بحران سرمایه داری با تزریق پول بیش تر به بازار حل نمی شود!
بحران سرمایه داری با تزریق پول بیش تر به بازار حل نمی شود!
بهرام رحمانی
بحران کنونی سرمایه داری، از نظر شدت و گستردگی حتا با بزرگ ترین بحران اقتصادی جهان در سال ۱۹۲۹ مقایسه می شود. در بحران بزرگی که از سال ۱۹۲۹ آغاز و تا سال ۱۹۳۳ ادامه یافت، میزان تولید در جهان بیش از ۵۰ درصد کاهش یافت و عمده ترین کشورهای صنعتی جهان از نظر میزان تولید به وضعیت بیست یا سی سال پیش از بحران بازگشتند. حدود چهل میلیون کارگر در سراسر جهان کار خود را از دست دادند و هزاران موسسه مالی و اعتباری ورشکست شدند. گفته می شود، زیان های ناشی از این بحران به مراتب بیش تر از خسارات ناشی از جنگ اول جهانی بود. سرمایه داران و دولت های آن ها برای حل بحران اخیر خود نیز طرح های مختلفی را یکی پس از دیگری مطرح می کنند؛ از جمله طرح های مهمی که تاکنون سرمایه داران و دولت های حامی آن ها به مرحله اجرا درآورده اند از یک سو اخراج صدها هزار کارگر و تعدیل نیروی کار توسط سرمایه داران و از سوی دیگر، واگذاری میلیادرها دلار توسط دولت ها به موسسات بزرگ سرمایه داری است.
سران دولت های موسوم به گروه 20 (G20)، پس از چند روز بحث و تبادل نظر در اجلاس خود در لندن، سرانجام روز پنج شنبه دوم آوریل 2009، اعلام کردند که تا پایان سال آینده 5 هزار میلیارد دلار برای کاهش بحران به سیستم سرمایه داری تزریق کنند. سیستمی که حتا از دست درازی به سفره خالی کارگران نیز شرمی ندارد. سران G20 که برای حل بحران سرمایه داری تلاش تمام قدرت خود را به راه انداخته اند و ارقام کلانی را نیز به سرمایه داران و موسسات سرمایه داری جهانی اختصاص می دهند اگر درصد کمی از این ارقام را برای ریشه کن کردن فقر اختصاص می دادند دیگر نیازی مثلا به کار میلیون ها کودک باقی نمی ماند. کسی از گرسنگی جان نمی داد. اگر درصد کمی از این مبالغ را به محیط زیست اختصاص می دادند کره زمین برای ساکنان آن به این حد نگران کننده نمی شد. اگر درصد بسیار ناچیزی به تامین ابزارهای ایمنی در محیط کار اختصاص می دادند این سوانح محیط کار که سالیانه جان صدها هزار کارگر را می گیرد به حداقل می رسید. بنابراین، سیستم سرمایه داری تمام هم و غم اش کسب سود بیش تر است نه تامین رفاه و آسایش انسان. بر این اساس تنها طبقه کارگر با مبارزه متحد و متشکل خود می تواند خواست ها و مطالبات بر حق خود و کل جامعه را به سیستم سرمایه داری و دولت های حامی آن تحمیل کند. تنها ابزار کارگران در مقابل یورش بورژوازی اعتصاب و اعتراض پیگیر و مداوم است که زمینه را برای تحولات سرنوشت ساز تاریخی فراهم می سازد.
گروه 20 متشکل از قدرت مندترین کشورهای جهان است که در مجموع 85 درصد اقتصاد جهان را در اختیار دارند. دولت بریتانیا، ریاست دوره ای گروه 20 را به عهده دارد. این گروه، در پی بحران اقتصادی آسیا در سال 1999 و با هدف همکاری بین المللی میان وزرای اقتصاد و بانک های مرکزی تشکیل شد.
