هفت نوشتهٔ تحلیلی سیاسی  و نظامی و مهم در یک بسته

هفت نوشتهٔ تحلیلی سیاسی  و نظامی و مهم در یک بسته

گزینش و تنطیم: حسین تلاش

(I)

دریاسالار آمریکایی جنگ جهانی هسته ای را قابل تصور می داند

23.09.2022

ترجمه مجله هفته
دریاسالار چارلز ریچارد گفت: برای اولین بار از زمان پایان جنگ سرد، درگیری با یک حریف دارای سلاح هسته ای دیگر صرفاً تئوری نیست.
ریچارد گفت که این پیامدهای عمیقی دارد.
دریاسالار نیروی دریایی چارلز ریچارد، فرمانده فرماندهی استراتژیک ایالات متحده، روز چهارشنبه گفت که برای اولین بار از زمان پایان جنگ سرد، ایالات متحده با احتمال جنگ هسته ای با حریف برابر مواجه شد.
در کنفرانسی که توسط نیروی هوایی در مریلند برگزار شد، ریچارد به حاضران یادآوری کرد که ایالات متحده باید برای تشدید تنش سریع علیه دشمنان احتمالی آماده شود.
وی در جمع بندی سخنان خود گفت: “همه ما در این اتاق دوباره به فکر درگیری مسلحانه با یک حریف دارای قابلیت هسته ای هستیم”. بیش از ۳۰ سال است که مجبور نبودیم این کار را انجام دهیم.
دریاسالار افزود که این ام تاثیر عمیق بر همه چیز میگذارد.
“آنها بر دفاع از کشور ما تاثیرات ژرفی می‌گذارد. همچنین آنها بر بازدارندگی استراتژیک و همچنین برای دستیابی به اهداف ملی ما نیز عمیقا تاثیر می گذارد. و همه اینها دیگر تئوری نیست.”
وی ادامه داد: “روسیه و چین در شرایطی قرار دارند که می توانند در هر سطحی از خشونت در سراسر جهان ویا در هر منطقه‌ای و با هر ابزار قدرتی که انتخاب کنند، با ما مقابله کنند”. مدت زیادی است که با چنین حریفانی مواجه نشده ایم.
از نظر مسکو، ایالات متحده در حال حاضر درگیر درگیری نیابتی با روسیه در اوکراین است و از زمان حمله نیروهای روسی به اوکراین، مشارکت خود را در فروش تسلیحات، تبادل اطلاعات و حمایت مالی از اوکراین افزایش داده است. کیف به طور پیوسته تشدید شد.
دکترین هسته‌ای کنونی روسیه استفاده از سلاح‌های هسته‌ای را در صورت حمله هسته‌ای به خاک، زیرساخت‌های آن یا زمانی که موجودیت کشور روسیه توسط سلاح‌های هسته‌ای یا متعارف تهدید می‌شود، مجاز می‌داند.
دکترین ایالات متحده این کشور را مجاز میکند که در “شرایط سخت و برای دفاع از منافع حیاتی ایالات متحده یا متحدان و شرکای آن” دست به حمله هسته ای بزند.
ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه روز چهارشنبه این موضع را تکرار کرد و اظهار داشت که کرملین بدون شک از تمام ابزارهای موجود برای محافظت از روسیه و مردم آن در صورت تهدید خاک روسیه استفاده خواهد کرد.
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه نیز هشدار داد که ایالات متحده در آستانه تبدیل شدن به یک طرف مستقیم درگیر در مناقشه اوکراین است و واشنگتن را در معرض خطر رویارویی بین دو قدرت هسته ای قرار می دهد.
هشدارهای مشابهی نیز از سوی ایالات متحده، به ویژه از سوی دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا، رسیده است. او روز چهارشنبه گفت که درگیری اوکراین، که به گفته او “هرگز نباید رخ می داد” می تواند به جنگ جهانی سوم منجر شود.

