درگيری نظامی و منازعۀ سياسی در گرجستان
غفارعريف
درگيری نظامی و منازعۀ سياسی در گرجستان
بخش دوم
سازماندهی تهاجم و تشديد درگيری ها به مقصد دستيابی به هدف های اقتصادی:
درراه اندازی اين جنگ کثيف، هدف های درازمدت اقتصادی با پلان ها و نيات شوم و شيطانی استراتژيک، گره خورده است. انگيزۀ اصلی تهاجم به اوستيای جنوبی که توأم با خونريزی صورت گرفت، بدست آوردن اين اهداف بود:
- دسترسی جهان غرب به منابع عظيم نفت و گاز؛
- نهادينه کردن حق استفادۀ دايمی از ذخاير انرژتيکی؛
- توجيه برپايی تاسيسات نظامی امريکا درخاک گرجستان؛
- رسميت بخشيدن به حضور نظامی ايالات متحده درمنطقه زير پوشش ناتو؛
- فراهم آوری شرايط به هدف عقد توافقنامۀ سپر دفاع موشکی؛
- بدنام کردن روسيه منحيث يگانه منبع خطر نظامی؛
- موجه جلوه دادن تقاضای گرجستان داير برپيوستن آن کشوربه پيمان ناتو و اتحاديۀ اروپا وتسريع پروسۀ آن.
آگاهان سيساسی جهان بخوبی واقف اند که درابتداء آتش جنگها ازپی به حرکت افتيدن و هجوم عساکر و تانکهای گرجی ازتبليسی به سيخينوالی، شعله ورشد.
وليک چرا ايالات متحده، اتحاديۀ اروپا و دول عضو پيمان ناتو، موضوع " جنگ درقفقاز" را تبليغ و عنوان ميکنند؟ درحاليکه درگيری ها صرف دراوستيای جنوبی و گرجستان صورت گرفته است.
ازديدگاه موقعيت جغرافيايی، قفقاز درحقيقت سه مطلب و ويژگی بارز را درخود منعکس ميسازد:
1- سلسله کوههای می باشد که به طول حدود (1100 ) کيلو متر و عرض (160 ) کيلومتر و در بسا جاها به ارتفاع (5000) متر، درسرزمينهای واقع دربين بحيرۀ سياه وبحيرۀ کسپين، امتداد می يابند؛
2- درجنوب قفقاز، کشورهای گرجستان، ارمنستان، آذربايجان و جمهوری های مربوط به فدراتيف روسيه ( داغستان، انگوشيتيا، چيچنيا) موقعيت دارند. درشمال قفقاز،اوستيا و مناطق متعلق به فدراتيف روسيه واقع شده اند؛
3- بخشهای ازشمال شرق ترکيه و قسمتهای ازشمال غرب ايران را نيزشامل حوزۀ قفقازمی دانند.
حوزۀ قفقازدارای ذخاير سرشارذغال سنگ، فلزات، نفت وگازبوده که تاهنوزقسمآ دست ناخورده باقی مانده است. مزيد برآن ازمسيرگرجستان و اوستيای جنوبی مقاديرزيادی انرژی ( نفت وگار) ذريعۀ
پايپ لاين ها، انتقال می يابد. ازاين بابت اين منطقه هم برای روسيه و هم به دنيای غرب، دارای اهميت ويژه ای است. ازاينرو ايالات متحدۀ امريکا دردايرۀ دوزخی بازی های سياسی و استراتژيک پيمان تجاوزکارناتو، توسعه طلبی های استعمارگرانۀ (نو) اتحاديۀ اروپا و پلانهای مداخله گرانۀ سازمان امنيت وهمکاری اروپا، سعی بخرج ميدهد تا ازيکطرف درزيرگوش روسيه، نفوذسياسی و نظامی خود را قائم سازد وبرحلقوم منافع آن کشورپابگذارد و ازسوی ديگردردرازمدت منابع تأمين و تدارک مواد خام صنايع درحال رشد وتوسعه ونيازمندی های سوختی و انرژتيکی آن را تضمين نمايد.
