مصالحه ملی ابزاری برای تداوم حاکمیت ها
شمس " حیدری "
مصالحه ملی ابزاری برای تداوم حاکمیت ها
دراین روزها که بحث های فراوانی دربارهء مصالحه ملی بر سرزبان هاست وحامدکرزی دریک تبانی پنهانی با طالبان جنایتکار و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار برای حفظ منافع خانواده گی و گسترش سلطهء مافیای جنایت ومواد مخدر درهای معامله وسازش را باز گذاشته وحتی با ولینعمت خویش امریکای جهانخوار با درشتی سخن می گوید،اعضای حزب دیموکراتیک خلق افغانستان ( حزب وطن ) هم از خود می پرسند ، چه واقع شد که مصالحه ملی زمان حاکمیت شان به سردرگمی و عدم مؤفقیت مواجه گردید وسرانجام به ابتذال سوق داده شد. البته برای پاسخ به این سوال نخستین مراجعه هر عضو حزب به سایت پیام وطنی ها که خودها را هواداران داکتر نجیب الله رئیس جمهورپیشین افغانستان و مبتکر طرح مصالحه ملی می پندارند ، صورت می گیرد. سایتی که متأسفانه آگنده است از دشنام وفحش به آدرس کسانی که مصالحه را بادید دیگر وازنگاه دیگرمی نگرند. سوگمندانه که گرداننده گان این سایت تا همین اکنون به جز این که با شعارهای تکراری و نوشته های عاطفی طرح ناکام مصالحه ملی را یک طرح کارا معرفی کنند و ازبام تا شام درباره دستاورد های ناچیز آن سخن بگویند و هرکسی را که یک کلمه حرف درباره چون وچرای آن مصالحه نامنهاد برزبان آورد، دشمن مردم افغانستان، جاسوس، خاین ووطنفروش معرفی وحتی برخلاف اصول وعرف وسنت های پسندیدهء انسانی به بسته گان وخویشان نویسنده توهین و اهانت روا دارند و بدین سان زبان حقیقت را ببرند، کار مثمر دیگری انجام نداده اند.
این ها اگر درگذشته یاران نیمه راه داکتر نجیب بودند ودردشوارترین شرایط وی را رها کرده ورهسپار دیار غرب شدند، اکنون نیز بااین گونه موضعگیری های دگم و تعصب آمیز وبا به کاربستن دشنام های بازاری که افزار های ناپسندی اند برای ترور شخصیت ها، به داکتر نجیب نیز رحم نکرده و باعث می گردند تا قضاوت عوام الناس درمورد شخصیت خود وی وتیم همکارش از بنیاد تغییر کند. مثلاً اگر همان نویسندهء محترمی که به اجداد یک شخص که حالا درمیان ما نیست ونمی تواند از خود دفاع کند، تجاوز کرده است، می دانست واین قدر فهم می داشت که اگر پاسخ دشنامش را با ذکر حقیقتی که بارها درباره آن سخن زده شده است، مثلاً بنویسند که اختر محمد خان پدر نجیب هم یک انسان رشوه ستان بود وبرای اندوختن ثروت نامشروع در وکالت تجاری پشاور بارها به منافع ملی مردم افغانستان خیانت کرده واسنادی هم ارایه کند یا مثلاً صدیق برادرش نسبت توهین وتحقیر وزخم زبان حق وناحق نجیب به احمد شاه مسعود پیوست و کتاب صدیق را از طریق انترنت به دسترس جهانیان قرار دهد ویا بنویسد که داکتر نجیب با یکی ازنزدیکترین خویشاوندانش قبل از ازدواج روابط جنسی داشت واسنادی هم ارائه کند، چه به روی این دوست نادان داکتر صاحب باقی می ماند؟ گذشته ازاین اگر از همین سایت وطنی ها بپرسی که اگر این قدر به دوکتور نجیب محبت دارید واشک هایی که می ریزید حقیقی اند نه اشک های تمساح پس چرا گذاشته اید که قاتل داکتر نجیب به صورت آزادانه درشهر کابل زنده گی کند؟ آیا حتی یک مقاله پژوهشی ویا رساله یی مانند رساله با ارزش رزاق مامون درمورد وی نوشته اید؟ آیا درطول این همه سال کوچکترین پژوهشی برای به میدان کشیدن چهره اصلی قاتل و شرکای جرمش انجام داده اید؟
