رعایت موازین اخلاقی در روند مبارزهء سیاسی

علی رستمی 

 

رعایت موازین اخلاقی در روند  مبارزهء سیاسی

 

       مبارزهءسیاسی که در عملِ اجتماعی  تبارز میکند، به موازین وارزشهای اخلاقی  پیوند مستقیم دارد.این ارزشها عبارت ازرفتارفردی انسانها درفرایند مبارزهء عدالتخوانه برای دفاع  وپشتبانی از ارمانها ومنافع اجتماعی انسانهای زحمتکش، برای تأمین وبدست اوردن حقوق انسانی ومدنی انها ازچنگال زورگویان ومستبدین ، میباشد.

        این تحرک وجنبش بر بنیاد ،اصول جمعی بداخل یک سازمان منسجم ومتشکل در گروپها و انجمنهای مدنی وسازمانهای سیاسی بشکل احزاب مترقی ودموکرات  بوجود امده که اهداف خویش را بربنیاد منافع اکثریت جامعه برای رسیدن به یک جامعه مرفه و همگانی که اراده کلی دران نهفته باشد ،تدوین مینمایند.رسیدن به این اهداف بدون ازادی های فردی واجتماعی  برای خواستهای مادی  ومعنوی  انها تحقق پذیرنیست . تحقق این امر شریفانه به نیرو معنوی که جامعه را به این جهت سوق دهد،ضرورت است.این نیرو عبارت از افراد پیشتاز بااحساس وصادق جامعه که به انسان ومقام والای  انسان معتقد و احترام دارد ،تعلق میگرد .بر شالوده این اصل با سپردن تعهد فردی  برای تحقق این ارزوها و رسیدن به اهداف کلی خویش موازین وهنجارهای سازمانی  را میان هم قراداد بسته و مطابق ان به پیکار مردمی ادامه داده ودراجرا وتحقق اصولی ان خویش را مسؤول وجوابگو احساس مینمایند.

       هر حزب سیاسی برشالوده خصلت اندیشوی دارای ارزش های مشخص هستند که ان را از سایر احزاب وگروپهای سیاسی تفکیک می نماید. این ارزشها در قدم اول  در تشکیل سازمانی ،رهبری وصفوف ان که چگونه وبر معیار کدام  اخلاق  استوار است تبارزنموده وبراین اساس  مورد پشتيبانی سایر افراد جامعه قرارمی گیرد.

      ارزشهای مانند: خود گذری ، شهامت وطنپرستانه ومردمی ، صداقت انسانی ، صراحت مشی،اصولیت درقضاوت،عشق به حقیقت،انتقاد از خودودیگران برای اصلاح امور نه برای تخریب ومراعات موازین سازمانی ؛ ازجمله ارزشهای است  که بدون منفعت وفایده گرایی شخصی  ،شناخته شده است.

       انسان اجتماعی که امروزبه سطح شعور وتکامل معین خویش رسیده ، اگاهانه با اراده در روند زنده گی اجتماعی در جامعه عمل  مینماید واز خود فعل وانفعالات را بوجود می اورد واز طریق اعضای بدن خویش جهان خارج را لمس ودرک نموده ودر مقابل ان وا کنش نشان میدهد. این واکنشها می تواند، خوب باشد ویابد . این بدین معنی نیست که این عکس العملها غیر شعوری ویا کورکورانه  می باشد ؛بلکه بر بنیاد تحلیل وتجزیه پراتیک اجتماعی بوده که در طول زند گی بار ها بان برخورد داشته است.  غالب ترین  واکنشها درمقابل انست :که به سرنوشت  زند گی انسان صدمه وارد میکند.

