تاریخچه مختصرجنبش کارگری جهان (1)
(1)
از انقلابات 1848 تا اولین تشکیلات بین المللی کارگران
انقلابات سال 1848 ( 1227 ش ) از حیث وسعت و دامنه ، همه انقلاباتی را که تا آن زمان ، جهان عصر جدید به خود دیده بود ، تحت الشعاع قرار داد . انقلابات مذکور تمام اقشار و طبقات اجتماعی و کلیه احزاب سیاسی را وارد عرصه مبارزات کرد . از سوی دیگر در جریان این حرکت عظیم ، انقلابی آشکار شد که مارکسیسم یگانه دکترین انقلابی برای هدایت مبارزات انقلابی پرولتاریا است .
توفان انقلابی سال 1848 ضمن وارد کردن ضربه سختی بر حاکمیت فئودالیسم در اروپا ، به سرمایه داری امکان داد تا بدون مانع ، توسعه یابد و بطور قابل توجهی رشد و تکامل پیدا کند . انگلستان در سالهای 50 – 60 قرن نوزدهم انقلاب صنعتی را از سر گذرانده بود . آهنگ انقلاب صنعتی در سایر کشورها نیز سرعت گرفت . تولید ماشینی بتدریج جای تولید دستی را گرفت و با گسترش دائم بازار سرمایه داری ، روابط بین المللی بورژوازی بیش از پیش مستحکم شد . در خلال این دوره ، جنبش کارگری نیز پس از یک فروکش موقتی ، وارد مرحله نوین و بالنده ای شد. با تمام این ، جنبش کارگری در این دوره تحت نفوذ انواع جریان های اپورتونیستی قرار داشت .
مارکس و انگلس ، دو رهبر و آموزگار پرولتاریای جهان ، کوشش خستگی ناپذیری برای هدایت جنبش کارگری در یک راه و مسیر صحیح و انقلابی به عمل آوردند . آنها همچنین در صدد تحکیم وحدت پرولتاریا بودند . سرانجام کوشش های آنها علیه جریان های اپورتونیستی سبب شد که رهبری انقلابی در جنبش بین المللی کارگری چیره شود .
جنبش کارگری در دهه 1860
همراه با توسعه سریع سرمایه داری ، بر تعداد کارگران صنعتی نیز به سرعت افزوده شد . در اواسط دهه 1860 حدود 8 میلیون کارگر صنعتی در اروپا وجود داشت . اما در حالیکه سیستم سرمایه داری به بورژوازی امکان میداد تا به سرعت و بیش ار پیش ثروتمند شود . توده های کارگر هر روز فقیرتر از روز پیش می شدند . به موازات این جریان تکامل سریع سرمایه داری تضادهای اساسی جامعه سرمایه داری را حاد تر میکرد.
در سال 1857 ( 1236 ) نخستین بحران جهانی سرمایه داری به وقوع پیوست . بورژوازی تمام بار سنگین بحران را به دوش کارگران و زحمتکشان گذاشت . بسیاری از کارگران ، بیکار شدند ، دستمزدها در همه جا کاهش یافت و شرایط زندگی زحمتکشان بدتر شد . تضاد بین بورژوازی و پرولتاریا شدت گرفت و جنبش کارگری وارد مرحله نوینی شد .
جنبش کارگری انگلیس که بعد از شکست جنبش چارتیست ها خاموش شده بود ، مجددا حرکت خود را از سر گرفت .
در سال 1859 ( 1238 ) در لندن ، کارگران ساختمان برای کاهش ساعت کار روزانه دست به اعتصاب زدند و مورد پشتیبانی همه جانبه کارگران در تمام رشته های صنعتی قرار گرفتند . به دنبال این اعتصاب ، یکی پس از دیگری ، " شوراهای لندن " ، " انجمن کارگران چوب " ، " اتحادیه سندیکایی کارگران معدن " و دیگر سازمان های کارگری تاسیس شدند .
جنبش کارگری در فرانسه نیز به نوبه خود ، چهره جدیدی نشان داد . در سال 1863 ( 1242 ) در پاریس و مارسی ، " جمعیت کمک متقابل " ، " انجمن کارگران فولاد " و " سندیکای کارگران نجار " بوجود آمدند . این سازمان ها از طریق دست زدن به اعتصابات پی در پی ، دولت لوئی ناپلئون را مجبور کردند که قانون منع اعتصاب و تشکیل اتحادیه های کارگری را لغو کند .
از سوی دیگر ، کارگران آلمان که حق ایجاد سازمان های کارگری را بدست آورده بودند ، در سال 1863 در لایپزیگ ، انجمن عمومی کارگران آلمان را تاسیس کردند .
درآمریکا ، کارگران ، " کانون کمونیستها " و " انجمن ملی زحمتکشان " را پایه گذاری کردند و در جنگ های داخلی آمریکا که علیه برده داری شروع شده بود ، فعالانه شرکت کردند.
در دیگر کشورهای اروپایی چون ایتالیا ، بلژیک ، سوئیس ، اسپانیا و دانمارک نیز از آغاز دهه 1860 سازمانهای کارگری یکی پس از دیگری به فعالیت پرداختند .
مارکس و انگلس جهت پاسخ گفتن به خیزش نوین جنبش کارگری از یک سو به تحقیقات عمیق تئوریک دست زدند و از سوی دیگر به فعالیت های انقلابی در عمل پرداختند .
آنها به موازات بررسی های تئوریک ، وقایع و جریانات جنبش های آزادیبخش در همه نقاط جهان را از نزدیک تعقیب کردند . مقالات متعددی در تشریح نظرات خود ، در دفاع از قیام های توده ای در هند و لهستان و در زمینه جنگ های داخلی آمریکا و افشای سفاکی و راهزنی استعمارگران فرانسوی و انگلیسی و جنایات صاحبان برده در آمریکا به رشته تحریر در آوردند .
از سوی دیگر ، مارکس و انگلس کوشیدند تا رهبران جنبش کارگری کشورهای مختلف را متشکل کنند و آموزش دهند و به آنها کمک کنند تا خود را از نفوذ جریان های اپورتونیستی برهانند . آنها در صدد بودند تا در جریان مبارزات کارگری ، استخوان بندی یک تشکیلات سیاسی را که بتواند جنبش کارگری را در سطح جهان رهبری کند ، پایه گذاری کنند .
باقی دارد