فاجعه فلوجه در قفقاز تکرار شد

فاجعه فلوجه در قفقاز تکرار شد

ا. م. شیزلی

روز هشتم ماه اوت ٢٠٠٨، زمانی که، چشم همه مردم جهان، بمناسبت مراسم آغاز بازیهای المپیک، به سوی پکن دوخته شده بود، ارتش آمریکائی - گرجی شهر تسخینوالی، مرکز جمهوری خود خوانده اوستیای جنوبی را زیر حملات سلاحهای سنگین گرفتند. نیروهای آمریکائی- گرجی، در طی دو روزاول حمله، شهر تسخینوالی را چنان ویران کردند که دیگر قابل سکونت نیست. تا جائی که حتی یک ساختمان سالم باقی نمانده است. بیمارستانهای شهر نیز بمباران شده اند و زخمیها در زیرزمینها و بیمارستانهای صحرائی تحت معالجه و درمان قرار می گیرند.

بگزارش منابع مختلف خبری، در این تهاجم برق آسا، از ١٦٠٠ تا ٢٠٠٠ نفر از ساکنان شهر و١
۵نفر از نیروهای پاسدار صلح روسی کشته، دهها هزار نفر نیز زخمی و آواره شدند. بگزار سازمان ملل متحد تعداد آورگان این جنگ، از مرز یک صد هزار نفر گذشته است. علاوه بر این، با قطع کردن آب، برق و گاز شهر، مردمی که در زیرزمینها پناه گرفته اند، با مشکلات عدیده ای مواجه شده اند. فاجعه ای که در مرکز اوستیای جنوبی روی داد، تکرار فاجعه عراق، بویژه، فلوجه و حاصل جنگی است که در میان روسیه و آمریکا در گرفته است. با این تفاوت که در اینجا، آمریکا از طریق «احمدآقای آجان» وارد جنگ با روسیه شده است. گرجستان و اوستیای جنوبی فقط بعنوان میدان جنگ انتخاب شده اند.

محاسبات آمریکا، طبق معمول همیشه، بار دیگر غلط از آب درآمد. باز هم بخت با آمریکا یاری نکرد. بعد از جنگ چچنستان، این دومین بار است که آمریکا بطور مستقیم با روسیه وارد جنگ می شود. هدف آمریکا از این جنگها، اجرای برنامه تقسیم و تجزیه جمهوری فدرال روسیه به ایالات کوچک و قابل کنترل و از میان برداشتن یک رقیب قدرتمند می باشد. ولی، این بار احساسات ملی روسها را جریحه دار ساخت و جواب کشنده ای گرفت. روند حوادث نشان می دهد که، روسیه بر خلاف آنچه که در یوگسلاوی تسلیم شد، بار دیگر سر تسلیم ندارد و مقامات روسی به این نتیجه رسیده اند که تسلیم دوباره، چیزی جز امضای فرمان قتل روسیه نخواهد بود. در آغاز جنگ، اروپا آب به دهان گرفته سکوت کرد و پس از آن که سمبه را پر زور دید، با فرستادن رئیس جمهور و وزیر خارجه فرانسه به روسیه و گرجستان، وارد صحنه شد و در مقام واسطه برای دستیابی به «صلح» به تکافو افتاد.

فاجعه تسخینوالی بار دیگر این ادعا را به اثبات می رساند که، تخریب و تجزیه اتحاد شوروی، فاجعه کل بشریت بود که بواسطه آمریکا و غرب و با خیانت عوامل داخلی آنها اتفاق افتاد. با تجزیه اتحاد شوروی، بخش اعظم جمهوریهای متحده، به مستعمرات مفلوک و بی اراده آمریکا و غرب تبدیل شدند. جمهوری گرجستان و اوکرائین نمونه آشکار و گستاخ این مستعمرات می باشد. جمهوری گرجستان، که تماما در اختیار افراد تحصیل کرده آمریکا و یا بعبارت دقیقتر، آموزش دیده آمریکا قرار داده شده است، بلحاظ اقتصادی، چنان ویران شده است که دولت، توان پرداخت حقوق کارکنان خویش را ندارد. مسئله تا آنجا عمق یافته است که، حتی حقوق رئیس جمهور(اگر بتوان چنین نامید)، وزرا و مقامات ارتش آن را رسما دولت آمریکا پرداخت می کند. در چنین شرایط اقتصادی، آغاز جنگ و انجام عملیات نظامی گسترده بدون اتکا به کمکهای "غیبی" از توان گرجستان خارج است

