طرح: خطوط اساسی اهداف مرامی وبرنامۀ حزب دموکراتيک خلق افغانستان

                  pdpa ÍÒÈ Ïãæ˜ÑÇÊí˜ ÎáÞ ÇÝÛÇäÓÊÇä

                  هموطنان گرامی !

                  رفقا و دوستان عزيز !

                

                 دوسال و اندی پيشتر از امروز، کميتۀ فعالين حزب دموکراتيک خلق افغانستان ، طرح « خطوط اساسی اهداف مرامی و برناموی ح. د . خ. ا »، را تدوين و به هدف نظرخواهی درمعرض مطالعۀ رفقا و دوستان و کليه هم ميهنان شريف و آگاه مان، درسايت سپيده دم به نشر سپرد.

                 از آن تاريخ تا کنون شمار زيادی از رفقا و دوستان عزيز با ابراز و ارسال نظريه ها، انديشه های تاييدی و انتقادی و پيشنهادهای سازندۀ خويش ( کتبی ـ تلفونی ـ پُست و الکترونيک )، ما را افتخار بخشيدند و درتکميل و غنامندی طرح ارائه شده بسيار دوستانه ياری رسانيدند که بدون شک اين لطف رفيقانۀ ايشان در نزد ما ازاعتبار و ارزشمندی بسزايی برخوردار می باشد.

                 بربنياد همين اصل و بمنظور ارج گذاری به ديدگاهها ، افکار، نظريه ها و پيشنهادهای سازنده و مفيد رفقا و دوستان گرانقدر و مطابق به اقتضای شرايط حاضر و با درنظرداشت تغييرات و تحولاتی که طی اين مدت بوقوع پيوسته است؛ کميتۀ فعالين ح. د . خ. ا، را برآن واداشت تا روی طرح اولی بازنگری نمايد و ديدگاهها ، نقاط نظر و پيشنهادهای اصولی دوستان و رفقا را درمتن آن جا دهد و طرح تکميلی را جهت مطالعه و استفادۀ همه سنگردارن جبهۀ پيکار و مبارزۀ هدفمند سياسی، بخاطر نجات وطن از وضع مصيبت بار کنونی و ساختمان جامعۀ نوين درافغانستان، پيشکش کند.

                 ازبرکت برخورد مسؤولانه و تبارزاحساس ميهن پرستانۀ دوستان و رفقاء، اين مأمول و رسالت انجام پذيرفت و اينک طرح تکميل شده ، باری :

                 ـ بخاطر زد ودن رنجهای بيکران مردم ستمديدۀافغانستان؛

                 ـ با ايقان شکست ناپذير به پيروزی مردم بپا خاستۀ افغانستان درمقابل دشمنان داخلی و خارجی؛

                 ـ با اعتقاد خلل ناپذيربه توانايی سياسی واحساس وطنپرستانۀ کليه نيروهای ترقيخواه و تحول طلب کشور؛

                 ـ با ايمان راسخ به ارادۀ خارايين فرزندان صديق ميهن، درامر دفاع ازاستقلال و حاکميت ملی، حراست ازتماميت ارضی افغانستان و تحکيم وحدت ملی همه اقوام و مليتهای برادر و باهم برابر ساکن درکشور؛

                 ـ با باورکامل به دستيابی به اتحاد و فشردگی صفوف رزمندگان آگاه و انقلابی ميهن و رسيدن به وحدت نيرومند ( درنظر وعمل ) مبارزان راستين راه ترقی، صلح، پيشرفت اجتماعی و برقراری نظام سياسی مردم سالار، برپايۀ دموکراسی و عدالت اجتماعی؛

                 ـ با پابندی به اصول زرين و تابناک مبارزۀ طبقاتی، در روشنی انديشه های پيشرو عصر، بمنظور ادامۀ پيکارانقلابی درجهت ريشه کن ساختن انواع ستم ودفاع از آزادی و منافع زحمتکشان؛

                 ـ و درغايت امر، بخاطر اعمار مجدد وشگوفايی سرزمين آبايی مان و به اميد اتحاد و باهمی کليه نيرو های آزاديخواه ، صلحدوست و ترقی پسند وطن مان، درراه تأمين صلح، استقرار نظم و امنيت سراسری درکشور و برچيدن بساط جنگ و جنگ افروزان داخلی و خارجی ، در افغانستان عزيز...

