"مــجـانـیـن" خون آشام و مـردم بی دفاع افـغانستان
بهروز مهرآبادی:
"مــجـانـیـن" خون آشام و مـردم بی دفاع افـغانستان
سحرگاه روز یکشنبه ۲۱ حوت جنایت دیگری در یک روستا در افغانستان اتفاق افتاد و بار دیگر به مردم جهان یادآوری کرد که چه فاجعه مهیبی سالها است که بر سر مردم افغانستان فرود آمده است. یک گروهبان امریکایی به سه خانه در یک روستای ولایت قندهار حمله برده و ساکنین آنجا را هدف سلاح های سنگین خود قرار داد و اجساد آنها را به آتش کشید. در برخی گزارش های منتشر شده تعداد قربانیان این جنایت ۱۶ نفر و در برخی ۱۷ نفر اعلام شده که چندين نفر آنها کودکان خردسال هستند. گفته می شود که چندین نفر نیز در این تهاجم زخمی شده اند.
مقامات آمریکایی در اولین واکنش بیماری روانی سرباز خود را عامل این جنایت معرفی کرده اند. برخی از رسانه های افغان این حمله را یک واکنش انتقامی دانسته اند. گفته می شود که سه روز قبل از این واقعه یک تانک نیروهای آمریکا در نزدیکی این روستا بوسیله مین های جاده ای منفجر شده است. این رسانه ها این حرکت را برنامه ریزی شده دانسته و گفته اند یک گروه از سربازان ارتش آمریکا این فاجعه را بوجود آورده اند.
این سوال مطرح است که در حالی که هر گونه ورود و خروج سربازان آمریکایی از پایگاه های نظامی شدیدا کنترل می شود و آنها حق ندارند جز به صورت گروهی از پایگاه خارج شده و در خارج از آن حضور داشته باشند، انجام چنین جنایتی توسط يک فرد چگونه امکان پذیر است. دبیر کل سازمان ملل متحد نیز در واکنش به این کشتار از عاملان آن نام برده و خواستار مجازات آنها شده است.
اما خارج از تفسیر ها و گمانه زنی ها درباره این کشتار و در پشت مقولاتی چون جنون و انتقام، واقعیت دیگری وجود دارد که زندگی میلیون ها نفر از مردم افغان را به تباهی کشانده است. مردم افغانستان سالهای طولانی مورد حملات ارتجاعی ترین و وحشی ترین ارتش ها و باند های مسلح بوده اند. علاوه بر گروه های مختلف تروریست اسلامی، از یازده سال قبل ارتش آمریکا و متحدانش نیز به این جمع اضافه شده اند.
با وجود سانسور شدید و وجود فضای سرکوب و خفقان تاکنون صدها گزارش از کشتار مردم غیر نظامی توسط این نیروها انتشار علنی یافته است. موارد متعدد حمله هوایی به محل های مسکونی و تیراندازی به سوی غیرنظامیان، توهین و تحقیر و زندانی و شکنجه کردن مردم بدون دلیل.
از سوی دیگر تروریسم اسلامی توانسته است شبکه خود را در داخل افغانستان گسترش داده و آن را تقویت کند. بیشتر حملات این گروه ها متوجه مردم غیرنظامی و بویژه زنان و کودکان بوده است. مدارس توسط نیروهای اسلامی به آتش کشیده می شود و دانش آموزان بویژه دختران قتل عام می شوند. زنان بیشترین قربانیان توحش گروه های تروریست اسلامی هستند و اسید پاشی به صورت زنان پدیده ای عادی است.
بسیاری از مردم بدلایلی از قبیل همکاری نکردن با طالبان، نپرداختن باج یا شنیده شدن صدای موسیقی از روستای محل اقامتشان و ... قتل عام شده اند. به این مجموعه باید دولت گمارده شده از طرف آمریکا را اضافه کرد که ائتلافی از باند های مافیائی است. رشوه گیری و فساد بی نهایت مالی، قاچاق مواد مخدر، غارت دسترنج میلیون ها زحمتکش افغان و چپاول ثروت های طبیعی، نقطه مشترک همه باند های سهیم در حکومت است.
آنچه که در افغانستان حکومت می کند، تروریسم است. کوچه ها و خیابانها، دشت ها و مزارع و کوهها و دره های افغانستان صحنه جنگ تروریست ها است. بیشتر قربانیان این جنگ را غیرنظامیان، کودکان و زنان تشکیل می دهند. کسی در این جنگ خود را برنده می داند که قساوت بیشتری داشته باشد و بتواند بیشتر ایجاد رعب و وحشت کند. به همین دلیل است که مردم در امن ترین مکانی که می توان تصور کرد یعنی در خانه های خود و در هنگام خواب هم نباید احساس امنیت کنند. حمله سرباز یا سربازان آمریکایی به منازل مسکونی و کشتار مردم را باید در متن چنین جنگی بررسی کرد.