(II)

غرب جنگ ‌طلب باید به‌ زور از رویای تسلط جهانی دست بردارد

رگرفته از : گلوبال تایمز، 
برگردان: (10مهر(

در حالی که کشورهای در حال توسعه مدت‌هاست که از بند استعمار و امپریالیسم رهایی یافته‌اند، برخی از کشورهای غربی اگر بتوانند با زور به سلطه جهانی دست یابند، هنوز در رویای بازآفرینی “عصر طلایی” امپریالیسم و استعمارند.
ماهاتیر محمد، نخست‌وزیر سابق مالزی روز جمعه در یک پست فیسبوکی، غرب و به‌ویژه کشورهای اروپایی را به دلیل “اعتیاد به جنگ و کشتار مردم” محکوم کرد. “آنها ستایشگر جنگند. آنها کشتار را جشن می‌گیرند … آنها با تمرینات و مانورهای جنگی برای جنگ آماده می‌شوند. آنها دائماً در حال اختراع سلاح‌های جدیدی که در کشتن مردم کارآمدتر باشد هستند.” 
ماهاتیر در این پست همچنین از غرب به دلیل تحریک روسیه که در نهایت منجر به درگیری نظامی ‌کنونی بین مسکو و کیف شد، انتقاد کرد. بازتاب این اظهارات او در مصاحبه اخیر با فایننشال تایمز است، جایی که او “تحریک آمریکا” را عامل افزایش تنش در تنگه تایوان دانست و از کشورهای جنوب شرق آسیا خواست تا از تحریک آمریکا و غرب علیه چین دوری کنند.
ماهاتیر به‌عنوان یک سیاستمدار کهنه‌کار ۹۷ ساله شاهد بوده است که چگونه مالزی پس از تجربه درد ناشی از استعمار و آسیب ناشی از جنگ جهانی دوم که توسط قدرت‌های غربی شعله‌ور شده بود، در مسیر توسعه مستقل قدم گذاشته است. این نیز بخشی از تاریخ بسیاری از کشورهای آسیای جنوب شرقی است.
بیانیه ماهاتیر منعکس‌کننده افکار عمومی ‌در کشورهای منطقه است. مردم آسیای جنوب شرقی می‌دانند که نباید توسعه صلح‌آمیز امروز را بدیهی بدانند، زیرا چنین جاده‌ای بر پایه مبارزه‌ای با کشمکش‌های متعدد تلخ و غلبه بر موانع بسیار زیاد ساخته شده است. بنابراین، طبیعی است که آنها حاضر نیستند به جنگ دیگری بین قدرت‌های بزرگ وادار شوند، ناگفته نماند که می‌دانند قربانی این درگیری‌ها می‌شوند. 
سیاستمدار مالزیایی در‌واقع آشکارا تهدید چشمگیر غرب را می‌بیند که با تحریکات علیه صلح و امنیت منطقه‌ای و حتی جهانی ایجاد شده است. ماهاتیر به آسیای جنوب شرقی نسبت به تبدیل شدن به پیاده نظام کوچک یکبار مصرف در استراتژی غرب ــ هند و اقیانوس آرام ــ هشدار می‌دهد. او همچنین به کشور های منطقه یادآوری می‌کند که شریک جرم قدرت‌های متخاصم غربی نشوند.
غرب به‌عنوان استعمارگران سابق، تاریخ شکوفایی خود را بر بسیاری از کشورهای در حال توسعه، با خشونت، از‌جمله خونریزی و جنگ، نوشته است. از عصر اکتشافات تاکنون، تمدن غرب با استفاده از زور و برای به‌دست آوردن ثروت بیشتر، کشورهای فقیرتر و ضعیف‌تر را غارت می‌کند تا خود در جهان آقایی کند.
با این حال، کشورهای غربی دوست ندارند هژمونی آنان به چالش کشیده شود، زیرا در غیر‌این‌صورت، ابزار حیاتی خشونت برای تحت سلطه درآوردن سایر کشورها را از دست خواهند داد. در نتیجه، غرب علیه کشورهایی که ممکن است هژمونی آنها را تهدید کند، انواع اقدامات سرکوبگرانه را انجام داده است، حتی تا آنجا که جنگ به‌راه انداخته است.
اگرچه متهم کردن همه کشورهای اروپایی به‌عنوان مشتاقان خشونت دشوار است، اما برخی از امپراتوری‌های سابق در اروپا همچنان مشتاق هستند تا از طریق استفاده از زور نسبت به دیگران قلدری کنند، گویی هنوز هم در دوران امپراتوری به‌سر می‌برند. لو ژیانگ، محقق آکادمی‌ علوم اجتماعی چین، به گلوبال تایمز گفت که با وجود اینکه قدرت‌های اروپایی عمدتاً پس از جنگ جهانی دوم از برانگیختن جنگ‌ها خودداری کرده‌اند، اما همچنان در دوران مدرن، در خونریزی‌های بی‌ملاحظه و جنگ‌های ناموجه تحت رهبری ایالات متحده، به‌ویژه تحت مکانیزم ناتو، شرکت کرده‌اند.
سونگ ژونگ پینگ، کارشناس نظامی ‌چینی معتقد است که وسواس جنگ در برخی کشورهای غربی، ذهنیت سلطه‌جویانه آنها را آشکار می‌کند. توسعه تمدن غرب به بن‌بست رسیده است ــ امّا هنوز هم گرفتار امپریالیسم است. در اعماق وجود، برخی در غرب هنوز جهان در حال توسعه را مستعمره خود می‌دانند، از همین رو همچنان در تلاش‌اند تا برای کسب منافع بیشتر و پیشبرد مقاصد خود، راه‌هایی برای قلدری و استثمار بیابند.
با این حال، اکنون اکثر کشورها برای جلوگیری از تبدیل شدن به هدف قلدری و غارت غرب، به‌شدت از نیاز به اتکا به خود آگاه شده‌اند. سونگ گفت، جایی که ظلم و ستم باشد، مقاومت نیز خواهد بود.
استعمار و امپریالیسم برای استفاده قدرت‌های غربی دزد و غارتگر درست کرده است. اما دیگر کاملاً غیر‌واقع‌بینانه است که این کشورها فکر کنند چنین رفتارهای وحشیانه و ظالمانه و سوء‌استفاده از قدرت و نفوذ همچنان می‌تواند آنان را تضمین کند. زمان آن فرارسیده است که آنها از این رویا بیدار شوند که می‌توانند با استفاده از برتری قدرت خود بر جهان حکومت کنند.