   طرح « خطوط اساسی اهداف مرامی و برناموی ح. د. خ. ا را مبنی بر اوضاع و احوال کنونی در سطح کشور- منطقه و جهان » غرض ابراز نظرنهايی و استفادۀ سودمند، به پيشگاه هموطنان عزيز، رفقاء و دوستان رسالتمند، تقديم ميدارد.

با عرض حرمت

کميتۀ فعالين

ح. د. خ. ا

                                  

                  

               طرح:

              خطوط اساسی اهداف مرامی وبرناموی حزب دموکراتيک خلق افغانستان

              مبتنی براوضاع واحوال کنونی درسطح کشور - منطقه و جهان

      

                  نگاهی به پيشينۀ تاريخی جنبشهای آزاديخواهی درافغانستان:

 

                  تاريخ پنجهزارسالۀ سرزمين مرد خيزآريا نای کهن، خراسان ديروز و افغانستان امروز، ازآغاز تا به مرحلۀ کنونی، مملو ازصحنه های پيکارحق طلبانۀ زحمتکشان درضديت با بيداد ستمگران بوده، آباء و اجداد باشهامت مان درطول زمانه ها ودرادوارمختلف، باريختن خون خود درراه حق وعدالت ودفاع ازآزادی- شرافت وکرامت انسانی، حماسه های جاويدان آفريدند، که بدون شک سلسلۀ آن تا تحقق کامل برابری اجتماعی و حصول کليه ارزشهای درخورجامعۀ فاقد ظلم وبهره کشی وتأمين زندگی آبرومند و پراز خوشبختی، ادامه خواهد يافت.

                 واما دراين ميان، نيمۀ دوم سدۀ نزدهم برای توده های تحت ستم درافغانستان، در راستای پديدارشدن ونشر افکار وعقايد سياسی نوين وشکل گيری نهضت فکری روشنگرانه، ازاهميت ويژه ای برخورداراست.

                  دراين دوران، مردم غيور و آزاديدوست افغانستان ازيک طرف زجر پاشنه های آهنين ادارۀ استبدادی سرداران مطلق العنان را می کشيدند وازسوی ديگر در مقابل استيلاگری ودسيسه سازی های سياسی- نظامی پی درپی استعمارانگليس، توسعه طلبی های تزار روس ونيات شوم دولت قاجار، با تمام توانايی فزيکی و استعداد معنوی استادگی می کردند وتوطئه های رنگارنگ آنها را درمواقع لازم خنثی ميساختند.

                  به هرحال، نخستين نشانۀ بارزحرکت روشنفگری درافغانستان نشر جريدۀ شمس النهاردرسال 1872 و اولين حلقۀ تشکيلاتی جنبش فکری ترقيخواهانه " انجمن سراج الاخبار" بود که چراغ معرفت بسوی تمدن دنيای نوين را ، روشن ساخت.

                 مبارزات آزاديخواهانه و وطنپرستانۀ ضد استعماری زحمتکشان ميهن ما به رهبری مشروطه خواهان اول ( هرچند ارتجاع سلطنتی مدافع منافع استبدادی فئوداليسم، به دستور استعمارگران انگليسی اين جنبش فکری را بطرزوحشتناک سرکوب کرد) و دوم، تهداب نهضتهای روشنفکری ترقيخواهانۀ  بعدی را درجامعۀ استعمارزدۀ افغانستان گذاشتند که ثمرۀ آن حصول استقلال سياسی کشور وگسسته شدن زنجيرهای ستم وانقياد بردگی استعماری بود.