        دوهمین اینکه: میل به قدرت وخود ستایی ازخود است واین هاعکس العملهای  بنیادی ترین در انسان هست که توماس هابزدانشمند انگلیسی ان را "صیانت نفس" و سائقه های بنیادی حق  طبیعی انسان  می خواند" بنا به گفته مذکور همه افراد بشر یک نوع از غریزه" صیانت نفس "یا به اصطلاح از حق طبیعی برخودار می گردد. این انگیزه است که  انسان بخود حق میدهد تا هرچه به صیانت نفس ضرورت دارد انجام دهد یعنی: بخود حق میدهد بالای دیگران حاکمیت نماید ویا انان را از بین ببرد ویا به ابزار ووسایل مادی ان تعرض نموده واز خود بسازد. دراین وقت است که مناقشه انسا ن باانسان برای دفاع منافع خویش  اغاز می گردد ودر صدد نابودی فزیکی ویا معنوی همدیگر داخل اقدام می شوند .دراین زمان یگانه چیزی می تواند که بالای غرایز نفسانی شخص غلبه داشته باشد" عقل "است که انسان بر بنیاد عقل فصیح وبا فضایل کامل واکنش نشان دهد. این جاست که اانسانهای معقول وباصلابت وفرهیخته که در عرصه زند گی فردی واجتماعی بر مشکلات وپدیده های زشت ویا نامعقول که خلاف موازین قبول شده اجتماعی  مقابل می شوند؛ با شفافیت و تحلیل علمی ،با  تجربه غنی تاریخی وهمچنان با سنت معقول به احترام به فردیت وگوهر انسانی با اصولیت وخود گذری که ازان پدیده های شوم تفرقه اندازوجدایی طلب بوجود نیاید واکنش نشان میدهند ونمی خواهند  چیزهای کوچک چیزهای بزرگ را بوجود اورد.

        طوریکه لینن  گفته است "از خرُد است که بزرگ برمیخزد".

در این جاست که ا حساس درونی انسان یعنی" اخلاق"در کنش و واکنش، انسان در رویکردهای اجتماعی با"موازین سیاسی" تاثیرات خودرابرای جلب توده ها وارد می سازد.

      دردانش جامعه شناسی علمی اخلاق و موازين اخلاقی راچنین تعريف نموده اند:

       « اخلاق عبارت است از مجموعۀ عادات، احساسات، معتقدات، سنن، آداب، روشها و موازينی که در زمينۀ مناسبات بين افراد ، بين فرد واجتماع، بين شخص و گروه، در سطح های مختلف برقرار می شود و در نحوۀ رفتار و چگونگی برخورد با مسائل و درقواعد عمل و کردار شخص بروز می کند. باين ترتيب اخلاقيات عبارت است از وحدتی بين آگاهی انسان ورفتار او. اخلاق بمثابۀ شکلی از آگاهی اجتماعی و بازتابی ازهستی اجتماعی، دارای مقولات ويژۀ اساسی خويش است که مهمترين آنها عبارتند از : نيکی و بدی، عدل و ظلم ، وظيفه و مسئوليت، شرافت و رذالت، حقانيت و ستم....

      موازين و معيارهای اخلاقی تنظيم کنندۀ روش انسان است درمقابل خانواده و ساير افراد بشری ، درمقابل طبقه و ملت ، در مقابل تمامی جامعه و مردم سايرکشورها. اخلاق همزمان با جامعه بشری زائيده می شود. زيرا اجتماع افراد هميشه از فردِ عضوِ خود توقعات و انتظاراتی داشته و زندگی اجتماعی و همزيستی ، احترام و اجرای مقررات و موازين اخلاقی معينی راايجاب میکرده است.»(بنياد آموزش انقلابی، مولف دکترطبری)

       و اما سیاست: فن مبارزه  برای مدیریت جامعه، فشرده اقتصاد،اداره کردن مملکت در امور داخلی وخارجی ومدیریت  فعالیت اجتماعی است. سیاست بعنوان یک فعالیت علمی ونظری جامعه انسانی است .

      در تعریف این دو واژه معلوم است که هردو در قلمرو اجتماعی تکمیل کننده یکی دیگر بوده واز یکدیگر متأثر هستند وباهم روندهای هدفمند وغایه را تسریع وبه جلو سوق میدهندو در روند شکل گیری های بزرگ اجتماعی،اقتصادی وسیاسی اهمیت هنگفت بجا میگذارند.مهار کردن روشهای زشت و تقويت ارزشهای نيکوی ذکر شدۀ اخلاق، در سیاست  در روند مبارزه سیاسی دریک سازمان متحد وهموند،کلید های موثر ولازم را برای پرورش انسان جدید با همرزم صادق وخدمتکار به مردم وجامعه به اختیار ،خواهد گذاشت.همچنان تاثیرات ژرف  را بالای عملکرد تصمیم گیری ،قضاوت دوستانه ورفقانه در قبال اشتباهات ونواقص عمدی ویا غیر عمدی همرزمان همفکران حزبی وسازمانی  خویش ،وارد خواهد نمود.

       ارزشهای عالی اخلاقی انسان را هدایت میکند که با درک علمی از معیار ها وموازین اجتماعی ،رفتار ومناسبات وامیزشهارا بایگدیکر، بر اساس میزانها ی خوب وبد،روا ناروا،پسندیده وناپسند را نه بر پایه قضاوتهای ذهنی؛ بلکه بر اساس شالوده عینی برای سودمندی اجتماعی مهار بسازیم.