(III)

ترجمه مجله هفته

23.09.2022
بریتانیا: معلمان چینی را با کارکنان تایوانی در مدارس زبان جایگزین میکند.

درست مانند آلمان و بریتانیا، چین نیز در شهرهای متعددی در سرتاسر جهان مؤسسه‌هایی دارد که برای ترویج یادگیری محلی زبان و فرهنگ چینی فعالیت می‌کنند.بر اساس یک گزارش رسانه ای، لندن اکنون خواهان نفوذ بیشتر تایوان بجای پکن در مدارس زبان است.
در حال حاضر صدها مؤسسه کنفوسیوس در سراسر جهان وجود دارد که به ترویج زبان و فرهنگ چینی اختصاص دارد.
اولین بار در سال ۲۰۰۴ در سئول، کره جنوبی افتتاح شد. تنها در آلمان، ۱۹ مرکز درهای خود را به روی علاقه مندان چینی باز کرده اند.
ماندارین نیز در انگلستان در ۳۰ شعبه این سازمان تدریس می شود.
اما اکنون سیاستمداران بریتانیایی می خواهند از نفوذ پکن در این موسسات آموزشی در این جزیره بکاهند.
روزنامه بریتانیایی گاردین گزارش می دهد که یک گروه فراحزبی از نمایندگان پارلمان بریتانیا قرار است با تایپه مذاکره کنند تا معلمان زبان چینی تحت حمایت پکن در بریتانیا را با کارکنان تایوانی جایگزین کنند.
مؤسسه‌های کنفوسیوس به طور مشترک توسط دانشگاه مربوطه بریتانیا، دانشگاه شریک چینی آن و بنیاد آموزش بین‌المللی چین (CIEF) مستقر در پکن اداره می‌شوند.
بودجه این پروژه بین سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۴ حدود ۲۷ میلیون پوند (حدود ۳۱ میلیون دلار) برآورد شده است.
این محاسبه بر اساس گزارش “گروه تحقیقاتی چین”، که توسط گروهی از نمایندگان محافظه کار بریتانیایی راه اندازی شده که بررسی می کنند بریتانیا چگونه باید به قدرت رو به رشد چین واکنش نشان دهد ارائه شده.
اما اکنون، طبق گزارش گاردین، لندن می‌خواهد این پول را به برنامه‌های جایگزین، از جمله برنامه‌های حامی تایوان، اختصاص دهد.
این روزنامه نوشت، آلیسیا کرنز، نماینده برجسته حزب محافظه کار، یکی از کارکنان سابق وزارت دفاع، در میان گروهی از نمایندگان پارلمان از همه احزاب بریتانیا بود که اکنون با تایپه درباره ارائه معلمان چینی گفتگو می کند.
خنده دار تر از همه این است که، همین چند وقت پیش در سال ۲۰۱۴ وزیر آموزش و پرورش وقت و اکنون نخست وزیر جدید بریتانیا، لیز تراس بی سواد، مؤسسه کنفوسیوس را بدیل کیفیت فرهنگی اش ستایش کرد.
در آن زمان، او گفت که این پروژه “پیشرفت های بزرگی” در بریتانیا داشته است و “زیرساخت قوی ماندارین” را در این کشور ایجاد خواهد کرد.
با توجه به سرد شدن اخیر در روابط بریتانیا و چین و حمایت گسترده لندن از جزیره خودگردان تایوان، که جزیی از جمهوری خلق چین است، برنامه های موسسات وابسته به جمهوری خلق چین مورد غزل کشورهای غربی قرار گرفته است.
“منتقدان”!! مؤسسه کنفوسیوس را به عدم آزادی بیان در کلاس درس، ترویج دستور کار پکن و حتی استفاده برای جاسوسی متهم کرده اند.
گزارشی که اخیرا در روزنامه بریتانیایی تایمز منتشر شد، حاکی از آن است که لیز تراس، نخست وزیر جدید، قصد دارد چین را “تهدیدی قریب الوقوع” برای بریتانیا معرفی کند.
این تصمیم جمهوری خلق را در رده روسیه قرار می دهد. تراس قبلا غول های فناوری چینی مانند هواوی را به عنوان یک خطر امنیتی معرفی کرده بود و خواستار ارسال سلاح های بیشتری به تایپه شده بود.

