متن کامل کتاب «دروغ بزرگ»؛ 2
دوام
متن کامل کتاب «دروغ بزرگ»؛
- 2-
در آستانه سالگرد حادثه 11 سپتامبر، «شریف نیوز» متن کامل کتاب «دروغ بزرگ» نوشته «تیری میسان»، نویسنده فرانسوی، را منتشر می کند. این کتاب در سال 2002 پرفروش ترین کتاب فرانسه شده است. نویسنده این کتاب، حادثه 11 سپتامبر را ساخته مقامات آمریکایی می داند و برای این ادعای خود دلایل قابل توجهی ارائه می دهد
نویسنده: تیری میسان
در جستجوی زمان از دست رفته
مركز دفاع هوایی امریكا (NORAD) پس از انتشار مذاكرات كمیته نیروهای مسلح مجلس، داستان لحظه به لحظه حوادث را به گونه دیگری نقل كرد، تا از این طریق، ابهامات بجای مانده ناشی از از دستپاچگی، عدم اطلاع و یا ضعف حافظه رئیس ستاد مشترك (مه یر) را برطرف كرده باشد. این گزارش به فاصله یك روز پس از مذاكرات كمیته با مه یر منتشر شد.
گزارشی كه NORAD منتشر كرد، زمان دریافت هشدار هواپیماربایی ساعت 9 و 24 دقیقه صبح اعلام و تصریح شد كه :
«بلافاصله جنگنده های اف 16 مستقر در پایگاه هوایی لانگ لی با دستور ره گیری هواپیمای بویینگ به پرواز درآمدند. اما نیروی هوایی بدون اطلاع از موقعیت هدف (هواپیمای بویینگ) به تصور این كه این هواپیما نیز به قصد وارد كردن ضربه سوم به برج، به سمت نیویورك در پرواز است، جنگنده های اعزامی را به سمت شمال (نیویورك) هدایت می كند.
در حالی كه جنگنده ها در مسیر شمال (نیویورك) در جستجوی هدف بودند یك هواپیمای باری ارتش پس از برخاستن از باند فرودگاه ریاست جمهوری واقع در سنت آندرو بطور كاملا اتفاقی هواپیمای بویینگ را شناسایی می كند؛ اما زمان از دست رفته است و دیگر هیچ اقدامی ممكن نیست.»
این كه سیستم رادار ارتش امریكا از تعیین موقعیت هواپیمایی در شعاع چند ده كیلومتری مركز رادار عاجز باشد و همین طور قضیه فرار و فریب دادن جنگنده های اف 16 توسط هواپیمای مسافربری چندان باوركردنی نیست.
به همین خاطر اطلاعیه NORAD را نمی توان معتبرتر از توضیحات دستپاچه رئیس ستاد مشترك (مه یر) در مقابل كمیته نیروهای مسلح مجلس دانست؛ حتی اگر باور كنیم كه هواپیمای مذكور توانسته موانعی نظیر جنگنده های اف 16 را پشت سر گذاشته باشد، احتمالا می توانسته هنگام پرواز به سوی پنتاگون هدف قرار گرفته باشد.
موضوع محرمانه بودن ساختار دفاعی محل استقرار وزارت دفاع و سایر محلهای استراتژیك نظیر كاخ سفید بر كسی پوشیده نیست.
... این سیستم ها در سال 1994، بازنگری و به سطح عالی ارتقا داده شدند. دلیل این بازنگری، فرود آن هواپیمای دو موتوره شخصی معروف به حیاط كاخ سفید در آن سال بود.
طبق اطلاعات منابع دولتی ، در طرح دفاعی جدید، پنج توپ ضدهوایی بر بام پنتاگون مستقر شد كه در طول 24 ساعت از مقر وزارت دفاع حراست می كرد. دو اسكادران از جنگنده های اف 16 و اف ای 18 متعلق به پایگاه نظامی رئیس جمهور واقع در سنت آندرو و همین طور نیروهای پروازی 113 و نیروهای تهاجمی 321 مستقر در این پایگاه هم، امنیت كاخ سفید و پنتاگون را به عهده داشتند ...
