فرخنده باد صد و سومين سالگرد انقلاب اکتبر


 ح تلاش

فرخنده باد صد و سومين سالگرد انقلاب اکتبر


103 سال پیش،‏ در‏ 7‏ نوامبر‏ 1917،‏ کارگران و زحمتکشان روسیه،‏ تحت رهبری لنین و حزب بلشویک‌ های روسیه،‏ اولین انقلاب پرولتری جهان را به پیروزی رسانیدند و نخستین دولت کارگری را در این کشور برپا ساختند‏. اکنون،‏ پس از گذشت‏ 103 سال،‏ به ‌رغم فریادهای گوش ‌خراش دشمنان طبقهٔ کارگروسایر زحمتکشان مبنی بر‏«مرگ کمونیسم‏» و‏«پایان ایدئولوژی‏»، انقلاب کبیرسوسیالیستی اکتبرهمچنان چون نورتابناک بر فراز راه پر پیچ و خم مبارزه ی زحمتکشان جهان برای گسستن زنجیر برده گی مادی و معنوی شان، می ‌درخشد‏.

باپیروزی انقلاب سوسیالیستی در روسیه، "شبح کمونیسم" که مارکس وانگلس درمانیفست ازآن سخن گفته بودندهمچون پدیده عینی نیرومندی، در جهان سرمایه داری ظهور یافت. انقلابی به رهبری لنین بوقوع پیوست که با لغومالکیت خصوصی جهان کهنه سرمایه داری را به لرزه درآورد وتومار ستم سرمایه را درهم پیچید.

ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﺍﻧﻘﻼﺏ اكتبر، ﻛﺎﺭﻧﺎﻣﻪ ﯼ پرافتخاری است، كه بشریت بی چیزو رنجبر وبرده وبنده، برای اولین باردر تاریخ مبارزه طبقاتی انسان هستی آفرین، با سرنگونی رژیم مستبد، سرکوبگرو پولیسی تزاری؛ “حاكمیت سیاسی خودرا پی افگند  و زمینه سازآن گردید تا بر خلاف انقلابات گذشته؛ نه برای تغییر شیوه ی استثمارطبقاتی؛ نه برای  ادامه و”تحمیل شرایط مالكیت خود سر... استثمارگران تازه به قدرت رسیده ...”  و نه برای حفظ  حاكمیت گذشته بر حال؛ بلكه باكوبیدن میخ برتابوت نظام استثمارگر وانهدام مالكیت خصوصی بروسایل تولید... كه بنیاد و بستر اصلی استثمار گروه عظیم ازانسان ها بدست گروه کوچکی از استثمارگران بود، شرایطی را برای ارتقاء پرولتاریای سازمان یافته وآگاه و متحدین آن، به مقام طبقه ی حاكم مساعد گردانید.

”...پس از صدها وهزاران سال براى نخستين بار اين شعار از يک انتظار مبهم و زبون به يک برنامه سياسى روشن و“دقيق” به مبارزه مؤثر ميليون ها ستمکش تحت رهبرى پرولتاريا، به نخستين پيروزى پرولتاريا، به نخستين پيروزى در امر محو جنگ ها، درامراتحاد کارگران کليه کشورهاعليه اتحاد بورژوازى کشورهاى مختلف، آن بورژوازى که هم صلح وهم جنگش بحساب برده گان سرمايه، بحساب مزدوران، بحساب دهقانان، بحساب زحمتکشان است، مبدل گرديد...” ( لنین 1921)

بدین ترتیب انقلاب كبیراكتبردرتاریخ جـوامع بشری، برای بارنخست زمینه های مادی و معنوی زندگی توده هاي وسیع زحـمتكشان شهر و ده، اعم ازگارگران، دهقانان، كهن سالان، زنان، کودکان، پیشه وران  و  سربازان را در روسيه ی شوروی و متعاقباً در جمهوریت های دیگر آن (كه بطور كلی نام اتحاد جماهیرشوروی سوسياليستی را بخود گرفت) مساعد نموده ورفته رفته به یكی از كشورهای عظیم وپیشرفته  جهانی از نگاه اقتصادی، فرهنگی وعلمی ...مبدل گردید.انقلاب روسیه نه فقط هنگامه تحولات عظیم بود بلکه سبب شکوفایی خلاقیت‌ های زیادی هم شد ).  بی بی سی- پارسی)

میدانیم که پس از پیروزی انقلاب اکتبر،‏ تحت رهبری وینستون چرچیل ارتشی از‏ 14 کشور سرمایه‌ داری جهان تشکیل دادند تا‏ انقلاب اکتبر را درهمان نطفه خفه کنند‏. اما کارگران و دهقانان و سایر زحمتکشان روسیه از انقلاب خود با شجاعت تمام دفاع کردند‏. کارگران این کشورهای سرمایه ‌داری نیز به‌ حمایت ازانقلاب اکتبر برخاستند‏. بدین ترتیب برنامهٔ چرچیل و دولت‌ های امپریالیستی برای سرکوب انقلاب با شکست مواجه شد و کشور اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی از دل انقلاب اکتبر زاده شد و موجودیت آن تثبیت گردید‏.