اعضای گروه 20 عبارتند از: 1- اتحادیه اروپا، 2- آمریکا، 3- بریتانیا، 4- فرانسه، 5- ایتالیا، 6- آلمان، 7- ژاپن، 8- چین، 9- عربستان سعودی، 10- روسیه، 11- استرالیا، 12- اندونزی، 13- ترکیه، 14- برزیل 15- کانادا، 16- آرژانتین، 17- کره جنوبی، 18- هند، 19- آفریقای جنوبی، 20- مکزیک.
گوردن براون، نخست وزیر انگلستان، اعلام کرد که در مجموع مبلغ ٥٠٠٠ میلیارد دلار تا سال ٢٠١٠ به اقتصاد جهانی واریز می شود. او حاصل اجلاس لندن را تدوین نظم نوین اقتصادی و نمایشی از اتحاد جهانی برای مبارزه با بحران اقتصادی دانست. سران شرکت کننده هم چنین برسر تنظیم مقرارت تازه در مورد دست مزد و پاداش های صاحبان صنایع تصمیمات جدیدی اتخاذ کردند.
در مراسم اختتامیه اجلاس گروه بیست گوردون براون، بیانیه پایانی اجلاس را قرائت کرد. از جمله اعلام شد که منابع مالی که در اختیار صندوق جهانی پول (IMF) قرار می گیرد سه برابر خواهد شد و به 750 میلیارد دلار خواهد رسید، که از جمله برای کمک به کشورهای آسیب دیده از بحران اقتصادی است. هم چنین قرار شده گریزگاه های مالیاتی (tax havens) مشمول تحریم و مقررات سختگیرانه تر مالی شوند. اعضاء گروه 20، متعهد شده اند 250 میلیارد دلار نیز برای احیاء تجارت جهانی هزینه کنند.
گوردون براون، گفت که «هیچ درمان فوری» برای وضعیت اقتصادی جاری وجود ندارد اما این کشورها متعهدند هر کاری لازم است برای رفع بحران انجام دهند. او گفت: «این روزی است که جهانیان برای نبرد با رکود دست به دست هم دادند، نه با کلمات، بلکه با طرحی برای بهبود وضع جهانی و برای اصلاحات و یک جدول زمانی روشن برای اجرای این طرح.»
گوردون براون، در اظهارات خود تاکید کرد که کشورهای عضو گروه 20 متعهد شده اند تا پایان سال آینده در مجموع به میزان پنج هزار میلیارد دلار برای به گردش درآوردن چرخ اقتصاد خود هزینه کنند و این تصمیم را «بزرگ ترین محرک اقتصادی در تاریخ» خواند.
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، گفت که «با هر معیاری که بسنجید، اجلاس لندن تاریخی بود. تاریخی به دلیل اندازه و ابعاد چالش هایی که با آن ها روبرو هستیم و به دلیل زمان مناسب و ابعاد واکنشی که به آن نشان دادیم.»
نیکولا سارکوزی، رییس جمهور فرانسه، پس از اجلاس گفت، توافق به دست آمده «بیش از حد امید و انتظار ما بوده است.»
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان نیز گفت موازینی که مورد توافق قرار گرفت بنیاد بازارهای مالی جهان را شفاف تر می سازد و موافقت به دست آمده را «مصالحه ای تقریبا تاریخی» خواند.
