مبارزه برای تشکیل جبهه متحد ترقی خواهی و سکولاریسم در بحرین

مبارزه برای تشکیل جبهه متحد ترقی خواهی و سکولاریسم در بحرین


مصاحبه “نامه مردم”با رفیق حیدر عبد الله ابو فارس، مسؤول شعبه روابط بين المللی ”جبهه آزادی بخش ملی بحرين“


رخداد های سریع و مهم هفته های اخیر در کشور های شمال آفریقا و خاورمیانه و دامنه تظاهرات توده ای در این کشورها با شعار های مخالفت با دیکتاتوری و طرفداری از دموکراسی، کار و اشتغال در صدر اخبار جهان بوده است. بحرین در همسایگی جنوبی کشورمان نیز شاهد تظاهرات بی سابقه جوانان، زنان و زحمتکشان بوده است که خواهان تغییرات سیاسی جدی در کشورشان می باشند. این جنبش وسیع توده ای به دلیل موقعیت حساس بحرین هم بدلیل اینکه مرکز فرماندهی ناوگان پنجم ایالات متحده در خلیج فارس است و هم به دلیل نقش آن به مثابه مهم ترین مرکز خدمات مورد نیاز سرمایه مالی در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه، اهمیت ویژه ای می یابد. در ملاقاتی که هفته پیش بین نمایندگان کمیته مرکزی حزب توده ایران و رفیق حیدر عبدالله ابو فارس، مسئول امور بین المللی جبهه آزادیبخش بحرین صورت گرفت، رفیق ابو فارس به سئوالات ”نامه مردم“ در رابطه با تحولات اخیر این کشور پاسخ داد.

سئوال- تحولات سیاسی در بحرین از هفته های گذشته سرعت زیادی گرفته اند.  در طول چند روز گذشته درگیری های تظاهر کنندگان معترض باپلیس و نیروهای امنیتی در صدر اخبار جهان و منطقه بوده است، لطفاٌ در رابطه با عامل های اصلی شروع و اوج گیری این اعتراض ها توضیح دهید.
جواب- البته تحولات هفته های اخیر در بحرين با جنبش های اعتراضی مردم و زحمتکشان در دیگر کشورهای منطقه برای آزادی، دموکراسی و حقوق اساسی، شباهت هایی طبیعی دارند و نمی توان تاثیر متقابل این تحولات را بر همدیگر نادیده گرفت. ولی از سوی دیگر همچنین باید توجه داشت که آنچه در بحرین می گذرد ریشه در عامل های عینی و ذهنی شکل گرفته از تاریخ تحولات و مشکلات تاریخی این کشور دارند.

بحرين يك كشور كوچك است، با درآمدی محدود. تولید نفت این کشور بيشتر از ۵۰ هزار بشكه نفت در روز نیست، اما بحرین با مشكلات عظيمی مواجه است. مبارزه مردم بحرين همواره در جهت خواستاری زندگي و حقوق اجتماعي و سياسي بهتر بوده است.

روز ۲۵ بهمن (۱۴ فوریه) مصادف با دهمين سالگرد روز تاريخي توافق ملی در مورد ميثاق ”منشور میهنی“ بود. در چنین روزی در سال ۲۰۰۱ ، بیش از ۹۷ در صد مردم بحرین با تأييد اين “منشور“، که در بردارنده نکات کلیدی برنامه یی سياسي و اجتماعي مشخص برای جامعه بود، روند تغییر از یک شیخ نشین به یک کشور امروزین را آغاز کرد. این منشور که به ابتكار ”شيخ حمد آل خليفه“، حاكم وقت بحرين، مطرح گردید، دوران جدیدی را در حیات کشور رقم زد، و امکان مطرح شدن و اجرای برخی اصلاحات مشخص اجتماعی و سیاسی در کشور را به وجود آورد. شیخ حمد آل خلیفه از این تاریخ شاه بحرین شد. یک سال بعد، قانون اساسی جدیدی به تصویب رسید که گرچه انتخابات و برخوردهای حکومتگران با مردم را در چارچوب مقاوله نامه های بین المللی مورد تائید قرار می داد، ولی عمده قدرت را در دست پارلمان نگاه می داشت. برخی اصلاحات در رابطه با حقوق بشر و چگونگی اداره مملکت، که گرچه رادیکال نبودند اما برای جامعه بحرین حیاتی بودند، مطرح و پیاده شدند. گرچه در بحرین يك زندگي پارلماني جریان دارد، ولی در حقيقت تمام نيرو در دست پادشاه است. دموکراسی بیشتر جنبه صوری و ظاهری دارد. یکی از خواسته های اصلی مردم تحول این شیوه حکومتی شبه دموکراتیک، به یک شیوه حکومتی واقعاً دموکراتیک و مبتنی بر مطالبات مردم است.