به هرحال منظور من این بود که درباره مصالحه ملی زمان داکتر نجیب الله از دید دیگر مطالب زیادی درسایت های حزبی ها موجود نیست ولی در سایت هایی که خود ها را بیطرف می پندارند ، بارها دراین موردمطالبی نوشته شده است و یگانه علت ناکامی این پروسه را عدم صداقت جانب شوروی و دست نشانده اش یعنی کسی که توسط کودتای حزبی خود را رئیس جمهور ساخت دانسته اند. وهمچنان برخی ها ناکامی این طرح را در ارائه آن از موضع ضعیف وانمود کرده اند نه از موضع قدرت. دورنرویم ببینید که حتی زلمی خلیل زاد نیز که در قضایای گذشته وحال افغانستان شخص وارد شمرده می شود، در نوشته اش که درسایت دیدگاه نشر شده است بالای همین موضوع انگشت گذاشته است و می نویسد :" مصالحه زمانی ممکن است ، هرگاه عملیات نظامی حکومت وجانبداران آن دربرابر شورشیان جهت نأمین امنیت وبهبود شرایط معیشت برای مردمان مناطق رهایی یافته از دست مخالفین مؤفقانه باشد. " به عباره دیگر مصالحه باید از موضع قدرت صورت گیرد تا مخالفین به آن گردن نهند، نه از موضع ضعف وبا عذر وزاری. این گفته همان تضرع والحاحی را به یاد مان می آورد که داکتر نجیب از احمد شاه مسعود برای ابراز پست وزارت دفاع افغانستان انجام داده بود. همان زمانی را به خاطر مان تداعی می کند که چندین بار آقای عبدالحمید محتاط را برای راضی ساختن مسعود به پنجشیر فرستاد و چندین بار محبوب الله کوشانی را مجبور ساخت تا رخت سفر بربنند ، رنج سفر برخود هموار کند و به نزد احمدشاه مسعود برود ووی را راضی سازد برای اشغال این پست درآن شرایط حساس سیاسی – نظامی کشور؛ اما از زبان همین دوشاهد زنده گفته می شود که مسعود به خاطر آن به این تقاضا جواب رد داده بود که او هم سخت هوشیار وتیز فهم بود و نجیب را در عملکردش صادق نمی پنداشت واین عمل وی را یکی از شگرد های تکتیکی - اوپراتیفی ک. جی. بی به خاطر بدنام ساختن و شعله ور ساختن آتش نفاق بین مجاهدین و درنهایت به جهاد مردم افغانستان تلقی کرده بود.
اما نقاط ضعف مصالحه را روس ها نیز پس از فروپاشی اتحاد شوروی به میدان کشیده اند. چندسال پس از فروپاشی شوروی بسیاری از تحلیلگران ، خاطره نویسان واشتراک کندده گان درجنگ افغانستان که به نام " افغان" ها خود ها را نامیده اند وافتخار هم می کنند، درمورد مصالحه ملی آن زمان دیدگاه های خویش را بیان کرده اند. یکی از آن ها زمروفسکی در مقالهء خویش نوشته تحلیلی ژرفی ارائه داده است از مصالحه آن زمان :
" - بنده به این معتقد است که نجیب وتیمش به ( کمپلکس نظامی – صنعتی ) شوروی وابسته بود وهمیشه نمایندهء مستقیم منافع این کمپلکس درافغانستان بوده است.
