تاريخچه مختصر نئو ليبراليسم (1) بيست سال اقتصاد نخبه سالار و فرصت های پيش آمده برای تغيير ساختار
پیوست به گذشته
تحلیل های سیاسی از آرشیف
چپ اندیشان انترناسیولیست
تاريخچه مختصر نئو ليبراليسم (1)
بيست سال اقتصاد نخبه سالار و فرصت های پيش آمده برای تغيير ساختار
سوزان جورج (2)
برگردان: بهروز امين
بخش چهارم وآخرین
……….
همان گونه كه می دانيد در كشورهای جنوب و شرق هم دقيقا همين سياست ها در پوشش تعديل ساختاری اجرا می شود كه درواقع عنوان ديگر نئوليبراليسم است. من از تاچر و ريگان استفاده كردم تا اين سياست ها را درسطح ملی توضيح بدهم. در سطح بين المللی نئوليبرالها تمام كوشش خود را روی سه نكته متمركز كرده اند:
- تجارت آزاد خدمات و كالاها
- جريان آزاد سرمايه
- آزادی سرمايه گذاری
در بيست سال گذشته صندوق بين المللی پول قدرت زيادی به دست آورده است. در نتيجة بحران بدهی و مكانيسم شرط گذاري، اين سازمان از صورت يك حامی تراز پرداختها به صورت يك ديكتاتور به اصطلاح جهانی سياست های به اصطلاح «معقول» در آمده است. اين سياست های «معقول» البته، سياست های نئوليبرالی است. سازمان تجارت جهانی پس از مدتها مذاكره در 1995 ايجاد شد و از سوی مجالس نمايندگان، اغلب بدون اين كه دقيقا بدانند چه می كنند، مورد تائيد قرار گرفت.
خوشبختانه تازه ترين كوشش برای تحميل قواعد نئو ليبرالي، يعنی توافق چند جانبه در خصوص سرمايه گذاری موقتا موفق نشد. اگر می شد، همة حقوق به شركت های بزرگ تعلق می گرفت و همة تكاليف نصيب دولت ها می شد و شهروندان هم هيچ حق وحقوقی نداشتند.
مخرج مشترك همة اين سازمان ها عدم پاسخ گوئی دموكراتيك و عدم شفافيت آنهاست. اين درواقع، مضمون نئو ليبراليسم است. ادعا بر اين است كه اقتصاد بايد قواعد خويش را بر جامعه ديكته كند نه ا ين كه جامعه در مقابل اقتصاد دست بالا را داشته باشد. دموكراسی در اين جا دست و پاگير است. نئوليبراليسم برای برندگان تدوين شده است نه برای رای دهندگان كه به ضرورت شامل برندگان و بازندگان می باشد.
می خواهم سخنانم را با اين تقاضا از شما به پايان ببرم كه تعريف نئوليبرالی را از بازنده كه به او هيچ دينی نداريم، خيلی جدی بگيريد. هر كسی می تواند در نتيجه بيماري، سن، حاملگي، آنچه عدم توفيق به نظر می آيد يا حتی در نتيجه موقعيت خاص اقتصادی يا اين انتقال توقف ناپذير ثروت از فقرا به ثروتمندان به بيرون از اين نظام پرتاب شود. ارزش صاحبان سهام تعيين كننده شده است. اخيرا انترناسيونال هرالد تريبيون گزارش كرده است كه سرمايه گذاران خارجی دارند كمپانی ها و بانك ها تايلندی و كره ای را «می قاپند». تعجبی ندارد كه انتظار می رود كه در نتيجة اين خريدها «كارگران زيادي» از كار بيكار شوند.
به سخن ديگر، نتيجة سالها زحمت هزارها كارگر تايلندی و كره ای به شركت های بزرگ خارجی منتقل می شود. بسياری از كسانی كه برای توليد اين ثروت زحمت كشيدند اگر به خيابان نشينی نيافتاده باشند، به زودی خيابان نشين خواهند شد. در تحت اصل رقابت و حداكثر سازی ارزش سهام سهام داران، اين رفتار نه اين كه بطور جنايتكارانه ای غير عادلانه باشد، بلكه طبيعی و درو اقع مطلوب است.
به شما می گويم كه نئوليبراليسم طبيعت اساسی سياست را تغيير داده است. سياست در گذشته عمدتا به اين معنی بود كه چه كسی برچه كسی حكم می راندو چه كسی چه سهمی از اين كيك [ملي] خواهد داشت. جنبه هائی از اين دو وجه هنوز باقی اند ولی پرسش مركزی سياست كنونی به گمان من اين شده است كه «چه كسی حق حيات دارد و چه كسی فاقد اين حق است». كنار گذاشته شدن راديكال، امروزه به صورت نظم تازه در آمده است. در اين خصوص، به جد اعتقاداتم را بيان می كنم.
من به شما تنها خبرهای بد را داده ام چون تاريخ 20 سال گذشته سرشار از خبرهای بد بوده است. ولی نمی خواهم سخنانم را بااين يادآوری نااميد كننده و نگرانی آور تمام كنم. تا به همين جا برای مقابله با اين روند ها كه زندگی را به مخاطره انداخته است، فعاليت های زيادی می شود و جا دارد كه اين فعاليت ها بيشتر شود.
