متن کامل کتاب «دروغ بزرگ»؛4
متن کامل کتاب «دروغ بزرگ»؛
- 4-
در آستانه سالگرد حادثه 11 سپتامبر، «شریف نیوز» متن کامل کتاب «دروغ بزرگ» نوشته «تیری میسان»، نویسنده فرانسوی، را منتشر می کند. این کتاب در سال 2002 پرفروش ترین کتاب فرانسه شده است. نویسنده این کتاب، حادثه 11 سپتامبر را ساخته مقامات آمریکایی می داند و برای این ادعای خود دلایل قابل توجهی ارائه می دهد
نویسنده: تیری میسان
در پرواز شماره 11 امریكن ایرلاین، 81 نفر و در پرواز 175 یونایتد ایرلاین 56 نفر بودند در حالی كه ظرفیت هریك از هواپیماها 239 نفر است. بنا به اطلاعاتی كه از مسافران به دست آمده، هواپیماربایان به سلاح سرد مسلح بودند.
زمانی كه تمام فرودگاه ها بسته اعلام شده و تمام هواپیماهای در حال پرواز، جهت كنترل، مجبور به فرود در نزدیك ترین فرودگاه شدند، در بازرسی FBI از داخل 2 هواپیما، دو عدد تیغ كاتر در زیر تشك صندلی ها كشف شد. این هواپیما، پروازهای شماره 43 (نیویورك- لوس آنجلس) و 1729 (نیویورك- سانفرانسیسكو) اعلام شدند. بعدها سازمان CIA، چندین كیسه تیغ كاتر در محل اقامت بن لادن در افغانستان پیدا كرد.
سازمان سیا، تیغهای كشف شده در منزل بن لادن را، شاهدی بر تمرین و آمادگی چریكهای اسلامی در به كار گرفتن این سلاحها دانست و حالا جالب اینجاست كه عبور دادن سلاحهای گرم از جنس كامپیوزیت (سلاح های گرمی كه از آلیاژ مخصوص ساخته شده و دستگاه های كنترل هواپیما قادر به شناسایی آن نیست).
به داخل هواپیماكاری به مراتب راحتتر از عبور دادن تیغهای فولادی است. نمی توان باور كرد كه بن لادن، مرتكب چنین بی احتیاطی بزرگی شده باشد. اما واقعا چرا پای سلاح سرد و تیغ كاتر به میان كشیده شد؟ پاسخ روشن است: افكار عمومی مردم امریكا، چنین شكل گرفته كه عرب ها و چریكهای اسلامی، اغلب قربانیان خود را با سلاح سرد می كشند. آن هم به سبك بریدن گلوی قربانی! پیش كشیدن موضوع كاتر، عرب بودن تمام هواپیمارباها را القا می كند.
موضوعی كه در افكار قالبی جامعه امریكا نسبت به عربها، نیازی به اثبات ندارد. هواپیما برای این كه برج و هدف را به خوبی ببینید و نشانه رود، بایستی ارتفاع خود را به مقدار قابل توجهی كاهش می داد تا درست رودرروی هدف قرار بگیرد. نمای شهر از ارتفاع بالا چیزی شبیه نقشه راهنمای شهری است.
علایم و نشانه ها ناپیداست و برج از نمای فوقانی، اصلا مناسب هدف گیری نیست. برای اصابت به نقطه موثر، هواپیما بایستی در ارتفاع بسیار پایین، هر لحظه تغییر موقعیت دهد و مانور بسیار ظریفی را به نمایش گذارد.
تنظیم ارتفاع هواپیما از زمین و ساختمان های اطراف و همچنین هدایت مستقیم به طرف نقطه موثر برج، كاری بسیار دقیق و حرفه ای را می طلبید. عرض برج حدود 75 متر و طول بالهای بوئینگ 767، حدود 55 متر است و فیلمهای ویدئویی از حادثه نشان می دهد كه هواپیما درست در وسط برج فرو می رود.
در حالی كه اگر در هدایت هواپیما فقط 65 متر (در محل هدف و نه از لحظات اول هدفگیری) خطا پیش می آمد، هواپیما با همان سرعت، بدون برخورد با هدف، از كنار برج می گذشت. دشواری هدف گیری زمانی ملموس تر می شود كه بدانیم این فاصله (65 متر) در سرعت 460 كیلومتر بر ساعت در زمانی حدود 3/0 ثانیه طی می شود.