این تدابیر شدیدا امنیتی با چنین حجم عظیم و گران قیمتی نبایستی به هواپیمای بویینگ اجازه می داد كه به پنتاگون نزدیك شود. كلنل وارزینكی سخنگوی پنتاگون در این باره می گوید: تا قبل از حادثه روز سه شنبه بعید می دانم كسی از این ضعف دفاعی پنتاگون خبر داشت؛ ما اصلا متوجه نشدیم كه هواپیما به طرف ما می آید.
به بیان دیگر، وارزینكی چنین ادعا می كند كه خلبان توانسته است از نقطه های كور رادار قویترین و پیشرفته ترین سیستم ضدهوایی جهان، بدون هیچ آسیبی عبور كرده و خود را به پنتاگون برساند.
و حالا مشخصات هواپیمایی كه توانسته از همه این موانع بگذرد، چه بوده؟ یك بویینگ 757، ظرفیت مسافر: 239 نفر، طول هواپیما: 52 متر، طول بالها: 42 متر، وزن هواپیما به علاوه بار و مسافر: 104 تن و بالاخره سقف سرعت پرواز: 1000 كیلومتر در ساعت! سقف وسیع پنتاگون (بزرگترین ساختمان اداری جهان كه نامش از شكل معماری آن اقتباس شده و تركیبی از 5 پنج ضلعی در دل هم است) راحت ترین هدف و آسیب پذیرترین موضع پنتاگون برای كوبیدن هواپیما بنظر می رسد؛ هواپیمایی به وزن 104 تن با سرعت 900 كیلومتر در ساعت، نیرویی برابر با 8 میلیارد و 500 میلیون نیوتن فشار بر نقطه اصابت وارد می كند؛ اما در عمل، خلبان بجای سقف 5/14 هكتاری پنتاگون ترجیح داده به سینه دیواری به ارتفاع 27 متر ضربه وارد كند! هواپیما در كسری از ثانیه، به حالت شیرجه به زمین نزدیك شده در همان ارتفاع به حالت افقی ادامه مسیر می دهد و بعد، پس از عبور از بزرگراه و از میان راهرویی كه به پاركینگ پنتاگون ختم می شود عبور كرده تقریبا با زاویه 90 درجه به دیوار ساختمان می كوبد. تمام چراغهای مسیر پاركینگ، بجز یكی كه بر اثر برخورد هواپیما سقوط كرده بود، سالم می مانند.
همان طور كه در تصویر مشاهده می شود، ضربه اولیه به طبقه اول و تقریبا نزدیك به زمین وارد شده است. بدون آن كه به حیاط زیبا و باشكوه مقابل ساختمان و یا باند هلیكوپتر مقابل آن، صدمه ای وارد شود.
در واقع 5/8 میلیارد نیوتن فشار وارد بر ساختمان فقط به قسمت كوچكی از حلقه اول صدمه وارد كرده و هواپیما در حلقه دوم متوقف شده است.
آیا آنچه به پنتاگون برخورد كرد یك هواپیما بود؟
كلیه پرسنل حاضر در مجموعه پنتاگون لرزه حاصل از برخورد هواپیما را زیر پای خود حس كردند. سوخت هواپیما كه در بالهای آن ذخیره می شود، بر اثر حرارت ناشی از ضربه آتش گرفت و این آتش به ساختمان های مجاور سرایت كرد. با این وجود، تعداد تلفات افراد مستقر در ساختمان 125 نفر و مسافران كشته شده 64 نفر گزارش شد.
خوشبختانه (اگر بتوان این عبارت را بر زبان راند) محل اصابت هواپیما به ساختمان، قبلا جهت بازسازی و تغییر دكوراسیون داخلی تخلیه شده بود و قرار بود محل مزبور را برای مركز فرماندهی جدید نیروی دریایی آماده كنند.