از قریب یک و نیم دهه پیش، نظامیان آمریکائی در گرجستان حضور دارند و به آموزش نظامیان گرجی مشولند. تنها در وزارت به اصطلاح دفاع گرجستان، ١٠٧ متخصص امور نظامی آمریکائی کار می کنند و یا بعبارت صحیح تر، وزارت دفاع گرجستان را اداره می نمایند. گرجستان با ٢٠٠٠سرباز، سومین کشور، پس از آمریکا و انگلیس است که در عراق حضور نظامی دارد. البته که بزعم دوستداران دموکراسی و حقوق بشر امپریالیستی، همه اینها دستاوردی بزرگ و کسب استقلال نامیده می شود. کانالهای تلویزیونی روسیه کارتهای شناسائی سربازان اسیر به اصطلاح گرجی را نشان داد که، در یک طرف تصویر آنها، پرچم امریکا و در سوی دیگر آن، پرچم گرجستان نقش بسته است. نام یکی از آنها، لوان پاپاشویلی را توانستم بخاطر بسپارم.

جنایاتی که امروز در گرجستان و اوستیای جنوبی روی می دهد، تنها بخشی از سیاست سلطه نظامی آمریکا بر جهان است که تکه – پاره کردن جمهوری فدرال روسیه را هدف قرار داده است. آمریکا با برافروختن شعله های جنگ در مناطق مختلف جهان، در جهت حضور نظامی گسترده و تاراج ثروتهای کشورهای مختلف تلاش می کند. آمریکا برای رسیدن به اهداف خود، به سخیف ترین متدها دست می یازد. انسانها را به راحتی آب خوردن هزار- هزار کشتار می کند، کشورها و شهرها را ویران میسازد و به هیچ اصولی هم پایبند نیست.

مخالفت با رشد و ترقی بشریت، خارج کردن رقبا از میدان و یکه تازی در پهنه گیتی، در رأس اهداف سیاسی امپریالیسم تحت رهبری آمریکا قرار دارد. قریب ٢٠ سال است که در کشورهای ویران شده سوسیالیستی تاخت و تاز می کند. در اغلب کشورهای جهان پایگاههای نظامی و جاسوسی دارد. دستاوردهای علمی و تکنولوژیکی بشری را در جهت ایجاد پیشرفته ترین ابزار و ادوات نظامی کشتار جمعی و جاسوسی بکار می گیرد. بی محابا در امور تمام کشورها دخالت می کند. امروزه گستاخی را به حدی رسانده است که ماموران آمریکائی، در روز آغاز مسابقات المپیک، در چین آرام، در میدان مرکزی پکن به دفاع از «حقوق بشر» تظاهرات راه می اندازند و دو روز پیش از آن، "ایغورها" ١٧ مرزبان چینی را می کشند. مدتی پیش از آن نیز، حوادث لهاسا در تبت بوقوع می پیوندد و بار دیگر دالائی لاما روی بورس می افتد. شکی نیست که همه این کشتار و آشوبها، با حمایت مالی و جاسوسی آمریکا روی می دهد.

با توجه به همه آنچه که در گوشه و کنار جهان اتفاق می افتد و با در نظر گرفتن اینکه در همه حوادث خونین و فجایع انسانی، امپریالیسم جهانی تحت رهبری آمریکا، مرگ، ویرانی، تجاوز و غارتگری را نمایندگی می کند، امروز مهمترین وظیفه بشریت است که آمریکا را به برچیدن تمام پایگاههای نظامی خود در کشورهای مختلف وادار نماید. در غیر اینصورت، تا زمانیکه آمریکا، انگلیس و فرزند خلف آنها، اسرائیل، به سرنوشت اتحاد شوروی، یوگسلاوی و جمهوری دموکراتیک آلمان دچار نشوند، مردم جهان همچنان در حسرت امنیت و آسایش بسر خواهند برد

منبع روند نو.