تغیرات آب وهوا، محدودیت های توسعه و ضرورت سوسیالیسم
به مناسبت کنفرانس جهانی آب وهوا در هنگ کنگ
تغیرات آب وهوا، محدودیت های توسعه و
ضرورت سوسیالیسم
نوشته: مینگی- لی
مترجم: نوید شادی
• نظام سرمایه داری، همیشه در تامین غذا، تحصیلات و مراقبتهای بهداشتی حداقل میلیون ها تن از مردم ناموفق بوده است. اگر برای بحران اکولوژیکی جهانی چاره اندیشی نشود در آنصورت نظام سرمایه داری تمامی بشریت را با شکست مواجه خواهد ساخت. آیا انتخاب راه به اندازه
۲ دسامبر ۲۰۱۰
گزارش ارزیابی سال 2007، توسط هیئت منتخب دولتهای سازمان ملل در مورد تغییرات آب و هوا (I.P.C.C )،نقش فعالیتهای بشر را( با مصرف سوختهای فسیلی و مسائل توسعه ای) در گرم شدن جهان از زمان انقلاب صنعتی تا کنون مورد تایید قطعی قرار می دهد. با روند جاری اقتصادی واجتماعی، جهان در مسیر فاجعه بی سابقه اکولوژیکی به پیش می رود .[1]وقتی گزارش I.P.C.Cمنتشر می شد ،مدارک وشواهد جدیدی دال براینکه تغییرات آب وهوایی با گامهای خیلی سریعتر واحتمالا با نتایج مدهش تر از گزارش I.P.C.Cبه پیش میرود ،پدیدار گردید .
مدارک جدید آشکار می سازد که اقیانوس منجمد شمالی تا سال 2013 در فصل تابستان تقریبا یک قرن زودتر از مدل پیش بینی I.P.C.C خالی از یخ خواهد شد. با ذوب شدن کامل یخ تابستانی اقیانوس منجمد شمالی ،فرو پاشی ورقه های یخی کشور گریلند، ممکن است که تهدید بالا آمدن سطح آب دریاها به اندازه 5 متر یا بیشتر دراین قرن اجتناب نا پذیر گردد . حدود نصف جمعیت پنجاه شهر بزرگ جهان در معرض خطر و صدها میلیون از انسانها آواره وبی پناه خواهند گشت[2].
دمای زمین هشت دهم سانتیگرادگرمتر از زمان صنعتی شدن و در محدوده یک درجه سانتیگراد بالاترین متوسط دمای جهانی در طی یک میلیون سال گذشته است. دمای زمین با نرخ دو دهم درجه سانتیگراددر هر دهه افزایش می یابد و با تداوم انتقال گازهای گلخانه ای در دراز مدت شش دهم درجه در دهه خواهد رسید. بهرحال، با از دست رفتن یخ های تابستانی اقیانوس منجمد شمالی، جذب حرارت اقیانوس بیشتراز انعکاس حرارت تشعشعی آن خواهد شد که این امر ممکن است موجب افزایش دما به اندازه سه دهم درجه سانتیگراد علاوه بر افزایش های قبلی ناشی از نشر گاز های گلخانه ای گردد. با احتساب این روند، تغییرات دمای زمین به دو درجه سانتیگرادبالاتر در مقایسه با زمان صنعتی شدن خواهد رسید که این مرز بحران در تغییرات آب وهوائی محسوب می شود[3].
دو درجه سانتیگراد گرم شدن زمین منجر به خشکسالی گسترده و بیابان زایی در آفریقا ،استرالیا ،اروپای جنوبی و غرب ایالا ت متحده ،از بین رفتن یخ بندان در آسیا و جنوب آمریکا، تجزیه و فروپاشی ورقه های یخ قطبی در مقیاس وسیع، انقراض15 الی40 درصد گونه ها ی حیوانی و گیاهی می گردد. بدتر از همه دو درجه گرم شدن زمین باعث بازخورد اساسی آب و هوا یی، نظیر بالا رفتن آب اقیانوسها، از بین رفتن جلگه های یخی و آزاد سازی گاز متان و فرو پاشی سیکل های کربنی خاک واقیانوس گردیده و تغییرات آب وهوایی از کنترل انسان خارج می شود.