اما،‏ ازآن جایکه نخستین انقلاب پرولتری جهان دریکی از عقب ‌مانده‌ ترین کشورهای سرمایه‌ داری جهان اتفاق افتاده بود‏؛ مردم با بیسوادی،‏ فقر و نبود بهداشت دست به‌ گریبان بودند‏؛ جامعه از نظر صنعتی بسیارعقب‌ مانده بود؛ تولید کشاورزی روستایی پایهٔ اصلی اقتصاد را تشکیل می ‌داد‏...بنابران دستیابی به پیروزی نهایی، راه بسیار دشواری را در پیش داشت‏. چون از یکسو این نخستین انقلاب سوسیالیستی در جهان بود،‏ گام در راهی می نهاد که قبلن آزمایش شده نبود واز سوی دیگر می‌ بایست خلای عقب‌ مانده گی ‌های اقتصادی و اجتماعی جامعهٔ روسیه را، که قبلن درکشورهای صنعتی اروپایی طی انقلاب‌ های بورژوایی قرن‌ های هجدهم و نوزدهم برطرف شده بود،‏ پرکند‏. به‌ عبارت دیگر،‏ انقلاب اکتبرازنظر تاریخی وظیفهٔ دگرگونی‌ های بورژوا ـ دموکراتیک و سوسیالیستی را، آنهم در شرایط محاصرهٔ کامل اقتصادی و تهدید های نظامی دولت های امپریالیستی انجام دهد‏؛ که نیل به آن، تنها تکیه برنیروهای انقلابی خودی و امکانات داخلی وفداکاری‌ ها و قربانی‌های سنگینی را نیازمند بود‏.

‏بدین ترتیب رهبری انقلاب می‌ بایست به‌ طورعمده با تکیه بر تئوری‌های عام مارکسیسم در مورد سوسیالیسم و کمونیسم،‏ این مسیر بغرنج و دشوار را طی کند‏. نقش برجسته و تاریخی لنین در انقلاب اکتبر،‏ به‌ روشنی‏ از تلفیق تئوری‌ های عام مارکسیسم با شرایط عینی و مشخص فرا روی انقلاب،‏‏ و استنتاج قوانین عام علمی از تجربیات عینی انقلاب اکتبر و مبارزات کارگران درسطح جهان،‏ سرچشمه می ‌گرفت‏. این آموزش‌ های علمی ناشی از انقلاب اکتبر است که امروز در قالب مارکسیسم ـ لنینیسم،‏ همچون مشعلی فروزان،‏ به راهنمای علمی و عملی مبارزات کارگران و زحمتکشان درسراسر جهان بدل شده است‏.

اما انقلاب اکتبر،‏ به‌ رغم همهٔ دشواری ‌های عینی و ذهنی؛ موانع داخلی و خارجی،‏ به پیروزی‌هایی چشمگیر دست یافت که هیچ عقبگرد تاریخی نمی‌ تواند اثرات پایدار آن را از جامعه بشری بزداید‏.

این انقلاب،‏ با دادن بیش از بیست و پنج میلیون قربانی،‏ و خرابی‌ های عظیم اقتصادی،‏ بشریت را از شرّ‏ کابوس فاشیسم،‏ نجات داد. به انقلاب‌های رهایی ‌بخش همهٔ خلق‌ های جهان و انقلاب‌ های کارگری در بسیاری کشورها یاری انترناسیونالیستی رسانید‏.

از آن مهم تر،‏ انقلاب اکتبر‏ جامعهٔ بشری را از نظر ارزش‌ های انسانی به چنان مرحله‌ یی بسی عالی ‌ترارتقاء داد که زمانی تنها ارزش ‌ها و آرمان‌ های انقلاب اکتبر را تشکیل می ‌داد؛ و‏ امروز به ارزش‌ ها و آرمان‌ های کل جامعهٔ بشری بدل شده است‏؛ از جمله رفع استثمار طبقاتی،‏ رفع ستم ملی،‏ رفع ستم جنسی،‏ "آموزش و بهداشت و مسکن رایگان برای همه"؛ احترام به حق حاکمیت ملی خلق‌ ها،‏ و فهرستی طولانی از ارزش‌ هایی دیگر که امروز جامعهٔ بشری از آن‌ ها به‌ عنوان حقوق اولیهٔ همهٔ انسان‌ ها در سطح جهان یاد می ‌کند.

با این پیشگفتار باید یاد آوری نمود که انقلاب اکتبربا اساسگذاری اتحاد جماهیر شوروی سوسیالستی، توانست در"دو برنامه پنج ساله نخستين، توليد صنعتی به طورمتوسط با نرخ 11 درصد رشد کرد. ازسال 1928 تا 1940سال، سهم بخش صنعت از28 درصد به 45 درصد اقتصاد کشور رسيد...نرخ بيسوادی از 65 در صد به 20 درصد کاهش يافت.