بدين لحاظ همه با يک صدا با اتفاق نظر جنگ و خونريزی را ازمرزهای گرجستان و اوستيای جنوبی خارج ساخته و موجوديت پرابلم را دريک ساحۀ وسيعتر، بنام قفقازدامن ميزنند.
سياستمداران و طراحان دوکتورين نظامی روسيه، ازکنه اين نيرنگ سياسی- اقتصادی- نظامی غربی ها، ازقبل آگاهی داشتند؛ ازاين سبب نگذاشتند و نمی گذارند تا امريکايی ها و شرکاء به هدف های شان برسند.
امريکايی ها و متحدين اروپايی و منطقوی آنها با ظاهرنمايی های هميشگی، علاقه مندی های کلان اقتصادی و نيات شوم استراتژيک خويش را درزيرپوشش بيان الفاظ زيبا، اما درماهيت امرشيطانی و فريبنده، پنهان ساخته، شعاردفاع ازدموکراسی، حقوق بشر و احترام به حق حاکميت ملی و تماميت ارضی گرجستان را به پيش کشيده و ميخواهند با اعزام ناظران ملکی و نظامی(!) ، پايه های استثمار و استعمار نو را دراين ناحيۀ نفت خيز، استحکام بخشند و با زمينه سازی تقابل نظامی، زندگی و جان مليونها انسان بومی را در خطر نابودی اندازند.
بطورمثال، خانم انگلا مرکل ( Angela Merkel ) صدراعظم آلمان، ايجاد فضای اطمينان برای تأمين انرژی ( نفت و گاز) را جزء مهم سياست خارجی خود اعلام نموده است.
درهمين راستا صدراعظم آلمان براساس يک برنامۀ طرحريزی شده، بتاريخ 15/ 8/ 2008 به شهر سوچی
( Sotschi ) سفرنمود و با ديمتری ميدوديف رئيس جمهورروسيه ملاقات کرد. پس از آن بتاريخ
(18/ 8/ 2008 ) به گرجستان رفت و درشهرتبليسی با سکاشيويلی ديداربعمل آورد.
خانم مرکل درشهرسوچی دريک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با رئيس جمهور روسيه، شرکت ورزيد و عملکرد روسيه درقفقاز(؟) ( درگرجستان- نگارنده ) را نامناسب خواند و خواستار خروج قوای روسی ازمناطق مرکزی گرجستان گرديد. ليکن صدراعظم آلمان، درتبليسی، آشکارا و با آوازبلند به نشانۀ تائيد از پذيرفته شدن گرجستان درپيمان ناتو، سخن گفت.
درعين زمان خانم کاندوليزا رايس ( Condoleezza Rice ) وزيرخارجۀ امريکا درتبليسی حضورداشت و با لحن شديد درمقابل روسيه ازخود واکنش نشان داد و مسکو را متهم به بدرفتاری درگرجستان ساخت. قرارمعلوم وزيرخارجۀ امريکا به تحريکات غيرقابل قبول برای روسيه، دست می زد. حتی سکا شيويلی پس ازدريافت اجازه ازخانم رايس، موافقتنامۀ آتش بس را که از سوی اتحاديۀ اروپا آماده شده بود، بتاريخ 15/8/2008 درموجوديت وزيرخارجۀ امريکا به امضاء رسانيد. رئيس جمهورگرجستان درکنفرانس مطبوعاتی مشترک با خانم رايس، اظهارنمود که هرگزازاوستيای جنوبی وابخازی صرف نظرکرده نميتواند. ضمنآ اروپايی ها را مقصردانست که دربرابر آمادگی های عساکر روسی، خيلی ها ضعيف برخورد کردند.
درنتيجۀ زدوبندها و مشوره های تحريک کنندۀ ديپلمات های امريکايی بود که پارلمان گرجستان بتاريخ 14/8/2008 به اتفاق آراء به خروج گرجستان ازعضويت اتحاد کشورهای مستقل مشترک المنافع (GUS ) رأی داد.