با توجه به قدرت مانور اندك بوئینگ 767، این هدف گیری برای خلبانان پرتجربه هم باورنكردنی است؛ چه رسد به خلبان های آماتور و در مرحله آموزش! برای هواپیمای اول باد در جهت موافق می وزید و این حالت حفظ تعادل هواپیما را برای خلبان آسان می كرد. اما باد مخالف، با فشارهای چرخشی خود از روبه رو، هدایت دومین هواپیما را برای خلبان، پیچیده و مشكل كرده بود.
با این حال این خلبان هم هواپیما را به نقطه ای حساس تر از پیش و در ارتفاع پایین تر و در وسط برج دوم كوبید.
در نظرخواهی از خلبانان پرتجربه در مورد كیفیت و دقت عمل هواپیماربایان در این ماجرا، اغلب معتقد بودند در این حرفه كمتر كسی پیدا می شود كه بتواند مدعی چنین پرواز دقیقی باشد؛ چه رسد به خلبانهای تازه كار و آماتور.
البته برای انجام چنین پرواز دقیقی، روش مطمئنی وجود دارد: استفاده از امواج رادیویی هدایت گر هواپیما.
امواجی كه از محل هدف منتشر شده و هواپیما را بصورت خودكار به سمت خود هدایت می كند. به منظور جلوگیری از كشف محل استقرار فرستنده هدایتگر امواج، این امكان وجود دارد كه فرستنده ها فقط در لحظه مورد نیاز روشن و فعال شده باشند. به هر حال از گروه هواپیماربایان، بایستی كسی یا كسانی هم از روی زمین، بخشی از عملیات را هدایت می كردند.
اگر چنین باشد و بخشی از هدایت، از طریق فرستنده های رادیویی انجام شده باشد، دیگر چه نیازی است به افراد متعددی از خلبانان كارآموز در داخل هواپیما؟ فقط كافی است كه، 1 الی 2 نفر از هواپیماربایان پس از در دست گرفتن كنترل هواپیما، هواپیما را بحالت پرواز اتوماتیك درآوردند. در واقع برای هدایت چنین پرواز دقیقی، در اصل، هیچ نیازی به ربودن هواپیما و گروگانگیری نیست.
كافی است، قبل از پرواز، با دستكاری سیستم كامپیوتری هواپیما، قصد طراحان عملیات عملی شود و حتی با تكنولوژی جدید گلوبال هاوس نیازی به عملیات نامطمئن دستكاری كامپیوتری هواپیما در روی زمین هم نیست! این سلاح جدید وزارت دفاع امریكا قادر است كه هواپیمای در حال پرواز را تحت كنترل مركز هدایتگر زمینی یا هوایی خود درآورد. هواپیمای بوئینگ نیز احتمالا تحت چنین شرایطی بصورت كنترل از راه دور و شبیه هواپیماهای بدون خلبان، به سمت هدف هدایت شده است.
شاهكار خطوط هوایی آمریكا
پس از فروریختن برج ها، آژانس مدیریت حوادث غیرمترقبه امریكا (FEMA) هیاتی مركب از اعضای انجمن مهندسان عمران امریكا را مامور تحقیق تفحص پیرامون حادثه كرد. در گزارش اولیه این انجمن، چنین آمده بود كه: حرارت بسیار شدید حاصل از انفجار سوخت هواپیما، ساختار فلزی مركز ساختمان را تا جایی تضعیف كرد كه قادر به تحمل بار فوقانی طبقات بالا نبود.