                  پس ازپايان جنگ سوم افغان - انگليس وشناسايی رسمی استقلال افغانستان، درپرتو افکارتحول پسندانۀ نهضت امانی، روزنۀ رهيابی انديشه های مترقی دربين قشر روشنفکرجامعه بازشد ؛ ولی بزودی اين نهضت با توطئه های سازمان يافتۀ جيره خواران استعمارانگليس و اشتباهات مشهود ازسوی رهبری دولت خدشه دار گرديد ودرنتيجه ارتجاع سياه بالای جنبش نوبنياد مردم افغانستان، سايۀ شوم خود را افگند ويک عقبگرد سياسی- اقتصادی و فکری بسيار خطرناک را به همراه آورد و سبب غصب قدرت توسط عمال و جواسيس ديره دونی انگليس شد .

                  دردورۀ استبداد خونين نادرغدار، مطابق به نقشۀ شيطانی انگليسها، خنجرتيزحاکميت دولتی، درگام نخست طرفداران و هواخواهان نهضت روشنفکری را نشانه گرفت، شمار زيِادی ازمشروطه خواهان و مبارزين ملی معرکۀ استقلال قربانی دسايس جنايتکارانۀ رژيم ارتجاعی وضد ملی وابسته به استعمارشدند و عدۀ ديگر يا تحت پيگرد قرارگرفتند- يا تبعيد گرديدند ويا درزندان ها وسياه چال ها جان باختند که اين وضع

تا ختم جنگ جهانی دوم، ادامه پيداکرد.

                 درسال 1947 موازی با ورود تغييرات اثربخش سياسی درمنطقه ودرسياست جهانی، درافغانستان نيز برخلاف انتظارو آرزوی هيأت حاکمه، تحولاتی به سود نيروهای مترقی و وطنپرست رخ داد ومبارزۀ سياسی  بخاطررهايی ازپنجه های خونين فقر، جهل وگسترش آزادی وعدالت اجتماعی، با وجود سنگ اندازی های نظام ستم شاهی، حيات دوباره يافت و وارد مرحلۀ نوين خود شد.

                  درفصل جديد مبارزات سياسی روشنگرانه درافغانستان، منورين و شيفتگان آزادی و ترقی، در سنگرهای پيکار حق طلبانه به هدف بسر رسانيدن خدمت صادقانه به مردم ، احزاب و نهادهای سياسی ( حزب ويش زلميان، حزب وطن، حزب خلق، حزب سری اتحاد، اتحاديۀ محصلان کابل) را تشکيل دادند و ازجمله ارگانهای نشراتی آنها (انگار، ولس، وطن، ندای خلق) درتنويرافکار وطنپرستان سهم ارزنده گرفتند.

                  پيروزی روشنفکران به حمايت و پشتيبانی توده های مردم درانتخابات شهرداری کابل ومبارزات دورۀ هفتم شورای ملی ( مشروطيت سوم) ، محافل مربوط به ارتجاع کهنه کارسلطنتی وطرفداران نظام ملوک الطوايفی را درهراس انداخت ولرزۀ آن اندام حکومت پوشالی وضد مردمی را ازبنياد تکان داد، تا اين که نمايندگان سرسپردۀ ارتجاع وامپرياليسم دست به کارشدند وجنبش سياسی وطنپرستانۀ مردم افغانستان را با تحميل زجر و شکنجه ، سرکوب و بگونۀ خشن درنطفه خفه ساختند؛ احزاب سياسی ممنوع وسراپای جامعه را سايۀ ديکتاتوری وحشتناک فرا گرفت.

                 ازآن جايی که زند گی وزمان، برخلاف آرادۀ اربابان قدرت، توقف را نمی پذيرد؛ بنابران رکود وبن بست سياسی ده سالۀ کشور، درنتيجۀ بروز تحولات سياسی درسيمای جهان و منطقه و وارد آمدن تغييرات اقتصادی واجتماعی درعرصه های پلان گذاری و ايجاد زيرساختهای اقتصای وفرهنگی وبالنتيجه رشد سطح آگاهی جوانان، دانش آموزان ، روشنفکران وفرهنگيان کشور، نهضت  دموکراتيک ضد استبدادی جامعۀ افغانستان را د وباره جان تا زه بخشيد  و ازجملۀ پيشگامان اين جنبش، فرزندان برومند و فداکارميهن مان، که اززندانهای مخوف و مرگبار آل يحی جان به سلامت برده بودند، با آغاز پيکارهای سرنوشت ساز، نظام سلطنتی را به دادن بخشی از خواستهای اساسی وبرحق مردم، ازجمله اعلان شاهی مشروطه وا داشتند ، که درنتيجه زمينه های نسبی مساعدی برای تبارزمظاهر دموکراسی وتا حدودی ايجاد فضای بازسياسی برای ترويج انديشه های ترقيخواهانه و فعاليتهای سياسی نهضت دموکراتيک وعدالتخواه کشورپديد آمد.