به این ترتیب، اكثر اطاقهای طبقه ای كه ویران شد، خالی از پرسنل بود و فقط در برخی از اطاقها كارگرانی كه مشغول بازسازی بودند، حضور داشتند. به همین دلیل بیشتر تلفات از غیرنظامیان بود تا نظامیان و در میان نظامیان كشته شده هم تنها یك افسر جان خود را از دست داد. نیم ساعت بعد از برخورد هواپیما بود كه طبقات بالای نقطه آسیب دیده نیز فروریخت.
داستان روایت شده از زبان مقامات رسمی درباره حادثه 11 سپتامبر، پر از نقص است. عبور هواپیما از مسیر بزرگراه و پاركینگ پنتاگون بدون هیچ گونه تخریب را نمی توان ممكن دانست و با توجه به دلایلی كه در ادامه ارائه می شود، دخالت هواپیمای بویینگ در این ماجرا كاملا غیرممكن به نظر می رسد.
در تصویری كه مشاهده می كنید با رعایت دقیق نسبتها، تصویر ماهواره ای از پنتاگون پس از حادثه و تصویر گرافیكی بویینگ باهم تركیب شده اند. با توجه به اندازه های داده شده (عرض تخریب شده ساختمان و طول بالها) اگر هواپیمایی از مدل بویینگ 757 در این حادثه دخالت داشت، فقط برخورد دماغه هواپیما همین قدر باعث خرابی می شد. اگر بخواهیم روایت مقامات رسمی را بپذیریم، باید قبول كنیم كه هواپیما پس از برخورد دماغه اش، در جا متوقف شده و در نتیجه بالها هیچگونه صدمه ای به ساختان وارد نكرده اند.
دماغه هواپیما، تركیبی از مواد كربنی بسیار مقاوم، بدنه آن از آلومینیم و فلزات بكار رفته در موتورهای هواپیما نیز ساخته شده از فولادی با قدرت تحمل دمای بسیار است.
ضربه حاصل از برخورد این مجموعه عظیم و محكم با سرعت چند صد كیلومتر در ساعت، حتما توام با انفجار بوده ؛ مخصوصا با وجود سوخت ذخیره شده در بالها. اما پس از فرونشاندن آتش هیچ اثری از بقایای هواپیما در تصویر مخابره شده آسوشیتدپرس دیده نمی شود. در حالی كه این تصویر در دقایق اولیه پس از خاموش كردن آتش گرفته شده است.
اد پلاگر مسوول آتش نشانی منطقه آرلینگون در كنفرانس خبری 12 سپتامبر به نكات درخور توجهی اشاره داشت.
پلاگر به صراحت گفت: گروه او با هدف جلوگیری از گسترش آتش به پنتاگون اعزام شدند، اما از نزدیك شدن آنها به نقطه اصلی آتش، جلوگیری به عمل آمد و فقط گروه ویژه تجسس (FEMA'S) و گروه نجات اجازه پیدا كردند كه به نقطه اصلی آتش و لاشه هواپیما نزدیك شوند.»
در این كنفرانس مباحث و گفتگوهای جالب دیگری هم مطرح شد.
یكی از گزارشگران حاضر در كنفرانس از پلاكر سوال می كرد: هیچ چیزی از لاشه هواپیما باقی مانده بود؟
پلاگر: آنچه از هواپیما كه در داخل محوطه به چشم می خورد و آنچه كه ما در زمان فرونشاندن آتش دیدیم، قطعاتی كوچك بود و نه چیزهایی نظیر پاره های بدنه اصلی هواپیما و ...
گزارشگر: جناب رئیس، قطعات كوچكی از هواپیما در اطراف محل حادثه در بزرگراه مشاهده شده، می توانید بگویید كه آن هواپیما منفجر شده؟ آیا به نظر می رسید كه این انفجار ناشی از انفجار سوخت هواپیما بود؟
پلاگر: می دانید، بهتر است كه من وارد این موضوع نشوم، خیلی از شاهدان عینی می توانند اطلاعات بهتری در رابطه با این موضوع و نحوه حركت هواپیما به سوی پنتاگون و بقیه قضایا در اختیار شما بگذارند، اطلاعی نداریم، لااقل من اطلاعی ندارم.
