وزنه مقابل حکمروايی جهان توسط ایالات متحده آمریکا؟

نویسنده: ویلی گرنس
تخلیص از اوراق مارکسیستی
شمارۀ ۴، سال ٢٠٠٧
عدالت
برگردان: خ. طهوری

وزنه مقابل حکمروايی جهان توسط ایالات متحده آمریکا؟

در تمامی قاره‌ها مقاومت علیه کوشش‌های ایالات متحده آمریکا برای حکمفرمايی بر جهان و همین‌طور برای ایجاد یک نظم نوین چند قطبی با استقرار تساوی حقوق مابین کشورها رشد می‌یابد. در این مقاومت سازمان همکاری شانگهای SCO وزنه سنگین و ویژه‌ای است.

تاریخ، اهداف و ساختارهای SCO

این سازمان از درون گروه «شانگهای ۵» از کشورهای چین، روسیه و کشورهای آسیای مرکزی قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان تشکیل شده است. این ۵ کشور در سال ١٩٩۶ معاهده‌ای در مورد انجام اقداماتی برای ایجاد تفاهم در مرزهای خود به امضا رساندند. در سال ١٩٩٧ قرارداد در مورد کاهش نیروهای نظامی در مرزها به امضا رسید. در سال ٢٠٠١ که ازبکستان نیز به این گروه افزوده شد، رؤسای این کشورها استقرار سازمان همکاری شانگهای را به مثابه یک پیمان منطقه‌ای اعلام کردند.

اهداف مشترک اعلام شده عبارت بودند از: اعتماد متقابل و حسن هم‌جواری، همکاری کارا در بخش‌های سیاست، تجارت، اقتصاد، علم و تکنیک، فرهنگ و دانش، تأمین انرژی، حمل و نقل و محیط زیست و هم‌چنین تضمین صلح و امنیت و ثبات منطقه که همکاری کشورهای عضو علیه گرایشات ناسیونالیستی و مذهبی افراطی و هم‌چنین مبارزه ماورای مرزی علیه تجارت با مواد مخدر و تبهکاری سازمان یافته جای ویژه‌ای در بین این اهداف را به خود اختصاص داده است.

با این‌که «اسکو»، همان‌طور که نمایندگان آن تکیه می‌کنند، یک پیمان نظامی نیست، با این حال در چارچوب این پیمان، همکاری نظامی از وظایف این سازمان به شمار می‌رود. به همین دلیل در سال ٢٠٠٣ در منطقه مرزی بین قزاقستان و چین مانور ضد عملیات تروریستی «همکاری ٢٠٠٣» اجرا شد. در سال ٢٠٠۶ در سرزمین‌های قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان مانور مشترک «وستوک ـ آنتی ترور» صورت گرفت.

از جمله ساختارهای «اسکو» همایش سالانه رؤسای کشورهای عضو، نشست‌های منظم سران دولت‌ها، وزیران امورخارجه، وزرای دفاع و دیگر وزرا، دفتر مشترکی که در پایتخت قرقیزستان تأسیس یافته جهت مقابله با تروریسم، دفتر سازمان در پکن و یک دبیرکل که به طور نوبتی انتخاب می‌گردد. «اسکو» در تماس نزدیک با دیگر سازمان‌های بین‌المللی و منطقه‌ای و دارای مقام نظاره‌گر در سازمان ملل متحد است.

چین و روسیه هسته اصلی سازمان «اسکو»

هسته اصلی این سازمان را بی‌شک دو کشور روسیه و چین تشکیل می‌دهند. رابطه متقابل این دو کشور ادامه تکامل این سازمان را رقم می‌زند. از این جهت در سال ٢٠٠١ قرارداد «شراکت استراتژیکی» که مابین ريیس‌جمهور روسیه پوتین، طی اولین سفر خود به چین و همکار وقت چینی خود «جیانگ زمین» به امضا رسید، دارای اهمیت ویژه‌ای است. در ملاقاتی با ريیس‌جمهور جدید چین «هو جین تاو» به مناسبت سفر ولادیمیر پوتین به چین در سال ٢٠٠۵ و ملاقات متقابل «هو » از روسیه در سال ٢٠٠٧ و همین‌طور در دیگر ملاقات‌های سطح بالا، علايم مهمی به همکاری‌های مشترک وارد گردید. به دنبال این ملاقات‌ها «هو جین تآو» و «ولادیمیر پوتین» در یک اعلامیه مشترک اعلام داشتند که روابط بین دو کشور در «سطح بی‌نظیر و والايی» برقرار گردیده است.