(IV)

حمله قریب الوقوع اوکراین به ج.خ. دونتسک

23.09.2022

حمله اوکراین به جمهوری خلق دونتسک ممکن است قریب الوقوع باشد.

نیروهای اوکراینی ممکن است در آینده ای نزدیک پس از اینکه کی یف شروع به جمع آوری نیرو در آنجا کرد، حمله ای را در شمال جمهوری خلق دونتسک آغاز کنند. به گفته رئیس جمهوری خلق دونتسک وضعیت “بسیار دشوار” است.
دنیس پوشیلین، رئیس جمهوری خلق دونتسک (DPR)، در یک پیام ویدیویی منتشر شده در تلگرام، وضعیت شمال را “بسیار دشوار” توصیف کرد.
پوشیلین گفت: “علائم هشداردهنده وجود دارد، دشمن نیروهای کاملاً آماده ای را متمرکز کرده است و ممکن است در آینده نزدیک تلاش کنند تا به ضد حمله دست بزند. او به همه اطمینان داد که جمهوری خلق روسیه و نیروهای مسلح روسیه “همه کاری را که ممکن است انجام خواهند داد” و تحولات در خط مقدم به دقت رصد می شود.
صبح پنجشنبه، مقامات دونتسک گزارش دادند که حملات توپخانه ای نیروهای اوکراینی به این شهر شش کشته و هفت زخمی برجای گذاشت. دو نوجوان در میان کشته شدگان هستند.
نیروهای اوکراینی اخیراً تا مرز دونتسک پیشروی کرده اند، شهرهای بالاکلیا و ایزیوم را تصرف کرده و کراسنی لیمان را تهدید می کنند. سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه روز چهارشنبه گفت که ستاد کل نیروهای روسیه تصمیم گرفته است تا نیروهای روسی را از منطقه خارکف خارج کند تا اثربخشی نیروهای روسی در دونباس افزایش یابد.
شویگو همچنین گفت که تمام تلاش‌های ارتش اوکراین برای پیشروی در جبهه خرسون بین نیکولایف و کریووی روگ با “خسارت‌های قابل توجه برای طرف اوکراینی” همراه بوده است. به گفته شویگو، کیف عملیات خود را صرفا برای ایجاد این توهم در میان حامیان غربی آغاز کرد که ارتش اوکراین قادر به انجام یک حمله است.
در همین حال، دولت اوکراین و حامیانش قبلاً پیشروی اخیر را “نقطه عطف” در درگیری با روسیه اعلام کرده اند. رئیس جمهور ولادیمیر زلنسکی قول داده است که تمام دونباس و بخش هایی از مناطق زاپوروژیه و خرسون را که در حال حاضر تحت کنترل نیروهای روسیه و متحدان آن هستند – و همچنین کریمه که مردم آن در سال ۲۰۱۴ به اتحاد مجدد با روسیه رای دادند، “آزادسازی” کند.
همه پرسی پیوستن به فدراسیون روسیه امروز در جمهوری خلق دونتسک و لوگانسک آغاز شد و انتظار می رود تا ۲۷ سپتامبر به پایان برسد. در فوریه ۲۰۲۲، کرملین جمهوری های دونباس را به عنوان کشورهای مستقل به رسمیت شناخت. همانطور که انتظار می رفت، کشورهای غربی ناتو قبلاً اعلام کرده اند که این “رفراندم های ساختگی” به رسمیت شناخته نخواهد شد. اولاف شولز صدراعظم نیز در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل بر این موضوع تاکید کرد.