شمار فارغ التحصيلان مدارس عالی، مدارس مسلکی- تخصصی، و دانشگاه ها... جهشی چشمگيری داشت. برای نخستین بارماهواره و انسان (فضانورد) را درمدار زمین قرار داد؛ افزون براين، دولت برای تامين تحصيل رايگان، خدمات صحی رايگان و بيمه اجتماعی آغاز کرد، و پس از1936يارانه هایی برای مادران تنها، كم فرزند ومادران كه فرزند زیاد داشتند، در نظر گرفته شد... اين همه  دستاورد های حيرت انگيز، در طول تاريخ بی سابقه بوده است...“

به همین گونه “درسال  1946کل محصولات صنعتی ازسال 1940 پيشی گرفت و درسال 1952 از دو و نيم برابرمحصولات نسبت به سال 1940 فراتر رفت...و به محرومیّت های اجتماعی از جمله بیکاری، بیسوادی پایان بخشید...“

 در بُعد جهانی و درست در مطابقت كامل با این اندیشه ی لنین ”... انقلاب سوسیالیستی تنها و به طورعمده مبارزه پرولتاریای انقلابی یک کشور جداگانه علیه بورژوازی خودی نخواهد بود. نه، بلکه این مبارزه همه مستعمرات و سرزمین هایی خواهد بود که ازامپریالیسم ستم می بینند، این مبارزه همه کشورها علیه امپریالیسم جهانی خواهد بود...“ سبب بیداری و حركت آگاهانه و متشكلانه ی كارگران و زحمتكشان جهان و اتحاد و همبستگی آنها غرض مبارزه ی مشترك بین المللی شان علیه استعمار، استثمار، راسیسم، اپارتاید، فاشیسم ... و رهایی بشریت تحت ستم، استعمار واستبداد و استثمارِ جهان سرمايه داري و آمپریالیسم، گردید؛ كه نمی توان از اثر گذاری مستقیم آن درایجاد، رشد، قوام و موفقیت های چشمگیر جنبش های رهایی بخش ملی و حركت های استقلال طلبانه ی ضد استعماری در سراسرجهان، از جمله در كشورهای افریقایی، امریكای لاتین وهمینطوردرحركت استقلال طلبانه و قیام مسلحانه ی مردم با شهامت افغانستان، نیم قاره ی هند و... از قید بنده گی واسارت استعمارگران جهانی و پیروزی انقلاب چين در سال 1949 و رفتن آن كشور به سوی ساختمان جامعه ی سوسياليستی؛ ظهور و حضورفعال جنبش های رهایی بخش ملی درسراسرجهان و مبارزه ی مشترك شان در راه صلح، ترقی، دموکراسی واقعی و تحولات اجتماعی، با دید نفرت بار تعصب و کینه توزی، انكار نمود.

چون این انقلاب سوسیالیستی اکتبر بود که "برای نخستین بار جامعه عاری از استثمار و بر اساس عدالت وانسان دوستی بهره کشی فرد بر فرد را درصفحه تاریخ نوین بشری ورق زد و دورانی با کیفت نوین آغازکرد. زحمتکشان آینده ای مبتنی برآزادی و شئون انسانی و تحقق آرمان ها و امید را درآسمان صاف اکتبر سوسیالیستی که نشانه دمکراسی واقعی است دیدند. غریو انفجاراکتبر در طول دوران چندین دهه تا قبل از تخریب در سرهر پیج تاریخی طنین افکنده بود پس از عقب گرد و تسلیم رهبرانی چون گارباچف، یلتسین، شوواردنادزه.....و پذیرش سرمایه داری تحت لوای "نواندیشی" و عوام فریبی پوپولیستی با شعار"سوسیالیسم بیشتر" که باهمدستی و توطئه امپریالیسم جهانی صورت گرفت، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی فروپاشید...ولی این به هیچوجه به معنای پایان تضادهای درونی امپریالیسم نبوده و نیست؛ تضادهای درونی و قانونمند نظام سرمایه داری درمرحله امپریالیسم نه با پبدایش اتحاد جماهیرشوروی و اردوگاه سوسیالیسم به وجود آمده است و نه با سقوط حاکمیت سوسیالیستی دراتحاد شوروی ازمیان می رود هنوز راه دور و رشته دراز است، نباید در میانه راه برید و تحت تاثیر توپخانه تبلیغاتی طرفداران سرمایه داری با شعار "پایان سوسیالیسم" و" پیروزی ازآن سرمایه داری است".

نباید فراموش کرد که "بدون انقلاب اکتبر، مهمترین واقعه های قرن بیستم رقم نمی خورد. بدون انقلاب اکتبر الگوی آزادی طبقه کارگر و الگوی قیام بلشویکی در طول قرن بیست به پرچم آزادی در جهان تبدیل نمیشد. بدون انقلاب اکتبر بسیاری از تغییرات و رفرمها در قلمروهای مختلف به بورژوازی تحمیل نمیشد. بدون انقلاب اکتبر موازنه فکری و سیاسی – ایدئولوژیکی جهان به سمت چپ بطور کلی نمی چرخید. بدون انقلاب اکتبر ضرورتی بر سر کار آمدن طیفی از دولتهای رفاه در خود اروپای غربی که یک هدف آن جلوگیری از تکرار الگوی اکتبر بود ضروری نمیشد.

بدون انقلاب اکتبر طیف متنوع جنبشهای ناسیونالیستی، صنعت گرا، استقلال طلب، دمکرات و رفرمیست، و انواع افسران کودتاچی خود را "سوسیالیست" نمیخواندند. انقلاب اکتبر جنبش سوسیالیستی بین المللی را در موقعیت جدید و هژمونیکی قرار داد و عقاید سوسیالیستی را به "مد روز" تبدیل کرد و سوسیالیست بودن برای بسیاری منشأ افتخار شد. این جنبشهای غیر سوسیالیستی با شکست و فروپاشی شوروی، و حتی از اواخر دهه هفتاد خورشیدی، دیگر خود را سوسیالیست نمی نامیدند بلکه به دمکراسی چرخیدند. چون دمکراسی خواهی دست بالا پیدا کرده بود و "مد روز" بود. امروز و در شرایطی که سرمایه داری جهان را به گند کشیده و میلیارد ها نفر را به گرسنگی، بیکاری، فقر، سرکوب و زندگی تحت انواع گروه های تروریستی ساخته دستگاهای دوزخی- استخباراتی امپریالیسم، محکوم کرده است، بیش از هر زمان جهان نیازمند اکتبر دیگری است.