اما این فرضیه، از طرف انجمن آتش نشانان نیویورك، به شدت مورد انتقاد قرار گرفت و نشریه Fire Engineering با ارائه جداول و محاسبات نشان داد كه ستونهای مركزی برج پس از آن حرارت هنوز مقاوم بوده و قادر بودند مدتهای طولانی دوام بیاورند. ماموران آتش نشانی كه زودتر از بقیه در محل حاضر شده بودند، كاملا مطمئن بودند كه لحظاتی قبل از فروریختن برج، صدای انفجاری از طبقات زیرین ساختمان شنیده اند. آن ها حتی خواستار بررسی این موضوع توسط مراكز تحقیقاتی مستقل شدند. سازمان آتش نشانی نیویورك در صدد بود كه نوع ماده انفجاری در انفجار زیرزمین را بیابد، اما هیچ جوابی بدست نیامد. همچنین در رابطه با انفجاری كه منجر به كشته شدن گروهی از ماموران نجات، در طبقه همكف برج شد هم، سوال ها بی پاسخ ماند.
وان رومرو، چهره سرشناس موسسه تحقیقات و فن آوری معدن واقع در نیومكزیكو هم معتقد بود كه این كار فقط در قالب انفجار می توانست صورت گرفته باشد. مركز تجارت جهانی كه ظاهرا كاربری غیرنظامی داشته، جایگاهی نظامی را هم در دل خود پنهان داشته بود و به این ترتیب از هزاران نفر قربانیان این حادثه، بدون آن كه بدانند، به عنوان دیوار دفاعی استفاده می شده است.
مخفیگاه های CIA نه تنها در برج شماره هفت كه در سایر ساختمان ها و در طبقات زیرین گسترده بود. پایگاه اطلاعاتی CIA در برج شماره هفت، از سال 1950 ماموریت داشت تا تردد هیات های خارجی در سازمان ملل را زیرنظر بگیرد. اما در زمان ریاست جمهوری كلینتون به طور غیرقانونی، دامنه فعالیت هایش را به جاسوسی الكترونیكی در سطح منطقه منهتن گسترش داد و در عمل، تمامی ساز و برگها و مكانیزم های ضدشوروی در زمان جنگ سرد، یكجا در خدمت جاسوسی اقتصادی قرار گرفت.
با این ترتیب، پایگاه اطلاعاتی CIA واقع در نیویورك به مهمترین پایگاه اطلاعات جاسوسی اقتصادی تبدیل شد.
این تجدید ساختار غیرقانونی و خودسرانه، زمینه ساز درگیری های شدیدی بین این مركز و سایر شاخه های ساختار سنتی CIA شد.
اگر به گذشته ای نه چندان دور برگردیم، بعید نیست حمله 26 فوریه سال 1993 به برج تجارت جهانی كه 6 كشته و هزاران زخمی بر جای گذاشت هم در اصل، با هدف تخریب این مركز سری CIA طراحی و اجرا شده بود. اگرچه این مركز در آن زمان به توسعه یافتگی سال 2001 نبود.
با توجه به این نكته كه در زمان فعالیت برجهای دوقلو، به طور معمول 30 تا 40 هزار نفر در آن تردد داشته و به كار مشغول بودند، از آنجا كه هر یك از برجها شامل یكصد و دوطبقه بود، به طور متوسط هر طبقه یكصد و سی و شش نفر را در خود جای می داد. در حادثه برج شمالی ، هواپیمای بوئینگ ، طبقات بین طبقه 85 و طبقه 80 را مورد اصابت قرار داد.
ساكنان این طبقات را بایستی در ردیف كسانی قرار داد كه در همان لحظات اول با اثر ضربه شدید و حرارت حاصل از انفجار، نابود شدند. اما با بالا گرفتن شعله های آتش، افرادی كه در طبقات بالاتر از هشتادمین بودند هم بدون هیچ راه فراری خود را گرفتار آتش دیدند. رخی بین تسلیم در برابر آتش و پریدن از پنجره، راه دوم را انتخاب كردند.
اندكی بعد، زمان فرو ریختن ساختمان فرا رسید و تمامی كسانی كه در سی طبقه فوقانی ساختمان گرفتار بودند نیز تسلیم مرگ شدند. با محاسبات ما از معدل ساكنان هر طبقه، تعداد كشته شدگان نبایستی كمتر از 4080 نفر می شد، اما گزارش رسمی نهم فوریه 2002، مجموعه تلفات دو حادثه را 2843 نفر اعلام كرد.