(V)

یک جنگ اجتناب‌پذیر، که جهان را تغییر خواهد داد

نویسنده: تونی وود
برگرفته از: پاورقی اوراق مارکسیستی
تارنگاشت عدالت
چشم‌انداز: ۵ سناریو* باید منتظر شد که چگونه جنگ ادامه خواهد یافت.

سناریوی اول: بدخیم ‌ترین حالت ممکن که یک جنگ گسترده بین کشورهای عضو ناتو و روسیه است، هنوز رخ نداده، ولی هرچه جنگ بیشتر به درازا بیانجامد، احتمال تشدید وخامت با پیامدهای فاجعه‌بار آن بیشتر خواهد شد. ادعاهای ستیزه‌جویانه بایدن در اواخر ماه مارس در سفری به لهستان مبنی براین‌که “پوتین نمی‌تواند بر سر قدرت بماند”، امکان تحقق چنین نتیجه‌ای را بیشتر کرده است. تغییر رژیم در روسیه که توسط جنگ اقتصادی هماهنگ ‌شده و در ابعاد خود، بی‌سابقه غرب، به روشنی به نمایش گذاشته شده اکنون به صراحت، هرچند غیر رسمی ولی به عنوان هدف غایی سیاست‌های ایالات متحده آمریکا فرموله شده است.

سناریوی دوم می‌تواند شکست نظامی روسیه باشد، در حالی‌که مخلوطی از تحریم‌ها و تحویل سلاح از اتحادیه اروپا و آمریکا کمک خواهد کرد که پیشروی روسیه نه تنها متوقف گردد، بلکه بدون امضای قرارداد صلح، عقب نشینی به این کشور تحمیل شود. این سناریو به خودی خود غیر محتمل است، تنها عظمت نظامی روسیه نشان می‌دهد که در صورت وجود عزم سیاسی، این کشور خواهد توانست کماکان به جنگ ادامه دهد و برای اوکراین بدون رسیدن به قرارداد صلح چنین وضعیتی تنها به معنی یک مهلت گذرا خواهد بود.
سناریوی سوم که برای اوکراین فاجعه‌بار خواهد بود ادامه مناقشه برای مدتی نامحدود است که در آن صورت ارتش روسیه که از نیروهای نظامی اوکراین، هرچند که مدام از طرف ایالات متحده و اتحادیه اروپا با سلاح مجهز می‌گردد، به مراتب قوی‌تر است، در مقابل آن قرار خواهد داشت. نتیجه این خواهد بود که اوکراین به صحنه جنگ بی‌رحمانه نیابتی تبدیل خواهد شد، به این صورت که کمک‌های ایالات متحده و هم‌پیمانانش هرچند مانع نیروی مخرب سلاح‌های روسی خواهد شد ولی آنها را خنثی نخواهد کرد. دولت‌های غربی در حال حاضر خود را روی این گزینه متمرکز کرده‌اند و نتایج آن نگرانی‌های ظاهری در مورد رفاه و آسایش مردم اوکراین را به استهزأ می‌کشد. روز ۲۸ فوریه خانم هیلاری کلینتون در مقابل رسانه خبری MSNBC افغانستان دهه ۱۹۸۰ را “مدلی مطرح” نامید، “هرچند که شباهت‌ها آنقدر زیاد نیست که بتوان به آن اتکا کرد”. نمونه سوریه در حال حاضر ظاهراً کمتر هولناک نیست.
چهارمین سناریو که کمتر بدبینانه است، امضای سریع قرارداد صلح می‌باشد. اواسط ماه مارس در گفتگوها بین هیات نمایندگی روسیه و اوکراین درخواست‌های نوینی از طرف روسیه مطرح شد: بی‌طرفی اوکراین، به رسمیت‌شناختن حق‌حاکمیت روسیه بر شبه جزیره کریمه، استقلال ایالات دونتسک و لوهانسک.

