ارائه معلومات دربارۀ يک پيروزی بزرگ!

  نورمحمد سنگر

ارائه معلومات دربارۀ يک پيروزی بزرگ!


         به تعقيب اطلاعيۀ مورخ  2010 / 10 / 4 منتشرۀ سايت " سپيده دم " مبنی برتدوير جلسۀ پروندۀ پناهندگی نگارنده دردادگاه " ويس بادن جمهوری فدرال آلمان به عرض ميرسانم: 
    همانگونه که دراطلاعيه تذکاريافته بود، جلسۀ قضايی بساعت 9.45 دقیقه قبل از ظهر 28 اکتوبر سال روان، دردفتر شماره 1027 دادگاه مذکور داير و بحث روی پروندۀ پناهندگی ام آغاز گردید.

      برخلاف انتظار من ، وکیل مدافع " آقای شوفس" ، " خانم بارانی"، یکی از فعالین چپ از کشور ایران و رفیق "فلیپ"، یکتن از فعالین چپ المان که مرا در تمام این مدت همراهی نموده بودند؛ آن روز نیز یکجا با من به دادگاه حضور بهم رسانيدند. دادگاه در فضای خيلی آرام  و با رعايت پرنسيپ های متداول قضايی تدوير يافت. شخص قاضی خانم میانه سال و خیلی مهربانی بود که بیشتر به یک روانکاو مجرب میماند تا یک قاضی دادگاه جهان غرب؛ با آنکه ترجمان " آقای غمشریک"، نمی توانست بزبان پارسی ــ دری روان صحبت کند؛ ولی کدام مشکل جدی پیش نیآمد.

      قاضی دادگاه، محتوای متن اعتراض من را خواند و اظهار نمود که سوالات اساسی دادگاه دراین متن پاسخ گفته شده؛ ولی یک مورد تخنیکی ودو سوال اساسی هنوز بی پاسخ مانده است:

     مسأله تخنیکی، يعنی کاپی برداری از کتاب های بود که من نوشته بودم و نشراتی که توسط افراطیون مذهبی وابسته به تنظیم های بنياد گرای اسلامی بر خلاف من نوشته شده بود، که نفر موظف این کار را درهمان جا انجام داد و دوسوال اساسی را من شخصاً پاسخ گفتم که توسط قاضی مورد تائید قرار گرفت؛ پرسش ها بدين شرح مطرح گرديد:
  1ـ چرا احزاب و سازمان های دیگری که از حزب شما جدا شده اند می توانند در افغانستان فعالیت علنی و قانونی کنند و گروه شما نمی تواند؟
  2ـ مشکل شما با دولت فعلی چیست و چرا فکر می کنید نمی توانید در آنجا منحیث اپوزسیون، فعالیت قانونی کنید؟
    من قبل از ارائه پاسخ، پیشنهاد کردم تا سوال تصحیح شود و استدلال کردم که من عضو کدام گروه کوچک نه ؛ بلکه عضو حزب دموکراتیک خلق افغانستان هستم که با پیشینه ای نیم قرن مبارزه، یک هویت شناخته شده ای در سطح کشور و جهان است که 13 سال قدرت دولتی و رهبری جامعۀ افغانستان را به عهده داشت؛ روابط دپلماتيک آن با بيش از (100) کشور جهان ، احزاب سياسی وسازمانهای ترقيخواه و مدافع حقوق بشر ، تأمين بود.

    اکنون تاريخ، رسالت ادامۀ مبارزات سياسی و برافراشته نگهداشتن پرچم گلگون آن را بر عهدۀ ما ( فعالين ح. د. خ. ا ) گذاشته است. ( قاضی دادگاه اين پيشنهادم را پذیرفت و اشتباه تصحيح گرديد). بعد توضیح دادم که من نماینده آن احزاب و سازمانهايی نیستم تا بجای آنان پاسخ گویم که  درشرايط  و اوضاع کنونی که ارتجاع سياه و امپرياليسم جهانخوار، همه سکانهای قدرت و ادارۀ کشور رادراختيار دارند؛ درافغانستان امنيت و مصئونيت برای فعاليتهای سياسی نيروهای چپ و دموکراتيک وجود ندارد؛ آنها چگونه و روی چه منطق سیاسی ، می توانند  فعالیت علنی و قانونی نمایند.

