متن کامل کتاب «دروغ بزرگ»؛ 3

دوام

متن کامل کتاب «دروغ بزرگ»؛

 

- 3-

 

در آستانه سالگرد حادثه 11 سپتامبر، «شریف نیوز» متن کامل کتاب «دروغ بزرگ» نوشته «تیری میسان»، نویسنده فرانسوی، را منتشر می کند. این کتاب در سال 2002 پرفروش ترین کتاب فرانسه شده است. نویسنده این کتاب، حادثه 11 سپتامبر را ساخته مقامات آمریکایی می داند و برای این ادعای خود دلایل قابل توجهی ارائه می دهد

 

نویسنده: تیری میسان 

 

هواپیمای خیالی پنتاگون 

كسانی كه در بزرگراه نزدیك پنتاگون رانندگی می كردند، صدایی شبیه سوت موتور جت هواپیما را از بالای سر خود شنیده بودند. صدایی شبیه صدای هواپیماهای جنگنده و نه صدای هواپیماهای مسافربری. آنهایی كه هواپیما را دیده بودند گفتند هواپیمای كوچكی بود؛ مثلا هواپیمایی با ظرفیت هشت تا دوازده مسافر. قطعا هواپیمای بویینگ 757 نبود. 

مامور برج كنترل فرودگاه دالاس، دانیل اوبراین، وضعیت پرواز هواپیما بر روی صفحه رادار برج را برای شبكه ABC چنین توصیف می كند: هواپیما با سرعتی حدود 800 كیلومتر در ساعت بطرف منطقه حفاظت شده اطراف كاخ سفید در پرواز بود، اما ناگهان با یك گردش خیلی سریع مسیر خود را به طرف پنتاگون تغییر داد. 

برای اوبراین همكارانش كاملا روشن بود كه چنین تغییر مسیر و گردش سریعی از عهده هواپیمای مسافربری بر نخواهد آمد و هواپیما قطعا از انواع جنگنده است. 

گفته می شود كه هواپیما با كمترین صدمه به نمای بنا در دل ساختمان فرو نشسته و با عبور از هر لایه از ساختمان تودرتوی پنتاگون، حفره هایی به ترتیب بزرگ و بزرگتر ایجاد كرده و سرانجام در دهانه ای گرد به قطر 5/2 متر از حركت بازایستاده. هواپیما در برخورد با اولین حلقه از دیوارهای پنتاگون آتش می گیرد، دامنه وسیعی از آتش از داخل به ساختمان بیرون سرایت می كند و آتش با چنان سرعتی گسترش می یابد كه از تجهیزات ایمنی آتش نشانی ساختمان هم كاری ساخته نیست. 

این شكل آتش سوزی و حالت تخریب و همچنین صورت وقوع حادثه فقط می تواند از عهده آخرین نسل از موشكهای AGM بربیاید، موشكی با كلاهكی از مواد انفجاری هسته ای BLU و با هدایت سیستم های GPS اگرچه ظاهر این سلاح شبیه هواپیماهای مسافربری كوچك است، اما مسلما هواپیما نیست. 

صدای این سلاح در حال پرواز شباهت زیادی به صدای هواپیماهای جنگنده دارد، و دقت هدف گیری این سلاح به كمك GPS به حدی است كه می تواند از طریق پنجره وارد ساختمان شود. درهم شكستن قوی ترین لایه های بتون تمام زره ها و سپرهای دفاعی از مشخصات برجسته این سلاح به شمار می آید. حرارت حاصل از برخورد این سلاح به هدف، از مرز دو هزار درجه سانتی گراد می گذرد و گسترش سریع آتش سوزی را باعث می شود. 

قبلا به ساختار دفاع ضد هوایی پیشرفته پنتاگون كه همزمان منطقه كاخ سفید را هم پوشش می دهد اشاره كردیم. ساختاری كه به قول مقامات ارشد امریكا، در هنگام حمله به پنتاگون هیچ نوع عكس العمل دفاعی از خود نشان نداده بود. 