در پایان ماه مارس هیات نمایندگی اوکراین طرح ۱۰ ماده‌ای خود را ارائه کرد و در آن پیشنهاد کرد، مشروط بر رفراندوم عمومی، اوکراین غیرمتعهد و عاری از سلاح‌های اتمی گردد و امنیتش توسط کنسرسیومی متشکل از کشورهای دیگر تضمین شود. در مورد جزیره کریمه بحث و گفتگو در مذاکرات جداگانه دوجانبه صورت گیرد. در این طرح ۱۰ ماده‌ای مسئله دونباس اصلاً مطرح نشده بود. حال شکل این قرارداد صلح احتمالی به هر صورت هم که باشد، با وجود همه ادعاهای واشنگتن و هم‌پیمانانش، ظاهراً این وحدت نظر موجود است که عدم عضویت اوکراین در پیمان نظامی ناتو باید تضمین شود. نظر به این واقعیت که اوکراین برای عضویت احتمالی در ناتو چقدر کم مورد حمایت قرار گرفت و تا چه حد خود ناتو کمک کرد که این مناقشه اساساً ممکن شود، می‌تواند مردم اوکراین را برآن دارد که شرط فوق را بپذیرند. ولی از آنجا که پیشروی نیروهای نظامی روسیه ظاهراً متوقف شده و سلاح‌های آمریکایی و اروپایی کماکان در اختیار اوکراین قرار می‌گیرد، ممکن است که انگیزه دولت اوکراین برای کسب توافق زیر فشار اسلحه روز به روز کمتر شود، به ویژه که حامیان این کشور همواره این‌گونه تلقین می‌کنند که روسیه نهایتاً مجبور به عقب‌نشینی خواهد شد. اگر پس از اعمال شنیعی که در اوایل آپریل در بوخا آشکار شد (هرچند که درخواست روسیه برای انجام تحقیقات جهت کشف حقیقت توسط یک هیات بی‌طرف تاکنون بی‌جواب مانده. م.)، اعمال شنیع دیگری نیز افشأ گردد، در آن صورت استدلال اخلاقی برای مذاکرات صلح با روسیه کمتر متقاعد کننده خواهد بود.
سناریوی پنجم که می‌تواند وضعیتی بین دو سناریو نامبرده آخر باشد، این است که وضعیت پات نظامی به قرارداد صلح نیانجامد، بلکه آتش‌بس نظامی را به دنبال داشته باشد. در آن صورت از یک طرف نیروهای اشغالگر روس در پایان به اندازه کافی سرزمینی را در کنترل خود خواهند داشت تا عملاً تقسیم کشور را تحمیل کنند٬ در حالی که در سوی دیگر نیروهای نظامی اوکراین با کمک نیروهای ناتو در پس خط جبهه‌ای قرار خواهند داشت که می‌تواند صدها کیلومتر طول آن باشد. جهت‌گیری نوینی که روسیه در اواخر مارس سال جاری در زمینه نظامی در دونباس آغاز کرد سیگنال روشنی برای تحقق چنین امکانی است. این نسخه، خط آتش بس به مراتب بزرگتری از خط آتش بس بین جمهوری‌های کره شمالی و جنوبی است و به معنی نظامی شدن دایمی نه تنها دوکشور هم مرز بلکه بخش‌های گسترده‌ای از اروپا خواهد بود.
 ـ مقاله زیر بخش آخر نوشته تونی وود است که در پاورقی اوراق مارکسیستی شمار ۵ سال ۲۰۲۲ انتشار یافته و تارنگاشت عدالت آن را ترجمه و در اختیار علاقمندان قرار می‌دهد.

VI))

مجمع عمومی سازمان ملل:

نمایندگان آفریقا از تحریم ها انتقاد کرده و خواستار تلاش های دیپلماتیک هستند
نوشته یورگ کروناور
یونگه ولت
مجله هفته