دولت های سرمایه داری، علاوه بر این که این مبالغ هنگفت را از جیب مالیات دهندگان بیرون می کشند و به جیب سرمایه داران و صاحبان صنایع و دلالان بورس و روسای بانک ها می ریزند، هم چنین با بی کار کردن میلیون ها کارگر، دست به تعدیل گسترده نیروی کار زده اند تا از هزینه های خود بکاهند. یعنی در واقع هنگامی که سرمایه داری دوران رونق خود را می گذراند سود آن فقط به جیب سرمایه داران ریخته می شود اما هنگامی که دچار بحران می شود تاوان آن را مردم و به ویژه کارگران باید پس بدهند. در بررسی بحران اخیر سرمایه داری، با این واقعیت دردناک روبرو می شویم که به طور روزانه ده ها هزار کارگر، کار خود را از دست می دهند. متاسفانه در این میان کنفدراسیون های کارگری به جای این که از موضع طبقاتی کارگران در مقابل تجاوز به سفره خالی کارگران و با بی کارسازی آنان بایستند بر عکس، رهبران سندیکاها در پشت درهای بسته با سرمایه داران و دولت به توافقاتی از جمله منجمد کردن دست مزدها و تعدیل نیروی کار می رسند ورشکستگی سیاسی گرایش سندیکالیستی را به نمایش می گذارد. در چنین شرایطی، واقعا جای مبارزه جدی و پیگیر به رهبری طبقه کارگر متشکل و آگاه خالی است. آن هم در حالی که همه سرمایه داران و دولت های آن ها و نهادهایشان در سطح جهانی بسیج شده اند تا هر چه بیش تر به دستاوردهای دوره های گذشته طبقه کارگر هجوم ببرند و بحران خود را متوجه طبقه کارگر و مصرف کنندگان نمایند. به ویژه بار دیگر صندوق بین المللی پول در راس توافقات دولت های سرمایه داری قرار گرفته است که عملکردهای این نهاد بزرگ سرمایه داری جهانی در بسیاری از کشورها فاجعه بار بوده است.
لازم به یادآوری است که در آغاز تشدید بحران سرمایه داری رد ماه های آخر سال گذشته، به جایی رسیده است که کارشناسان اقتصادی آمریکا که تا دیروز سکوت را ترجیح می دادند، امروز کاملا ابراز ناامیدی می کنند و اظهار می دارند، بحران ادامه خواهد داشت. بحران در اقتصاد آمریکا، تمام جهان را تحت تاثیر قرار داده است.
در آغاز بحران دولت آمریکا، بلافاصله 700 میلیارد دلار از سوی آمریکا به موسسات مالی بزرگ ورشکسته اختصاص داد و نیز صدها میلیارد یورو از سوی دولت های اروپایی به این دسته از موسسات واگذار گردیده است.
پارلمان آلمان و مجلس نمایندگان ایالات این کشور چندی پیش مبلغ 500 میلیارد یورو را برای کمک به بانک های دولتی این کشور را به تصویب رساندند. این طرح توانایی آن را دارد که ضمانت های دولتی را تا میزان 400 میلیارد یورو جهت تبادل پول نقد بین بانک ها به عهده بگیرد. دولت فدرال آلمان، هم چنین در نظر دارد که با 80 میلیارد یورو شراکت با بانک های این کشور را بپذیرد و سرمایه جدیدی برای این بانک ها فراهم کند. در این جا نگاهی می ندازیم به بحران سرمایه داری جهانی و تاثیر منفی آن بر زندگی کارگران.
تظاهرات بر علیه نشست سران کشورهای گروه 20
در هر سه روز برگزاری نشست سران گروه 20، تظاهرات های مختلفی در لندن، برگزار شد که در آن ها ده ها هزار نفر علیه کاپیتالیسم شعار دادند. در یکی از تظاهرات ها که به دعوت ۱۵۰ اتحادیه و نهاد کارگری و اجتماعی و هم چنین طرفدار محیط زیست برگزار گردید پلیس لندن، تعداد تظاهرکنندگان را 35 هزار نفر تخمین زده است.
تظاهرات کنندگان در راهپیمایی خود از محل پارلمان انگلیس و هم چنین دفتر گوردون براون، نخست وزیر این کشور عبور کردند تا صدای اعتراض خود را به سران این کشور برسانند.