امروز بیش از هر زمان جهان نیازمند احزاب چپ کارگری و رهبرانی چون لنین است. زمان به آن احزابی نیازمند است که تجربه و محدودیت های فکری و سیاسی و عملی این انقلاب و کل جنبش موسوم به سوسیالیسم قرن بیستم را جمعبندی کرده و سوالات و موئلفه های دنیاى امروز و کمبود های انقلاب اکتبر را میشناسند و در تکرار اکتبر دیگری تلاش میکنند.

امروز به‌ رغم فروپاشاندن اتحاد شوروی و اردوگاه سوسیالیسم وعقبگرد های مقطعی ناشی از آن در سطح جهان،‏ روند تاریخی گذاراز سرمایه ‌داری به سوسیالیسم،‏ که با پیروزی انقلاب کبیر در جامعهٔ بشری آغاز شد و تا چهارگوشهٔ جهان درقرن بیستم گسترش یافت،‏ قابل بازگشت نیست‏.

کسانیکه ازفروپاشاندن سوسیالیسم ازبالا،‏ ابدی بودن نظام استثماری سرمایه داری را نتیجه می ‌گیرند،‏ و از آن بدتر،‏ کسانی که فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم را مبنای نفی جهان ‌بینی علمی مارکسیسم ـ لنینیسم،‏ نفی مبارزهٔ طبقاتی و نفی انقلاب اکتبر قرار میدهند،‏ بیش از هرچیز از جایگاه ضعف آیدیالوژیک و یأس ناشی ازشکست، سخن می‌ گویند‏. آن‌ ها این واقعیت عینی را فراموش می کنند که هر خواست انسانی،‏ اجتماعی،‏ سیاسی و اقتصادی که امروز از سوی میلیاردها انسان زیرستم درسطح جهان مطرح می ‌شود،‏ طوریکه یاد آوری شد، خواستی مبتنی برهمان آرمان‌ های انقلاب اکتبر است و تنها از طریق نفی روابط استثمارگرایانه و سلطه‌ جویانهٔ سرمایه‌ داری و امپریالیسم در سطح جهان قابل دستیابی است‏. به عباره ی دقیق تر، فروپاشاندن اتحاد شوروی ازبالا وعقبگرد تاریخی کنونی آن، نه تنها دستاورد ها و آموزش‌ های انقلاب اکتبر را نفی نکرده است،‏ بلکه باردیگر بردرستی آن‌ ها مهر تأیید گذاشته است‏.

فروپاشاندن اتحاد شوروی نه ناشی از نادرستی اصول و آموزش‌ های مارکسیسم ـ لنینیسم و جهان‌ بینی طبقهٔ کارگر،‏ بلکه معلول تخطی از این اصول و آموزش‌ ها بوده است‏. درست به همین دلیل،‏ راه برون‌ رفت از بحران کنونی را نیز باید،‏ نه در نفی آموزش ‌های انقلاب اکتبر،‏ نه در نفی مارکسیسم ـ لنینیسم،‏ بلکه در رجوع دوباره به این اصول و آموزش‌ ها،‏ سنجش خطاهای انجام شده و تصحیح انحرافات گذشته از این اصول و آموزش‌ ها،‏ جستجو کرد‏. هر راهی جز این،‏ تنها به منجلاب انفعال و تسلیم طبقاتی و نتیجتن به جاودان انگاشتن ظلم و استثمار و ستم های گوناگون اجتماعی... منتهی خواهد شد‏.

بدون شک، انقلاب اكتبـربا وصف شكست آن “هرقدرازما دورمیشود اهميت آن روشن ترميگردد“ وصحت این گفته را، امروز ما ازموج عظیم بیكاری، مرض، تحقير، سرکوب، بی حقوقی، تبعيض‏، محروميت، فقر، اعتياد، تن فروشی، ظلــم وستم وانواع مصیبت های فلاکت بارودردناک اجتماعی- اقتصادی دیگرکه دامنگیربخش وسیعی ازكارگران و زحمتكشان اتحاد شوروی سابق ومجموعه ی كشورهای اروپای شرقی گردیده است، به سهولت میتوان دریافت.

 

طی یک دهه ی اخیر وضعیت کشورهای اتحاد شوروی سابق و اروپای شرقی و مرکزی نیزچنین فحشاء و تن فروشی {به قول مارکس، اشتراکی ساختن زنان} بوده است. میلیون ها زن، نوجوان و کودک در ناحیه‌ های «داغ» مادرشهرهای کشور خاص خود یا مادر شهرهای کشورهای مجاور زندگی می‌ کنند.