- ناکامی نظامی شوروی در افغانستان ، رکوددر زنده گی اقتصادی واجتماعی جامعه شوروی ، نابسامانی وهرج ومرج زائیده شده از وضع اقتصادی در مردم ...وسرانجام رهبری جدید – 1385- شوروی را به این متقاعد ساخت که نمی تواند به شکل سابق وبا دیکتهء نظامی منافع خود را درجهان امروزی حفظ نماید. بنابراین از جانب گرباچف در شوروی سیاست باز سازی اعلان گردید که درهمه عرصه ها با خود دگرگونی هایی را همراه داشت. این تغییرات ودگرگونی ها منجمله درعرصهء سیاست خارجی شوروی رانیز پدیدار گردید.
از اثر همین سایست بود که گرباچف وتیم باز سازی اش به این نتیجه رسید ند تا از افغانستان عساکر خود را خارج نموده واز شکست های پیهم نظامی که درافغانستان نصیب کشور شان بوده خود را نجات بدهند. بنابراین و روی همین ملحوظ رهبری وقت رژیم کابل یعنی ببرک کارمل را با نجیب تعویض نمودند وبا روی کار آوردن نجیب سیاست جدید یعنی "مصالحه ملی " را که از باز سازی وطرز تفکر نوین سیاسی در شوروی منشاء می گرفت ، اعلان نمودند. با اعلان این سیاست و توافقات ژنیو ، شوروی ها عساکر خودرا از افغانستان اخراج نمودند ولی با خروج عساکر شان از افغانستان منافع معین شان درافغانستان باقی ماند.
- بعد از سال 1985 با تغیراتی که درنتیجهء ( با زسازی ) در شوروی بوجود آمد؛ سه جریان به سه موضعگیری مشخص درمورد باز سازی درحاکمیت شوروی بوجود آمد:
1- موضع گرباچف ودیپلوماسی شوروی که درآنوقت دررأس دیپلوماسی شوروی ادوارد شیوارد نادزی بود وطرفدار باز سازی وتغییرات درهمه عرصه ها بودند.
2- موضع نظامی ها : نهایت محافظه کارانه بود زیرا آنان طرفدار تغییرات اساسی درجامعه نبودند وصرف منافع نظامی شان را محافظت می کردند.
3 – موضع حزب کمونیست : این حزب درقبال مسایل افغانستان به دوگروپ تقسیم می شد : گروپ نخست طرفدار گرباچف وباز سازی همه جانبه بودند و گروپ دیگرکسانی بودند که از طرح های نظامیان حمایت واز آن ها پیروی می نمودند که شعا رشان باز سازی به شیوهء تدریجی ومحتاطاانه بود.
این سه موضع وجریان مختلف در شوروی درمورد خروج عساکر ایشان از افغانستان وتعویض رهبری درکابل همنظر بودند؛ ولی درمورد نحوه وطرق پیاده نمودن سیاست مصالحه ملی وهمچنان صداقت ویا عدم صداقت به این سیاست نظریات متفاوت بوجود آمد:
-- ادوارد شوارد نادزی : که ازجملهء اساسگذاران سیاست طرز تفکر نوین سیاسی وباز سازی در شوروی بود، عقیده داشت تا سیاست مصالحه ملی همانطوری که از نامش پیداست باید یک هدف وستراتیژی باشد وطرق ونحوه ء تطبیق آن همچنان باید انسانی باشد. سفرهای شیوارد نادزی درآغاز به قدرت رسانیدن نجیب به کابل به منظور توضیح وتشریح این سیاست بود. وی پیوسته به نجیب هشدار می داد که به عناصر اساسی ذیل که برقراری صلح را درافغانستان تأمین کرده می تواند، توجه نماید:
- انصراف از انحصار قدرت.
- قطع سلاح های ثقیل از جانب شوروی به کابل.
- آتش بس یک جانبه.
- دیالوگ با اپوزیسیون.
- رهایی همه زندانیان سیاسی
- وسرانجانم ودر تحلیل نهایی انتقال قدرت سیاسی به اپوزیسیون به شکل مسالمت آمیز ومتناسب به نتایج مذاکرات.