                  سرانجام درروشنايی پاره ای از اصول و ارزشهای دموکراتيک مندرج درقانون اساسی جديد افغانستان مصوب ماه ميزان سال 1343 ، جمعيت دمو کراتيک خلق بمثابۀ يک پديدۀ قانونمند، وارث وادامه دهندۀ سنن پسنديده وپرافتخار  مبارزات ضد استعماری وضد استبدادی خلقهای ستمديدۀ افغانستان، با تدوير کنگرۀ اول و انتخاب اعضای اصلی و علی البدل کميتۀ مرکزی و گزينش نورمحمد تره کی بحيث منشی عمومی و ببرک کارمل بصفت منشی کميته مرکزی، بتاريخ 11/ 10/ 1343 ) 1/ 1/ 1965) تأسيس گرديد وصفحۀ نوينی را درتاريخ پيکار ميهن دوستانۀ نيروهای انقلابی افغانستان، گشود که بعداً بنام ح. د. خ. ا مسمی شد.

                   

                                                     بخش اول

                  نگاهی  به فعاليت های ح. د.خ. ا پس ازتأسيس آن :

 

                 قانون مندی درپيشگيری مبارزه درراه منافع حياتی زحمتکشان ؛ دفاع ازاستقلال ملی ( سياسی و اقتصادی) و تماميت ارضی کشور؛ سازماندهی مبارزات برحق ( سياسی و صنفی) اقشارمردم - ضرورت بنيان گذاری ح. د. خ. ا را به مثابۀ يک نهاد سياسی متشکل، بخاطر سمتدهی درست و آگاهانۀ مبارزۀ سياسی منحيث يک نياز مبرم تاريخی درجامعه، تسجيل کرد.

                 درآن برهۀ تاريخی وطن ما، ح. د. خ. ا اولين تشکل سياسی بود که در روشنی جهان بينی علمی به تشريح  اهداف مبارزۀ سياسی ( به مفهوم واقعی کلمه ) دردرون جامعه پرداخت وتضاد موجود ميان نيروهای مولده ومناسبات توليد را عامل بد بختی توده های زحمتکش دانست که اين موضعگيری انقلابی درنخستين روزها پس ازتدوير کنگرۀ حزب و نشر " مرام دموکراتيک خلق " درشماره های اول و دوم جريدۀ خلق ، ارگان نشراتی " جمعيت دموکراتيک خلق"؛ خشم محافل ارتجاع داخلی، استعمار، امپرياليسم وعمال منطقوی آنها را برانگيخت.

                 ح. د. خ. ا ازبدو تأسيس خويش ، درمبارزۀ سياسی اجرای وظايف آتی را درسرلوحۀ کار و فعاليت خود قرارداد:

