صنایع افغانستان
نوشته کریم پوپل
صنایع افغانستان
هنر صنایع باستان افغانستان
افغانستان نطر به موقیعت جغرافیای خود پرورشگاه تمدنهای چون یونانیان، چین و هند باستان اعراب و مصریها بودهاست. با ورود ابزار تولید و مهارت تولید این خطه خود بتمدن آغاز نمود. که یکی از کانون تمدن بشری تمدن آریایها میباشد ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ در ﺣﺪود ﺳﻪ ﻫﺰار ﺳﺎل ﻗﺒﻞ از ﻣﯿﻼد ﻣﺴﯿﺢ در اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن زراﻋﺖ وآﺑﯿﺎري ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ، ﺷﻬﺮ ﻫﺎي ﺑﺎﺷﮑﻮه، ﻗﺪرﺗﻤﻨﺪ ﭘﺮ و ﻧﻔﻮس وﺟﻮد داﺷﺖ. در ﻫﺰار ﺳﺎل اول ﻗﺒﻞ از ﻣﯿﻼد ﺻﻨﺎﯾﻊ دﺳﺘﯽ، ﻣﺴﮑﻮﮐﺎت، ﻃﺐ، ﻧﺠﻮم، ﻧﺴﺎﺟﯽ و ﻓﻠﺰ ﮐﺎري
وﺟﻮد داﺷﺖ ، ﮐﻪ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯽ از ﺳﻄﺢ ﺑﻠﻨﺪ ﭘﯿﺸﻪ وري آن زﻣﺎﻧ ﺮا ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﺪ. صنایع افغانستان در زمان باختریان کوشانیان تیموریان و غزنویان رونق بیشر داشت. هکذا تمدن کشورهای همسایه نیز در انکشاف صنایح این کشور علاوه گردیدهاست. چنانچه تمدن هخامنشیان (از کابل تا مصر)، ساسانیان سامانیان تیموریان مغلیان هند، هند بریتانیا، چین، در توسعه صنایع افغانستان جایگاه خاص خودرا داشتهاست. در حالت کنونی صنعت به سه قسمت تقسیم شدهاست. یعنی صنایع دستی، صنایع خفیفه وصنایع ثقیله میباشد که در هر بخش وزارت خانه فعالیت داشت.
سرحدات طبیعی باستان شناسی افغانستان
نام باستانی افغانستان آریانا مردم آنرا آرین یا ایرن نژاد آنرا آریائی میگویند. آریانا سرزمین بود که دارای هشت ولایت بود که این ولایتها شامل آرﯾﺎ، درﻧﮕﯿﺎﻧﺎ، اراﮐﻮزﯾﺎ، ﮔﺪروزﯾﺎ، ﮔﻨﺪﻫﺎرا، ﺗﺨﺎر، ﺑﺎﺧﺘﺮﯾﺎﻧﻪ و ﺳﻐﺪﯾﺎﻧﻪ بود. تاریخ دانان و ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺷﻨﺎﺳﺎن حدود جفرافیای یک قوم یا ملت را ﺑﺎ اﺗﮑﺎء ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﻗﺮاﯾﻦ ﺗﺎرﯾﺨﯽ و ﺷﺒﺎﻫﺖ ﻫﺎي ادوات ﺳﻨﮕﯽ ، ﺗﯿﮑﺮي ، اﺳﺘﺨﻮاﻧﯽ و ﻓﻠﺰي ﻣﯿﺎن ﯾﮏ دﯾﮕﺮ هکذا ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ مشترک ، ﺗﻤﺪن واﺣﺪ را مورد پذیرش قرار داده اند. بدین ملحوظ سرحدات طیبعی بیولوژیکی با شواهد فوق در محلات ذیل قابل مطالعه است . ﺳﻐﺪ، ﺳﺮدرﯾﺎ (بدخشان تخار) ، ﺑﺎﺧﺘﺮ ( ﺑﻠﺦ) ، ﭘﺎرﭘﺎﻣﯿﺰاد ( ﮐﺎﺑﻞ ) اراﮐﻮزي ( ارﻏﻨﺪاب ) ﮔﻨﺪﻫﺎرا (ﻗﻨﺪﻫﺎر) ﺳﯿﺴﺘﺎن (بلوچستان) و ﻣﺮو (از شبرغان الی بادغیس بشمول ده نو)، ( ﭘﻨﺠﺪه ) ﺳﻨﺪ، ﻫﯿﺮﻣﻨﺪ، ﭘﻨﺠﺎب و ﮐﺎﺷﺎن اﯾﺮان ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ.