ساكنان این طبقات را بایستی در ردیف كسانی قرار داد كه در همان لحظات اول با اثر ضربه شدید و حرارت حاصل از انفجار، نابود شدند. اما با بالا گرفتن شعله های آتش، افرادی كه در طبقات بالاتر از هشتادمین بودند هم بدون هیچ راه فراری خود را گرفتار آتش دیدند. رخی بین تسلیم در برابر آتش و پریدن از پنجره، راه دوم را انتخاب كردند.
اندكی بعد، زمان فرو ریختن ساختمان فرا رسید و تمامی كسانی كه در سی طبقه فوقانی ساختمان گرفتار بودند نیز تسلیم مرگ شدند.
با محاسبات ما از معدل ساكنان هر طبقه، تعداد كشته شدگان نبایستی كمتر از 4080 نفر می شد، اما گزارش رسمی نهم فوریه 2002، مجموعه تلفات دو حادثه را 2843 نفر اعلام كرد. تازه این تعداد ، شامل مسافران و خدمه هواپیما اعضای گروه ، پلیس و گروه نجات كه هنگام فرو ریختن برجها درزیر آوار ماندند هم می شد.
در رابطه با حادثه مركز تجارت جهانی، افاضات رئیس جمهور جرج بوش شنیدنی است، این گفتگو در جریان ملاقات رئیس جمهور با شهروندان اورلاندو در فلوریدا به تاریخ چهارم دسامبر انجام شد.
سوال: جناب رئیس جمهور، اولا این كه، شاید شما نیز نتوانید تصور كنید چه تلاشهایی برای این آب و خاك انجام داده اید؛ ثانیا، علاقه مندیم بدانیم پس از شنیدن خبر حمله تروریست ها (به مركز تجارت جهانی) چه احساسی داشتید؟ (تشویق و كف زدن حضار)
رئیس جمهور جرج بوش:
از شما متشكرم، جردن! (مجری مراسم) خوب، جردن، نمی توانی تصور كنی كه پس از شنیدن حمله تروریست ها، در چه شرایطی قرار گرفتم. من در فلوریدا بودم و Andy card رئیس ستادم همراه من بود. قرار بود در كلاس درس برای بچه ها راجع به برنامه مطالعاتی و كارهای آنها صحبت كنم. تا زمان رفتن به كلاس در فضای بیرون منتظر نشسته بودم، آنجا بودم كه برخورد هواپیما با برج را دیدم، البته تلویزیون روشن بود، من خودم زمانی پرواز می كردم، با خودم گفتم، خوب، این هم یك خلبان ناشی، گفتم این باید، حادثه وحشتناكی باشد یكباره خشكم زد، فرصت فكر كردن به این موضوع نبود، من توی كلاس نشسته بوم و Andy رئیس ستادم هم آنجا نشسته بود، بطرف من آمد و گفت، هواپیمای دوم هم به برج خورد، به امریكا حمله شده. جردن! در لحظات اول، نمی دانستم چه تصمیمی بگیرم. تو می دانی من در دوره ای بزرگ شدم كه حمله به امریكا مفهومی نداشت و هیچ وقت چنین تصوری هم در ذهنم شكل نگرفته بود، شاید پدر و مادر شما هم هرگز چنین تصوری را نداشتند و من در آن لحظه كوتاه با خودم فكر كردم، حمله به آمریكا چه مفهومی ممكن است داشته باشد، من می دانستم كسی قدرت پرداخت تاوان حمله به امریكا را ندارد.
خوب، از قرار معلوم، رئیس جمهور امریكا، طبق گفته خودش، چند ثانیه پس از برخورد اولین هواپیما به برج، تصویر این حادثه را دیده است. به طور یقین، این تصاویر، از میان تصاویری كه مستندسازان فرانسوی Julesو Gedeon Navdetو به طور اتفاقی از حادثه گرفتند انتخاب نشده بوده چون این مجموعه اولین بار، سیزده ساعت بعد توسط موسسه Gamma پخش و منتشر شد.