22.09.2022

وزیر امور خارجه آلمان آنالنا بئربوک (حزب سبز‌های آلمان) قبلاً در طول مجمع عمومی سازمان ملل اهداف بسیار روشنی را برای اقامت خود در نیویورک تعیین کرده بود: او می خواست از زمان برای رسیدگی به مسائل و نگرانی های شرکای ما در آفریقا استفاده کند. او گفت که “روی مسائل و نگرانی های شرکای خود در آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین و جهان عرب تمرکز کنیم.”؛ منظور او این گونه میتوان فهمید، باید با هم تقسیم کنیم.
تا آنجا که به کشورهای آفریقایی مربوط می شود، که بئربوک سعی می کند آنها را به عنوان “شریک” فرضی جذب کند، وزیر امور خارجه آلمان می تواند سخنرانی مکی سال در نیویورک را به عنوان راهنما در نظر بگیرد.
مکی سال به عنوان رئیس فعلی اتحادیه آفریقا (AU)، در نهایت برای کل قاره صحبت کرد. 
به عنوان مثال، او خواستار لغو نهایی تحریم‌ها علیه زیمبابوه شد – که تقریباً در غرب فراموش شده است. اینها درد و رنج مردم را در مواقع بحرانی عمیق تشدید کرد و “احساس بی عدالتی علیه کل مردم” را برانگیخت.
مکی سال همچنین خواستار آن شد که غرب در نهایت از تلاش برای قرار دادن آفریقا در برابر روسیه دست بردارد: “آفریقا زیر بار تاریخ به اندازه کافی رنج کشیده است. نمی‌خواهد بستری برای یک جنگ سرد جدید باشد.”
اگر بئربوک واقعاً قصد حمایت از نگرانی‌های کشورهای آفریقایی را دارد، می‌تواند از نالدی پاندور، وزیر روابط و همکاری بین‌المللی آفریقای جنوبی در نیویورک نیز حمایت کند. یک هفته پیش، پاندور در اتاق فکر شورای روابط خارجی آمریکا دیدگاه خود را تکرار کرد که از دید او، جنگ روسیه علیه اوکراین قابل توجیه نیست.
اما تنها چیزی که واقعا کمک می کند دیپلماسی مداوم است.
پاندور پیشاپیش گفت، بنابراین او می خواست یک فرآیند دیپلماتیک را در نیویورک آغاز کند – و سازمان ملل، “به ویژه دبیر کل سازمان ملل، باید رهبری را بر عهده بگیرد”.
وزیر آفریقای جنوبی در خصوص اصرار غرب بر حاکمیت و استقلال اوکراین گفت: گفتنش سخت است “به دلیل حمله به اوکراین”، “اکنون حاکمیت و استقلال این کشور ناگهان مهم میشود!” – هر چه باشد حاکمیت فلسطین هرگز برای غرب اهمیتی نداشته است.
پاندور همچنین می توانست از حاکمیت یوگسلاوی، {افغانستان٬ سوریه – فرستنده}٬ عراق و لیبی به عنوان نمونه یاد کند.
اصلا معلوم نیست با توجه به این واقعیت که نگرانی های اش که در نیویورک ابراز کرد مورد حمایت بئربوک قرار بگیرد. 

(VII)

تحلیل روسیه از ناآرامی در ایران

23.09.2022

“دلیلی برای نگرانی”: تحلیل روسیه از ناآرامی در ایران

روسیه امروز

ترجمه مینا صابری

آیا غرب در تلاش است تا ایران را از طریق یک انقلاب رنگی کنترل شده به ثباتی برساند و این کشور را به عنوان یک بازیگر ژئوپلیتیکی خنثی کند؟ ایران به شریک اصلی روسیه تبدیل شده است و تحلیلگران روسی نگران هستند.

اعتراضات و ناآرامی های گسترده در ایران اکنون در ششمین روز متوالی خود قرار دارد. در برخی شهرها شورش، درگیری با نیروهای امنیتی و حمله به تأسیسات دولتی رخ داده است. با توجه به اهمیت ویژه ای که روسیه برای ایران در محاسبات ژئوپلیتیک خود قائل می شود، نگرانی فزاینده ای در مسکو وجود دارد که شریک مهم سیاست خارجی و امنیتی ممکن است قربانی فناوری های خرابکارانه آمریکا شود. در ادامه، راشا تودی آلمان خلاصه ای از توضیحات تحلیلی را که در کانال تلگرامی “رایبار و سایر موارد” گردآوری شده است، ارائه می دهد.


در ایران چه خبر است؟
این اعتراضات با مرگ مهسا امینی زن جوان ۲۲ ساله ای آغاز شد که هفته گذشته به اتهام نقض قانون حجاب توسط نیروهای گشت ارشاد بازداشت شد. بلافاصله پس از آن گفته می شود که او به کما رفته و سپس درگذشت. جزئیات هنوز مشخص نیست. یکی از بستگان زن جوان روز ۲۵ شهریور خبر مرگ را علنی کرد. همان روز بعد، اولین اعتراضات مردمی به قانون حجاب و ادعای خودسری معاونت آغاز شد.
پس از دو روز تظاهرات نسبتاً مسالمت آمیز، اعضای اپوزیسیون و اعضای گروه های رادیکال تحت حمایت خارجی با معترضان مخلوط شدند.
در نقاط مختلف، معترضان شروع به پاره کردن و تخریب نمادهای رسمی ایران، آتش زدن خودروها، حمله به پاسگاه‌های پلیس و بستن جاده‌ها به روی ترافیک کردند.
به گفته مقامات ایرانی، شبه نظامیان کرد و اعضای سازمان های تروریستی در قیام های مسلحانه و حملات علیه نیروهای دولتی شرکت دارند.
شورشیان ظاهراً توسط عربستان سعودی و رسانه های تحت کنترل اسرائیل حمایت می شوند.
به گزارش رسانه های غربی، در این درگیری ها ده ها نفر کشته و زخمی شدند.
به گزارش سازمان های حقوق بشری “مستقل”، در چند روز گذشته تنها در کردستان ایران چهار کرد کشته و ۷۵ نفر زخمی شده اند.
آنچه قابل توجه است، تعداد گسترده گزارش های غربی در مورد پرونده زن متوفی و ناآرامی های متعاقب آن از همان ابتدا است.