با چنین موضعگیری ، شیوارد نادزی از جانب نظامی های محافظه کار شوروی زیر فشار قرار گرفت ونظامی های شوروی نمایندهء خاص خود ویکتور پتروویچ پولینیچکه را به حیث مشاور خاص نجیب به کابل فرستادند ونظریات نظامی خود را توسط وی به نجیب که از اینقرار اند، انتقال دادند:
- سیاست مصالحه باید یک تاکتیک باشد نه یک ستراتیژی.
- بعد از خروج عساکر شوروی از افغانستان در اختیار جکومت کابل باید سلاح های کشتار جمعی تیپ " سکاد " و " ارگان " داده شود.
- مصالحه با دشمن ضعیف مطرح است نه با دشمن قوی.
- درآغاز باید با سلاح های قوی تیپ اسکاد که ازجانب شوروی به کابل فرستاده می شود ، دشمن ضعیف وضعیفتر گردد و بعداً به آنها دست مصالحه دراز گردد.
- ائتلاف با دشمن ضعیف مواضع حاکمیت رژیم کابل را مستحکم می سازد
- درسیاست خارجی وتبلیغات ، سیاست مصالحه ملی یک ستراتیژی وهدف خوانده شود ووفاداری به آن رکلام گردد.
نجیب که طرح های نظامیان مسکو نشین را به نفع خود دید، نه تنها ازآن حمایت نمود، بلکه به اشارهء نظامی های شوروی با شیوارد نادزی روابط خود را تیره ساخت.
این دو موضوع مختلف ومتضاد با هم در شوروی سرانجام به سبکدوشی ادوارد شیوارد نادزی از پست وزارت خارجه انجامید. زیرا نامبرده از جانب نظامی های محافظه کار شوروی به جرم سازش با امریکایی ها در مورد مسأله خلیج وافغانستان نیزمحکوم بود.
عدم صداقت نجیب به سیاست مصالحه ودوام جنگ وخونریزی در افغانستان او را درتاریخ مجرمتر ومسؤلتر نسبت به اسلافش
( ببرک کارمل ، امین وتره کی ) قلمداد می نماید. او که همیشه با لحن آرام کنار رفتن از قدرت سیاسی را فریاد می کشید، به معنی آن نبود که به آرمان صلح وفادار بود، بل این ناگذیری وجبر زمان بود که به وی نشان داد چگونه حمایت گران نظامی وی در مسکو سقوط نمودند وماشین نظامی – صنعتی درماسکو چگونه رو به فروپاشی رفت.
واما اگرچه می دانم که با نشر این نوشته خاطر عاطر کودتاچیان نهم ثور آزرده خواهد شد و بار دیگر من وده ها بنده بی گناه دیگر را فحش باران خواهند کرد ولی مهم نیست. فقط دراخیر این حقیقت را بیان باید کرد که اگر این رئیس جمهور " باتور " ما که می گفت سر را می دهیم وسنگر را نمی دهیم ، سنگر را رها نمی کرد و نیمه شب بدون این که هیچ گونه خطری وی را تهدید کند راه فرار را درپیش نمی گرفت و درعوض به قوای مسلح خویش اعتماد می کرد،نه کسی دروازه های کابل را به روی اشرار بی فرهنگ می گشود ونه دروازه های شهرهای دیگراین کشور بی در وپیکر را، و ای چه بسی که زنده گی تقدیردیگری برای این مردم تیره بخت ما رقم می زد. اما حیف که او با عدم صداقت خود مصالحه را بی اعتبار ودرنهایت بدنام ساخت و می بینیم که امروزه روز حتی آدم های بی سواد وجلمرغی مانند نجیب روشن این عضو سازمان استخبارات دنمارک با گذاشتن نقاب برچهره و حد اقل ده نام مستعار با نوشتن بی ارزش ترین وپیش پا افتاده ترین مطالب تنا خوان مصالحه می شود وبا نوشتن دشنام وناسزا مانند همگنان دیگرش خویشتن را درصف هوا خواهان داکتر نجیب الله جا زده و آخرین ضربه یعنی واژهء ابتذال را نیز به افتخارات مصالحه می افزاید..