تظاهرات پنج شنبه 13 فروردین 1388، به درگيری هاى شديد ميان معترضان و نيروهاى پليس ضد شورش انگليس منجر شد. معترضان به بانک ها حمله کردند و با نيروهاى پليس درگير شدند. در جريان درگيری هاى يک نفر جان خود را از دست داد و ده ها نفر دیگر نیز زخمی و یا بازداشت شدند.
تظاهرات مشابهی نیز در آلمان صورت گرفت. در برلین، هزاران نفر به خیابان ها آمده و پلاکارت هایی حمل می کردند که روی آن خطاب به رهبران گروه 20، نوشته شده بود: «ما تاوان بحرانی را که شما ایجاد کرده اید نخواهیم پرداخت.»
تظاهرات در شهرهای فرانکفورت و برلین برگزار شد. بیش تر از ۱۵ هزار نفر در فرانکفورت، علیه سیاست های اقتصادی سران غرب تظاهرات کردند که به درگیری با پلیس انجامید.
در وین نیز هزاران تظاهرکننده فریاد می زدند: «کاپیتالیسم دیگر جوابگو نیست و اصلاحات آن را ترمیم نخواهد کرد.» هزاران نفر نیز در ژنو، تظاهرات کردند.
گرسنگی جهانی
سازمان ملل متحد در تازه ترین گزارش خود اعلام کرد که برای نخستین بار در تاریخ بشریت سال ۲۰۰۹ میلادی شاهد ورود یک میلیون انسان دیگر به جرگه گرسنگان جهان خواهد بود.
طبق گزارش سازمان ملل متحد، با توجه به تشدید بحران مالی و وخیم شدن رکود اقتصادی جهان پیش بینی می شود که قدرت خرید مردم در سال ۲۰۰۹ به شدت کاهش یافته و خیل عظیمی به جمعیت گرسنگان جهان اضافه شوند، این در حالی است که گفته می شود محصول کشاورزی و مواد غذایی جهان در سال ۲۰۰۹ نسبت به سال ۲۰۰۸ رشد قابل ملاحظه ای خواهد داشت.
طبق این گزارش، بنا بر برنامه تعیین شده از سوی مقامات کشورهای جهان قرار بود تعداد گرسنگان تا سال ۲۰۱۵ به نصف برسد اما با توجه به وخامت اوضاع اقتصادی جهان تحقق این هدف میسر نخواهد بود و گزارش ها حاکی است کشورهای ثروتمند جهان به دلیل رویارویی با شرایط اقتصادی نامساعد به تعهدات خود برای شرکت در برنامه فقرزدایی و مبارزه با گرسنگی در کشورهای جهان سوم عمل نکرده اند که این امر تاثیر مهمی در گسترش نرخ فقر و گرسنگی در این کشورها داشته است.
طبق گزارش، اتحادیه خواروبار جهانی (فائو) در حال حاضر بیش از ۹۶۳ میلیون نفر در جهان دچار سوء تغذیه هستند و در سال ۲۰۰۹ یک میلیون نفر دیگر نیز به این جمعیت افزوده خواهد شد.
تشدید بحران اقتصادی در جهان، به بدتر شدن شرایط تغذیه مردم «جهان سوم» منجر شده است. سازمان خواربار جهانی و نهادهای امدادرسانی هشدار می دهند که شمار گرسنگان در ماه های آینده به یک میلیارد نفر افزایش خواهد یافت. گرسنگی و سوء تغذیه پیش از بروز بحران اقتصادی جهانی نیز در «جهان سوم» رو به رشد بود. مواد خام ارزان تر شده اند، اما قیمت خوراک بالا رفته است. نماینده سازمان امدادی «اکسفام» در آلمان گفته است، خطری در نیمه دوم سال جاری در کمین جمعیت کشورهای رو به توسعه است که می توان نام «بحران گرسنگی» را به آن داد. سازمان تغذیه جهانی، هر جهش شوکآور در قیمت مواد خوراکی می تواند وضع گرسنگان را وخیم تر سازد.