اما این نكته را نیز نباید فراموش كرد كه رادارهای دفاع هوایی منطقه پنتاگون، با دریافت رمز عبور، فقط به هواپیماها و سلاحهای دولتی اجازه ورود به حریم هوایی منطقه را می دهند. به عبارت دیگر هیچ هواپیمایی بدون ارسال كد رمز به پایگاه ضد هوایی نمی تواند از دیوار آتش ضد هوایی ها بگذرد. پس می توان گفت كه این حمله احتمالا از سوی گروهی از ماموران ارتش امریكا بر علیه گروهی دیگر از ارتشیان تدارك و اجرا شده است. 

و حالا آیا سرپوش گذاشتن بر حقایق پشت پرده حادثه پنتاگون، به قصد پنهان نگهداشتن اختلافات داخلی، محدود به حادثه پنتاگون است یا این كه بوش و دولت او حقایق و موارد دیگری در رابطه با حوادث 11 سپتامبر را همچنان پنهان نگاه داشته اند؟ 

 

موشك یا هواپیما؟ 

بد نیست یكبار دیگر گزارش های خبری حمله به نیویورك را مرور كنیم. روز یازدهم سپتامبر 2001، ساعت 50/8 دقیقه صبح، شبكه خبری CNN، با قطع برنامه عادی خود، گزارش داد كه یك هواپیمای مسافربری با برج شمالی تجارت جهانی برخورد كرده است. از آنجا كه هنوز فیلمی از محل حادثه گزارش نشده بود، تصویر ثابتی از برج منهتن در حالی كه دود از آن بیرون می زد نشان داده شد. 

سال 2001 را شاید بتوان بدترین دوران تاریخ خطوط هوایی امریكا دانست. قبل از یازدهم سپتامبر شركتهای هواپیمایی ورشكستگی را در چند قدمی خود احساس می كردند. خدمات فنی هواپیماها در ارزان ترین و سطحی ترین صورت رفع و رجوع می شدن و برجهای مراقبت فرودگاه ها خدمات مطمئنی ارائه نمی كردند و تراكم هوایی بیش از حدی كه در اطراف فرودگاه و شهر نیویورك وجود داشت، باعث بی نظمی گسترده ای شده بود. 

لذا پس از اولین گزارش CNN، آنچه ذهن مخاطب را به خود مشغول می كرد، تاسف بر این شاهكار خطوط هواپیمایی امریكا بود. 

اگرچه امكان هر حادثه ای غیر از تصادف هوایی وجود داشت، اما CNN در خبر بعدی گزارش داد كه: این حادثه می تواند حمله ای تروریستی باشد. در گذشته ای نه چندان دور، یعنی در 26 فوریه 1993، یكبار برج تجارت جهانی مورد حمله قرار گرفته بود. در آن زمان با انفجار یك وانت استیشن پر از مواد منفجره در پاركینگ زیرزمین ساختمان، شش نفر كشته و هزاران تن دیگر زخمی شدند. حمله سال 1993 به گروههای مسلح اسلامی نیویورك به رهبری شیخ عمر عبدالرحمان نسبت داده شد. 

مفسر خبری CNN معتقد بود در صورت عمدی بودن حادثه كار، احتمالا كار گروههای بنیادگرای اسلامی به رهبری اسامه بن لادن ، میلیونر سعودی است. بن لادن كه از او به عنوان پشتیبانی كننده مالی این عملیات یاد می كنند، در تاریخ 23 اوت 1996 از پناهگاهش در افغانستان، فتوایی مبنی بر یك جهاد مقدس علیه امریكا و اسرائیل صادر كرده بود. حملاتی كه در هفتم اوت 1998 بر علیه سفارتخانه های امریكا در نایروبی (كنیا) و دارالسلام (تانزانیا) تدارك شده بود را هم به وی و گروه او نسبت می دهند. 