ظاهراً این تنها یک عبارت‌پردازی دیپلماتیک نیست، چون مثلاً در سال ٢٠٠۵ اختلافات مرزی بین دو کشور به طور قطعی حل گردید. برای اولین بار مانورهای نظامی مشترک صورت گرفت. روابط فرهنگی، علمی و پزشکی تعمیق یافت. روابط اقتصادی به طور موفقیت‌آمیزی به نفع طرفین تکامل پیدا کرد. معاهدات در رابطه با بخش انرژی دارای وزنه ویژه‌ای است. مثلاً در نظر گرفته شده است که تا سال ٢٠١١ دو لوله گاز از روسیه به چین احداث گردد و سالانه ۶٠ تا ٨٠ میلیارد متر مکعب گاز به آنجا صادر گردد. علاوه بر آن، قرار است تا صدور نفت روسی از طریق لوله صادراتی اقیانوس آرام تقویت گردد.

روسیه و چین در رابطه با سیاست بین‌المللی دارای همکاری بسیار نزدیکی هستند. منشور مشترکی تحت عنوان «نظم جهان در قرن ٢١» که توسط رؤسای جمهور هر دو کشور به امضا رسید دارای اهمیت ویژه‌ای است. در این منشور بی‌پرده کوشش‌های ایالات متحده آمریکا برای حکمفرمايی بر جهان و همین‌طور استراتژی «انقلاب‌های رنگین» مورد انتقاد قرار گرفته است.

اهمیت «اسکو»

اسکو یک پیمان مدار بسته نیست، بلکه سازمانی است که به توسعه همکاری در سطح وسیع بین‌المللی علاقه‌مند است. در این سازمان بر روی دیگر کشورهای علاقه‌مند گشوده است، به طوری که هم‌اکنون کشورهای مغولستان، هندوستان، ایران و پاکستان در سمت ناظر در کار این سازمان سهیم اند. با عضویت کامل کشورهای ناظر که احتمالاً در آینده بسیار نزدیکی صورت خواهد گرفت، چشم‌انداز سازمان وسیعی که نیمی از مردم جهان را در بر می‌گیرد و از اقیانوس آرام و هند تا مرزهای جامعه مشترک اروپا وسعت دارد، ترسیم می‌گردد. دو عضو آن در شورای امنیت عضو هستند و دو عضو امروزی و احتمالاً دو عضو دیگر که در آینده بدان خواهند پیوست دارای قدرت اتمی هستند. صدای آن‌ها نه تنها در سیاست آسیا، بلکه در سیاست جهانی به گوش خواهد رسید. یکی از مزایای این پیمان، همکاری با کشورهای صاحب نفوذ اسلامی است که در رابطه با تقابل فزاینده ایالات متحده آمریکا و دنباله‌روهای اروپايی آن با جهان اسلام، این واقعیت فاکتور پرارزشی در سیاست جهانی خواهد بود.

یکی از توانايی‌های «اسکو» وزن فزاینده اقتصادی آنست. کشورهای عضو اصلی و یا عضو ناظر این سازمان (روسیه، هندوستان، چین و قزاقستان) هم‌اکنون پرتحرک‌ترین منطقه جهان را تشکیل می‌دهند. به طوری که اقتصاد روسیه مابین سال‌های ٢٠٠٠ تا ٢٠٠۵ سالانه به طور متوسط ۶٫٧%، هندوستان ۶٫١%، چین ٩٫٢% و قزاقستان ١٠٫٢% رشد نموده است. نرخ رشد برای سال ٢٠٠۶ در همین سطح پیش‌بینی می‌گردد. در پایان سال گذشته ذخایر ارزی دلار چین از مرز بیلیون گذشت. کارشناسان اقتصادی بر این نظر هستند که چین به زودی در تولید حجم کالاهای صادزاتی از آلمان سبقت خواهد گرفت.

یک عنصر بسیار مهم دیگر، وجود منابع عظیم گاز و نفت در روسیه و کشورهای آسیای مرکزی عضو «اسکو» است. در رابطه با ذخایر گازی، روسیه دارای 27،5% حجم تخمینی منابع گازی جهان است. به دنبال روسیه، ایران ١۵٫٩% ذخایر گاز را داراست. در رابطه با استخراج نفت، روسیه در سال ٢٠٠۵ با ١٢٫١% پس از عربستان سعودی با ١٣٫۵% رتبه دوم را در جهان دارا بود. در بین کشورهای دارای ذخایر نفتی، فدراسیون روسیه با ٨١۶٣ میلیون تن در مقام هشتم قرار دارد.

