بازي با مهره هاي سوخته

بازي با مهره هاي سوخته

 

 

جنگ قفقاز و درگيري نظامي بين روسيه و گرجستان هر چند كه ضربه هاي مستقيم آن را تفليس و رئيس جمهوري متهم به جنايات جنگي آن " ميخائيل ساكاشويلي " تحمل كردند ولي تاثيرات بيروني و بلندمدت آن در كي يف خود را نشان داد.

 

اردشير زارعي قنواتي

اوكراين در آستانه هرج و مرج كامل سياسي و اقتصادي قرار دارد چرا كه به موازات تنش هاي سياسي كه به خاطر فروپاشي ائتلاف نارنجي بين " ويكتور يوشچنكو " رئيس جمهوري و " يوليا تيموشنكو " نخست وزير در وضعيت بحران اقتصادي متاثر از بحران مالي بين المللي پيش آمده است، ثبات در اين كشور دوپارچه شرقي – غربي آسيب پذير نشان مي دهد.

جنگ قفقاز و درگيري نظامي بين روسيه و گرجستان هر چند كه ضربه هاي مستقيم آن را تفليس و رئيس جمهوري متهم به جنايات جنگي آن " ميخائيل ساكاشويلي " تحمل كردند ولي تاثيرات بيروني و بلندمدت آن در كي يف خود را نشان داد. يوشچنكو كه بلافاصله بعد از شروع جنگ به سخنگوي اصلي رهبران ضدروسي در منطقه شرقي اروپا و كشورهاي شكل يافته از فروپاشي شوروي تبديل گرديد، نه تنها دشمني بازيگر اصلي منطقه اي را متوجه خود كرد كه در درون جامعه سياسي – اجتماعي اوكراين نيز همگان را از نارنجي و آبي در مقابل خود ديد. هميشه در دنياي سياست سياستمداراني يافت مي شوند كه تحت تاثير هيجانات لحظه اي تاكتيك را به جاي استراتژي به اشتباه در محاسبات خود گنجانده و ظرافت ديپلماتيك را در پاي تجارت معكوس سياست قرباني مي كنند.

 اين گروه از سياستمدارن توانمندي بازيگران اصلي در صحنه شطرنج بين المللي را براي چينش هاي ژئوپلتيك دست كم گرفته و در باد حاميان بزرگ بيروني بادبان برافراشته و تمام هستي خود را به داو مي گذارند. اين رهبران كه مي بايست به آنان "سياستمداران پفكي " نام نهاد، در طي يك برش تاريخي و رخداد سياسي در حوزه منطقه يي و بين المللي به يك باره احساس مي كنند كه زمان رسيدن به اهداف دشوار فرا رسيده است، در حالي كه از واقعيت رقابت هاي ژئوپلتيك  و بده بستان هاي سياسي بين بازيگران اصلي غافل  مي باشند.

اوكراين به عنوان يك كشور و ساختار سياسي – اجتماعي دو هويتي كه شرق صنعتي، روس تبار يا اسلاو و ارتدوكس را از غرب كشاورزي، كاتوليك و غربگراي آن جدا كرده، وحدت سرزميني آن را به ميزان زيادي مخدوش نموده است. بر اساس همين تضاد و پارادوكس سياسي – اجتماعي در جغرافياي اين كشور، پيوستن به اتحاديه اروپائي و پيمان نظامي آتلانتيك شمالي   ( ناتو ) براي رهبران ناسيوناليست و ضدروس اين كشور به يك هدف استراتژيك تبديل شده است.

 يوشچنكو كه در حاشيه جنگ قفقاز ناخشنودي و چنگ و دندان غرب را در مقابل روسيه مي ديد، ناگهان درس هاي ابتدائي سياست را ناديده انگاشت و تمام قد خود را در آيينه ي مجازي ايالات متحده و اروپا به نظاره نشست. اين تحرك اشتباه رئيس جمهوري در حالي بود كه متحد وي خانم تيموشنكو به عنوان نخست وزير با زيركي خاص خود دريافته بود كه ابرهاي تيره بسيار زودتر از آنچه بشود بر بال آن سوار شد از منطقه رخت برخواهد بست و توفان لحظه يي و موج بزرگ آرام گرفته و در معرض توفان ماندگان تنها بايد به نظاره خانه ي ويرانه خود بنشينند.