دولتمردان فدراتيف روسيه نيز توانايی عضلات خويش را به نمايش گذاشتند: سرگی لاورو
(Sergej Lawrw ( وزيرخارجۀ روسيه پشتيبانی عام وتام کشورش را از جمهوری های اوستيای جنوبی و ابخازی اعلام داشت واظهارکرد: « حرف زدن دربارۀ حفظ تماميت ارضی گرجستان، به قيمت ناديده گرفتن و احترام نکردن به استقلال سياسی هردو جمهوری، را ميتوان به فراموشی سپرد.» همچنان ديمتری ميدوديف رئيس جمهور فدراتيف روسيه، رؤسای جمهور اوستيای جنوبی و ابخازی را غرض مذاکره و تبادلۀ افکار، درقصرکريملن پذيرفت.
رؤياهای ناکام سکا شيويلی نامراد:
وضعيت اقتصادی گرجستان، پس ازفروپاشی اتحاد شوروی بسيارتيره و تار گرديد و مردم با مشکلات عديده ای دست و گريبان شدند. روی کار آمدن سکا شيويلی درجنوری 2004، اين اميدواری را به وجود آورد که شانس نجات اقتصاد درحال رکود گرجستان بالا گرفته و نشانه های مثبتی به مشاهده ميرسد.
دوکتورين اقتصادی سکا شيويلی متشکل از دو شاخص بود:
1- رونق بخشيدن به اقتصاد مملکت ازمدرک عوايد نفتی ( گرجستان نفت استخراج نمی کند) يعنی کنترول داشتن برپايپ لاين انتقال نفت ازبحيرۀ کسپين که مقاديرعظيم طلای سياه را ازراه ترکيه به اروپای غربی پمپ ميکند و هيچگاهی نبايد سؤال عبوردادن آن ازمسير روسيه مطرح شود؛
2- بنادربحری درسواحل بحيرۀ سياه بيشتر فعال گردند و با تخنيک و تکنالوژی جديد مجهزشوند.
دردرگيری های اخير، پايپ لاين انتقال نفت درخط مقدم جبهه های جنگ واقع شده است.
براساس اطلاعيۀ آژانس خبررسانی گرجی، بم افگن های روسی بتاريخ 9/8/2008 اهدافی را درنزديکی های پايپ لاين که درنوع خود، دومين لولۀ طويل انتقال نفت درسطح جهان است؛ بمبارد کرده اند و به اين تاسيسات نيز آسيب رسيده است. ليکن اين ادعا ازسوی کنسرن نفتی B P ( British Petroleum ) رد شد.
سخنگوی B P علت وارد آمدن سکتگی درپروسۀ انتقال نفت را، آتش سوزی درشرق ترکيه خواند که پس ازانجام سوء قصد مسلحانه توسط چريک های حزب کارگران کردستان ( PKK ) (؟) بوجود آمده بود.
بدين علت آذربايجان بتاريخ ) 9/8/2008 ) صدورنفت را ازراههای گرجستان قطع نمود. همچنان برخلاف ادعای گرجی ها، خانم Irina Gaglojewa سخنگوی استقلال طلبان اوستيای جنوبی به رسانه ها خبرداد که دولت گرجستان يک هفته پيش از آغازتجاوزبه اوستيا، کليه لاين های تلفون را دراين جا تخريب نموده بود.
تا به حال درنزد ايالات متحدۀ امريکا وساير دول غربی چنين به نظر می آمد که گرجستان شايد يگانه بديل وعاقلانه ترين راه حل انتقال نفت و گازازآذربايجان به اروپا باشد وبا انتخاب اين مسير، ديگرنيازی به راههای انتقالی ازخاک های متعلق به روسيه ديده نمی شود و به همين شکل مسآلۀ عبور دادن لوله ها ازقلمروهای ايران ويا منطقۀ قره باغ کوهی، اصلآ مطرح نخواهد شد.
لوله های انتقال نفت به طول (1800) کيلومتر، ازشهرباکو( دربحيرۀ کسپين ) آغاز و با عبور ازتبليسی به بندرچيحان ( Ceyhan ) ترکيه ( دربحيرۀ ميانه ) امتداد می يابد و بنام شبکۀ نفت رسانی BTC ( باکو-تبليسی- چيحان ) ياد ميشود.
درسال 2005 بهره برداری ازاين پايپ لاين شروع شد. ايالات متحدۀ امريکا آخرين تلاش ها را به خرج داد تا نفت به اروپا