      کمیته فعالین حزب دموکراتیک خلق افغانستان با داشتن برنامه و اساسنامه علماً تنظیم شدۀ خویش ، بطور آشکار خط فاصل فکری خود را با آن احزاب و سازمانها ، مشخص ساخته و با آنکه روابط گسترده ای با بخش اعظمی از کادر ها و فعالین آنها دارد؛  اما از لحاظ تشکیلاتی و  خط فکری و انديشوی،هیچ گونه پیوندی با حلقات آشکار و پنهان رهبری شان ندارد و دیدگاه های رسمی آنان را که در برنامه های عمل آنها تبلور یافته؛ از ریشه مردود دانسته و با کار منظم در میان اعضای آنها تلاش می کند تا از انحراف کامل آنان بسوی راست، جلوگیری کند که خوشبختانه دراین بخش مبارزۀ خویش دستاوردهايی داشته و موفقانه به پیش میرود.
   در مورد سوال دوم شما قابل ذکر میدانم که کمیته فعالین حزب دموکراتیک خلق افغانستان، نه اشغال افغانستان را، نه دولت مافیايی ودست نشاندۀ کابل را، نه قانون اساسی آن را ونه حکومت و پارلمان جنگسالار، تفنگسالار و ترياک سالارجهادی قبيله گرای آن را برسمیت می شناسد و نه نیازی میبیند تادرشرایط فعلی که ابعاد جنگ و کشتارمردم روز بروزوسيع تر؛ امنيت بدتر و وضعیت پیچیده تر و خطر ناکتر شده ميرود؛ در نهاد و ساختار های ارتجاعی آن ، سهم گرفته و با مبارزه علنی مسؤوليت رسک احتمالی سرکوب خونين اعضای حزب، جنبش چپ  افغانستان و محکوميت تاريخ را در روز بازپرس ، بدوش گیرد.
    کمیته فعالین حزب دموکراتیک خلق افغانستان با درک اهداف دور و نزدیک امپریالیستها، از همان آغازاشغال افغانستان، دولت دست نشانده کابل راغیردموکراتیک،مافیایی وفونده منتالیستی دانسته ، همکاری با آن را خیانت به منافع خلق و تاریخ افغانستان تشخیص داده و برای سایر گروپ ها و حلقات نیزطی صحبتها ونگارش مقالات درسايت سپيده دم، پيشناد نموده است تا در این پروسه شریک نشوند که باکمال تأسف عده یی ازدوستانی که شما به آنان اشاره نموديد، این نظر مسؤولانۀ کمیته فعالین رانادیده گرفتند. البته دريافت نتايج منفی از آن مايۀ مسرت دشمنان تاريخی وطن و مردم ما و اسباب خجالتی برای خود شان و موجب تأثر نهضت چپ و فعالين ح. د. خ.ا ، گرديد.
    شما آگاهی دارید که یک روز قبل سازمان ملل متحد دولت افغانستان را سومین دولت فاسد در جهان اعلان کرد؛ در حالی که نه سومالی که جای اول را دارد، یک کشوری دارای استقرار ثبات، نظم و ادارۀ دولتی است و نه در کولمبیا دولت مرکزی وجود دارد که به این اساس دولت افغانستان باداشتن پارلمان انتخابی مردم (!) و رئيس جمهورمنتخب ملت (!)، باید مقام اول فساد اداری را از آن خود کرده باشد. البته این دستاورد، يکی از تحفه های گرانبهای یک دهه حضور 42 کشور امپریالستی و سرمایداری ، اين مدعیان دموکراسی و حقوق بشر برای ملت افغانستان می باشد.
     این جاست که حزب دموکراتیک خلق افغانستان در ضدیت با چنین دولت فاسد قرار دارد؛
     می خواهم باصراحت لهجه بگویم که شکست افراد و سازمانهای جداشده ازحزب ما، در انتخابات اخیرهيچ ربطی به " چپ ـ دموکراتیک" افغانستان نداشته و آنان ازنظر خطوط مرامی و تشکيلاتی، هرگز نمایندگان حزب ما و جنبش چپ دموکراتيک افغانستان نیستند.
     بدين ترتیب قاضی دادگاه ، به همین سخنان کوتاه اکتفا کرده و ختم جلسۀ دادگاه را اعلان و یک هفته بعد رسماً، ادامه پناهندگی من را در کشور آلمان برسمیت شناخت.
   جا دارد تا این پیروزی کمیته فعالین حزب دموکراتيک افغانستان را به همه رفقا و هواداران راستین حزب محبوب مان تبریک بگویم!

     همين گونه، به همه نیرو های عقبگرايی که در عقب این بازی شيطانی قرار داشتند هوشدار داده، با صراحت کامل اعلام می نمايم، که بزدلی و خیانت شما روز بروز آشکارتر شده ميرود؛ اين خوش خدمتی به بيگانه گان ، جزشرمساری و برملا شدن ماهيت اصلی تان نزد فرزندان اصيل ميهن مان و اهل بصيرت؛ پاداش ديگری را نصيب نخواهيد شد.


    پیروز باد اندیشه های عدالتخواهانه حزب دموکراتیک خلق افغانستان!
شرم و ننگ تاریخ به انقلابی نما های عقبگرا و تسلیم شده به دشمن!