اين همايش بايد در راستای تعريف آن چه كه بايد انجام بگيرد به كارش ا دامه بدهدو وآن چه كه بايد انجام بگيرد بايد شامل تهاجم ايدئولوژيك از جانب ما هم باشد. وقت آن رسيده است تا ما برنامه كار را تدوين كنيم نه اين كه هم چنان اجازه بدهيم تا اربابان جهان در Davos برنامة كار را تعيين كنند. من هم چنين اميدوارم كه جرياناتي كه كمك مالی می كنند علاوه بر تامين مالی پروژه ها برای تامين مالی ايده و تفكر نيز دست بكار شوند.
ما نمی توانيم روی اين كه نئوليبرال ها اين كارها را بكنند حساب كنيم. پس ما بايد برای تدوين سياست های مالياتی بين المللی قابل اجرا و برابری طلب، از جمله ماليات توبين بر روی معاملات پولی و مالی در بازارهای سهام، ماليات بندی بر روی فروش شركت های فرامليتی كار بكنيم. درآمدهای مالياتی بين المللی بايد صرف پركردن شكاف موجود بين كشورهای جنوب و شمال بشود و هم چنين بايد بين مردمی كه در بيست سال گذشته قربانی غارت بوده اند توزيع شود.
بگذاريد همان گونه كه پيشتر گفتم تكرار كنم. نئوليبراليسم يك شرايط طبيعی بشری نيست و قدرت ماوراء طبيعی هم ندارد. می توان آن را به چالش طلبيد و شكست هايش، جايگزينی اش را ضروری ساخته است. ما بايد با سياست های جايگزينی كه قدرت را به جوامع بشری و دولت های دموكراتيك باز می گرداند، آماده و دست به نقد باشيم. بايد برای نهادينه كردن دموكراسي، حاكميت قانون، توزيع عادلانه درآمد وثروت در مقياس بين المللی كار كنيم. تجارت و بازار جای خود را دارند ولی نبايد همة حوزه های موجوديت بشر در سلطة اين دو در بيايند.
اخبار خوب ديگر اين است كه پول زيادی در جريان است و تنها مقدار ناچيزی از آن، به واقع مقدار ناچيزی از آن كافيست تا برای جمعيت كره زمين بهداشت و آموزش تدارك ببيند. محيط زيست را حفظ كرده و از انهدام بيشتر كره زمين جلوگيری نمايد. شكاف بين شمال و جنوب را پر كند. حداقل به گفته سازمان UNDP در ازای سالی 40 ميليارد دلار كه واقعا در سطح جهانی مبلغ زيادی نيست، می توان به همه ی اين اهداف رسيد.
بالاخره خواهش می كنم در نظر داشته باشيد كه نئوليبراليسم ممكن است آزمند باشد ولی غير شكننده نيست. ائتلافی از فعالان بين المللی همين ديروز، نئوليبراليسم را وادار كردند تا حداقل به طور موقت پروژه ی رهاسازی سرمايه گذاری از طريق توافق چند جانبه در خصوص سرمايه گذاری را رها كند. اين موفقيت غير قابل انتظار همة مدافعان سلطه ی شركت های بزرگ را به شدت نگران كرد در ضمن نشان داد كه شبكه ی خوب سازمان داده شده ی حتی كوچك هم می تواند پيروز شود. اكنون بايد با جمع آوری نيروهای مان فشار را حفظ كنيم و نگذاريم تا توافق چند جانبه در خصوص سرمايه گذاری به سازمان تجارت جهانی منتقل شود.
می توانيم به اين صورت هم به مسائل بنگريم. رقم و عدد به نفع ماست. چون در اين بازی نئوليبرالی شمار كسانی كه می بازند از برندگان بسيار بيشتر است. ايده و تفكر هم با ماست. چون در نتيجه ی بحران های تكراری كشتی تفكر نئوليبرالی به گل نشسته است. آن چه ما نداريم، تا به اين جا سازمان دهی و وحدت است كه در اين عصر تكنولی برتر مسائلی است كه می توانيم به راحتی حل نمائيم. خطری كه با آن روبرو هستيم فرامليتی است و عكس العمل ما هم بايد فرامليتی باشد. همبستگی ديگر به معنای كمك نيست، يا تنها به معنای كمك نيست. بلكه يافتن آن پيوستگی پنهان در مبارزات ماست تا بتوانيم نيروی عددی و قدرت ايده و تفكرمان را به صورتی در آوريم كه مسلط باشد. من ترديد ندارم كه اين همايش در راه رسيدن به اين هدف نقش مهمی خواهد داشت.
از توجهی كه به صحبت های من كرده ايد، ممنونم.
.............
1. From: http://www.zmag.org .This paper has been published in: Francois Houtart & Francois Polet: The Other Davos, Zed Books, 2001.
2. A Fellow at Transnational Institute
3.. TINA: There Is No Alternative. بديلی نيست.