علاوه بر این، بحرين مثل كشورهاي ديگر منطقة که با مشكلات فقر، سطح پائین زندگی و شور بختی مردم دست و پنجه نرم می کند، به موازات این ها، همچنین با مشکلات فرهنگی و اجتماعی یی برخاسته از این واقعیت که جامعه اش مرکب است از اکثریت شیعی مذهب و اقلیت سنی، رو به رو است. تعداد شیعیان بحرین دو برابر سنی هاست. اکثریت شیعی مذهب به اینکه چرا می باید زیر حاکمیت سنی مذهبان قرار داشته باشند اعتراض دارند، و معتقدند که قوانین کشوری و برخورد های حاکمیت سیاسی نسبت به آنان تبعیض گرایانه است.

 در واقع در بحرین نیروهای سنتي و ديني- مذهبي مسلط اند، و مشکل اینست که نیروهای سکولار [=دنیایی؛ معتقد به جدایی دین از حکومت] و چپ ضعيف اند. مشكل در اينجا هميشه این بوده است که دولت بحرین با بهره گیری از سیاست ”تفرقه بینداز و حکومت کن“ سعی کرده تا حاکمیت خود را بر این پایه استوار کند. مردم خواستار نهاد های دموکراتیک حقيقي اند و معتقدند که تشكيلات دولت باید برخاسته از رای و پارلمان باشد و نه چنان که هست، شخص شاه نخست وزیر و وزرا را تعیین کند.

سئوال- نتایج انتخابات اخیر و کوشش طرفداران دولت در محدود کردن سهم نیرو های مخالف، جنبش زنان، و اتحادیه های کارگری را تا چه حد در زمینه سازیِ این اعتراض ها موثر می دانید؟

جواب- مطمئناٌ عملکرد انحصارگرایانه دولت و طرفداران شاه (”شيخ حمد آل خليفه“) از یک سو، و تلاش های فرقه گرایانه نیروهای سنتی- مذهبی، چه در قالب شیعیان طرفدار ولایت فقیه در حزب ”الوِفاق“ و چه هواداران گرایش های سَلَفي، وهابي، يا اخوان المسلمين - که اهل تسنن اند - از سوی دیگر، مانع عملکرد نیروهای پیشرو می شوند. در انتخابات پارلمانی آبان ماه سال جاری امکان عمل موثر نیروهای سکولار و چپ که در نهاد های مدنی و از جمله در جنبش زنان و جنبش سندیکائی و جوانان ریشه و فعالیت دارند، به شدت زیر تاثیر و فشار فعالیت های فرقه گرایانه مذهبی قرار داشت. در این انتخابات هیچ نماینده زنی نتوانست به پارلمان برود. فقط یک زن توانست یک کرسی آن هم در “شورای شهر” به دست آورد.

 نامزد های حزب شیعی الوفاق با کسب ۱۸ کرسی از ۴۰ کرسی پارلمان، بزرگ ترین گروه نمایندگان را دارا بود. ولی نیروهای سُنی در قالب کاندیداهای مستقل (با کسب ۱۷ کرسی) و دو تشکل اسلامی (مجموعاٌ ۵ کرسی) اکثریت را در دست دارند. در اساس نیروهای مذهبی فرقه گرا سد راه تحولات ترقی خواهانه در بحرین اند.

سئوال- آیا نیروهای مخالف حاکمیت خواسته های اقتصادی مشخصی دارند؟ در رابطه با خواسته های اقتصادی تظاهرکنندگان معترض توضیح دهید.