      رعایت وتحقق ارزش دیگری که مارارا بسوی تارکِ افقهای  روشن  مبارزه کمک و رهنمایی مینماید ،عبارت از ازادی ودموکراسی درون حزبی است که از این امردر عمل ونظر، برمبنای منافع اکثریت وموازین قبول شده سازمانی باشد وعملکرد ما چنان باشد که تا باعث مانع ازادی های دیگران نگردیده وبه ان احترام گذاشت وسرحد ان را شناسی ودرک نمود؛از اکثریت درمقابل اقلیت دفاع  وبه حقوق فردی واجتماعی ارج گذاشت. یکی از ارزشهای  قبول شده ازادی انتخابات  در عرصه های مختلف براه انداخته می شود، اینست تا زمینه انتخاب هر فرد را چنان مساعد ساخت که هر فرد بدون وابستگی های شخصی ،گروپی، قومی،دینی ومذهبی بمثابه عضو فعال دریک سازمان سیاسی از حقوق دادشده مطابق موازین قبول شده استفاده کرده وهر نوع فشار ها و تبلیغات سوءرا برای تضعیف اتوریته افراد جلوگیر کرد واز افراد باید بر اساس ارزشهای معقول پسندیده که عبارت از شایستگی،لیاقت،شهامت وفاداری وایمانداری به اهداف وبرنامه انجمن ویاحزب سیاسی میبباشد ، پشتبانی نمود.

        اگرشکست وریخت های در این زمینه بوجود می  اید ان را به زودی جمع اوری وعوامل ان را سنجیده  ودر زمینه تصمیم قاطع گرفته شود. از ابزار ووسایل  که به ووحدت ویکپارچکی سازمانی  صدمه وارد میکند جدا جلوگیری نمود .علیه هر نوع رویکرد  که به جریان انتخاب یک فرد لطمه وارد مینماید،مبارزه جدی نموده وعاملین معلوم حال ان را به اسرع وقت افشاء ومورد بازپرس قانونی قرار داد. تا باعث ازمون وتجربه سایر افراد شود. همچنان برای افرادیکه  در انتخابات رأی اکثریت نه گرفته اند، باید حق داد تاان را تایید ویارد نماید . انتخابات زمانی  مورد اعتبار همگانی قرار میگرد که حریف مقابل شفافیت ودرستی انتخابات را تایید وبه ان احترام وارج بگذارد. درغیر ان انتخابا ت حقانیت وشفافیت خودرا بی اعتبار کرده وبی اعتمادی در میان صفوف سازمانهای سیاسی واجتماعی بوجود امده وباعث نفرت ،نارضایتی ،تضعیف نقش و اعتباررهبری  در میان مردم وسایرعلاقمندان،هموندان وهمسوگریان ، خواهد شد.

       انتقاد ونقد در روند مبارزه یکی از اصلهای زرین مبارزه احزاب مترقی ومردمی بشمار می رود که از بالا وپائین می تواند برای جلوگیر از نواقص وکمبودی ها ویا عملکردهای که باعث برانگیختن احساسات می شود بطور شفاف وروشن با روحیه ادبیات سازنده پاسخ داد ومشاجره های لفظی نوشته های زننده وتخریب کننده که باعث تضعیف اتوریته وروحیه رزمی وپیشگامی ان در میان اقشار توده ها می شود قطعأ جلوگیری ویا به اسرع وقت از شیوه وابزارهای سازمانی بقناعت شان پرداخته شود . طوریکه کارل مارکس دانشمدوفیلسوف المان میگوید:"بهدفهای شریف تنها با وسایل شریف میتوان دست یافت".،هرقدر زودتر، با تأمل وبینش فراخ بر انتقادها ،پیشنهادهای سالم ویا غیر سالم جواب قناعت بخش ارائه شود به همان اندازه کدورت وبی اعتمادی وشکسکی وریزشهای تشکیلاتی وسازمانی ضعیف شده وازمیان می رود وصفوف سازمان باعزم متین وقاطعیت کامل بسوی مبارزه هدفمند قدم میگذارد ودر غیران اگر بی تفاوتی وبی اعتمای وضعف اجرائیوی صورت بگیرد بی اعتمادی ولغزش سازمانی در عرصه تشکیلاتی بوجود امده  وافراداز صفوف دورومنزوی می شوند.