طبق برآورد سازمان ملل، 2 میلیون زن در تایلند؛ 300 هزار در فیلیپین؛ 500 هزار در اندونزی؛ نزدیک به 8 میلیون درهند، که 200 هزار آن نپالی اند؛ 1 تا 5/1 میليون درکره جنوبی؛ 142 هزار درمالزی؛ بیش از یک میلیون در ایالات متحد؛ بین 50 تا 70 هزار در ایتالیا؛ 25 هزار درهلند؛ بین 50 تا 400 هزار در آلمان؛ (شاید بیش از 200 هزار– این روسپی ها در روز 2/1 میلیون خدمات سکسی به مشتریان می فروشند) و 200 هزار در لهستان (پولند)...به روسپی گری مشغول اند.

    طبق برآورد یونيسف یک میلیون کودک هرسال وارد صنعت تجارت {آزاد} سکس می شوند؛ 100 تا 300 هزار کودک در ایالات متحد (اگر مجموع صنعت سکس را اضافه کنیم، رقم ها به 4/2 میلیون می رسد)؛ و نيز از 500 هزار کودک درآمریکای لاتین بهره برداری می کند... مگر این نوع "تجارت آزاد" که ناشی از شگاف عمیق میان فقر و ثروت درکشورهای مختلف است، وجدان ها را تکان نمی دهد و سخت غم انگیز نیست؟!

همینگونه در بخش اشتغال در روسیه ی کنونی بعد ازفروپاشانیدن اتحاد شوروی، میزان بیکاری درجنوری سال 2020... به 4.7 درصد رسید.

"آنتون کوتیاکوف" وزیر کار و حمایت اجتماعی روسیه نیز در مصاحبه‌ یی تلویزیونی اعلام کرد که تعداد موارد بیکاری که رسماً ثبت نام شده، در حال حاضر به یک میلیون و 600 هزار نفر رسیده است و انتظار می ‌رود که با توجه به توقف فعالیت برخی مشاغل اقتصادی به خاطر شیوع ویروس کرونا در کشور، این رشد در ماه‌ های می و جون (جوزا- سرطان) هم ادامه پیدا کند.

وی گفت: «فعلا پیش بینی می شود که در روسیه تا 2 میلیون و 500 هزار بیکار ثبت نام کنند و تعداد کل بیکاران طبق محاسبه سازمان بین المللی کار، ممکن است به بیش از 5 میلیون نفر هم برسد.»؛ آنچه که در زمان نظام شوروی، بیشتر به خیال میماند تا به واقعیت.

تغییرات ﻏﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰﯼ اجتماعی و اقتصادی که پس ازفروپاشاندن اتحاد شوروی توسط گورباچف و باند خائین وی درروسیه به وقوع پیوسته است ”... بخصوص زنان و کودکان را تحت فشار قرارداد...، استخدام زنان در شغل هایی با درآمد پایین تمرکز یافته و بیکاری درمیان زنان بیشترازمردان است. در سر تا سر روسیه، تعداد بی خانمان ها، بیکاران وافراد کم درآمد به گونه ی چشمگیری (برعكس زمان موجودیت اتحاد شوروی)، افزایش یافت...”---- (خبر گذاری تسنیم)

" بی بند و باری و ترویج فرهنگ غربی، به عنوان حامل و مروج اصلی بی بند و باری درجهان كه اكثرا از طریق فیلم های {سیکسی- از این قلم} سینماییی آمریكایی و اروپایی به مخاطبان منتقل می شود، به معضل بزرگی برای روسیه تبدیل شده است.

این فرهنگ تبعات بسیارمنفی همچون روابط جنسی نامشروع، مشروب خواری و همجنس گرایی به همراه دارد كه بنیان خانواده را به عنوان كانون اصلی جامعه هدف قرار داده است... شیوع این چنین بی بند و باری ها ناشی از ترویج فرهنگ غربی در روسیه به حدی است كه بسیاری از زنان این كشور، در حسرت سال های حاكمیت شوروی به سر می برند؛ و براین باورند كه سطح بی بند و باری كشور در آن دوره، با وجود الحادی بودن ساختار حاكمیتی وقت {جدایی دین از دولت – از این قلم}، بسیار پایین بود."-- (مشرق نیوز)

ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺯﻧﺪﮔﯿﯽ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺯﺣﻤﺘﻜﺶ ﻭ ﺛﺮﻭﺕ ﺁﻓﺮﯾﻦ ﺩﺭﺧﻮﺩ ﺍﯾﻦ  ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ:

ﺩﺭ ﺍﻣﺮﯾﻜﺎ، ...طبق آمار رسمی، 47 میلیون نفر از مردم آمریکا زیر خط فقر زندگی می ‌کنند... بر اساس آمار منتشر شده، نرخ بیکاری در این کشوراز7.9 درصد جمعیت فعال در ماه ژانویه (جنوری) به 7.5 درصد در ماه اپریل کاهش پیدا کرده است و (کنون) تعداد افراد بیکار در آمریکا نزدیک به پنجاه میلیون نفر رسیده است...

منبع گوگل

 

 

بدین معنی که وضعیت بیکاری درایالات متحده آمریکا بهتر از روسیه نیست... همچنان به نقل از شینهوا، براساس نظرسنجی انجمن ملی اقتصاد کاری آمریکا، سه ماهه گذشته بدترین دوره برای برای شرکت ها از نظر فروش، قیمت و هزینه سرمایه ای از زمان رکود بزرگ در سال 2008 بوده است.