جواب - طیف بسیار متنوع قشرهای شرکت کننده در تظاهرات اعتراضی هفته های اخیر خواستار كار و مسكن و دسترسی به سیستم های بهداشت و آموزش، و به طور کلی، خواهان یک زندكي بهترند، اما بدون دركی مشخص و تدوین شده يا برنامه ريزی یی واضح در زمینه اقتصادی و اجتماعي. نیروهای مخالف دولت که در این جنبش اعتراضی شرکت دارند، و به ویژه نیروهای ديني و مذهبي – هم شيعی و هم سني - برنامه روشنی ندارند، و حتى از درک مرحله ای بودن این تحولات، و همچنین مشكلات واقعی توده های مردم عاجزند. نیروهای چپ و سکولار که درک روشن و منطبق با واقعیت های زندگی سیاسی- اقتصادی بحرین دارند، متاسفانه ضعیف اند، و به لحاظ کمی وزنه سنگینی نیستند. خود دستگاه حاكمه و دولت هم برنامه مشخصی ندارند بجز دادن بعضي وعده ها به انجام اصلاحات و برخی مساعدت های مادی به مردم. اما از درمان، و یا یافتن راه حلی استراتژیک برای مشکلات جامعه، اعم از سیاسی، اقتصادی، و یا اجتماعی، به چشم نمی خورد. به طور کلی، این حرکت عظیم مردمی که تا به حال ۷ تن جان باخته داشته است، ممکن است به دستاورد هایی همچون تدوین قانون اساسی یی جدید و بهتر و واداشتن دولت به کناره گیری و تشکیل دولتی جدید از سوی پارلمانی جدید و برخی خواست های دموکراتیک و مردمی بتواند نایل شود.

سئوال - آیا تحولات اخیر بحرین را می توان در زمره تحولات عمیق و کلیدی یی که در ژانویه و فوریه در مصر و تونس صورت گرفت، دانست؟ آیا این تحولات را می توان شبیه به هم دانست؟  کلاٌ ارتباط تحولات بحرین را با تحولات اخیر درکشورهای منطقه و از جمله ایران، یمن، مصر و تونس چگونه می بینید؟

جواب - من بر این باورم که ریشه تحولات اخیر را باید در مشکلات اجتماعی- اقتصادی بحرین جستجو کرد، اما این هم حقیقتی است که جنبش اعتراضی پر اهمیتی که در دو سال اخیر در ایران در جریان بوده و یا آنچه که در دو ماه گذشته در مصر، تونس، و یمن رخ داده در تحولات بحرین بی تاثیر نبوده اند. مردم به چشم خود می بینند که جنبش های اعتراضی توده ای توانسته اند دولت های دیکتاتوری پر قدرتی را به چالش بکشند. این عاملی مهم است. ولی همان طور كه گفتم، بحرين همچنین دچار یک بحران جمعیت شناسیک (دموگرافیک) در رابطه با تقسیم مردم به اکثریتی شیعی و اقلیتی سنی مذهب است که اهرم قدرت دولتی را این اقلیت به دست دارد. از این لحاظ، یعنی مداخله عامل مذهب در تحولات سیاسی، باید شرایط بحرین را بیشتر شبیه به اوضاع عراق و یا لبنان دانست. این امر مانع مهمی است بر سر راه به وجود آمدن یک جنبش اعتراضی متحد و یکپارچه در بحرین.

سئوال - به گزارش مطبوعات، در بحرین در طول سال های اخیر برخی اصلاح ها در راستای باز کردن فضای سیاسی در جامعه صورت گرفته است.  تحلیل شما در باره ابعاد، جهت و ماهیت این اصلاح ها چیست؟