                  درعرصۀ داخلی:  تحکيم استقلال ملی، دفاع ازحاکميت ملی وتماميت ارضی ؛ رفع عقب ماندگی سياسی واقتصادی ، رهايی ازقيد وبند مناسبات توليدی پوسيدۀ فئودالی و ما قبل آن، ازطريق ايجاد موسسات صنعتی کوچک وبزرگ ورشد سريع صنايع ملی؛ حل عادلانۀ مسألۀ زمين وآب ونوسازی سيستم های آبياری؛ مبارزه درراه استحکام پايه های وحدت ملی، تعميم اصول د موکراسی وعدالت اجتماعی درجامعه؛ تضمين قانونی حقوق و آزادی های فردی واجتماعی مردم؛ اصلاح بنيادی وديموکراتيزه ساختن سيستم عدلی و قضايی؛ رفع تبعيض جنسی و برابری حقوق شهروندان درکليه بخشهای حيات اجتماعی؛ ايجاد و بسط نهاد های مدافع حقوق زحمتکشان؛ سهمگيری پيگير واشتراک فعال درامرتشکيل اتحاديه های کارگری- کانونها و انجمنهای فرهنگی و ادبی- سازمانهای توده يی ودموکراتيک ( زنان وجوانان ) وتشکل حرفوی اصناف؛ اصلاح و بهبود سيستم آموزش- پرورش وتحصيلات عالی؛ ايجاد شرايط  مناسب وفراهم آوری زمينه های مادی ومعنوی به هدف عرضۀ بهتر وبيشترخدمات اجتماعی وتعميم بيمه های صحی؛ رونق بخشيدن به پروسۀ فعاليتهای هنری وکلتوری، رشد شاخه های علم وفرهنگ درجامعه؛ ارتقای سطح آگاهی اقشار مردم ازطريق گسترش شبکۀ خدمات مطبوعاتی واطلاع رسانی درمرکز و ولايات کشور؛ بهبود وتوسعۀ خدمات برق رسانی و تهيۀ آب آشاميدنی صحی؛ سروی واستخراج معادن؛ ترميم- بازسازی و مدرنيزه کردن شبکه های مخابراتی و مواصلاتی موجود واحداث خطوط جديد با جلب همکاریهای تخنيکی و فنی دول پيشرفتۀ جهان….

                 درعرصۀ خارجی:  دفاع ازداعيۀ صلح- ديتانت وامنيت جهانی؛ پابندی به اصول جنبش عدم انسلاک، برقراری مناسبات نيک وحسنه با کشورهای همسايه وکليه ملل جهان برمبنای احترام متقابل وعدم مداخله درامورداخلی همديگر؛ پيروی ازسياست همزيستی مسالمت آميز وضديت با استعمار(کهنه ونو)- استثمار- ارتجاع   بين المللی وامپرياليسم ؛ پشتيبانی و حمايت ازخواسته های برحق ملتهای جهان که درراه حصول استقلال سياسی- حق خود اراديت وتحکيم استقلال اقتصادی خويش ميرزميدند ؛ تأييد وپشتيبانی ازاعلاميۀ جهانی حقوق بشروساير قراردادها- مقاوله ها- ميثاق ها وپروتوکول های بين المللی که با منافع خلق های جهان درتضاد واقع نمی شدند ؛ احترام به منشور سازمان ملل متحد….

                  تحقق اهداف مرامی درگام اول ازوظايف حکومت دموکراسی ملی شمرده شده بود که ميبايستی با تشکيل جبهۀ متحد ملی، متشکل ازهمه نيروهای ملی و دموکراتيک و وطنپرست فعال درجامعه، با درپيش گرفتن راه رشد غيرسرمايه داری و مبارزه بامظاهر نفوذ امپرياليسم، تغييرات ريشه يی را درتمامی بخشها وعرصه های حيات اجتماعی بوجود می آورد  وراه را بسوی سمتگيری ساختمان جامعۀ شايسته و مترقی و فارغ ازهرنوع ستم و بهره کشی ،هموار ميساخت.

                  ازآن جايی که پايه گذاری يک حزب انقلابی مدافع صديق آرمانهای مردم براساس اصل نيازمندیهای سياسی ومطابق به قانونمندی تکامل اجتماعی صورت ميگيرد ؛ بنا بران ثمربخشی کار وفعاليت آن ارتباط مستقيم به درجۀ پختگی سياسی وسطح آگاهی اجتماعی اعضای حزب دارد.

                  ايجاد وحفظ وحدت سياسی و سازمانی درحزب، تکامل واستحکام وحدت ارگانيک درگفتار وکردار ( نظر وعمل) درتمام سطوح، موفقيت حزب را تضمين ميکند و با لنوبه زمينه های لازم را جهت جلب اعتماد و پشتيبانی توده های مردم ، فراهم ميسازد.

                 بادرنظرداشت نکات يادشده ، زندگی وفعاليت ح. د. خ. ا نيز قبل از احرازقدرت