عراق ذخیره نفتی عظیمی را در دل خاک های خود پنهان کرده است. نه، منظورم این است که به مراتب بیش از آنچه که تصور می کنید.
موسسه بروکینگز
(Brookings Institution) در گزارش خود به نقل از مجله اکونومیست پترولیوم (Economist Petroleum Magazine) میزان ذخائر نفت عراق را ٢٠٠ میلیارد بشکه، فدراسیون متخصص علوم آمریکا (Federation of American Scientists) ٢١۵ میلیارد بشکه و به نقل از شورای روابط خارجی و انستیتوی جیمز بیکر مشترکا میزان ذخائر کشف نشده در عراق را ٢٢٠ میلیارد بشکه اعلام می کند.
آخرین گزارشی که من در این زمینه دیده ام (جولای ٢٠٠٧) شرکت مهندسین مشاور انگلیسی
(Entrac Petroleum Ltd.) که در عراق مشغول به کار است تهیه نموده بود. طی این گزارش بسیار جالب و مفصل، Entrac حداقل ذخائر عراق را ٢۴٩ میلیارد بشکه که حتی ممکن است تا ٣٢۴ میلیارد نیز افزایش یابد تخمین می زند.
اگر هنوز با این اعداد قانع نیستید، وزارت انرژی آمریکا مجموع ذخائر به اثبات رسیده و کشف شده عراق را ١١٢ میلیارد بشکه بعلاوه احتمال وجود ٢٢٠ میلیارد بشکه کشف نشده تخمین می زند.
ترجمه ساده این ارقام اینست که میزان نفتی که عراق در زیر خاک خود نگاه داری می کند با فاصله بسیاری از میزان ذخائر نفت بزرگترین دارنده نفت در جهان، یعنی عربستان سعودی (٢۶٠ میلیارد بشکه)، بیشتر است.
حتی حجم ذخائر کشف شده عراق، پنج برابر ذخائر آمریکاست با این تفاوت که بدلیل عدم توسعه صنایع نفت در عراق بیش از ٢ هزار حلقه چاه حفر نشده در حالی که در آمریکا تنها در ایالت تگزاس یک میلیون چاه حفاری شده است.
از طرف دیگر نفت عراق بدلیل نزدیکی به سطح خاک با هزینه بسیار کمی (در حدود ١ تا ۵/١ دلار در هر بشکه شامل هزینه اکتشاف و توسعه میدان نفتی و تولید) قابل استخراج است لذا تقریبا تمام درآمد حاصل از فروش نفت عراق سود خالص است.
ارزش این ذخائر بر اساس قیمت امروز نفت در حدود ٣٠ تریلیون دلار (سی هزار میلیارد دلار) خواهد بود.
برای اینکه به عظمت این عدد پی ببرید جمع دارائی های ملی در آمریکا شامل حتی خانه های شخصی افراد چیزی در حدود ۴٨ تریلیون دلار است که از این میزان بنا بر گفته دیوید واکر
(David M. Walker) ذیحساب عمومی آمریکا، ۴٣ تریلیون دلار آنرا این کشور مقروض است (آمار در سال ٢٠٠۶ داده شده ولی مربوط به سال ٢٠٠۵ است). باین ترتیب اگر جمع دارائی خالص آمریکائیها ۵ تریلیون دلار باشد (که از سال ٢٠٠۵ حداقل بین ١ تا ٢ تریلیون دلار از آن کاسته شده است) عراق ۶ برابر این رقم را به صورت گنجینه ای از مخازن نفت در خود نهفته دارد.
اما این نفت بدست چه کسی خواهد رسید؟
از برنامه های شاخص دولت بوش که از روز اشغال عراق همواره و در کنار همه مشکلات تعقیب می شده است تصویب لایحه ایست در مجلس عراق در مورد نحوه تقسیم درآمد نفت. در پیش نویسی که توسط آمریکا تهیه شده پیش بینی گردیده که از ٨٠ حوزه نفتی ١٧حوزه در اختیار دولت عراق و بقیه حوزه ها به انضمام هر حوزه جدیدی که کشف می شود به مدت سی سال در اختیار کمپانی های خارجی قرار گیرد.
اما طبیعی است تحقق این امر تنها با تصویب یک لایحه میسر نیست. مقاومتی که مردم عراق در برابر این چنین قانون ظالمانه ای از خود نشان خواهند داد از هم اکنون قابل پیش بینی است.