این سوال را باید مطرح کرد که چرا ناراحتی روانی سرباز آمریکایی خود را در حمله به مردم افغان که در بستر خواب بودند، بروز می دهد؟
قضاوت در مورد وضعیت روانی افسری که با فشار یک دگمه راکت حامل صدها کیلو مواد منفجره را به سوی مردمی که دهها کیلومتر دورتر زندگی می کنند و یا خلبانی که در یک یورش دهها خانه را بر سر ساکنین آن ویران می کند، کار دشواری است. همچنان که نمی توان خیل عظیم شیوخ اسلام را که به بدن کودکان بمب می بندند و آنها را وسط بازارها منفجر می کنند، یا آب آشامیدنی یک مدرسه را مسموم می کنند، روانپریش دانست و درمانی برایشان پیدا کرد.
موارد مختلف ترور، جنایت و شکنجه که بصورت وقایع روزمره زندگی مردم افغان درآمده و از جمله کشتار مردم یک روستا در ۲۱ حوت ، را نمی توان فقط عملکرد مجانین و دیوانگان دانست. این ها را می توان نتيجه و نمایش توحشی دانست که بر ﺁن جامعه حاکم کرده اند.
از سحرگاه ۲۱ حوت تاکنون چندین انفجار و تیراندازی در نقاط مختلف افغانستان روی داده و چندین نفر دیگر کشته و یا مجروح شده اند. این در حالی است که بند و بست بین اصلی ترین نیروی تروریسم اسلامی در این کشور یعنی طالبان از طرفی و دولت افغانستان و متحدین غربی اش به مراحل آخر خود رسیده است. دولت آمریکا وعده آزادی پنج نفر از رهبران طالبان و فرستادن آنها به قطر را داده است.
طالبان قرار است که دفتر خود را در کشور قطر بازگشایی کنند و در حکومت آینده افغانستان شریک شوند. طرفین جنگ تروریستی به صلح و آشتی نزدیک شده اند. این مذاکرات بیش از یک سال است که به طور خیلی جدی ادامه داشته است. معمولا با آغاز مذاکرات صلح بین طرفین درگیر، دامنه و شدت جنگ محدودتر می شود. اما در افغانستان چنین نیست. جنگ تروریست ها در مقابل مردم افغان ادامه دارد. مردمی که خواهان برابری، آزادی و کوتاه شدن دست های خون آلود مذهب از زندگی خود هستند. تروریست ها در حال آشتی هستند، ترکیب و چهره باند های مافیائی سهیم در حکومت ممکن است تغییر کند. شرایط برای بازدهی بیشتر نیروی کار ارزان در افغانستان باید مساعد شود. سفر هیاتی از نخست وزیران و وزرای اتحادیه اروپا به افغانستان در روز ۲۲ حوت برای کمک به این پروسه است.
سخاوت دولت های آمریکا و اعضای اتحادیه اروپا در ارائه کمک های چند صد میلیون دلاری به "نهاد های امنیتی" در افغانستان را باید درک کرد. بار بحران عمیق اقتصادی سرمایه داری باید بر دوش کارگر افغان هم گذاشته شود. اما برای اینکار باید او را سرکوب و منکوب کرد. باید قوانین و توحش اسلامی را بیشتر به خدمت گرفت و بیشتر بجان مردم افغان انداخت و باید ترس و وحشت عظیمتری ایجاد کرد.
اقدام سرباز آمریکایی را باید در متن سیاست ایجاد ارعاب و وحشت و انجام قساوت بیشتر باید قضاوت کرد و جنون او را تجلی جنون و سردرگمی سرمایه داری دانست. مردم افغانستان در مقابل "اتحاد مجانین" قرار گرفته اند، "جنون سرمایه داری" و "جنون اسلام سیاسی" که پایه های قدرتش در سال های اخیر متزلزل شده و مطیع اربابان سابق خود گشته است. آنها مبارزه ای سخت و طولانی در پیش رو دارند، اما تنها نیستند. جنبشی که در یک سال اخیر مبانی وجودی سرمایه داری را زیر سوال برده است، از آنها حمایت می کند و در کنار آنها است و بدون شک نزدیک ترین متحد آنها کارگران و مردم ایران هستند که در جبهه دیگری از این نبرد بر علیه قدرتمند ترین نماینده اسلام سیاسی مبارزه می کنند و پیروزی آنها می تواند تاثیر مهمی در سرنوشت مردم افغانستان داشته باشد.