مگان گرین، رئیس بخش نظرسنجی این انجمن درباره شرایط کاری گفت: شرکت ها اقدامات خاصی را برای محدود کردن تأثیر مالی منفی بیماری کووید-19 بر روی شرکت خود اعمال کرده اند، از جمله متوقف کردن استخدام ها و تعدیل نیروی کار... (۰۳ مرداد ۱۳۹۹ - تسنیم)

افزون برآن، کرونا تا کنون خطوط تولید بسیاری از بخش های بزرگ صنعت و کالا و خدمات را در خاک بزرگ ترین غول های اقتصادی جهان نظیر چین و آمریکا و ... متوقف کرده و سرمایه داران و دولت های شان میلیون ها کارگر را بیکار و بدون کمترین اقدامات حفاظتی موثر و پایدار، به خانه فرستاده اند.

 

 

هم اکنون شمار متقاضیان کمک های بخور و نمیر دولتی در آمریکا یعنی بزرگترین اقتصاد "آزاد" دنیا به 22 میلیون نفر رسیده و صف دریافت غذای مجانی در برخی ایالاتِ این "مهد فرصت و آزادی" به چند کیلومتر می رسد! در سال جاری مطابق برآوردهای صندوق بین المللی پول، نرخ بیکاری در کشورهای حوزۀ یورو 40 درصد افزایش خواهد یافت.

 مطابق تحقیقات همین نهاد بورژوایی، شیوع ویروس "کووید ١٩" – البته در چارچوب مناسبات ارتجاعی نظام های حاکم بر جهان - پانصد میلیون نفر از جمعیت جهان را در فقر فرو خواهد برد. (گزارش 14 اپریل رادیو فرانسه)

برای داشتن یک تصویر موجز و گویا از ابعاد بحران کنونی باید اشاره کرد که اگر در جریان بحران مالی جهانی در سال 2008 و 2009  با از بین رفتن صد ها میلیارد دلار از ارزش دارایی های موجود، اقتصاد جهان معادل 7 دهم درصد کوچک تر از قبل شد، در بحران کرونا تا این لحظه، اقتصاد جهان 3 درصد کوچک تر از قبل شده (بی بی سی فارسی 14 آپریل 2020) که یک جنبۀ این رویداد، به معنای از بین رفتن ده ها تریلیون دلار از منابع و ثروتهایی ست که اساسا به دست طبقه کارگر و زحمتکشان و با خون و رنج آنان تولید شده است.

ﺍﻓﺰﻭﻥ برآن، طوریکه قبلن نیز ذکر شد، صنعت فحشا در آمریکا {این مدافع (!) حقوق بشر} بالغ بر ملیادرها دلار درسال سود آوری مالی برای این کشور دارد که این رقم ازمجموع سود خالص همه شرکت های تکنولوژی مشتمل بر گوگل، نت فلیکس، اپل، آمازون، ای بی، میکروسافت، ارث لینک و یاهو بیشتر است...

ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﻛﻮﭼﻜﯽ ﺍﺯ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻛﺎﺭ ﻭ ﺯﻧﺪ ﮔﯿﯽ ﺑﺨﺶ ﺍﺯ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ﺑﺰﺭﮔترﯾﻦ ﻭ ﺳﻮﺩ ﺁﻭﺭﺗﺮﯾﻦ ﻛﺸﻮﺭﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﺟﻬﺎﻧﯽ، ﻛﻪ ﺯﯾﺮﻧﺎﻡ برقراری دموکراسی(!)، "مبارزه با تروریسم"، ﻋﺪﺍﻟﺖ اجتماعی“...، ﺑﻪ ﻫﺮﺳﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻛﺮﻩ ﯼ ﺧﺎﻛﯽ با لگام گسیختگی بی پیشینه، ﻟﺸﻜﺮﻛﺸﯽ ﻫﺎﯼ اشغالگرانه و ﺧﻮﻧﯿﻦ و ویرانگرانه ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﯽ ﻛﻨﺪ!

اینک ﻣﺎ دراوضاعی به ﯾﺎﺩ ﺑﻮﺩ سالگرد پیروزی انقلاب اکتبر میروﯾﻢ که درکنار وایروس جهانگیر"کرونا"، ﺭﻛﻮﺩ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﻙ ﻭﻋﻤﯿﻖ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ، ﺟﻬﺎﻥ ﻭ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﭘﻮﺳﯿﺪﻩ ﯼ سرمایه داری ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﻏﯿﺮﻋﺎﺩﻻﻧﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻣﺮﮒ ﺁﻓﺮﯾﻦ ﻭ ﻏﺎﺭﺗﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ. ﻭﺟﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺗﻠﺦ، ﻣﻀﻤﻮﻥ و جایگاه ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ انقلاب اکتبر ﻭ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ ﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭاین ﺑﺮﻫﻪ ﯼ ﻣﺸﺨﺺ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ، ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ. به عباره ی دیگرامروز سرمایه داری درآمریکا و اروپا در رکود و بحرانی عمیق دست و پا میزند و مردم بیشتری را به کام فقر و محرومیت فرومیبرد، قدرت خرید اکثریت روز تا روز مردم کاهش وعلاوتن میلیون ها تن بیکارو صفوف لشکر بیکاران را درین کشورها گسترش یافته است.

