استراتژی نظامی جدید امریکا و ناتو برعلیه روسیه، ایران،چین و هند در افغانستان
استراتژی نظامی جدید امریکا و
ناتو برعلیه روسیه، ایران،چین
و هند در افغانستان
19-09-2020
گزارش و تحلیل از جواد عارفی خبرنگار و فعال سیاسی افغانستانی،
هدف آمریکا و ناتو با توجه به
موقعیت استراتژیک افغانستان استقرار پایگاههای نظامی در نزدیکترین فاصله در پشت
مرزهای روسیه، ایران، چین و هند است . آمریکا سعی دارد ایران را با احداث
پایگاههای دائمی نظامی در عراق و افغانستان از دو طرف زیرنظر قرار دهد و با
استقرار پایگاه های استراق سمع و جاسوسی در افغانستان کنترل موقعیت
استراتژیک ایران هند و چین را جزو اهداف درازمدت خود می داند. بدین ترتیب روشن است
که ادعای دبیرکل ناتو در مورد اینکه توسعه افغانستان چندین نسل به طول می انجامد
دقیقا برای سرپوش گذاشتن بر همین اهداف استراتژیک بیان شده است.
با درک این ۳ هدف استراتژیک ناتو بهتر می توان دریافت که
ادعای تلاش ناتو برای توسعه افغانستان چقدر مضحک بنظر می رسد. آنچه در این میان
اهمیت دارد وقاحت مقامات ناتو در بیان این نکته است که ناتو برای اداره افغانستان
نیز طرح و برنامه دارد. در واقع حساسیت و اهمیت استراتژیک این موضوع باعث شده که
ناتو دیگر اصرار چندانی به کتمان برخی سیاستهای خود در این مقوله از خود بروز ندهد
و صراحتا یادآور شود که حاکمیت ملی افغانستان تحت الشعاع طرحهای ضدانسانی ناتو در
این کشور قرار گرفته و می گیرد.
این همان برنامه ای است که آمریکا به تنهائی در عراق هم
سرگرم تحقق آن است. آمریکا در عراق نیز سرگرم احداث پایگاههای نظامی برای حضور دائمی
در عراق است و سعی دارد حضور نظامی در عراق را بدون توسل به پوشش «ناتو» تامین و
تثبیت کند. ممکن است این سئوال مطرح شود که از دیدگاه واشنگتن چه تفاوتی میان عراق
و افغانستان وجود دارد که آمریکا در عراق ترجیح می دهد که تنها باشد نفت عراق پاسخ
تمامی این سئوال است . «امنیت انرژی» مهمترین مقوله در این زمینه است و آمریکا
ترجیح می دهد که عراق را به تنهائی ببلعد. ولی با درنظر گرفتن موقعیت ژئو
استراتژیک افغانستان در همسایگی با هند چین و ایران آمریکا ترجیح می دهد حضور در
افغانستان را در پوشش «ناتو» تا حدودی «پذیرفتنی» معرفی کند تا کمتر برای همسایگان
این کشور حساسیت برانگیز باشد. دقیقا به همین دلیل است که نباید مخالف خوانی های جناح رقیب
بوش برای پایان دادن به حضور نظامی در عراق یا افغانستان را چندان جدی گرفت.
همه دیدند که اصل حمله نظامی به عراق و افغانستان در کنگره
آمریکا به اتفاق آرا تصویب شد و اگر لازم باشد و باز هم ضرورت ایجاب کند تداوم
حضور نظامی آمریکا در این دو کشور در چارچوب طرحهای استراتژیک «ناتو» همچنان به
اتفاق آرا مورد حمایت هر دو جناح رقیب در آمریکا قرار خواهد گرفت . این بدان معنی
است که مخالفت های ظاهری دمکراتها با طرحهای پنتاگون و سیا در عراق و افغانستان
صرفا جنبه مصرف داخلی دارد و با اهداف انتخاباتی بیان شده و به زودی پس از پایان
تبلیغات انتخاباتی جای خود را به سکوت و همراهی در کنگره می دهد.
تصویب بودجه ۵۰۰ میلیارد دلاری نظامی آمریکا در سال مالی
میلادی آینده و تخصیص ۱۹۰ میلیارد دلار برای جنگ در عراق آنهم در مجلسی که اکثریت
کرسیهای آن در اختیار دمکراتها قرار دارد، نشانگر همسوئی هر دو جناح آمریکا در
مسائل اساسی آمریکا بویژه در غارت {ثروت های س.د} دنیای اسلام است و هیچکس
نباید لفاظی های سیاسی رقبای بوش در این مقوله را جدی بگیرد.
آمریکا و انگلیس طرحی را به اجلاس وزرای دفاع عضو ناتو
ارائه کرده اند که دیدگاه استراتژیک ناتو در خصوص حضور نظامی در خارج از قلمرو
سیاسی ناتو را تغییر بنیادی می دهد و زمینه برای حضور دائمی در افغانستان را فراهم
می کند.
تصادفی نیست که دبیرکل ناتو از وجود یک طرح درازمدت برای
افغانستان سخن به میان می آورد طرحی که ممکن است چندین نسل شاهد تداوم آن باشند!