تاریخچه صنایع افغانستان
صنایع هنریست که هویت ملیتها و چگونگی سلاطین افغانستان را معرفی میدارد. خانم گالینه پوگاچینکوا محقق روسی در سال ۱۹۶۳ صنایع افغانستان را به سه بخش تنظیم نمودهاست
گریک وباختر، دوره طلائی قرون وسطی، دوره درخشان هرات. افغانستان نظر به موقیعت خاص جغرافیایی خود مرکز تمدنهای عظیم بشری بودهاست. یکی ازین خصوصیات راه و توقف گاهای راه ابریشم بود. موجودیت چنین راه بزرگ تجارتی جهانی باعث آن گردید تا این کشور پیوند تمدنهای هند، چین، اروپا، اعراب وبلاخره انگلیس گردد. شاهان که درین کشور فرمان روایی کردند وبه نشر تمدنهای شان پرداختند، ازاختلاط این تمدنها تمدن جدید به میان آمدهاست. آریایها در صنعت کشاروزی یونانیان در صنعت معماری صنعت ضرب سکه ومجسمه سازی، کوشانیان در صنعت ظریفه حکاکی سنگتراشی کشاورزی تیموریان وسایر دولتهای قرون وسطی در معماری شرقی کاشی کاری نقاشی گنبد سازی مدارس قلعه ارگ سازی راه سازی کتاب ومیناتوری شاهنامه و شعر سرائی موسیقی وغیره شهرت داشتند. تمدن آریایها در باختر به حیث کانون پنجم تمدن بشری شناخته شدهاست. بخدی از زمان ظهور زردشت الی ورود اعراب شهرت جهانی داشت. صنایع ظریفه در زمان کوشانیان انکشاف زیادی نموده بود. آثاری که درسال ۱۳۵۸از طلاتپه وآی خانم بدست آمدهاست بنام گنج باختر شهرت دارد. تیموریان در معماری کشاورزی نقاشی مدارس شهرت داشت.
در عهد غزنویان صنایع دستی به بلند ترین مدارج پیشرفت وانکشاف خودرسیده بود خصوصأ در عهد امپراطوری سلطان محمود غزنوی افغانستان به مرکز علم وصنعت منطقه گردیده بود صنایع معماری کاشی ومنسوجات، زرگری، حجاری به اوج ترقی رسیده بودند. صنعت اسلحه سازی خصوصأ شمشیر وخنجر آبدار در زمان سلطنت غوریان شهرت به سزای کسب نموده بود. منارجام و مسجد جامع هرات نیز توسط غوریان اساس گذاشته شد بعداً ذریعه تیموریان هرات ترمیم وتغییر شکل یافت. روضه حضرت علی درمزارشریف ومسجد ابو نصر پارسا دربلخ در ایام تیموریان اعمار گردید. در ایام شاهنشاهی درانی توجه به صنایع تولید اسلحه جنگی و معماری مبذول گریده بود. در عصر بابریان کانال کشی وباغداری رونق خوب داشت. باغ شهر آرا وباغ بابر از آن زمان باقی ماندهاست.