طبق نظر جیم- لاولاک، یکی از دانشمندان سیستم زمین شناسی: اگر دمای متوسط جهانی حدودسه درجه سانتیگراد بالاتر از زمان صنعتی شدن و تراکم دی اکسید کربن در اتمسفر به حدود ppm 500 برسد ،اقیانوسها وجنگل ها خود به منتشرکنند گان گازهای گلخانه ای تبدیل خواهند گشت. در این صورت متوسط دما ی جهانی می تواند تا 6درجه سانتی گراد افزایش یابد که اکثر نقاط کره زمین را غیر قابل سکنی برای افراد بشر خواهد ساخت و آب دریا ها حداقل 25 متر بالا آمده و موجب انقراض 90% گونه ها ی موجودات و جمعیت کره زمین 80%کاهش خواهد یافت[4].
جیم هاسن، مدیر مطالعات فضانوردی ناسا و یکی از دانشمندان هوا شناسی جهان می گوید: برای اجتناب از بالا آمدن ویرانگر سطح آب دریاها و از بین رفتن بر گشت ناپذیر یخ های گریلند و آنتارگتیتا و همچنین انقراض وسیع گونه های زیستی، دنیا بایستی طوری برنامه ریزی شود که دمای آن یکدرجه سانتیگراد گرمتر نسبت به سال 2000 نگردد.
طبق مدل موجودI.P.C.C، مفهوم آن این است که تمرکز گازهای دی اکسید کربن در اتمسفر نبایستی بیشتر از ppm 450 گردد. بهر حال در مطالعات اخیر،هاسن استدلال می کند که در مدل I.P.C.C پتانسیل های مختلف بازخوردهای آب وهوایی مورد محاسبه قرار نگرفته است. مدارک مربوط به هوا شناسی نشان میدهد که، اگربشریت می خواهد سیاره زمین را مشابه آنچه زندگی در آن بوجود آمده و تمدن در آن تو سعه پیدا کرده است نگهداری نماید، تمرکز گازدی اکسید کربن در اتمسفر بایستی بهPPM 350 کاهش پیدا کند. مقدار گاز دی اکسید کربن در اتمسفر هم اکنونPPM 387 بوده وسالانه PPM2 به آن افزوده می شود[5].
کاملا مبرهن است که بقاء بشریت و تمدن انسانی خیلی مشروط می باشد. بسته به شرایط، اغلب مردم (شامل بعضی ها که ادعای دیدگاه سیاسی سوسیالیستی دارند) امید به اصلاحات اکولوژیکی در سیستم نظام سرمایه داری دارند و اصرار می کنند که چنین اصلاحاتی در توان تکنیکی و ساختاری سیستم موجود اجتماعی وجود دارد. سوال فوری و اجتناب ناپذیر سیاسی این است:
برای سیستم موجود اجتماعی یعنی سیستم سرمایه داری جهانی در تمام اشکال ممکنه اش، آیا این امکان وجود دارد که بطور موثرتغییرات شرایط آب و هوایی جهانی را هدایت و جلو پیامد های فاجعه آمیز آن را بگیرد؟ اگر جواب منفی است .حداقل ملزومات سیستم اجتماعی جایگزین که دارای ظرفیت سازمانی لازم برای ممانعت از بحران باشد چیست ؟ اگر بحران قابل پیش بینی نیست روش یاری به تمدن بشری برای از سر گذراندن این بحران جیست؟ اینها سوالاتی هستند که هر فرد جدی در رابطه با بحران اکولوژیکی جهانی به طرق مختلف با آن مواجه می باشد.