 سخنان تازه " ويليام تيلور " سفير آمريكا در اوكراين مبني بر اينكه " برنامه عملكرد براي پيوستن اوكراين به ناتو در سال 2009 امكان پذير است، به اين شرط كه در كشور ثبات سياسي برقرار باشد " از دو زاويه قابل توجه و بررسي خواهد بود. اول اينكه اين اظهارات به لحاظ حقوقي و منشور پايه ي الحاق عضو جديد به ناتو يك اصل اجتناب ناپذير است كه دور زدن آن به هيچ عنوان نه امكان پذير و نه به مصلحت اين ساختار اروپائي – آمريكائي مي باشد. كشوري كه در معرض بي ثباتي داخلي و خارجي قرار دارد بنا به تعهدات قانوني ناتو براي حمايت از يكي از اعضاي در معرض تهديد به صورت خودكار مي بايست دخالت نظامي، سياسي و اقتصادي كند كه اين موضوع در واقعيت ژئوپلتيك منطقه شرقي اروپا به مفهوم جنگ ناتو و روسيه خواهد بود. حتي تصور اين موضوع و يا ريسك مصونيت بخشي در الحاق به ناتو  در موقعيت بي ثبات كنوني اوكراين نيز رهبران اروپائي و آمريكائي را به وحشت مي اندازد تا چه رسد به اينكه بخواهند خود را در چنين مهلكه هولناكي گرفتار كنند.

در وهله دوم اظهارات ويليام تيلور در اين خصوص كه " در ماه دسامبر براي ناتو تصميم گيري در باره پيوستن اوكراين به اين پيمان بسيار دشوار است به جهت اينكه شرط اصلي اين الحاق وجود ثبات سياسي مي باشد و به همين دليل تصميم گيري به عهده مردم اوكراين است " دقيقا اقدامي براي تاثيرگذاري بر انتخابات زودهنگام پارلماني به نفع حزب اوكراين ما به رهبري يوشچنكو تلقي مي شود. چرا كه اين موضوع دقيقا برخلاف اظهارات ماه هاي گذشته جورج بوش و اكثر رهبران ضدروسي ناتو مي باشد زماني كه مرتب تاكيد مي كردند كه بخاطر تجاوز روسيه به گرجستان الحاق تفليس و كي يف به ناتو اجتناب ناپذير و بسيار فوري بايد انجام گيرد.

بندبازي هاي سياسي – امنيتي واشينگتن و بروكسل با رهبران بدون ريشه ي اروپاي شرقي و از جمله ويكتور يوشچنكو مي تواند درس بزرگ سياسي براي كساني باشد كه بدون توجه به مكانيزم هاي عيني و قانوني در بستر هيجانات ناشي از رخدادهاي زودگذر سياسي اعتبار و موجوديت خود را به قمار مي گذارند. واقعيت جامعه اوكراين با توجه به قدرت تقريبا برابر ائتلاف آبي هوادار روسيه در مقابل ائتلاف نارنجي، حتي در شرايط عدم وجود اختلاف بين جناح تيموشنكو و يوشچنكو، نشان مي دهد كه توازن موجود شرقي – غربي در درون جامعه اوكراين ورود اين كشور به ناتو را بسيار دشوارتر از تصور رهبران و سياستمداران ذي نفع كرده است.

 بنابراين امروز كه كشتي نارنجي در درياي شرقي به صخره خورده است و نارنجي ها در مقابل هم قرار گرفته و بحران مالي نيز اقتصاد اين كشور و اعتبار زمامداران نارنجي را مخدوش كرده است بايد ورود به ناتو را حداقل در كوتاه مدت براي كي يف پايان يافته تلقي كرد.  

منبع سایت روند نو