درقرن ۱۸افغانستان در گیر دار جنگ بود صنایع دستی تربیه کرم ابریشم وبافت پارچههای ابریشم بافت قالین نمد وغیره انکشاف نموده بود. دراوخرقرن نزدهم تعمیر ماشین خانه کابل (فابریکه حربی) اعمارگردید که بصورت منظم به تولید اشیای مختلف میپرداخت ازجمله صنایع اسلحه سازی، ضرب سکه، حکاکی، بوت دوزی، بافت انواع پارچه جات مشغول بود. دراوایل قرن بیستم برعلاوه پیشرفت صنایع ماشینی به صنایع دستی نیزتوجه جدی مبذول گردید. صنایع دستی مثل قالین بافی، گلیم بافی، شال بافی وصنایع نساجی دستی دیگر مثل بافتن پارچههای پنبه ئی، پشمی، ابریشمی، حجاری ونجاری، معماری وغیره دولت توجه زیادی داشت. در سالهای ۱۳۰۵-۱۳۰۶ غرض تشویق تکههای داخلی منع پوشیدن البسه خارجی از طرف دولت اعلان گردید. که درین صورت صنایع نساجی دستی انکشاف خوبی نمود فابریکههای نساجی کابل، جبل سراج ودستگاهای انفرادی صنعت گران دستی درمزارشریف بغلان کندز بدخشان، کندهار، جلال آباد، کاشی کاری استالف جراب دستکش و چاکت هزارجات و غزنی کسب موفقیت نموده بود. درسالهای پس از ۱۳۴۰ افغانستان از لحاظ تولیدات کشاورزی صنایع دستی روغن شکر به یک کشور خود کفا تبدیل گردیده بود. درشمال افغانستان دستگاههای تولید تیل کشی، صابون سازی، تکه بافی، علافی و بافندگی فرش را در خانههای خود مروج ساخته بودند. صنایع ماشینی و دستی در زمان ظاهرخان رونق خوبی داشت در شهرکابل پارکهای صنعتی کابل دارای ۲۸۱ فابریکه ودر مجموع در تمام کشور ۵۲۰۰ فابریکه کوچک وبزرک اعمار و بنا شده بود. فابریکه خانه سازی، پشمینه بافی خشت اختیف نساجیها بوت آهو چاکت سازی پیروز سیلو مرکز داری شهرت بود. علاوه برآن صنایع دستی مانند انتیک سازی ۴۲۰۰۰مودل یا گونه، شییشه هرات، سرامیک استالف، دست دوزی غزنی و بامیان قالین شمال هزاران تورست را بخود جلب نموده بود
صنایع دستی
صنایع دستی افغانستان عبارتند از دوزندگی بافندگی نساجی معماری نقاشی کندن کاری حکاکی نجاری فلز کاری سرامیک سازی کشاورزی گنبد سازی شیشه سازی بوت دوزی فلزکاری عطاری ادویه سازی وغیره میباشد. دانشمندان صنایع دستی افغانستان را در سه بخش مطالعه مینمایند. صنعت باستان، قرون وسطی یا دوره پس از اسلامی و صنایع معاصر. با وجودیکه در دامنههای هندوکش انسانهای اولیه نیادرتال ایندوگونس از ۱۰۰هزار قبل و انسان مدرن از ۲۰ هزار سال قبل در کنارههای رود آمو ارغنداب و سند الی مهاجرت آریایها زندگی نمودهاست نمیتوانیم در مورد بدون شواهد دقیق بحث نمود. ولی گفته میتوانیم که باشندگان افغانستان۹۰۰۰ سال قبل با کشاورزی و مالداری آشنا بودند.