پایدار سازی آب و هوا: نکات تکنیکی
برای ممانعت و یا کم کردن از بیشتر گرم شدن جهان، انتشار گازهای گلخانه ای ناشی از فعالیتهای بشری (بویژه انتشار دی اکسید کربن ناشی از سوخت های فسیلی ) بایستی بصورت وسیعی کاهش داده شود. مقدار انتشار دی اکسید کربن به شدت انتشاردر انرژی مصرفی (مقدار انتشار دی اکسید کربن به ازاء واحد انرژی مصرفی )،شدت انرژی در تولید اقتصادی (انرژی مصرفی به ازاء واحد تولید ) و سطح تولید اقتصادی (که با تولید نا خالص داخلی سنجیده می شود G.D.P ) بستگی دارد. بنابر این :
مقدار انتشار دی اکسید کربن به ازاء واحد انرژی ضرب در انرژی مصرفی به ازاء واحد تولید اقتصادی ضربدرسطح تولید اقتصادی = انتشار دی اکسید کربن
نظام سرمایه داری یک سیستم اقتصادی مبتنی بر دنبال کردن سود و انباشت سرمایه می باشد. در بازار جهانی سرمایه داری، سرمایه داران خصوصی، شرکتها و دولت – ملت ها به رقابت شدید و دائمی در برابر یکدیگر، ترغیب می شوند. برای بقاء و چیره شدن در این رقابت و برای رسیدن به سود کلان مورد نظر و یا رشد اقتصادی سریع، سرمایه داران خصوصی، شرکتها و دولت –ملت ها بر گسترش تولید و انباشت سرمایه در مقیاس وسیع به حرکت در می آیند. بنابراین تحت نظام سرمایه داری، تولید اقتصادی بجز در موارد بحرانهای اقتصادی منجر به رشد می شوند .
در روی کاغذ، اگر شدت انرژی برای رشد اقتصادی سریعاً کاهش یابد، در این حالت میزان انرژی مصرفی نبایستی رشد پیدا کند. ولی تمامی فعالیتهای اقتصادی بطور اجتناب ناپذیر دارای تبدیلات شیمیائی و فیزیکی هستند که بایستی مقداری انرژی مصرف شود (این موضوع نه تنها در تولید مواد بلکه در بخش خدمات نیز صادق است ). در یک فعالیت اقتصادی مشخص، یکسری محدودیت های فیزیکی برای پایین آوردن مقدار شدت مصرف انرژی وجود دارد .
با سازوکار ی که بازار سرمایه داری کار می کند، هر گونه کاهش شدت مصرف انرژی منجر به تولید ارزان محصولات انرژیبر می شود و تقاضای کوتاه مدت برای انرژی نسبت به عرضه آن کاهش می یابد. محصولات ارزان در دراز مدت مردم را تشویق به مصرف بیشتر می کند. بدین ترتیب کاهش شدت مصرف انرژی (بالا بردن راندمان مصرف انرژی ) تبدیل به انباشت سریع سرمایه (رشد اقتصادی ) ودر نتیجه به ندرت منجر به کاهش مطلق در انرژی مصرفی می گردد[6].
در عمل، رشد اقتصاد سرمایه داری معمولا همپای با افزایش انرژی مصرفی می باشد. از سال 1973، علیرغم نسبتاً کند رشد اقتصادی، انرژی مصرفی جهان با نرخ 2%رشد پیدا کرده است که با این نرخ رشد، انرژی مصرفی جهان تا سال 2050، یکصد وسی درصد رشد پیدا خواهد کرد. با این روند، برای اینکه امیدی به کاهش انتشار دی اکسید کربن به یک سطح مناسب وجود داشته باشد، شدت انتشار ناشی از انرژی مصرفی جهان بایستی بطور موثر قطع ویا مقیاس تولید اقتصادی بطور قابل ملاحظه ای کاهش پیدا کند .