بین ۱۶ سپتامبر و ۲۲ سپتامبر، یعنی در عرض ۷ روز، اشپیگل ۱۲ مقاله در این زمینه در پلتفرم آنلاین خود منتشر کرد – اولین مقاله فقط چند ساعت پس از مشخص شدن مرگ در ۱۶ سپتامبر منتشر شد.
رهبری ایران (منظور تصمیم گیرندگان ایران است – مترجم) دسترسی به اینترنت را در بخش‌هایی از کشور برای مبارزه با انتشار عکس‌ها و فیلم‌های تحریک‌آمیز محدود کرده و شبکه اینستاگرام را که شورش از طریق آن هماهنگ میشود مسدود کرده است.

چه چیز مشکوک است؟
این مورد بی سابقه نیست. در ایران بارها درگیری بین پلیس گشت ارشاد و شهروندان عادی رخ می دهد. گاهی اوقات منجر به زخمی شدن و یا حتی مرگ به شهروندان شده است. تاکنون هیچ قیام یا درگیری آشکاری به این دلیل صورت نگرفته است.


هنوز در مورد اتفاقات که برای مهسا امینی افتاده است تحقیق می شود و هنوز جزئیات آن مشخص و مستند نشده است . جراح مغز و اعصاب و دکتری که کالبد او را معاینه کردند با این نظریه که او کتک خورده است مخالفت کرده است.
این واقعیت که از پرونده او به عنوان دستاویزی استفاده شده و همچنین توجه و بررسی همزمان این موضوع توسط خبرگزاری های غربی و مخالفان دولت فعلی، نشان از اقداماتی است که از قبل برای بی ثبات کردن ایران برنامه ریزی شده است.
چشم انداز
اقدامات اغتشاشگران از طریق شبکه های اجتماعی و اینترنت هماهنگ شده بود. تظاهرکنندگان از صحنه به صورت آنلاین گزارش میدهند و “حقیقتی را که در مورد جنایات نیروهای امنیتی ایران به آن نیاز داشتند” نشان دادند.

در همین حال، رسانه های غربی دو بار شایعه بیماری و درگذشت آیت الله خامنه ای در دو روز را برای دامن زدن به وحشت در بین مقامات و حامیان رهبری فعلی به راه انداخته اند.
اپوزیسیون به ویژه در شمال غربی ایران، جایی که اقلیت های قومی مانند کردها و آذری ها زندگی می کنند، متمرکز شده است. در برخی شهرها تظاهرکنندگان پرچم های “کردستان مستقل” و آذربایجان را به اهتزاز درآورده اند.
با این حال، اپوزیسیون نتوانسته است تهدیدی واقعی برای حکومت ایران ایجاد کند. خاموش کردن اینترنت و مشارکت فعال نیروهای امنیتی به مقامات کمک کرد تا اوضاع را تحت کنترل درآورند.
اعتراضات همچنان ادامه دارد، اما اکنون با شدت کمتر. تجمعاتی در تهران، مشهد و همدان در حمایت از رهبری حکومت و علیه اعتصاب کنندگان و محرکان اغتشاشات برگزار شد.
در عین حال، رویدادهای جاری نشان داده است که مسیر اصول‌گرایان در ایران (دولت رئیسی مورد حمایت خامنه ای – مترجم) در خطر شکست قرار دارد و مردم روز به روز ناراضی تر میشوند. حتی در مشهد، سنگر روحانیت محافظه کار، دومین شهر مهم کشور، در روزهای اخیر تظاهراتی در انتقاد از دولت صورت گرفته است.
تحلیلگران روسی نتیجه می گیرند که مقامات ایرانی نباید احساسات مردمی و عامل بی ثبات کننده خارجی را دست کم بگیرند. همراه با فعالیت‌های جدایی‌طلبان و رادیکال‌ها، آنها ترکیبی انفجاری و تهدیدی جدی برای دولت ایران به شمار می‌روند که باید بدون تأخیر راه‌حلی برای آن یافت.

پایان