لذا، درچند سال اخیر، بن لادن به دشمن شماره یك امریكا شهرت یافت و پلیس فدرال امریكا برای كله او پنج میلیون دلار جایزه تعیین كرد و شورای امنیت سازمان ملل از دولت طالبان خواست او را جهت محاكمه تسلیم كند. 

دولت امریكا نیز همواره در پی محاكمه غیابی بن لادن در دادگاه نیویورك بوده و هست. بعد از حادثه، شبكه های تلویزیونی امریكا، یكی بعد از دیگری پخش زنده و مستقیم از حادثه نیویورك را آغاز كردند و بینندگان تلویزیون برخورد دومین هواپیما به برج جنوبی مركز تجارت بین المللی را به طور زنده از شبكه های تلویزیونی امریكا مشاهده كردند. تصویربرداران شبكه های تلویزیونی كه تا لحظاتی قبل از 9و 3و دقیقه صبح ، مشغول تهیه گویاترین تصویر از آتش سوزی برج شمالی بودند، به یكباره دوربین ها را به طرف هواپیمایی متمركز كردند كه با سرعت زیاد به برج جنوبی نزدیك شد. 

لحظه اصابت این هواپیما به برج دوم را میلیون ها نفر به طور زنده از گیرنده های خود دیدند. در آن لحظه هیچ كس تردید نكرد كه امریكا در خاك خود مورد حمله تروریست ها قرار گرفته است. پس از دو حمله هوایی نزدیك به هم، وحشت از حملات تكمیلی زمینی و كماندویی تروریست ها باعث شد كه تمام بندرها، پل ها و تونل ها بسته اعلام شود. پلیس نیویورك در ساعت 9 و 40 دقیقه طی اطلاعیه ای، حمله هوایی به سایر برجها را هم محتمل دانست و بیست دقیقه بعد یعنی راس ساعت 10 صبح، همزمان با اعلام خبر حمله به پنتاگون، مردم دنیا مستقیما شاهد فروریختن برج جنوبی بر صفحه تلویزیون ها بودند. 

ساعت 10 و 29 دقیقه نوبت به سقوط دومین برج (برج شمالی) رسید و منهتن در زیر چادری از دود و غبار پنهان شد. احتمال آن می رفت كه دهها هزار نفر در این حادثه كشته و زخمی شده باشند. بعدها معلوم شد كه حرارت حاصل از برخورد و انفجار بسیار شدید هواپیماها، سازه های فلزی ساختمان را ذوب كرده و ستونها تحمل بار فوقانی را از دست دادند. جرج پاتاكی فرماندار نیویورك، با بسیج تمامی دفاتر ایالتی از گارد ملی خواست كه به نجات مصدومان حادثه بشتابند. 

او گفت:  من هیچ فكری جز نجات كسانی كه در آن دو برج گرفتار شده اند ندارم. انگار همه آنها دوستان و بستگان من هستند برای نجات آنها از هیچ كوششی فروگذار نكنیم. ساعت 11و2 دقیقه صبح رادیو نیویورك وان خطاب به اهالی نیویورك، اطلاعیه ای را پخش كرد. 

مفاد این اطلاعیه كه رودولف گیلیانی، شهردار وقت نیویورك در یك تماس تلفنی آن را برای شنوندگان رادیو خواند، از این قرار بود: از تمام كسانی كه خارج منطقه منهتن قرار دارند درخواست می كنم كه از منزل و محل كار خود خارج نشوند. اگر در منطقه تجاری شهر قرار دارید، برای تسهیل در عملیات نجات از منطقه حادثه دیده گرفته به آرامی به سمت شمال شهر حركت كنید، تا ما بتوانیم عملیات نجات را هرچه سریعتر و بهتر انجام دهیم. 

پس از پخش این اطلاعیه، جمعیتی بالغ بر دهها هزار نفر، با پای پیاده از روی پلها، به خارج از منهتن گریختند (پلها قبلا به روی اتومبیل ها بسته شده بود) ساعت 20/5 عصر، برج شماره هفت مركز تجارت بین المللی هم، بی آن كه هواپیمایی به آن برخورد كند، فرو ریخت. 