در تولید انرژی الکتریکی سه چهارم انرژی اولیه مصرفی، سوخت های فسیلی می باشند. برای کاهش انتشار دی اکسید کربن در تولید انرژی الکتریکی،سه امکان تکنیکی وجود دارد. جذب کربن و ذخیره کردن آن، برق هسته ای و تولید برق از منابع تجدید پذیر (نظیر زمین گرمایی، باد، خورشید، جزرو مد، امواج، جریانهای اقیانوسی )
مقدار انتشار از نیروگاه هایی که سوخت فسیلی استفاده می کنند، با جذب کربن منتشر شده در فرایند تولید برق و ذخیره کردن آن در زیرزمین می تواند کاهش پیدا کند. جذب وذخیره کردن بطوراساسی قیمت نهایی تولید برق را افزایش وراندمان انرژی را کاهش می دهد. ممکن است مکانهای آب بندی شده ذخیره سازی برای مقدار گسترده کربن وجود نداشته باشد. تکنولوژی این کار اثبات نشده و اعمال آن به نیروگاه های موجود امکان پذیر نمی باشد. در بهترین شرایط اعمال این روش بطور قابل توجه در نیروگاه ها به دهه ها زمان نیاز دارد.[7]
برق هسته ای مشکلات ایمنی و زیست محیطی جدی دارد و مقدار زیادی ضایعات رادیو اکتیو تولید می کند. نیروگاه هسته ای اورانیوم استفاده می کند که یک منبع معدنی تجدید ناپذیر می باشد. یک گروه انرژی آلمانی اشعار می دارد که منابع شناخته شده اورانیوم دنیا، به مدت 70 سال تقاضای جاری دنیا به آن را کفاف می دهد و دنیا با محدودیت تامین اورانیوم بعداز سال 2020مواجه خواهد شد. با توجه به زمان بر بودن طرح و ساخت نیروگا ههای اتمی، جاگزین کردن نصف نیروگاههای موجود هسته ای که طی دو دهه آینده از مدار خارج میشوند با مشکل انجام خواهند شد[8] .
تولید برق از منابع تجدید پذیرعلاج مسائل زیست محیطی نیست. تجهیزات و ساختمان مورد نیاز برق تجدید پذیر، نیازمند بخش صنعتی است که از منابع انرژی تجدید ناپذیر مصرف می کنند. در مقایسه با برق تولیدی مرسوم، برق تولیدی از منابع تجدید پذیر گرانتر تمام می شود. باد وخورشید دو منبع مهم انرژی تجدید پذیر بصورت متناوب در دسترس می باشند، بنابراین برای تامین بار پایه (base load) نمی توانند مورد استفاده قرارگیرند و برای پشتیبانی بطور اساسی به برق مرسوم نیازمند می باشند[9].
به استثناء بیوماس، انرژی تجدید پذیر فقط می تواند برای تولید برق بکار رود[10] .تولید برق کمتر از 40%عرضه انرژی اولیه جهان و فقط 20%مصرف نهایی انرژی به حساب می آید. حدود یک سوم مصرف اولیه سوختهای فسیلی برای مصرف الکتریکی استفاده می شود ولی دو سوم آن بعنوان سوخت مایع ،گاز و سوخت جامد در حمل ونقل ،صنعت ، کشاورزی ، خدمات وبخش ساختمان مورد استفاده قرار می گیرد.
از کل مصرف نهایی سوختهای فسیلی، حدود40% در بخش حمل ونقل،24% در بخش صنعت،23%در کشاورزی،خدمات و بخش ساختمان و13% بعنوان مواد خام در صنایع شیمیایی بکار می روند. واضح است که برق نمی تواند جایگزین سوخت های فسیلی در صنایع شیمیایی گردد. بعلاوه خیلی مشکل و یا غیر ممکن است که برق جایگزین سوخت های فسیلی در حمل ونقل دریایی و هوایی، حمل ونقل باربری در جاده ها، فرایندهای صنعتی با دمای بالا، راه اندازی تجهیزات صنعتی سنگین وسازه ها، و بخش کشاورزی شود . از آنجاییکه از لحاظ تکنیکی امکان جایگزینی خودرو های سوخت فسیلی با خود رو های برقی وجود دارد ولی این تکنولوژی توسعه نیافته است و ممکن است دهه ها طول بکشد تا خودروهای برقی به بازار حاکم شوند .
بهر حال، از آنجاییکه در حال حاضر انرژی الکتریکی حدود سه چهارم انرژی اولیه خود را از سوخت های فسیلی بدست می آورد و حدود سه واحد زغال برای تولید یک واحد برق مورد نیاز می باشد. برقی کردن حمل ونقل ،صنعت و سایر بخش ها منجر به افزایش انتشار دی اکسید کربن بجای کاهش آن خواهد شد. به منظور پایدار سازی شرایط آب و هوایی، برقی کردن این بخش ها کمکی به حل مسئله نخواهد کرد مگر اینکه برق تولیدی با کربن زدایی از آن همراه شود. ( تکنیک جذب کربن ،برق هسته ای ،تولید برق با منابع تجدید پذیر ).