       هر  واقعیت  که دارای برهان معقول داشته باشد نباید، از ازادی بیان افراد پنهان وان را واقعیت تغیر ناپذیردانست ؛وکوشش نشود که درمورد ان  گفتمان ازاد صورت نگیرد ؛بلکه بگذاریم تا دراین مورد انتقادها ونظرهای خویش را هرفرد درمیان گذاشته در صورت معقولیت ونامعقولیت نظرهای انها به قناعت شان پرداخته شود واز "فریب واقناع مکارانه "پرهیزشود. بااین اصلِ  که عملکردهای سازمانی ،  با گفتمان ازاد رفقانه  صورت گیرد، مورد پشتیبانی وتایید اکثریت  قرار گرفته و از حسادت ،تعصبهای تنک نظرانه وغیر اخلاقی جلوگیری می شود. در غیر ان مسایل طوری پیجیده وسر درگم خواهد شد که  برای محکوم نمودن یکدیکر داخل عقده گشای شخصی وگروپی خواهند شد.  دراین جاست که تضادی بین منافع فرد با منافع حزبی بر ملا شده وضربه شدیدی به صداقت وایمانداری فرد وارد شده واز اعتبارواعتماد رفقانه ان کاسته می شود.

       این عمل جزو مراعات عالیترین موازین واصول اجتماعی اخلاقی نبوده؛ بلکه ضد اصول،وضد اخلاقی بوده که بجای اهداف درست سازمانی ،نیت و محاسبات نادرست فردی بمیان امده که بانبرد سیاسی درراه رهائی انسان زحمتکش از قید ظلم وستم اجتماعی  در تقابل بوده، بلکه به منافع سودگرانه فردی وشخصی که انعکاس دهنده اخلاق فایده گرانه ء"لیبرالیستی" است ،درامیخته میگردد.   

        ماروشنفکران که برای مبارزه انسانی بزرافشانی ایده های وطنپرستی وخدمت بمردم را فراهم میسازیم به طرحها ،انتقادها وپیشنهادهای که مربوط به مسایل سازمانی می شود ارزش واهمیت قائلیم ؛ بدون اینکه در تاثیر ان غفلت کرده وباعث غلو مسایل بعرنج شود، گفتگوی اخلاقی  رابر بنیاد سیاست شفاف اغاز نموده وبه  اعتراضات افراد بشکل دموکراتیک با توجیه عقلانی  داخل اقدام شده وبه قناعت انها پرداخت .ضرب المثل مشهور است که:"اگراشتباه اصلاح شد،محومی شود واگر اصلاح نشود زخم چرکینی خواهدشد"ویا اینکه:" گِرهی که به دست بازشود، دندان را صبر است".

       هرجا یکه حقوق ا فراد بر بنیاد ارزشهای برابری وازادی تأمین وبرسمیت شناحته شود، تساوی توانایی و تساوی امید مطرح میگردد وهر کس ارزو دارد که مانند همنوع خود دستیابی به انچیزی که دیگری به اختیار دارد مستفید شود؛ زمانی که دونفردر ارزوی یک چیزاند که نمی توانند به اتفاق از ان بهره مند شوند،انگاه با یکدیگر به رقابت پرداخته ودشمن یکدیگر شده و بالاخره سبب شکست معنوی ویا فزیکی هم میشوند.

        بهمین جهت برای  ارمانها واهداف انسانی وشریفانه ، ا نچنان یک زیربنای محکم تشکیلاتی وسازمانی  بمثابه شرط مقدم اجرای پیروزمندانهء سیاست های معقول مردمی ضرورت است که دارای چنین موازین اخلاقی وسیاسی  باشد: رهبری جمعی ومسؤولیت فردی ، وحدت اراده وعمل، پیگیری مبارزه سازمانی، تربیه وپرورش کادرهای مسؤول وکار اموزنده، استواری ونرمش اصولی، گفتمان شفاف وروشن، قاطعیت وخودگذری اصولی، برتری منافع اجتماعی برمنافع فردی؛ مبارزه علیه خودخواهی، محور گرایی، سفسطه گویی ، اراده گرایی، قوم پرستی، تفرقه اندازی،وعده های مکارانه وفریب دهنده ، شهرت طلبی ، دگماتیزم وغیره.

 بدون چنین سبک وسیاقِ، حزب مترقی، ملی ودموکرات بدلائلی که برشمردیم ، دامنگیر بحرانهای جبران ناپذیرویا دچار پی امدهای منفی و بغرنج ویا به شکست قطعی در عرصه مبارزه سياسی مواجه خواهد،شد.

 

                                         علی رستمی  23.10.2012کشور المان.