حزب توده ایران و “جهانی شدن “سرمایه داری

حزب توده ایران و “جهانی شدن “سرمایه داری

پدیده “جهانی شدن“و تبعات پردامنه آن در دو دهه گذشته از کلیدی ترین مسایل مورد بحث در میان گرایش های مختلف سیاسی جهان بوده است. این پدیده دارای ابعاد متناوب اقتصادی ـ سیاسی ـ اجتماعی است که در بطن پیشرفت سریع تکنولوژی نظرات مختلفی را به خود جلب کرده است.

پدیده “جهانی شدن“و تبعات پردامنه آن در دو دهه گذشته از کلیدی ترین مسایل مورد بحث در میان گرایش های مختلف سیاسی جهان بوده است. این پدیده دارای ابعاد متناوب اقتصادی – سیاسی – اجتماعی است که در بطن پیشرفت سریع تکنولوژی نظرات مختلفی را به خود جلب کرده است. طیف وسیعی از نیروهای مترقی و چپ “جهانی شدن سرمایه داری را روندی منفی در تقابل با منافع بشریت می دانند.

مقدمه

پدیده “جهانی شدن“و تبعات پردامنه آن در دو دهه گذشته از کلیدی ترین مسایل مورد بحث در میان گرایش های مختلف سیاسی جهان بوده است. این پدیده دارای ابعاد متناوب اقتصادی – سیاسی – اجتماعی است که در بطن پیشرفت سریع تکنولوژی نظرات مختلفی را به خود جلب کرده است. طیف وسیعی از نیروهای مترقی و چپ “جهانی شدن سرمایه داری را روندی منفی در تقابل با منافع بشریت می دانند. در مقابل برخی صاحب نظران اقتصادی، نیروهای راستگرا و تبلیغات سرمایه داری در مجموع از هواداران و مجریان سیاسی و اقتصادی “جهانی شدن“می باشند.

این حقیقتی است که چند وجهی بودن و بغرنجی این پدیده از سوئی و تحلیل های مبتنی بر بزرگ نمایی برخی جوانب آن بدون در نظر گرفتن دیالکتیک میان عناصر تشکیل دهنده “جهانی شدن“از سوی دیگر، در میان جریانات سوسیال دموکراسی و حتی در میان برخی نیروهای چپ منجر به برخورد منفعل و تسلیم گرایانه در مقابل “جهانی شدن“گشته است.

این قطب بندی نظری در میان جریانات سیاسی کشور ما نیز صادق است. حزب توده ایران در دو دهه گذشته از منتقدین قاطع و جدی “جهانی شدن“بوده است. این نوشتار تلاش می کند با شکافتن برخی جوانب کلیدی اقتصادی و سیاسی این پدیده، موضع حزب ما را در این زمنیه توضیح دهد.

واقعیت های ”جهانی شدن

آنچه به عنوان “جهانی شدن“تلقی می شود یک فرایند خود جوش و غیر سیاسی نیست و رابطه مستقیم با روند تاریخی همگرایی طبیعی و به هم پیوسته شدن جهان به دلیل دستاوردهای تکنولوژیک و کم رنگ شدن مرزهای جغرافیایی و مبتنی بر فاصله های طبیعی ندارد. بر خلاف تعبیر عامیانه و سطحی ای که “جهانی شدن“را به منزله تقلیل گیتی به یک ”دهکده جهانی“ تصور می کند و یا چارچوب آن را در پیشرفت علم و فن آوری خلاصه می کند، ما “جهانی شدن“را فرایندی اقتصادی – سیاسی می دانیم که استفاده از فن آوری پیشرفته (اطلاعاتی – مخابراتی، مانند ایتنرنت) به منزله یکی از ابزار تولید در کل نظام سرمایه داری، فقط یک جنبه آن است.

مبلغان و هواداران “جهانی شدن“آن را فرآیندی اقتصادی خودجوش، اجتناب ناپذیر و غیر سیاسی در امتداد روند طبیعی به هم پیوسته شدن در تاریخ جهان تعریف می کنند. غیر سیاسی و اجتناب ناپذیر جلوه دادن این به اصطلاح “جهانی شدن“دقیقاٌ به منظور جدا کردن آن از مبارزه طبقاتی و حذف نقش و خواسته های اکثریت مردم جهان است. باید توجه داشت که “جهانی شدن“به صورتی غیر دموکراتیک به دنیا تحمیل شده است و حتی در کشورهای غربی با وجود برخی مجراهای دموکراتیک و آزادی مطبوعات، شهروندان آنها نقشی در این تصمیم گیری نداشته اند.

روند به هم پیوستگی جوامع بشری در ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تجاری فرایندی است کهنسال که در هر دوره تکامل جامعه بشری وجود داشته است. این حرکت ماهوی در عصر حاضر به برکت وجود شبکه های وسیع مخابراتی و کامپیوتری، حمل و نقل انبوه و سریع انسان ها، مواد خام و کالاها شتاب قابل توجهی گرفته است. ولی این فرایند و آنچه که به عنوان رشد ”اقتصادی جهان“ عنوان می شود در سطح دنیا بسیار نا موزون است. آمار زیر برای درک سیمای وضع کنونی دنیا در چارچوب ”جهانی شدن“ قابل توجه است:

در آمد سرانه در ۱۶ کشور در حال رشد طی سال های ۱۹۸۵ تا ۲۰۰۰ تنها ۳% افزایش داشته، در ۵۵ کشور در حال رشد کمتر از ۲% بوده و در ۲۳ کشور هم رشد در آمد سرانه نرخی منفی داشته است. طبق آمار سازمان ملل در نیمه دهه نود ۶۵% جهان هنوز حتی یکبار هم از تلفن استفاده نکرده بودند و۴۰% بشریت از نیروی برق محروم بودند و در قاره آفریقا، طی دو دهه گذشته تعداد انسان هایی که در فقر زندگی می کنند دو برابر گشته است.

۱.۳۷ میلیارد نفر در جهان با درآمد روزانه ۲ دلار خانواده خود را می گردانند. بدتر اینکه آمار مکرراٌ نشان می دهد ”جهانی شدن“ آنها را در دایره فقر نگه داشته و خواهد داشت، تحقیقات اخیر “سازمان بین المللی کار“ نشان می دهد که سطح بیکاری در جهان در دو سال گذشته ۶% مانده است در صورتی که سال ۲۰۰۶ رشد اقتصاد متوسط جهانی ۵% بوده است. این انبوه عظیم انسانها واضحاٌ فاقد امکان استفاده از منابع و خدمات مدرن معمولی هستند و رشد حاصله از “جهانی شدن“تاثیر مثبتی در زندگی آنها نداشته و نخواهد داشت.

آمار پیش گفته و بسیاری شاخص های دیگر گویای این واقعیت اند که دو دهه “جهانی شدن“باعث افزایش فاصله اقتصادی میان کشور های صنعتی و اکثر کشور های در حال رشد شده است.

 این نکته نیز قابل توجه است که این شکاف در خود کشورهای پیشرفته سرمایه داری نیز قابل مشاهده است. برای مثال در سال ۱۹۸۰ در آمریکا