حتی اگر تمامی مشکلات اقتصادی و تکنیکی بحث شده در فوق مرتفع شوند. دهه ها تبدیل انرژی الکتریکی جهان و استفاده آن در صنایع و حمل و نقل، طول خواهد کشید که تا آن زمان فاجعه اکو لوژیکی جهان اجتناب ناپذیر خواهد بود .
بیوماس تنها منبع انرژی تجدید پذیر می باشد که بعنوان سوخت مایع و گاز می تواند مورد استفاده قرار گیرد[11] . بهر حال، به علت محدودیت خاک وآب تازه، بیوماس نمی تواند بجز مقدار کمی از تقاضا برای سوخت گاز و مایع را تامین کند. مطالعات اخیر با احتساب فرسایش خاک و آمایش زمین نشان می دهد که سوخت های ساخته شده از بیوماس عملا بیشتر از سوخت های مرسوم فسیلی گاز های گلخانه ای منتشر می کنند[12].
تغییرات آب وهوایی و موانع توسعه :
بر اساس گزارش I.P.C.C، برای محدود کردن گرم شدن جهان به 2الی4/2 درجه نسبت به دمای قبل از صنعتی شدن، لازم است مقدار دی اکسید کربن معادل در اتمسفر (با احتساب اثرات کلی دی اکسید کربن و سایر گازهای گلخانه ای ) در حدود PPM490- 445 باشد .
انتشار جهانی دی اکسید کربن از سال 2000 با نرخ رشد 3% بوده است. اگر روند رشد کنونی ادامه یابد در سال 2010 انتشار جهانی دی اکسید کربن از مقدار آن در سال 2000 به اندازه 33% بیشتر خواهد شد. برای ثابت نگهداشتن مقدار دی اکسید کربن معادل در سطحPPM 490 -445، انتشار گازهای جهانی نسبت به مقدار آن در سال 2010به اندازه 89-63% بایستی کاهش داده شود .
آیا این هدف (کاهش این مقدار انتشار گازهای جهانی ) در لوای سیستم جهانی سرمایه داری با توجه به گرایش دایمی این نظام به انباشت سرمایه و رشد اقتصادی قابل دسترسی است؟ جدول (1)سناریوهای مختلف کاهش انتشار گازها، کاهش شدت مصرف انرژی و رشد اقتصادی مربوطه را (برای اینکه 63 % انتشار گازها کاهش یابد تا دی اکسید کربن معادل در سال 2010 در مقدارPPM 490 متعادل شود) نشان می دهد . این سناریوها، بر اساس خوشبینانه ترین فرضیات، تغییرات لازم برای پایدار سازی سطح انتشار دی اکسید کربن را بصورت مایوس کننده ای به نمایش می گذارد و نشان می دهد که عمل پایدار سازی تحت شرایط رشد اقتصادی وانباشت سرمایه امکان پذیر نمی باشد .
همانطوری که قبلا ذکر شد، در خیلی از موارد جایگزینی مصرف مستقیم سوخت های فسیلی با برق امکان نا پذیر است. بهر حال در تمامی سناریوها، فرض شده است که 50% مصرف نهایی سوخت فسیلی در سال 2050برق خواهد بود و همچنین علیرغم محدودیت های متد های جذب کربن، انرژی هسته ای و برق تجدید پذیر، در سناریو های مختلف بطور خوشبینانه فرض شده است که 50 ،75 یا 100% تولید برق فعلی در سال 2050با تکنیک جذب کربن انجام خواهد شد (این درصد ها مربوط به کاهش شدت انتشار متوسط 1، 1.7 یا 2.7 در سال می باشند.)
شدت مصرف انرژی فرض شده است که 33 ، 45 یا 55% در سال 2050 کاهش پیدا کند. (این درصد ها مربوط به1، 1،5 یا 2% متوسط کاهش شدت مصرف انرژی می باشند .) 33%کاهش شدت مصرف انرژی معادل این است که متوسط شدت مصرف انرژی کشورها ی جهان به سطح متوسط راندمان انرژی کشورهای پیشرفته سرمایه داری کنونی برسند. 45 یا 55% کاهش معادل این است که کلیه تکنولوژی های پیشرفته کشور های سرمایه داری کنونی به کشورهای پیرامونی برسد. در این جا سوالی پیش می آید که آیا این سطح از تکنولوژی قابل انجام در کشورهای پیرامونی می باشد؟ همچنین حائز اهمیت است که سه فاکتور فرض شده در این سناریو ها، شدت انتشار گازها ، شدت مصرف انرژی و رشد اقتصادی لزوماً فاکتورهای مستقل از یکدیگر نمی باشند. بهر حال در این سناریوها کلیه این عوامل بصورت خوشبینانه ای صرفنظر شده اند.