در شرایطی زحمتکشان جهان این روز را گرامی می دارند که: برده داران مدرن و امپریالیسم، همه ارزش های بشری را پایمال میکـنند؛ همه دستاوردها و گنجینه های تاریخی را یکی پس از دیگری از بین می برند؛ میلیون ها نفر درسراسرجهانی که تحت سلطه ی مستقیم و یا غیر مستقیم جهان سرمایه داری ونظام های طبقاتی قرار دارند، بیکار و فقیر و گرسنه اند؛ ولی طبقه ی کوچک "یک درصدی مفتخور"، که "ثروت و دارائی بیش از 99 درصد نفوس جهان هفت میلیاردی" را، برای خود اندوخته است؛ «بالا گرفتن مجدد جهالت مذهبی، مردسالاری، نژادپرستی، قوم پرستی و فاشیسم تا سقوط حقوق و شان فرد درجامعه و رها شدن هستی و زندگی میلیون ها مردم از کودک و پیر و جوان به دست بیرحم "بازار آزاد"، جنایت سازمان یافته دراغلب کشورها، اعتیاد به مواد مخدر و قدرت روزافزون شبکه های جنائی تولید و توزیع آنها» (به نقل از برنامه یک دنیای بهتر)... همه و همه  ضرورت تغییرات بنیادی درعرصه سیاسی و اقتصادی در جهان معاصررا، بیش ازهر زمان آشکارکرده است.

درچنین اوضاع جهانی، بر همه مبارزان راه آزادی انسان است که، با شناخت همه جانبه نظام سرمایه داری و امپریالیسم، با تشدید مبارزۀ متحدانۀ خود، از بروز جنگهای جدید، از بیشتر به بند کشیده شدن انسانها و کشورها، تعمیق بیشتر بی عدالتی های اجتماعی و اقتصادی، جلوگیری کـنند.

با اندوه فراوان باید گفت با گذشت نزده سال از حضورغارتگرانه وغم انگبز و مرگ آفرین نیروی های اشغالگر و تروریست پرورامپریالیستی درمیهن ما، عده ی ازچپ نما های وطنی ما،هنوز هم آنرا متضمن(!) صلح، ثبات و حفظ ارزش (!) های به دست آمده... دانسته و با ساده لوحی غیر قابل باور، به نفع این پروژه ی اشغال، تبلیغ تبلیغ می كنند؛ و بسا كه این عده ی از سران این سازمان های دور افتاده از دامان و آرمان ح. د. خ. ا با سطحی نگری به مدافعان "خیمه شب بازی" صلح (!) در دوحۀ قطر، مبدل گردیده و به دست آورد آن، امید های کاذبانه بسته اند. در حالیکه، این قوله کشیدن های "دوحه! دوحه!"، دوام همان بازی های شیطانی گذشته ی امپریالیسم امریکا و متحدین غرب وعرب و پاکستانی شان، چیزی دیگری به نفع اکثریت مردم ستمکش درپی ندارد؛ اما بد تر را؟ بلی!!

گویی که این آشنا های سیاسی دیروزی ما، هنورهم از "دست اورد های نزده سال گذشته" که با هجوم فاجعه آفرین، وحشیانه، مرگبار، خونین و اشغالگرانه به كشورعزیزما، آغاز و میهن مان به پایگاه نظامی- استخباراتی و به لابراتوارآزمایش انواع سلاح ها، بشمول مادربم ها اگاهانه مبدل شده، آگاهی ندارند؛ گویی که آنها هنوزهم ازغارت ثروت های روی زمینی و زیر زمینی میهن مان و معتاد ساختن عمدی میلیون ها شهروند کشوربه مواد مخدر، آگاهی ندارند؛ و حتا بسی از این همصف های دیروزی ما که کنون با اندیشه های رهایی بخش دیروزی شان پشت گردانیده اند، از آموزش و ﺗﺮﺑﯿﻪ ﻭ ﺗﻤﻮﯾﻞ ﻭ ﺗﺴﻠﯿﺢ ...ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺗﺮﻭﺭﯾﺴتئ "القاعده"، "ﻃﺎﻟﺒﺎﻥ"، "لشکر طییبه"، "ﺩﺍﻋﺶ"، "داعش شاخۀ خراسان"... در قلمرو پاکستان ﻭ ﺻﺪﻭﺭآنان به میهن ما که کاملن زیر نظرغارتگران امپریالیستی، بويژه امپریالیسم آمريكا صورت گرفته و می گیرد، "مصلحتن" چشم پوشی نموده وهیچگاهی صدای اعتراضات جمعی – خیابانی شان را، بلند نکرده اند.

اینها همزبان با سایر گروه ها و افراد بدنام و قاچاق بر؛ و سایر جنایتکاران جنگی- اقتصادی و ثروتمند شده، با بیشرمی از حفظ "ارزش های نزده سال گذشته"، سخن می گویند؛ مگر نمی توانند تا برای راحت ساختن وجدان خویش گوشه یی از این "ارزش های..." تلخ و فاجعه آفرین را یاد کنند؛ مانند:

1- اعتراف تکاندهنده ی اشرف غنی، این دلقک ارگ نشین از موجودیت نود 90 در صد مردم زیرخط فقر؛ بدین معنی که درآمد روزانه آنها درحدود یک دالرامریکایی تخمین شده است.