گزارشگر: سوخت هواپیما كجا رفت؟ فقط...؟
پلاگر: ما یك گودال دیدیم، فكر می كنم، آنجا... فكر می كنم آنجا اثر برخورد دماغه هواپیما باشد.
هواپیمایی كه فقط دماغه اش با ساختمان برخورد كرد!
اگرچه، مقامات رسمی نظیر نماینده ای از كنگره و یك عضو ارشد ارتش امریكا ادعا كرده اند كه هواپیما را دیده اند اما هیچ كس دیگری، به جز قطعات غیرقابل تشخیص، هیچ قطعه ای از هواپیما را حتی قطعه ای از چرخهای آن را ندیده است.
دوربین مداربسته مستقر در زوایای پنتاگون از جمله در منطقه فرضی ورود هواپیما نیز گفته های مقامات یاد شده را تایید نمی كنند. دوربین ها در تمام زوایای تحت پوشش و در تمام لحظه های حادثه هیچ تصویری از ورود هیچ هواپیمایی ثبت نكرده اند.
یك بار دیگر گزارش مقامات رسمی را بطور اختصار مرور می كنیم: خلبان هواپیمای بوئینگ ربوده شده با معرفی خود بجای یكی از جنگنده های F-16 كه ماموریت تعقیب بوئینگ را داشتند، مركز فرماندهی را فریب داده، سیستم دفاعی واشنگتن را خنثی كرده و از جنگ جنگنده های F-16 می گریزد به همین سادگی. هواپیما در حالت افقی به پنتاگون نزدیك می شده كه، به یكباره به حالت عمودی تغییر وضعیت داده به دیواره طبقه اول ساختمان اصابت می كند.
دماغه، كابین و بدنه هواپیما به داخل ساختمان فرو می رود، یك یا هر دو بال هواپیما خارج از ساختمان كاملا می سوزند و از آنجا كه بدنه اصلی هواپیما به داخل ساختمان فرورفته و از هم پاشیده شده، سوخت ذخیره شده در بالها برای مدتی شعله ور می شود و آتش به داخل ساختمان ها سرایت می كند. این داستان ها واقعا ابلهانه و ساختگی به نظر می رسد.
همانطور كه در ابتدا هم اشاره شد، در اولین اطلاعیه پنتاگون هیچ نشانی از هواپیمای بوئینگ یافت نمی شد؛ نظریه هواپیمای انتحاری (Kamikaze) هم نیم ساعت پس از اطلاعیه اول ارائه شد. همچنین در جلسه كمیته نیروهای مسلح مجلس سنا و رئیس ستاد مشترك، هیچ سوالی پیرامون تعقیب هواپیمای خیالی توسط جنگنده ها به میان نیامد و داستان جنگنده های سرگردان دو روز بعد از جلسه كمیته نیروهای مسلح، توسط سازمان دفاع هوایی امریكا ساخته و پرداخته شد. با همه این اوصاف، اگرچه روایت رسمی مقامات امریكایی بیشتر، عوامفریبی به نظر می رسد، اما ناپدیدشدن 64 سرنشین هواپیمای و كشته شدن 125 تن در حادثه پنتاگون واقعیتی است كه نمی توان به فراموشی سپرد.
آیا مسافران هواپیما كشته شدند؟ اگر چنین است چه كسی آنها را كشته و به چه دلیل؟ و اگر كشته نشدند، كجا هستند؟ این سوال هایی است كه دولت امریكا بایستی به آنها پاسخ گوید.