با دانستن مقدار کاهش شدت انتشار ومیزان کاهش شدت مصرف انرژی می توان نرخ رشد اقتصادی ماکزیمم مربوط به آنها را محاسبه نمود. بعنوان مثال، در سناریو1، فرض کنید که 50% انرژی الکتریکی که در حال حاضر سوخت فسیلی استفاده می کنند در سال 2050به سیستم جذب کربن مجهزشوند (با اعمال کاهش شدت انتشار متوسط سالانه 1%) واینکه شدت مصرف انرژی 1% در سال کاهش یابد. در این صورت برای کاهش مقدار انتشار به میزان 63% از سال 2010 تا سال 2050، متوسط نرخ رشد سالانه اقتصادی نبایستی از 4/0- % تجاوز نماید. یعنی رشد اقتصادی بایستی کاهش پیدا کند.
به همین طریق در سناریو9، فرض کنید که 100% انرژی الکتریکی که در حال حاضر سوخت فسیلی استفاده می کنند در سال 2050 به سیستم جذب کربن مجهز شوند (با اعمال کاهش شدت انتشار متوسط سالانه 2.7%) واینکه شدت مصرف انرژی 2% در سال کاهش یابد. متوسط نرخ رشد اقتصادی نبایستی از 2.3% تجاوز نماید. واضح است که مقادیر فرضی کاهش های شدت انتشار و شدت مصرف انرژی در جدول (1) در برابر عملکرد تاریخی سیستم اقتصادی سرمایه داری جهانی ،رویائی می باشد.
بهر حال در اکثر سناریوها، رشد اقتصاد جهانی، بایستی دارای ایستایی اساسی و در یک سناریو عملا دارای رشد منفی باشد. این شرایط با فرض کاهش انتشار و شدت مصرف انرژی بمراتب بیش از عملکرد تاریخی متوسط بدست آمده اند. با در نظر گرفتن رشد یک درصدی جمعیت در جهان، فقط خوشبینانه ترین سناریو ها ،منجر به رشد اقتصادی مثبت در جهان خواهند شد.
حتی با خوشبختانه ترین سناریو ها در پایدار سازی کربن اتمسفر، طبق بر آورد I.P.C.C جهان تا دمای 4/2درجه سانتیگراد نسبت به زمان انقلاب صنعتی گرمتر خواهد شد. در واقع پروژه I.P.C.C مسائل توسعه ای که اخیرا اتفاق افتاده به حساب نیاورده است. یخ تابستانی اقیانوس منجمد شمالی تقریبا نا پدید شده است بنابراین حرارت بیشتری را جذب خواهند نمود. تمرکزPPM 490 دی اکسید کربن معادل دراتمسفر، احتمالا منجر به بالا رفتن دمای جهانی به 7/2 درجه سانتیگراد بجای 4/2 درجه سانتیگراد اعلان شده بوسیله گزارش I.P.C.C خواهد شد که نزدیک به 3درجه سانتیگراد می باشد. طبق نظر جیم -لاولاک این درجه حرارت منجر به خود کشی دسته جمعی بشریت خواهد شد.
جدول (1): پایدار سازی دی اکسید کربن در اتمسفر درPPM 490 در فاصله زمانی 2050-2010
سناریو ها: بر اساس کاهش های مختلف در شدت انتشار ،شدت مصرف انرژی و مقدار ماکزیمم مجاز رشد اقتصادی
منبع: اعداد مربوط به عملکرد تاریخی از بانکئ جهانی –شاخص های توسعه جهانی 2008
جدول (1)
به منظور پایداری تمرکز دی اکسید کربن اتمسفر درPPM 445 بجای PPM490، نیاز به کاهش 89 درصدی انتشار بجای63% خواهد بود. در445