2 - لیلام خائینانه ی تصدی های ملی- دولتی، دستگاه های اقتصادی – تولیدی و صنعتی ملی (دولتی) به بخش خصوصی؛ نبود سرمایه گذاری سالم و پلان شده و علمئ دولتی (ملی) درزمینه زیرساخت ‌های ملی و رشد و توسعه اقتصاد و صنعت و...؛

3 - رونق روز افزون و خارج کنترول "آزادی بی وجدان تجارت" توسط مشتی از دلالان فاسد در تبانی با اداره ی قانون گریز و بی کفایت "ارگ - سپیدار"؛ کذا حیف و میل ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻋﺎﯾﺪﺍﺗﯽ ﻭﻣﺎﻟﯽ، از جمله عواید گمرک ها و جمع آوری سالم مالیات از بخش خصوصی... کشور توسط مافیای اقتصادی– تجاری - ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭﺳﺎﯾﺮحلقه های بزرگی از دزدان چراغ به دست.

4-  بیکاری و فساد؛ رشوه، اختلاس؛ فحشاﺀ و آزار و اذیت جنسی حتا در داخل ارگ؛ رد "قانون منع خشونت علیه زنان" توسط اوباشان زنستیز و دکان داران دین در"خانه ملت(!)"؛ گویی که زن، نیم پیکر این  "ملت" نیست.

5 -  نا امنی، جرم ﻭ ﺟﻨﺎﯾﺖ؛ بد دادن، قتل های ناموسی و سنگسار زنان؛ دوام سریال حملات انتحاری و انفجارات تکاندهنده و کشتار بیرحمانه ی کودکان، دانش آموزان وسایر افراد غیر نظامی، از سوی همه طرف های درگیر این جنگ تصنعی و منفعت جویانه از سوی اشغاگران در یک رابطه تنگاتنگ خبیثانه با مزدوران و سازمان دهنده گان داخلی و خارجی َان در همه ی این حملات تروریستی.

6 - خود کشی و خود سوزی زنان از فرط خشونت و بیداد گری های خانوده گی؛ مرگ و میر کودکان و بزرگ سالان که اکثرن قابل پیش گیری و تداوی بوده اند.

7 -  معتاد ساختن تخمین چهارمیلیون {اعم از زنان، کودکان و بزرگسالان} ﺑﻪ مواد مخدرتوسط حلقات مافیایی وابسته به نیرو های اشغالگر.

8 –  آزار و اذیت جنسی کودکان در نهاد‌های آموزشی. (بی بی سی- پارسی-یا دری)

9 -  محروم بودن ۳.۷ میلیون نفر از کودکان افغانستان واجد شرایط رفتن تحصیل هستند ... و از جمله ۶۰ درصد آنها را دختران تشکیل می دهد. («نوریه نزهت» سخنگوی وزارت آموزش)

 

10 - نبود امنیت شغلی و پایين بودن سطح درآمد مردم؛ افزون بر آن، کودکان با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم می ‌کنند. شماری دیگری از کودکان به کارهای شاقه مشغولند و عده‌ای هم قربانی جنگ و قاچاق و خشونت‌ های جسمی و روانی شده اند.

11 –  ریختن بنزین به آتش تفرقه میان مردم مظلوم، فقر زده، مصیبت دیدۀ کشور از طریق برتری جویی قومی، مذهبی، سمتی، محلی، فرهنگی، زبانی، جنسی، نژادی، ناسیونالیسم عظمت طلبانه، وابستگی های تنظیمی...(تفرقه بینداز و حکومت کن)!

درد این هجران و این خون جگر

این زمان بگذار تا وقت دیگر

(مولانا)

این است مشتی نمونه خروار از "ارزش های نزده ساله" که در حفظ آن بوسیله ی لگام به دستان و گرداننده گان اصلی "نشست دوحه"، از سوی سود جویان و ثروتمند شده گان بار ها نشخوار شده و می شود.

سخن آخر

هرچند “بورژوازی انقلاب اکتبررا، مانند انقلابات کارگری پيش‏ ازآن {و بعد از آن}، از لحاظ فزيکی شکست داده است ... اما آرمان ‌های اين انقلاب را نتوانستند و نمی ‌توانند از بين ببرند”. زيرا روح، خاطره، آرمان ...و اثرات داخلی وبین الـمللی اين انقلاب درذهن وتارو پود وجود همه انسان های آگاهِ و مبارزان واقعی  ضد استبداد و ارتجاع و امپریالیسم؛ ضد ستم طبقاتی و ملی و جنسی؛ ضد استعمار کهنه و نو... ؛ در وجود همه کارگران جسمی و فکری و سایر زحمتكشان که نیل به عدالت اجتماعی را فقط در تٱمین آزادی واقعی توده های زحمتکش؛ برقراری دموكراسی واقعی و توزیع عادلانه ﯼ نعمات مادی می نگرند، زنده است.

انقلاب اکتبر،‏ به ‌رغم دشوارترین شرایط تاریخی به پیروزی دست یافت‏. باید رمز این پیروزی‏ و همچنین علل واقعی عقبگرد تاریخی کنونی‏ را عمیقاً‏ درک کرد و آموزش‌ های ناشی از آن را بار دیگر به‌ عنوان سلاحی برای پیروزی نهایی زحمتکشان جهان به‌ کار برد‏.

 

 

ـ پیروز باد مبارزه ﯼ رهایی بخش کارگران و زحمتکشان جهان!

- به پیش بسوی ایجاد جبهه ی واحد و دموکراتیک ضد ارتجاع، اشغال، تروریسم و امپریالیسم

- زحمتکشان کشور! برای گرفتن حقوق تان، با هم متحد شوید

منابع:

www.persian.euronews.com -1

www.sapidadam.com -2

Goggle search -3