دوزندگی
صنعت دوزندگی هنر است که بنا بر ضرورت مبرم اختراع وانکشاف داده شدهاست. زمانیکه بشر استفاده از پوست حیوانات را شناخت برای محکم نمودن پوست در بدن خود از گره و سوراخ نمودن کار گرفت. در افغانستان دوزندگی البسه دردوره کوشانیان سلجوقیان و خوارزم شاهیان رونق بیشتر یاقت. در مجسمههای که بدست آمده کوشانیان از تکمه نیز استفاده مینمودند. در قرون وسطی دوره تیموریان غزنویان دوزندگی با سوزن و کروشنیل صورت میگرفت. گلدوزی که بخش بزرگ از دوزندگی است از زمان سکاها رایج یافته و در دیگر دورهها بهمراه سایر دوخت و دوزها از رواج کامل برخوردار بودهاست دوره اوج این هنر را در دوران نادر افشار بودهاست. سوزن دوزی یاسیاه دوزی در جامعه سنتی ترکمن برای تزیین لباسهای مردان، زنان و کودکان و هم چنین پردهها نیز استفاده میشد. اما امروز عمدتاً در لباس زنان دیده میشود. نوع دوخت آن زنجیره فشرده و بسیار ریز است که در ترکمنی به آن «سانجیم» میگویند و بیشتر از نقوش هندسی و قرینه به صورت ذهنی بهره میگیرند. ترکمنها به فرهنگ تربیه کرم ابریشم زود آشنا شدند. ابریشم به عنوان ماده اصلی سوزن دوزی تلقی بوده و دختران و زنان لباسهای خود را با نخهای ابریشمین که با رنگهای طبیعی رنگ ریزی میشد، سوزن دوزی میکردهاند. در شمال افغانستان کلا ترکمنی استفاده زیاد دارند. زنان به تعداد سال ازدواج خود کلا میپوشند. یعنی زن که ۳۰سال از ازدواجش میگذرد ۳۰ کلا میپوشد.
مواد اولیه مورد مصرف در سوزن دوزی ترکمن شامل نخ پارچه ابریشمی و پنبهای پشم نخهای مصنوعی سندمیباشد. برای پارچه نیز از انواع ابریشمی و پشمی استفاده میشود.
پس از اختراح ماشین دوزندگی در سال ۱۸۷۰ و ورود وسایل بهتر، دوزندگی به مدارج بلند خود رسید. فعلاًاین هنر در سراسر افغانستان مروج است. سالانه صادرات نیز وجود دارد. این هنر در بالای تکه، البسه بستر خواب، پرده دیواری، پارچه بالای اشتر اسپ و کلا نقش میبندند. که تا فعلاً از اقلام مهم صادرات این کشور را تشکیل میدهد. در بسا حالات از موره دوزی و زرک نیز استفاده مینمایند.
فرش زمین
آریایها قوم مالدار بودند که ۹۰۰۰ سال قبل به اهلی ساختن حیوانات آغاز نمودند. قالین در همین محل ساخته شدهاست زیرا مالداربودند و هم قالین وسیله استفاده ازپشم غرض جلوگیری از نم وسردی میباشد. فرش برای اولین بار بشکل نمد ساخته شدهاست که ضد رطوبت است وامروز هم در میان کوچیها مورد استفاده قرار دارد. ولی قدامت بافندگی قالین به عمر زردشت است. در افسانهها از قالین حضرت سلیمان یاد آوری میشود. کشف یک عدد قالین در زیر یخ سایبری، ارسال یک عدد قالین از طرف سکندر کبیر به مادر خود، کشف ابزار قالین بافی در بلخ شریف نوسط دوکتور لوئی دوبری نمایان میسازد که مردم آسیای مرکزی سازنده اولین قالین بودهاست. در افغانستان این صنعت تا امروز در میان مردم ترکمن زیاده مروج است وقالین سازان مشهور افغانستان ترکمنها هستند. افغانستان فعلاً ۲۰۰ شرکت تولید کننده قالین دارد که سالانه ۵۰۰ هزار متر قالین به ارزش ۲-۱۸۰-۲۰۰میلون دالر تولید دارد. حدود ۸۱۲۰۰۰نفر مصروف بافتن قالین هستند. تعداد مجموعی دستگاه قالین بافی درین کشور به ۴۰۰۰۰ میرسد. از لحاظ رنگ گل و دیزاین بیشتر از ۵۰۰نوع قالین در سراسر افغانستان ساخته میشود. از اینکه افغانها در پاکستان وایران مهاجر شدند وصنعت قالین بافی را درین دو کشور بیشتر ساختن از مقام اول به دوم وسوم نزول نمودهاست. زیرا ایران وپاکستان راه بحری داشته محصولات گمرکی را بحری خیلی پائین است افغانها قالینهای خودرا بنام این دو کشور صادر مینمایند.فرش دستی که در افغانستان بافته میشود قرار ذیل است.