جواب - همان طور که در پاسخ به سئوال های قبل اشاره کردم، تحولات سیاسی در بحرین از سال ۱۹۹۹ به طور محسوس آغاز شد. “جبهه آزادی بخش ملي بحرين“(جبهة التحرير الوطني- البحرين) از اولين نیرو هایی بود که بر رغم برخی نگرانی ها و انتقادات مشخص، از این برنامه تغییراتی که از سوی محافل حاکم و دربار شیخ بحرین مطرح می شد، به صراحت حمایت کرد. در ادامه، حتى نيروهای دیگری نظیر ملي گرایان و نیروهای مذهبي مخالف شیخ هم به تدريج این برنامه اصلاحات را تاييد کردند.... اما متأسفانه در این مدت زمان کوتاه، و حركت تاريخي سريعی که در صحنه تحولات بحرین پس از درگذشت شيخ سابق ( عيسى بن حمد) در سال ۱۹۹۹، و به قدرت رسیدن پسرش، شيخ حمد (ملك يا پادشاه کنونی)، به وجود آمد و تحولات سیاسی یی که از سوی او مطرح شد، نیروهای مخالف و اپوزیسیون نتوانستند شرط های معين و خواسته های مشخص خود در رابطه با قوانین و مقررات اجرایی اصلاحات را در عمل ارائه کنند. مطمئناً برخی اشتباهات صورت گرفت که دامنه تاثیر واقعی و ملموس تحولات را محدود کرد. از نظر نباید دور داشت که این تحولات در کل مثبت بودند، مخصوصاٌ اگر ما موقعیت استراتژیک بحرین در مرکز شیخ نشین ها و کشور های استبدادی و وابسته در منطقه خلیج فارس را در نظر بگیریم. متاسفانه این عامل آخر معمولاٌ از سوی تحلیل گران مورد توجه کامل قرار نمی گیرد.

سئوال- از تصویر های ارسال شده از سوی رسانه های دیداری و جز آن ها مشخص می شود که جوانان و زنان بحرین نقش برجسته ای در این جنبش اعتراضی دارند؛ نقش جنبش های اجتماعی جوانان، زنان و اتحادیه های کارگری را در این جنبش چگونه ارزیابی می کنید؟  آنان چه خواسته هایی دارند؟

جواب - البته نقش جوانان و زنان و حضور پر رنگ آنان در تحولات اخیر و جنبش اعتراضی کشور قابل تحسین است و نباید از نظر پنهان بماند. همان طور که لنین بزرگ گفت: آنانی که حمایت جوانان را داشته باشند، آینده به آنان تعلق خواهد داشت، در رابطه با نقش جوانان، و زنان به ویژه، باید بگویم که آنان نیرو دهنده امواج اعتراضی کنونی اند، که خاورمیانه و کشور های منطقه را در می نوردند... خواسته های آنان نیز در راستای خواسته های همه مردم بحرین، و در رابطه با ایجاد یک دموکراسی واقعی و اصلاحات اقتصادی- اجتماعی به نفع اکثریت جامعه است. اما من شخصاٌ از اینکه به صورتی غیر طبیعی و غیر واقعی در رابطه با این نقش اغراق شود، آن گونه که از سوی رسانه های غربی چنین امری صورت می گیرد- به خصوص با این هدف که کلاٌ مبارزات نسل های پیشین بی ارزش قلمداد شود، و یا اینکه بر نقش نسل جوان در مقابل نسل پیشین تاکید گردد - ابا دارم. من معتقدم که در این مبارزه مانند مبارزات گذشته، و مبارزاتی که در آینده پیشِ رو خواهد بود، همه بخش های جامعه (جوانان پرشور و مشتاق، و سالمندان مبارز) نقش های مشخص و مهمی بر عهده دارند.

سئوال- نقش نیرو های چپ در تظاهرات اعتراضی اخیر چیست؟

جواب - مطمئناٌ نیرو های چپ در این جنبش مردمی حضور و سهم دارند. چپ بحرین از طریق فعالیت و نقشی که در تشکل های مدنی یی نظیر اتحادیه های کارگری، سندیکا ها، سازمان های مدافع حقوق و حضور فعال زنان در جامعه، و در بین روشنفکران میهن پرست و ترقی خواه دارد، نقش مهمی در این جنبش ایفا می کند. اما متاسفانه این نقش از نظر شرکت مستقیم در رهبری و هدایت این جنبش ضعیف است. نه فقط این مسئله، بلکه همچنین این واقعیت که برخی نیروهای ملی گرای چپ در چارچوب جنبش مذهبی سنت گرا و محافظه کار عمل می کنند، مشکل دیگری است. امید این است که بسیج گسترده برای فعالیت و مبارزه اجتماعی، در صحنه عمل و در مسیر خود نقشی متناسب و فراخور به نیرو های سکولار بدهد. ما امیدواریم جبهه واحد سومی مشتمل بر سوسیالیست ها، نیروهای آزادی خواه مترقی، و نیروهای بینابینی بدور از نیروها یا حزب های دینی- مذهبی و بدور از نظام کنونی حاکم شکل بگیرد، تا کثرت گرایی سیاسی بتواند به تدریج در جامعه بحرین نمود واقعی پیدا کند.