این برج قبل از حادثه كاملا تخلیه شده بود مركز خدمات امدادی نیویورك، علت ریزش برج هفتم را ناشی از اثر جانبی فروریختن دو برج شمالی و جنوبی تشخیص داد. از آنجا كه فروریختن سایر برجها نیز محتمل به نظر می رسید و امكان داشت تلفات، لحظه به لحظه بیشتر و بیشتر شود، این مركز سفارش حمل سی هزار كیسه ملحفه پلاستیكی برای حمل اجساد احتمالی را داد. پس از گذشت یك شبانه روز بود كه ویرایش دوم داستان 11 سپتامبر این گونه تنظیم شد:

 گروه های نظامی اسلامگرای وابسته به شبكه بن لادن، در گروههای پنج نفره و مسلح به تیغهای موكت بری، هواپیماها را در اختیار گرفته بودند. آنها با قربانی كردن خود هواپیماها را به سبك خلبانان انتحاری ژاپنی (Kamikaze) به برجها كوبیدند. 

در نگاه اول همه چیز كاملا روشن و انكارناپذیر می نمود، اما هرچه در شرح وقایع منتشره عمیق تر می شدیم، تناقض های بیشتری آشكار می شد. اف.بی.آی، 2 هواپیمای یاد شده را از نوع بوئینگ 767 شناسایی كرد. یكی از آنها پرواز شماره 11 شركت هواپیمای امریكن ایرلاین بود كه در مسیر بوستن- لوس آنجلس پرواز می كرد و دیگری پرواز شماره 175 شركت یونایتد ایرلاین بود كه او هم در همان مسیر بوستن- لوس آنجلس در پرواز بود. 

هر دو شركت هوایی هم گم شدن هواپیماهای خود را تایید كردند. 

برخی از مسافران هواپیما توانستند لحظه هایی از ماجرای عملیات را برای بستگان و دوستان خود به وسیله تلفنهای همراه گزارش كنند. از میان گفته های مسافران معلوم شده كه همه را در انتهای هواپیما جمع كرده بودند. به عبارت دیگر، همه را از محل اصلی عملیات كه كابین خلبان باشد دور نگاه داشتند. تعداد مسافران به عمد و یا سهو بسیار كمتر از ظرفیت اصلی هواپیما بود. 

در پرواز شماره 11 امریكن ایرلاین، 81 نفر و در پرواز 175 یونایتد ایرلاین 56 نفر بودند در حالی كه ظرفیت هریك از هواپیماها 239 نفر است. بنا به اطلاعاتی كه از مسافران به دست آمده، هواپیماربایان به سلاح سرد مسلح بودند. 

زمانی كه تمام فرودگاه ها بسته اعلام شده و تمام هواپیماهای در حال پرواز، جهت كنترل، مجبور به فرود در نزدیك ترین فرودگاه شدند، در بازرسی FBI از داخل 2 هواپیما، دو عدد تیغ كاتر در زیر تشك صندلی ها كشف شد. این هواپیما، پروازهای شماره 43 (نیویورك- لوس آنجلس) و 1729 (نیویورك- سانفرانسیسكو) اعلام شدند. بعدها سازمان CIA، چندین كیسه تیغ كاتر در محل اقامت بن لادن در افغانستان پیدا كرد. 

سازمان سیا، تیغهای كشف شده در منزل بن لادن را، شاهدی بر تمرین و آمادگی چریكهای اسلامی در به كار گرفتن این سلاحها دانست و حالا جالب اینجاست كه عبور دادن سلاحهای گرم از جنس كامپیوزیت (سلاح های گرمی كه از آلیاژ مخصوص ساخته شده و دستگاه های كنترل هواپیما قادر به شناسایی آن نیست). 

 

ادامه دارد