به نظر کارشناسان سازمان خواربار جهانی، نقش محوری به شکنندگی پول بسیاری کشورهای فقیر باز می گردد که ارزش خود را در برابری با دلار، هرچه بیش تر از دست می دهند. نرخ واردات مواد خوراکی به دلار است، زیرا دلار شاخص ارز داد و ستد بین المللی است. یک دلیل دیگر، افزایش بهای کود در سطح جهان است که این خود منجر به کم حاصلی زمین های کشاورزی می شود. بسیاری از کشورهای فقیر از پیامدهای گرم شدن زمین، آسیب های جدی دیده اند. خشکی بیش از حد خاک یا شستشوی املاح خاک در پی سیل، زمین های بسیاری از کشورها را عقیم کرده و این در نهایت، وابستگی آن ها به واردات را بیش تر می کند. احتمال می رود که ذخیره ارزی بسیاری کشورهای فقیر برای خرید و واردات مواد خوراکی گران، به اندازه کافی نباشد. مشکل گرسنگی، موضوع اصلی اجلاس سال گذشته سران کشورهای جهان بود. در این اجلاس مبلغ ۱۲،۳ میلیارد دلار بودجه برای صندوق ویژه تغذیه اختصاص داده شد. اما این مبلغ در قیاس با بسته های بیلیون دلاری اختصاص یافته به سرمایه داران و موسسات آن ها، بسیار نازل است. به نقل از مسئولان سازمان امدادی «اکسفام»، تاکنون تنها مبالغ بسیار کمی از همین صندوق به حساب نهادهای امدادی واریز شده اند.
نگرانی دبیرکل سازمان ملل از بروز شورش های سیاسی و اجتماعی
دبیرکل سازمان ملل متحد، در رابطه با ابعاد بحران اقتصادی و احتمال بروز شورش های سیاسی و اجتماعی، به دولت ها هشدار داده است. بان گیمون، دبير کل سازمان ملل متحد، در مقطع برگزاری نشست سران کشورهای پیشرفته در لندن، در مقاله ای در روزنامه گاردين، بحران اقتصاد جهانی را به این شکل به تصویر می کشد: «جلسه امروز کشورهای عضو گروه ۲۰ می تواند بر اميدواری يا یاس انسان ها، بر بهبودی وضعيت اقتصادی يا فرو رفتن بيش تر اقتصاد جهانی در رکود موثر واقع شود. همه ما شاهد شتاب وحشتانگيز تغييرات بوده ايم. آنچه که در ابتدا تنها يک بحران مالی می نمود به يک بحران اقتصادی جهانی تبديل شده است.
من نگران آن هستم که شرايطی بدتر از اين هم پيش روی ما باشد: يعنی يک بحران تمام عيار سياسی که با شورش های رو به افزايش اجتماعی، ضعيف شدن دولت ها و برافروخته شدن جمعيت های خشمگينی که ديگر به رهبران خود و آينده خود اميد و اعتقادی ندارند، تعريف می شود.
بان گی مون، می افزاید: بايد اين روند را متوقف کنيم. اين رکود همه را به عذاب خواهد انداخت، اما آن هايی که بيش تر صدمه خواهند ديد، فقرا خواهند بود ـ مردمانی که خانه و پس اندازی ندارند که از دست بدهند، کسانی که در برخی از کشورها هشتاد درصد درآمد خود را خرج خورد و خوراک می کنند، و در بيش تر مواقع از امکانات اوليه بهداشت و سلامت، آب و فاضلاب برخوردار نيستند. اين دسته از افراد اکثريت مردمان جهان را تشکيل می دهند و از هيچ چتر حمايتی برخوردار نيستند.
در دوران های رونق، رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی به آرامی حاصل می شود. در دوران رکود همه چيز با سرعت وحشتناکی از هم فرو می پاشد. از گرسنگی تا قحطی، از بيماری تا مرگ، از ثبات و