بنابراین تنها راه عملی کنترل منابع مزبور بر پا کردن پایگاههای نظامی دائمی در عراق است.
به این منظور ۵ سوپر پایگاه
(Super-base) بسرعت در حال ساخت و تکمیل در عراق هستند. این پایگاهها همگی از مناطق شهری که در آنها زد و خورد و درگیری بین جناح های رقیب در جریان است بدور می باشند. گزارش خبرنگار واشنگتن پست، تاماس ریکس (Thomas Ricks) از یکی از این پایگاهها، با عنوان "بزرگترین پایگاه در عراق به شما احساس یک شهر کوچک را می دهد"، خواندنی است. پایگاه بلد ((Balad به مناطق مختلف از جمله منطقه KBR (مربوط به خانه کارمندان و نیز ادارات شرکت KBR زیر مجموعه هالیبرتون شرکت نفتی که دیک چنی قبل از ورود به کاخ سفید ریاست آنرا بر عهده داشت) منطقه زندگی و کار نیروهای ویژه، منطقه نگهداری ادوات و ماشین آلات، بیمارستان، محل نگهداری ٢۵٠ هواپیمای جنگی، رستوران پیتزا هات، ساندویچ فروشی زنجیره ای ساب وی، برگر کینگ، کافه تریای ستار باکس، مغازه های فروش ادوات الکترونیک و غیره تقسیم شده است.
پایگاه بلد در ۶٨ کیلومتری شمال بغداد واقع شده است. طبق گزارش ریکس در این پایگاه زمین گلف، زمین فوتبال، سینما و یک باند فرودگاه نیز پیش بینی شده است. ٢٠٫٠٠٠ نیروی آمریکائی آماده نبرد در آنجا سکنی گزیده اند و بنا به گفته یک فرمانده آمریکائی باند فرودگاه این پایگاه پس از فرودگاه هیثرو لندن پر ترافیک ترین باند فرودگاه جهان است.
پس از گزارش تکان دهنده ریکس، گزارشگر دیگری بنام الیور پول
(Oliver Poole) از پایگاه دیگری بنام الاسد خبر داد. او در دیلی تلگراف چاپ لندن در مقاله ای با عنوان "فوتبال و پیتزا از اقامت طولانی آمریکا در عراق حکایت می کند." در مورد این پایگاه در ایالت انبار می نویسد: وجود رستوران هائی چون پیتزا هات و ساندویچ فروشی ساب وی، زمین فوتبال، شرکت کرایه اتوموبیل هرتز (Hertz)، سینما، تئاتر، استخر شنا و دو خط اتوبوس در زمینی به عظمت ١۵ تا ٢٠ مایل مربع آنانرا که در این خیال بسر می برند که آمریکا طرحی برای خروج از عراق دارد ناامید خواهد کرد.
باور نکردنی اینجاست که پایگاه معتبر اینترنتی
(Global Security) از پایگاه دیگری که احتمالا بزرگترین آنها در عراق خواهد بود بنام "کمپ پیروزی" (Victory Camp) پرده بر می دارد. عکس های هوائی که برای محل احداث کمپ مزبور در نظر گرفته شده در ١١ نوامبر ٢٠٠٢ یعنی حدود ۴ ماه پیش از حمله به عراق تهیه شده است. (این عکس را ببینید)
توجه داشته باشیم که آمریکا در هیچ سطح و مقامی هرگز سخن از حضور نظامی دائمی در عراق نکرده است و به همین دلیل نیز نام این "پایگاههای دائم" را به "پایگاههای مقاومت" تغییر داده اند.
بحثی که آمریکا در زمینه حضور نظامی خود در عراق مطرح می کند با یک تناقض درونی روبروست. آمریکا ادعا می کند تا زمانی که القاعده در عراق به فعالیت مشغول است و دارای حضور فعال و سازمان یافته است، در آنجا باقی خواهد ماند. اما حضور القاعده در عراق علتش حضور نظامی آمریکا در آن کشور است. با خروج آمریکا ممکن است جنگهای داخلی بین شیعه و سنی ادامه یابد اما حضور القاعده که فعلا در منطقه هدف اولش به زانو درآوردن آمریکاست دیگر موضوعیت خود را از دست خواهد داد. به این ترتیب ادامه حضور آمریکا تضمین کننده ادامه حضور القاعده است.