1 انواع قالین: قرقین آقچه چوب باش هراتی بلوچی قزل اعیاق، دو تار گل، ادرسکن، ساورقی، قلعه زالی، اندخوی ئی، واس برکلی، قالین گل پلیت دار، دولت آبادی، تخته رنگ، خال محمدی، اندخوی، قالین خواجه روشنایی، قالین باغچهکندزی، انواع قالین دیواری وغیره میباشد که این قالینها در ولایات قندوز بلخ جوزجان میمنه بادغیس هرات فراه کابل زیاده بافته میشود.
2 گلیم دومین صادرات فرش افغانستان را تشکیل می دهدکه در ولایات فوق و هزاره جات بافته میشود.
3 سطرنجی این فرش از پنبه خالص ساخته میشود. زیاده توسط مردم شمالی ساخته میشود.
4 نمداین فرش از موی وپشم حیوانات ساخته میشود. توسط مالداران و کوچیها ساخته میشود.
معماری
صنعت معماری از زمان تاسیس باختریا در شهرهای بلخ، طلاتپه و آی خانم آغاز میگردد. خانم گالیاپوگوچینکو صنعت معماری کوشانیان را در مناطق نوبهار سینیهای بدخشان سرخ کوتل بگرام هده فندقستان، شهکاریهای قرون وسطی یا دوره اسلامی را در محلات بلخ غزنی مساجد قندهار هرات منارها مدارس زیارتها وبناهای مشابه، شهکاریهای دوره تیموریان را در موضوعات و محلات چون مدرسه گوهرشاد گمبدیها حصار ارگ هرات آرمگاه انصاری در گازرگاه مدرسه خرگرد بنای جانمرد قصاب، بلخ ارگ غزنی روضه مزارشریف دوره مشعشع هرات خیابان مصلی اخلاصیه موارد چون کتاب سازی و مینا توری شاهنامه مکتب بهزاد و هرمندان و عروج هنری قرن ۱۵ را مورد مطالعه قراردادهاست.
آی خانم
شهر باستانی آیخانم، واقع در منتهیالیه شمالشرقی باختر (ولسوالی خواجه غار ولایت تخار) در محل که رود آمو و کوکچه باهم ملحق می شوند موقیعت دارد. سنگ بنا این شهر توسط اسکندر مقدونی گذاشته شدهاست. تندیسها، سکهها و سرستونهای سنگی که از این شهر بدست آمد نماینگر هنر وصنعت پیشرفتهگریکو باختر میباشد. ورود مردمان کوچنشین (عشایر) به این منطقه، شهر را بین سدهٔ چهارم پیش از میلاد و سال ۱۳۰ پیش از میلاد دارای سکنه کرده بود. ویرانههای این شهر در سال ۱۹۶۱ بطور تصادفی، توسط ظاهرشاه هنگام شکار کشف شد. در سا ل ۱۹۶۵ میلادی مطابق ۱۳۴۳ هجری شمسی تیم باستان شناسان افغان – فرانسه به سر پرستی پروفیسور دانیل شلوم برژه Daniel Schlumberger رًییس دفتر دفه DAFA (نمایندگی باستانشناسی فرانسه در افغانستان) نیز بود سروی مقدماتی ای خانم را بعمل آورد و به زودی معلوم شد که ساحه باستانی آی خانم یک شهر بزرگی یونانوباختری میباشد. شواهد گه از تیکر و سکهها بدست آمد معلوم گردید که این شهر الی سال ۲۳۰ ق م عمر نموده وبالاخره دریک آتش سوزی از بین رفتهاست.