سئوال- آینده را چگونه می بینید؟ نقش و برنامه “جبهه آزادی بخش بحرین“و دیگر نیروهای مترقی بحرین را در تحولات آینده کشور چگونه ارزیابی می کنید؟

جواب - البته پیشگویی در رابطه با تحولات کنونی بحرین و آینده ممکن نیست. مبارزه برای تغییرات پایه ای در بحرین نیاز به تقویت تشکل های مردمی و حضور نیروهای سیاسی مترقی دارد. تشکل و سازمان دهی هم باید از طریق وسعت دادن به ارتباط با توده های کار و زحمت، با زحمتکشان، با جوانان و زنان و باز تاباندن خواست های آنان هم در شعار ها و عملکرد نهاد های مدنی یی نظیر سندیکا ها و هم از طریق فعالیت نیروهای سیاسی چپ، تقویت شود. دیدگاه ها و برنامه عمل نیرو های مختلف سیاسی فعال در بحرین، با توجه به پایگاه اجتماعی و طبقاتی این نیرو ها، طبیعتاً متفاوت اند. حزب ما در مقام حزب پیشتاز طبقه کارگر و زحمتکشان، به طور کلی سعی دارد با کاربرد دیالکتیک مارکسیستی و ارائه تحلیلی علمی از واقعیت های امروز جامعه بحرین و تجزیه و تحلیل دقیق تمامی عوامل موثر در آن، بدون تعصب و بدور از اراده گرایی، تاکتیک ها، شعار ها و استراتژی مبارزاتی خود را تنظیم کند. تحولات کنونی روندی را رقم زده اند که به این زودی ها پایانی بر آن متصور نیست. باید با حوصله و دقت آجر به آجر ساختارهای ضرور برای مبارزات آینده را ساخت.

سئوال - پیام تان به خوانندگان “نامه مردم“، طرفداران سوسیالیسم، و مبارزان ضد دیکتاتوری اسلامی در ایران چیست؟

جواب - پیام من برای رفقای ایرانی ، امیدواری به آینده و پیروزی مبارزه دشوار و با اهمیت کنونی در ایران است. ما از نزدیک مبارزه حزب شما را از طریق ”نامه مردم“ و هماهنگی و ارتباط با مسئولان حزب توده ایران دنبال می کنیم. تحولات ایران و پویایی مبارزه توده ها در ایران دربردارنده درس های گرانبهایی برای همه مردم کشور های منطقه خلیج فارس است. ایران تاریخی بسیار غنی در رابطه با انقلاب های اجتماعی دارد که سرشار از درس های تاریخی اند. به باور ما دوره بنیادگرایی در ایران به سر آمده است. ایجاد تحولات بنیادین در ایران دیر و زود دارد اما حتمی است. نیروهای مذهبی و بنیادگرا با عملکرد خود، عملاٌ ثابت کرده اند که هیچ برنامه یی برای پیشرفت و تحول در کشور های منطقه ندارند. آن ها جز بهره کشی و دیکتاتوری ”هدیه ای“ برای خلق ها ندارند. در ایران اسلام گرایان مرتجع پس از سه دهه و با تحمیل هزینه یی گزاف به کشور و زحمتکشان، تمامی انرژی و پتانسیل انقلاب عظیم مردمی بهمن ماه ۱۳۵۷ را به باد فنا داده اند. آن ها نه فقط برای ایران نکبت و سیاهی به ارمغان آورده اند، بلکه با کمک به جریان های سیاسی ارتجاعی حیات سیاسی همه کشورهای منطقه را زیر تاثیر قرار داده اند. با سیاست های ارتجاعی و ماجراجویانه خود به امپریالیسم یاری کرده اند تا عملکرد نظامی و نو استعماری خود را توجیه کند. پیروزی از آنِ مردم زحمتکش است. من برای رفقای توده ای آرزوی پیروزی در نبرد های سرنوشت ساز آینده را دارم. تغییرات سیاسی ترقی خواهانه در ایران به نفع همه خلق های منطقه و جنبش آزادی خواهانه و ضد امپریالیستی در همه کشور های خاورمیانه است. ما در این مبارزه با شما همبستگی کامل داریم.

به نقل از نامه مردم شماره 863