پاکستان برای سازمان همکاری های شانگهای تهدید است یا شریک؟

 

"پرویز مشرف" رئیس جمهور پاکستان در نشست سران سازمان همکاری های شانگهای که روز 16 اوت در بیشکک پایتخت قرقیزستان برگزار می شود، حضور نخواهد یافت. اولاً به این دلیل که از سوی کشورهای ناظر در سازمان همکاری های شانگهای، از جمله مغولستان، هند و پاکستان وزرای امور خارجه شرکت می کنند که قابل درک و منطقی است. البته از یک کشور، یعنی ایران، "محمود احمدی نژاد" رئیس جمهور آن شرکت می کند، اما ایران در کل از بسیاری نظرها موردی ویژه است. دوماً، دلیل اصلی پاکستان برای عدم حضور رئیس جمهور در نشست بیشکک، تنش های سیاسی موجود در کشور در رابطه با رویداد "لال مسجد" (مسجد سرخ) است.

باید یادآوری نمود که رویداد لال مسجد در اسلام آباد، به نوبه خود اولین نماد تلاش تندرویان برای وضع قوانین شریعت در کشور بود. در حمله اخیر ارتش دولتی به مسجد چند ده نفر کشته شدند. به همین دلیل امروز بعید است که این کشور را بتوان تا حدی آرام محسوب کرد که نخست وزیر آن سفر کند.

اما در هر حال مسئله لال مسجد در نشست بیشکک بررسی خواهد شد و تا حدی می توان گفت که موضوع اسلام آباد، برای بیشتر شرکت کنندگان در نشست موضوعی محوری خواهد بود و همین طور نیز موضوع افغانستان  که نخست وزیر آن اولین سال نیست که در نشست های سازمان همکاری های شانگهای بعنوان مهمان شرکت می کند.

در کل می توان گفت که یکی از اهداف اولیه و کلیدی ایجاد این سازمان مسائل پاکستان و افغانستان بود. یادآور می کنیم که در ابتدا سازمان همکاری های شانگهای بعنوانی سازمان تامین کننده امنیت در آسیای میانه بود که این منطقه از نظر استراتژیک دارای اهمیت بوده و (در آن زمان) بی ثبات بود و بین روسیه و چین فشرده شده بود. منشاء خطر افغانستان (در زمان رژیم طالبان) و بخشی از پاکستان بود.

این امروز است که سازمان همکاری های شانگهای هر روز بیش از پیش تبدیل به سازمانی "غیر نظامی" و اقتصادی" می شود. امروز می توان با یقین گفت که این سازمان که متحد کننده تمامی کشورهای آسیای میانه (بغیر از ترکمنستان) بعلاوه چین و روسیه است، سازمان توسعه اقتصادی منطقه بوده و در وظایف آن علاوه بر سایر موار،د حمایت از جو ثباتمند که برای سرمایه گذاری ضرورت دارد نیز دیده می شود.  

نشست کنونی که در بیشکک برگزار می شود، پیش از آغاز خود مشهور شد که علت شهرت یافتن آن نیز انجام مانور مشترکی بود که در استان سین جیان چین آغاز شده و در اورال روسیه در میدان نظامی چیبارکول پایان یافت. این دومین مانور نظامی در سازمان همکاری های شانگهای بود. مانور اول در سال 2002 برگزار شده بود. اما این مانور بسیار گسترده و موثر بود و در آن نیروهای مسلح تمامی شش کشور عضو و در کل چهار هزار نفر حضور یافتند.

پس از آن مقالاتی دیده شدند مبنی بر اینکه وجود سازمان همکاری های شانگهای برای "تنگ کردن" فضا برای آمریکا در منطقه آسیای میانه است و این مانورها نیز در همین راستا بودند. اما این حماقت است، کافی است که با دقت به سناریوی مانور نگاه کرد که تمرین محاصره و نابود سازی گروه های بزرگ تروریستی بود. آمریکا در اینجا چه کاره است؟

اما این سناریو، برای تمامی ساکنین آسیای میانه بسیار قابل درک است. این کپی دقیق آنچیزی است که در زمان "طالبان" در منطقه رخ داد و در آن زمان بسیاری سعی داشتند که به مرزهای تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان نفوذ کنند و برخی نیز موفق به انجام این شدند.

امروز شرکت کنندگان در سازمان همکاری های شانگهای معتقدند که تهدید برای منطقه تا حدی افزایش یافته است. این تهدید نه از سوی دولت پاکستان و یا افغانستان، و بلکه از محل تقاطع این دو کشور است که دولت ها نیز کنترل کمی بر آن دارند. داستان لال مسجد اسلام آباد نیز باری دیگر نشان داد که نه عملیات نظامی آمریکا در افغانستان و نه روابط متفقانه پاکستان با آمریکا چیز زیادی را در این راستا تغییر ندادند. و حتی شاید در مورد پاکستان، مشکلات بیشتری نیز در کشور ایجاد کردند. از این رو برای سازمان همکاری های شانگهای تمرین عملیات ضد حمله در این اوضاع، کاملاً قابل درک و ضروری است.  

در عین حال سازمان دهی دیالوگ با مقامات پاکستان و افغانستان که همسایگان و شرکای کشورهای عضو در سازمان هستند نیز ضرورت دارد.

شایان ذکر است که دو یا سه سال قبل، آمریکا با سماجت سازمان همکاری های شانگهای را هدف خود قرار داده و سعی در جذب برخی از اعضای آن در "ضد سازمانی" که نام سری آن "پروژه آسیای میانه بزرگ" بود، داشت. نقش کلیدی در این کار را می بایست همین پاکستان و افغانستان ایفا می کردند.

امروز می توان تصریح کرد که این کار با شکست مواجه شد. واشنگتن رسماً نفی می کند که قصد اجرای طرح "آسیای میانه بزرگ" را داشت و اعلام می کند که این ایده شخصی طراحان آن بود و نه طرحی دولتی. باری دیگر این مسئله از بسیاری لحاظ به شکل رویداد لال مسجد ظاهر می شود. بعنوان مثال پاکستان بخوبی می بیند که وجود روابط متفقانه با آمریکا در جنگ افغانستان برای این رژیم مشکلات بیش از حد بزرگی را ایجاد کرد. علاوه بر این داستان عاشقانه آمریکا با هند نیز که مخالف پاکستان است، سبب عصبانیت اسلام آباد می شود؛ از جمله معامله هسته ای بین هند و آمریکا که طبق آن، برای هند استثنایی در قوانین منع گسترش سلاح هسته ای ایجاد می شود، در صورتی که هیچ استثنایی به پاکستان وعده داده نمی شود.

در عوض در اسلام آباد ارزش بسیاری برای دوستی ضد هندی خود با چین که عضو سازمان همکاری های شانگهای است.

در نتیجه، مقامات پاکستان هر چه بیش تمایل دارند به تماس های تنگاتنگ تر با همسایگان خود، یعنی با همین اعضای سازمان همکاری های شانگهای. در کابل نیز نشان هایی از وجود چنین تمایلاتی دیده می شود. و در نشست در بیشکک انتظار می رود که مذاکرات خصوصی و رسمی بسیاری با پاکستان و افغانستان انجام شوند درباره اینکه آنان چه سهمی می توانند در طرح های اقتصادی و سایر پروژه های سازمان همکاری های شانگهای داشته باشند.

مسکو، "دمیتری کاسیروف" مفسر سیاسی خبرگزاری «نووستی»

برگرفته شده از نووستی