افغانستان“، عنوان مورد استفاده دولت طالبان قبل از حملهُ نظامی امریکا در سال ۲۰۰۱ و سقوط دولت آن، اعلام کرد که کنفرانس لندن“ سعی اوباما و براون برای گریز از فشارخشم مردم خود میباشد.“
رهبری طالبان در بیانیه ای که در تارنگاشت ” صدای جهاد“ منتشر شد، اعلام کرد:“اگر مهاجمین می خواهند خود را از خسارات مالی و جانی بیشتر نجات بدهند، نباید مردم خود را با طرح ها و استراتژی های گمراه کننده فریب بدهند؛ و اینکه وقت در این مورد تلف نکنند، و یا اینکه مردم ما را با رنج و مشکلات بیشتر روبرو نکنند.“ بیانیه مزبور اضافه کرد: ” پویش های وسیع تبلیغات رسانه ای و کنفرانس ها با هزینه های گزاف، برای افغانستان مفید نیستند.“
مذاکرات کنفرانس لندن و برنامه گذار مورد توافق آن را باید پرده برداری از استراتژی جدید و کلیدی ناتو- آمریکا دانست. بر اساس این استراتژی، مسئله استقرار دموکراسی در افغانستان، امری که ایالات متحده آن را در سال ۲۰۰۱ یکی از اهداف کلیدی خود برای لشگرکشی به افغانستان اعلام کرده بود، عملاٌ غیرممکن اعلام شده و کنار گذاشته می شود. استراتژی جدید ایالات متحده همچنین با قبول مذاکره با طالبان و شرکت دادن آنان در قدرت دولتی، عملاٌ شعار ”جنگ با تروریسم“ را که تحت پوشش آن نزدیک به یک دهه امواج خون و آتش را در کشور های خاورمیانه و آفریقا به راه انداخته بود، کنار می گذارد. این پیامی است چند باره برای به خود آمدن آن دسته از نیروهائی که در مبارزه برای دموکراسی و مردم سالاری چشم به واشنگتن و لندن دارند.