تصاویری كه جرج بوش چند لحظه بعد از برخورد هواپیما به برج اول (شمالی) مشاهده كرد، یقینا تصاویر موسسه Gamma نبوده و بایستی تصاویر سری دیگری بوده، كه بدون درنگ به محل استقرار رئیس جمهور ارسال شده باشد، به طور یقین تجهیزات مخابراتی محرمانه ای از قبل در اطاقی كه برای رئیس جمهور در محل دبستان اختصاص داده شده، تدارك دیده بودند و اگر سازمان اطلاعات امریكا، فیلم برخورد اول را تهیه كرده باشد، به این معنی است كه آنها از قبل آماده چنین حادثه ای بوده اند و در این صورت باید پرسید چرا اقدامی در جهت نجات دوستان و هموطنان خود انجام ندادند؟ نتایج مطالعات ما، به طور خلاصه از این قرار است كه: تروریست ها با تدارك تجهیزات و همكارانی در بخش زمینی، عملیات را به انجام رساندند.
بخش زمینی عملیات ماموریت داشت كه دو منبع رادیویی هدایت گر هواپیما را در زمان مشخص فعال كرده و همچنین قبل از وقوع حادثه، با هشدار و تهدیدات تلفنی به افراد مستقر در برجها، تلفات را به حداقل رسانده و در نهایت به تخریب انفجاری طبقات زیرین هر سه برج شمالی، جنوبی و شماره 7، اقدام كنند، تمام این مراحل در مقابل چشمان سازمان اطلاعاتی امریكا صورت گرفت، بی آن كه قدمی در توقف آن بردارند.
آیا می توان پذیرفت كه عملیاتی تا این حد دقیق و عظیم، از ذهن و فكر مردانی در دل غارهای افغانستان تراوش كرده و یا توسط تعداد انگشت شماری از شبه نظامیان اسلامی صورت پذیرفته باشد؟
كاخ سفید و موش كورها
از آن روز ناخوشایند روایتی رسمی به جای مانده است، از این قرار: Robert Mueler رئیس سازمان FBI پس از دومین حمله بلافاصله، شرایط اضطراری موسوم به 3 Conplan را اعلام فعال كرد. در این شرایط، تمام موسسات دولتی پس از آگاهی از نوع حادثه، با تمام امكانات تحت امر مركز اطلاعات و عملیات FBI موسوم به SICO و همچنین ستاد مقابله با حوادث غیرمترقبه CDRG قرار می گیرند.
با اعلان وضعیت Conpaln تمام مراكز تجمع خصوصی و دولتی، از مراكز آسیب پذیر و در معرض حملات تروریستی شناخته شده و بلافاصله پس از خارج كردن افراد از محل، بسته می شوند. ساعت ده صبح ناگهان، سرویس امنیتی مسوول حفاظت از مقامات ارشد، با اعلان شرایط اضطراری، اطلاعیه جدیدی صادر می كند: كاخ سفید و هواپیمای اختصاصی رئیس جمهور هر دو در معرض هجوم قرار دارند. در غیاب رئیس جمهور، جانشین و معاون وی، دیك چنی، به مركز عملیات در شرایط اضطراری این مركز فرماندهی زیرزمینی، درست زیر یال غربی ساختمان كاخ سفید حفر شده است. پس از استقرار چینی، طرح تثبیت و استمرار حكومت جهت اجرا، ابلاغ می شود.
بنا به دستورالعمل این طرح، مقامات ارشد سیاسی كشور، مقامات اجرایی و همچنین اعضای كنگره امریكا به محل امنی هدایت و از این طریق توسط هلی كوپترهای نیروی دریایی به دو پناهگاه ضداتمی منتقل می شوند.
این پناهگاه عبارتند از (Mount Weather) در ویرجینیا و دیگری «Raven Rock MMountain» در نزدیكی كمپ دیوید نباشد و به پایگاه «R» شهرت یافته به پایگاه اول كه به فناوری های پیشرفته مجهز شده پایگاه اصلی و پایگاه R، نقش جایگزینی دارد، این پایگاه های پیشرفته بجای مانده از دوران جنگ سرد می تواند پذیرای هزاران میهمان ناخوانده باشد، اما جناب رئیس جمهور به چه مشغول اند؟ جرج بوش در حال عزیمت به واشنگتن بود كه مسیر خود را به سمت پایگاه «Barksdale» واقع در لویزیانا تغییر داد، هواپیمای رئیس جمهور بدون توقف در این پایگاه، عزم پرواز به پایگاه هوایی (Offutt) در نبراسكا نمود.