افزون بر این سوال ها، ما باید از خود نیز بپرسیم، مقامات دولتی امریكا با این داستان سرایی ها درصدد پنهان كردن چه چیزی بودند؟ ژنرال وسلی كلارت فرمانده عالی نیروهای ناتو در جنگ كوزوو در پاسخ به سوال شبكه CNN می گوید: ما از قبل از نقشه های برخی از گروهها (برای حمله به پنتاگون) باخبر بودیم، ولی واضح است كه ما نتوانستیم خود را برای این حملات آماده كنیم. این اعتراف معماگونه اشاره ای به تهاجم خارجی ندارد، بلكه انگشت اتهام را به سوی نقطه ای در داخل امریكا نشانه رفته است.
نگاهی به كینه جویی های كهنه در میان گروههای طبقه حاكم بر امریكا این نكته را روشن تر می كند. شبكه خبری CNN در آن زمان (پانزدهم سپتامبر) با حسنی مبارك رئیس جمهوری مصر درباره این ماجرا یك گفتگوی تلویزیونی پخش كرد.
به طور یقین اطلاعاتی كه ما الان در اختیار داریم، در آن زمان در اختیار رئیس جمهور مصر نبود و اطلاعاتی كه ما از میان تحلیل ها به دست آورده ایم او در اختیار نداشت.
اما از سوی دیگر او با دریافت اطلاعات موثق و محرمانه، هفته ها قبل از حادثه مقامات امریكایی را در جریان وقوع چنین حادثه ای قرار داده بود.
حسنی مبارك در این مصاحبه می گفت: هیچ ساختار اطلاعاتی در جهان وجود ندارد كه بتواند بگوید، عده ای با هواپیمای مسافربری همراه با مسافرانش به برجها حمله می كنند و پنتاگون را هدف قرار می دهند. كسانی كه چنین عملی را مرتكب شدند، بایستی این برنامه ها را مكرر از قبل تمرین كرده باشند.
مثلا، ساختمان پنتاگون برای یك خلبان ارتفاع زیادی ندارد، برای هدایت یك هواپیمای مسافربری بسوی هدف نه چندان مرتفعی نظیر پنتاگون، آن هم با پروازی در ارتفاع پایین، بایستی بارها و بارها این مسیر بصورت تمرین طی شود تا خلبان با موانع متعدد در مسیر پرواز كاملا آشنا شود.
بطور یقین این برنامه بطور ماهرانه ای طراحی شده و كسانی این مسیر و موانع بر سر راه آن را بدقت شناسایی و بررسی كرده اند.
CNN: شما بر این باورید كه این یك حادثه از پیش طراحی شده و داخلی بوده؟ اگر این طور است، فكر می كنید چه كسی در پشت ماجراست؟
مبارك: حقیقت این است كه من قصد ورود به این مباحث را ندارم.
شما امریكایی ها اگر كسی را به جرمی دستگیر كنید بلافاصله به نتیجه گیری می پردازید كه: این كار مصری هاست، كار عربستان سعودی است، كار امارات است و... همه این ماجراها زیر سر عربهاست، به نظر من، كسی قادر به پیش بینی نیست پس باید صبر كنیم تا ماجرا روشن شود. اگر ماجرای اوكلاهما را به یاد داشته باشید، بلافاصله بازار شایعه بر علیه عربها داغ شد، ولی بعدا معلوم شد كه عربها در آن نقشی نداشتند. كسی چه می داند؟ بگذارید صبر كنیم و ببینیم كه تحقیقات چه چیزی را روشن خواهد كرد. من فكر می كنم چنین حركتی در امریكا نمی تواند كار خلبانی باشد كه با تمرینات خلبانی در آموزشگاه خصوصی در فلوریدا، خلبان شده باشد.
این همه خلبان برای آموزش خلبانی و گرفتن گواهینامه پرواز دوره می بینند؛ آیا می شود گفت كه این همه تروریست بالقوه در امریكا وجود دارد؟ من خود سابقه خلبانی دارم و خیلی خوب این موضوع را درك می كنم.
من هم با هواپیمای سنگین پرواز كرده ام و هم با جنگنده های سبك.
آنچه برایم كاملا روشن است، این است كه این حركت كار ساده و آسانی نبوده، پس بگذارید فعلا وارد نتیجه گیری نشویم.
ادامه دارد