رابرت گیتس چندی پیش به کنگره آمریکا گفت، آنچه که در ذهن من است حضور پنج لشگر در دراز مدت در عراق است که به این ترتیب صحبت از حداقل ٣۵٠٠٠ نفر است در حالی که پنج سوپر پایگاهی که از آنان یاد شد هر یک ظرفیت پذیرش ١٠ تا ٢٠ هزار نفر نیروی نظامی را دارند.
در عین حال از میان کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا علاوه بر مک کین که صحبت از یکصد سال حضور در عراق کرده است کاندیدا های مطرح دموکرات یعنی هیلاری کلینتون و برک اوباما نیز هیچ یک بحثی از تعهد و یا قولی مبنی بر خروج از عراق به میان نیاورده اند. چرا دموکراتها این موقعیت طلائی را از دست بدهند؟ رای دهنده آمریکائی قیمت کمتری برای بنزین خود خواهد پرداخت (موضوعی که بنظر می رسد علیرغم همه فجایع در عراق بیش از هر چیز دیگر برای آمریکائیها مهم است) و از همه مهمتر اسامه بن لادن هم دلیل موجهی خواهد داشت که تا قیامت به مبارزه با آمریکا ادامه دهد.
حضور در عراق یعنی کنترل
¼ ذخائر نفت جهان و در صورت رساندن عراق به ظرفیت حداکثر ١٢ میلیون بشکه در روز که هدف آمریکائیهاست می توان به شدت حکومت تهران را که هفتاد درصد درآمدش وابسته به نفت است تحت فشار قرار داد. سقوط قیمت از بشکه ای حدود ٨٠ دلار به ۴٠ دلار برای یک دوره یک یا دو ساله مشکلات بزرگی را می تواند برای تهران فراهم آورد.
از سوی دیگر مسئله چین از مشکلات جدی امروز آمریکاست. بدهی تخصیصی آمریکا به چین (با احتساب کسری تراز بازرگانی) چیزی در حدود هزار میلیارد دلار است. این مبلغ آن چنان قدرتی به چین عطا کرده که می تواند اقتصاد آمریکا را به زانو درآورد و یا بقول برخی از اقتصاددانان اقتصاد آمریکا را به گروگان بگیرد.
رشد اقتصادی حدود ١٠ درصد در سال چین خطریست که نه تنها اقتصاد آمریکا، بلکه امنیت آمریکا را نیز تهدید می کند. هم اکنون سرعت ساخت زیردریائی های اتمی چینی ۵ برابر آمریکاست و با دست یافتن به ذخیره عظیم مالی (ذخیره ارزی در حال حاضر در حدود هزار و چهارصد میلیارد دلار) سرعت توسعه نظامی در چین نیز افزایش خواهد یافت. با کنترل عظیم ترین منبع نفت جهان و محدود کردن چین در دسترسی به این منبع جدید، آمریکا قادر خواهد بود اقتصاد چین را مهار نموده و خطر را از این ناحیه کاهش دهد.
آلن گرین سپن مردی که تا چند ماه پیش سکان رهبری اقتصاد آمریکا و سیاست های پولی آن کشور را در دست داشت در کتاب تازه خود می نویسد: "من احساس غمی عمیق دارم. به لحاظ سیاسی مصلحت نیست که انسان چیزی را که همه از آن سخن می گویند تایید کند اما جنگ عراق عمدتا به خاطر نفت بود."
اما قلب مسئله در اینجا می تپد. اگر در عراق حکومت با ثبات، دموکراتیک و به راستی مردمی برپا می شد، حکومتی که ارتش و پلیس خود را می داشت و در آرامش و امنیت بسر می برد چگونه ممکن بود که حکومت اجازه دهد کورپوریشن های نفتی بر منابعش مسلط شوند در حالیکه حتی در عربستان نیز چنین نمونه ای وجود ندارد؟ با توجه به پیشینه بوش و چنی و ارتباط نزدیک هر دوی آنان به غولهای نفتی طرح انحلال ارتش در همان روزهای اول معنای دیگری جز آنچه که آنها ادعایش را داشتند یعنی "بعث زدائی"
(de-baathification) پیدا می کند.
آنالیست های مستقل و هم چنین مقامات وزارت نفت عراق معتقدند که وقتی همه چیز در جای خود قرار بگیرد برندگان بزرگ، "چهار بزرگ" (Big Four) خواهند بود. اکسون موبیل، شوران تگزاکو، بریتیش پترولیوم آموکو و رویال داچ شل که بازار جهانی نفت را تحت تسلط خود درخواهند آورد.