قدرت اقتصادی چین همراه با منابع گاز و نفت روسیه و کشورهای آسیای مرکزی که اکنون در سازمان سیاسی همکاری «اسکو» متمرکز گردیده است، بیش از هر چیز احساس نگرانی ایالات متحده آمریکا را سبب می‌شود. واشنگتن ادعای حکمفرمايی خود بر جهان را در خطر می‌بیند. واکنش در مقابل همایش «اسکو» در شانگهای در ژوئن سال گذشته بیانگر این نگرانی بود. «وال استریت ژورنال» طی نقدی در روز ١۵ ژوئن اعلام داشت که «موضع تهاجمی و ضد آمریکايی و افزایش نفوذ سیاسی این گروه نگران کننده است.» نگرانی سرمقاله‌نویس و بلندگوی سرمایه‌داری بزرگ ایالات متحده آمریکا کم‌تر ناشی از توانايی نظامی «اسکو» است. وی حتا دقیقاً مطرح می‌کند که نوع شرقی ناتو قابل تصور است، لکن این پیمان مدت نسبتاً طولاتی برای تثبیت خود نیاز خواهد داشت. «آنچه که در حال حاضر مورد نگرانی ماست، وزن فزاینده سیاسی «اسکو» است.» در ادامه می‌آید: «ريیس‌جمهور روسیه ولادیمیر پوتین این سازمان را در هفته اخیر طی مقاله‌ای به مثابه «سازمان منطقه‌ای پرنفوذ» معرفی کرد. دفتر «اسکو» در سال ٢٠٠۴ در سازمان ملل متحد افتتاح شد و نمایندگان «اسکو» با سازمان OSZE اروپايی و همین‌طور کشورهای جنوب شرقی آسیا که عضو سازمان ASEAN است، در رابطه هستند.»

آیا و تا چه حد سازمان همکاری شانگهای به عنوان وزنه مقابل دعوی حکمفرمايی بر جهان امپریالسم آمریکا نقش بازی خواهد کرد، عمدتاً منوط بر این است که این پیمان چگونه قادر خواهد بود مشکلات پیمان و کشورهای عضو آن را حل نماید.

مشکلات و تضادهای «اسکو»

مشکل اصلی، ناشی از اختلافات فاحش در سطح رشد کشورهای عضو است. این فاکتور می‌تواند به اسطکاک مابین کشورها منجر گردد و در اینجا نباید به نقش نفاق‌افکنانه ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای امپریالیستی در بین کشورهای عضو پیمان کم بها داده شود.


ولی با تکانه‌هايی که موتور رشد، چین تولید می‌کند و منابع زیرزمینی غنی که روسیه و کشورهای آسیای مرکزی در اختیار دارند، به طور متوسط و درازمدت پیش‌شرط‌های مناسبی برای تکامل اقتصادی موفقیت‌آمیز کشورهای عضو و در نتیجه افزایش وزنه سیاسی و اقتصادی «اسکو» وجود دارد.

موفقیت این سازمان منوط بر آن خواهد بود که تا چه اندازه می‌توان دعوی رهبری کشورهای بزرگ عضو را محدود ساخت، رقابت مابین آن‌ها را به مسیری سالم و خلاق هدایت کرد و اختلافات در تعیین نقاط ثقل فعالیت سازمان را تعدیل نمود. آنچه که مربوط به مشکل آخر است، ناظرین بر این عقيده اند، که روسیه ظاهراً وزنه اصلی را بر جنبه امنیت نظامی می‌نهد و سازمانی بدیل ناتو در شرق را در سر می‌پروراند. چین برعکس، بیش‌تر طرفدار ایده منطقه آزاد تجارتی است. در روسیه و ظاهراً دیگر کشورهای عضو این هدف در رابطه با شکاف عظیم اقتصادی و اجتماعی موجود هنوز زود به نظر می‌رسد. مهم‌تر این است که «اسکو» در آغاز نیروی محرکه شکوفايی اقتصاد کشور عضو گردد که در آنجا چین در مقام بزرگ‌ترین و پرسرعت‌ترین اقتصاد نقش مهمی خواهد داشت. در برنامه همکاری اقتصادی درازمدتی که در سپتامبر ٢٠٠٣ به تصویب رسید که تا سال ٢٠٢٠ ادامه خواهد داشت، هدف ایجاد منطقه اقتصادی مشترکی در چارچوب «اسکو» است که در آن کلیه مالیات‌های گمرکی از میان برداشته شده و یا به حداقل تقلیل یافته باشد، لذا این طور به نظر می‌رسد که اختلافات موجود بیش‌تر مربوط به نقطه زمانی آغاز است تا به منطقه تجارتی آزاد.