دبیرکل ناتو : ماموریت
اولیه ناتو مهار تهدید بلوک شرق کمونیستی در اروپا بود که اکنون ماموریت ما در حال
تبدیل شدن به یک نقش استراتژیک در آسیا است.
پیمان ناتو یک ساختار سیاسی ـ نظامی برای تقابل با پیمان
ورشو بود (1) ولی حتی پس از فروپاشی اتحاد شوروی و انحلال پیمان ورشو نیز به حیات
خود ادامه داد و آمادگی های دفاعی خود را حفظ و تقویت کرد ولی امروزه درصدد «تغییر
فلسفه وجودی» خود برآمده است.
واشنگتن برای مقابله با نهضت های اسلامی درصدد ایجاد و
تثبیت پایگاههای خودی در عمق خاک کشورهای اسلامی است، لکن برای کاهش میزان این
حساسیت ها نسبت به آمریکا و کاهش هزینه ها و تلفات سعی دارد پای ارتشهای ناتو را
به قلب دنیای اسلام بگشاید.
اکنون که ابرهای ابهام و تردید درباره بحران افغانستان به
کنار رفته بهتر می توان دریافت «القاعده» یک گروهک تروریستی دست پرورده آمریکا بود
و فقط ماموریت داشت پای آمریکا و ناتو را به افغانستان بگشاید.
کاملا آشکار است که هدف جدید آمریکا و ناتو احداث پایگاه های
نظامی در قلب دنیای اسلام است که به منظور ایجاد و استقرار نیروهای واکنش سریع
علیه نهضت های اسلامی از این پایگاههای نظامی استفاده کند.
با توجه به موقعیت استراتژیک افغانستان، هدف بعدی آمریکا
استقرار پایگاههای نظامی در نزدیکترین فاصله در پشت مرزهای هند چین و ایران است.
ناتو با وقاحت اعلام می کند که برای اداره افغانستان نیز
طرح و برنامه دارد. عدم کتمان این امر و اصرار به وجود چنین طرحهائی حساسیت
استراتژیک مسئله را بازگو می کند.
آمریکا سعی دارد عراق را به تنهائی ببلعد ولی با درنظر
گرفتن موقعیت ژئو استراتژیک افغانستان در همسایگی هند، چین و ایران، آمریکا ترجیح
می دهد حضور نظامی در این کشور با پوشش ناتو انجام گیرد که تا حدودی پذیرفتنی
معرفی شود و کمتر حساسیت برانگیز باشد.
مبارزه با تروریزم و تلاش برای تامین امنیت که از سوی
امریکا و ناتو در افغانستان اعلام شده بازی بیش نیست و غربی ها از این طریق اهداف
خود را دنبال می کنند.
غربی ها از طریق دست پرورده های خود که همان گروه های
تروریستی هستند، اهداف درازمدت خود را در افغانستان پیگیری می کنند.
رقابت های میان قدرت های بزرگ غرب و شرق و بویژه امریکا و
اتحاد جماهیر شوروی سابق که روسیه فعلی میراث دار آن است، از گذشته ها وجود داشته
و به گونه ای در حال حاضر هم وجود دارد. این دو ابرقدرت همواره اتهامات و ابراز
نظراتی را علیه یکدیگر مطرح کرده و می کنند، در مسایل مربوط به افغانستان هم بارها
شنیده شده که مثلاً ناتو بر علیه روسیه،
با طالبان همکاری می کند.
به هر صورت آنچه مقامات روسیه از ناتو در مورد حمایت گروه
های تروریستی گفته اند، متاسفانه حقیقت دارد.
ناتو هم که با شعار تامین امنیت و مبارزه با تروریزم به
افغانستان آمده بود، بازی های عجیب و غریبی انجام داده و روی دست دارد و مشخص است
که مبارزه با تروریزم که از سوی غربی ها اعلام شده، بازی بیش نیست و تروریست ها
دست پرورده های خود غربی ها هستند که از طریق آن ها اهداف درازمدت خود را پیگیری
می کنند.
-----------
تصحیح:
(1)-
پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)
که یک پیمان نظامی تجاوز کار است، قبل از پیمان
دفاعی "ورشو"، درسال ۱۹۴۹ با همکاری و همفکری دوازده کشور غرب به بهانه ی
خطر کمونیسم پایه گذاری شد که دامنه آن بعدن با عضویت ترکیه در سال ۱۹۵۲ و آلمان غربی
در سال ۱۹۵۵، گسترش یافت.
لیک، پیمان
ورشو که نام اصلی آن پیمان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی است در 15 می سال
1955 به عنوان پاسخی به توسعۀ سازمان پیمان آتلانتیک شمالی و پیوستن آلمانغربی به
آن، بین اتحاد جماهیر شوروی و 7 کشور دیگر اروپای شرقی (جمهوری دمکراتیک آلمان یا آلمان
شرقی وقت، لهستان، مجارستان، چکسلواکی، رومانی، بلغارستان و آلبانی) در ورشو امضاء
شد...و در اول ماه جولای سال 1991 رسماً منحل شد؛ در حالیکه انحلال اتحاد شوروی در
دسامبر سال 1991، بوقوع پیوست. (سپیده دم)