آثار بدست آمده از آیخانم اختلاط عناصر معماری محلی و تزئینات معماری یونانی را در یک مرکز اداری بزرگ، یک سالن تئاتر، و یک ورزشگاه به خوبی نشان میدهد. همچنین سنگ نوشتهها و نسخههای یونانی بدست آمده که به خطی نوشته شدهاند که از خط شکسته یونانی تأثیر پذیرفتهاست. باشندگان آسیای میانه و شمال افغانستان به نسبت عدم موجودیت جنگلات و گرمی هوا از خانه های گمبدی با دیوارهای خیلی ضخیم کار میگرفتند. هندی ها از چوپ یونانیها از سنگ واروپائی خشت پخته استفاده می نمودند. بناهای که در باختر اعمار میگردید . هرچها سبک را در نظر میداشتند.
در اعمار ساختمانها و دیوارهای تدافعی دورادور شهر و استحکامات آن از خشتهای بزرگ مربع شکل خام کار گرفته شده صرف در اعمار زیر خانهها و بعضی از تهدابها خشت پخته نیز بکار رفتهاست. مجتمع ساختمانی خشت خا م (منازل مسکونی) که ساحه نود هزار متر مربع را احتوا میکند همچنان مجتمع ساختمانی قصر یا ساحه دفاتر اداری که ساحه ۱۸۰ در ۱۳۷ متر مربع را احتوا میکند و دارای ۱۰۸ عدد ستون پایه با سرستونیهای سنگی میباشد خود نشان دهنده انست که شهری به این وسعت، شکوه و جلال واقعآ پایتخت حکمرانی مستقلی و از جمله شهرهای مهم باختر در تقریبا ۲۳۰۰ سال قبل از امروزبودهاست. تزًیینات در ساختمانها بخصوص سرستونیها در سه سبک یونانی: کورنتین، دوریک و ایونیک میباشد. خصوصیت دیگر هنر یونانی در آی خانم عبارت از فرشهای موزاییک است. در این فرشها از تزیینات نباتی کار گرفته شده و این خود امتزاج هنر شرقی ومحلی را با هنر یونانی نشان میدهد زیرا در یونان وقت زیادتر از تزیینات حیوانی در موزاییک کار گرفته میشد. صرف در موزاییک فر ش حمام قصر آی خانم اشکال دولفین، اسپ آبی و اهریمنهای دریایی نشان داده شده که در ان بجای سنگ ریزههای مربع شکل یونانی از جغله سنگهای خرد وریزه رنگه محل کار گرفته شدهاست.
سرخ کوتل
یکی از مواضع مهم در زمان کوشانیان بوده در مسیر ایبک پلخمری قرار دارد. این محل مرکز انتقال کلتوری کوشانیان پذیرفته شدهاست. درین محل کتیبه دریافت گردید که مربوط به قرن دوم میلادی است. مشابه به این کتیبه دیگری در رباتک یافت گردید. این کتیبهها نشاندهنده فرهنگ و مبدا زبان دری را نشان میدهد. که مجزا از زبان فارسی پهلوی و ساسانی است. الفبا این کتیبه مشابه به الفبای روسی امروز است. در حفریات سرخ کوتل – یک ساحهٔ مذهبی که توسط کنشکا بنا گردیدهاست؛ یک مجسمهٔ یزرگ بدون سر بدست آمده که به نمونهٔ متهورا هند و به تصویر کشنکا که در مسکوکات وی نقش شدهاست شباهت زیادی دارد.
بگرام
بگرام شهر باستانی دولت یونانی باختر سدههای سوم و دوم پیش از میلاد ، دولت هندویونانی و دولت هندوپارتی سدهٔ دوم پیش از میلاد تا اول پس از میلاد. کوشانیان سده اول تا سوم میلادی ترکیشاهیان کابلشاهیان ، غزنویان غوریان سده یازدهم تا سیزدهم ، پایتخت تابستانی امپراتوری کوشانیان بود. این شهر یکی از توقف گاه راه ابریشم بود. بدین منظور کوشانیان درین شهر ثروت زیادی را جمع آوری نموده بودند. هنر باستانی افغانستان نخستین بار در گنجینههای بگرام در مدخل استوپههایی بودایی نمایان شد. گنجینههای &