برخی از کشورهای شرکت کننده کماکان مشکلاتی در مورد تنش‌های ملی و اختلافات مرزی دارند. مابین روسیه و چین، همان‌طور که در بالا ذکر شد، این اختلافات عملاً از میان برداشته شده است. در رابطه با تکامل فاجعه‌آمیز دموگرافیک در روسیه و مهاجرت مردم روس از منطقه سیبری و جایگزینی آن‌ها توسط مهاجرین چینی، برخی خطر پیدایش مشکلات ملی و احتمالاً مشکلات مرزی بین دو کشور را در آینده پیش‌بینی می‌کنند.

همین‌طور در تنظیم مشکلات مرزی مابین روسیه و هندوستان نیز ظاهرا روند مثبتی در شرف وقوع است. مشکل کشمیر مابین هندوستان و پاکستان کماکان به قوت خود باقی است و همین‌طور در مشکلات مرزی مابین کشورهای آسیای مرکزی اتحاد جماهیر شوروی سابق حرکتی به چشم نمی‌خورد.

مرز مابین این کشورها مورد سؤال است و ترکیب ملی این کشورها بسیار مختلط می‌باشد. در بسیاری از موارد اعضای ملیت حاکم یک کشور، به طور متمرکز در مناطق مدار بسته‌ای در کشور همسایه زندگی می‌کنند که اغلب در نقاط کم‌تر رشد یافته قرار دارد. سطح زندگی آن‌ها بسیار نازل است و نرخ بیکاری بسیار بالا. آن‌ها با تبعیض ملی روبرو هستند و به علت ساختارهای قبیله‌ای، ملیت حاکم دارای مزایای ویژه است. تمام این فاکتورها زمینه را برای تنش‌های ملی و همین‌طور رادیکالیسم اسلامی برخاسته از آن آماده می‌سازد. هر چند که این مشکلات از یک طرف عملکرد موفقیت‌آمیز سازمان شانگهای را مانع می‌شود، اما از طرف دیگر این سازمان چارچوب مطلوبی برای رهیافت از این مشکلات را به وجود می‌آورد.

یک مشکل دیگر عدم تجانس سیستم‌های سیاسی این کشورها است که از چین که توسط حزب کمونیست هدایت می‌شود و دارای جهت‌گیری سوسیالیستی است گرفته تا هندوستان با دمکراسی بورژوايی پیشرفته‌اش ، روسیه پوتین با «دمکراسی هدایت شده» آن، کشورهای آسیای مرکزی با حکومت‌های دیکتاتوری خود و ایران با رژیم اسلامی گسترده است.

علاوه بر آن کوشش‌های حکام برخی از کشورهای آسیای مرکزی عضو «اسکو» را نباید از نظر دور داشت که در زورآزمايی بین روسیه و چین و همین‌طور ایالات متحده آمریکا و ناتو سیاست یک بام و دو هوايی را در پیش گرفته اند که این سیاست همکاری نظامی را نیز در بر می‌گیرد. از یک طرف همکاری نظامی با روسیه و چین در چارچوب «اسکو» و در چارچوب «سازمان قرارداد در مورد امنیت جمعی» با روسیه.

از طرف دیگر ارتش آلمان در ازبکستان دارای پایگاه نظامی است. و ایالات متحده آمریکا در قرقیزستان پایگاه نظامی دارد. و در مورد قزاقستان این نگرانی موجود است که واشنگتن در آنجا نیز لانه کند. هم‌اکنون افسران قزاق در مدارس نظامی ایالات متحده آمریکا تعلیم می‌بینند و ساختار نیروهای نظامی قزاقستان به بهانه بهبود شرایط برای شرکت در مأموریت‌های صلح‌آمیز با استاندارهای ناتو همآهنگ می‌گردد.

در نتیجه «اسکو» با مشکلات متعددی روبرو است که اگر این سازمان بخواهد امکانات بالقوه خود را تکامل بخشد و به وزنه واقعی در مقابل دعوی امپریالیسم آمریکا برای حکمفرمايی بر جهان تبدیل شود، باید این مشکلات را از میان بردارد.