بازی شیطانيسرویس جاسوسی M16انگلستان و سازمان سیا امریکا (28)
پیوست به گذشته
بازی شیطاني
نوشته روبرت دريفوس ترجمه فروزنده فرزاد
در حالی که پسر آیت الله کاشانی رابط اسرائیل با ج.ا شده بود
ماجرای پناهندگی "گوزیچکین"
سرویس جاسوسی M16انگلستان و سازمان سیا امریکا
با سازمان امنیت ج.ا وارد مناسبات شد
(28)
2/2
چنانچه دولت ریگان در دست یازیدن پنهان به ایران در میانه ی 1980 تا 1986 موفق می شد، ویرانی به جای مانده در افغانستان نیز بسیار بیشتر بود. در رابطه با ایران و به موازات اتحاد
اسناد امور ایران بارها در کتابها، خاطرات و گزارشهای گوناگون بازگو شده است. همه ی ماجرا پیچیده و چند لایه است، ماجرایی که محموله های تسلیحاتی ایالات متحده و اسرائیل را، به ایران و نیز پشتیبانی مالی از چریک های نیکاراگوئه یی مورد حمایت دولت ریگان پیوند می دهد. منتقدان سیاست روی آوردن ایالات متحده به ایران، ریگان و مشاورانش را به فروش اسلحه به ایران برای آزاد کردن گروگانهای آمریکایی در لبنان که بوسیله ی حزب الله ـ آلت دست ایران ـ به گروگان گرفته شده بودند، متهم می کنند.
افزون بر این، شاید به نظر ریگان فروش اسلحه، تنها، تلاش برای آزاد کردن گروگانها بوده باشد، هرچند که ریگان در اظهارات خویش در آینده گفت که به یاد نمی آورد با ارسال سلاح به ایران موافقت کرده باشد. اما به نظر مشاوران ریگان ـ بویژه نومحافظه کاران و کیسی ـ فروش سلاح اهداف گسترده تری را دنبال می کرد. تلاش برای ارتباط دوباره با ایران و بدست آوردن پایگاه از دست رفته، مقابله با سیاست رسمی ایالات متحده در پشتیبانی از عراق در برابر توسعه طلبی ایران، از جمله ی این اهداف بود.
بستر فعالیت پنهان کیسی- نورث برای دست یازیدن به ایران ارزیابی دوباره ی شورای امنیت ملی در 1984 پیرامون رابطه با ایران بود. این تغییر نظر از سوی گروه کوچکی از شخصیت های آمریکایی مخالف پشتیبانی از عراق در خلال جنگ ایران و عراق تحمیل شد.
"روبرت مک فارلین"، مشاور امنیت ملی، به شورای امنیت ملی دستور تجدید نظر دوباره درباره ی سیاست ایالات متحده را داد. اینچنین، تنی چند از شخصیت ها و از آن میان "هوارد تیچر" و "دونالد فورتیر" از شورای امنیت ملی، گراهام فولر از سیا و دیگران در خلال دو سال، تلاش همه جانبه یی را برای تغییر سیاست ایالات متحده در قبال ایران صورت دادند. تلاش آنها با کوشش اسرائیل برای منزوی کردن عراق و ارتباط گرفتن با ایران همراه شد. همان هنگام، اسرائیل به ایران سلاح می فروخت و از خیزش راستگرایی اسلامی در سرزمین های اشغالی پشتیبانی می کرد، اخوان المسلمین را در جریان جنگ داخلی سوریه بر می انگیخت و از اسلامیون افغانستان سخت حمایت می کرد.
در 1985، فولر با کمک تیچر و فورتیر گزارشی تهیه کردند که کمتر مشهور است و در آن ایالات متحده را به فروش سلاح به رژیم آیت الله ها در ایران فرا می خواند و می گوید که "ایالات متحده باید دوستان و متحدان غربیش را برای کمک به ایران برای رفع نیازهای نظامیش...با ارسال تجهیزات نظامی ویژه، ترغیب کند." شولتز، وزیر امور خارجه و وینبرگر، وزیر دفاع، بشدت مخالف نظرات ارائه شده در این گزارش بودند،اما کیسی، رئیس سیا حامی آن بود.
در میانه ی این کشمکش درونی در هیات حاکمه ی آمریکا، اسرائیل به میدان این کارزار گام نهاد و با کمک میانجی های خود تلاش دوجانیه یی از سوی آمریکا و اسرائیل را برای نزدیکی به ایران و فروش سلاح به این کشور پیشنهاد داد. مایکل لدین، مشاور نومحافظه کار شورای امنیت ملی، از سوی مک فارلین برای گفتگو پیرامون طرح اطلاعاتی ـ امنیتی اسرائیلی ها راهی اسرائیل شد.
اسرائیل برآن بود تا موشک های ضدهوایی "هاوک" و موشک های ضد تانک "تاو" به ایران بفروشد، سلاحهایی که در جنگ ایران و عراق سرنوشت ساز بودند. محور گفتگو فروش این سلاح ها و نیز تعهد ایالات متحده به ارسال دوباره ی این موشکها به اسرائیل بود. منطق اسرائیل آزاد کردن گروگانهای آمریکایی بود، اما بی گمان، اسرائیل و عناصری در دولت آمریکا، نگرانیهای استراتژیک در پشتیبانی از ایران داشتند و گروگانها مساله ی آنها نبود.
مدافعان فروش سلاح به ایران دو بحث متضاد و جدی با هم داشتند. نگرش نخست، معتقد بود که میانه روها در ایران خواهان رابطه با آمریکا هستند و مایل اند آمریکا زرادخانه ی تهی از مهمات ایران را پر کند. و دوم، نگرشی که ایران را بی ثبات و ناتوان و آماده برای یورش اتحاد شوروی می دانست و استدلال می کرد که در چنین شرایطی اتحاد شوروی بر خلیج فارس مسلط می شود. هر دو نظر بسیار نادرست بود، نیز نگاهی که تصور می کرد ارسال سلاح کمکی برای آزاد کردن گروگانهای لبنانی می شود.
در آغاز نزدیکی به ایران، یکی از شخصیت های اطلاعاتی اسرائیل به مک فارلین می گوید "اسرائیلیها نقشه کشیده اند تا مقادیری سلاح به میانه روهای مخالف خمینی برسانند."
این ایده که دسته یی از ایرانیان میانه رو با آغوش باز پذیرای ایالات متحده و اسرائیل خواهند بود و با خمینی به مخالفت بر خواهند خواست، بسیاری از دست اندکاران ماجرای ایران کانترا و از آن میان کیسی را، فریفت. اما چراغ سبز میانه روهای ایران، سرابی زودگذر بود. بگفته ی یکی از برجستگان پیشین سیا، بسیار کوشیدیم تا به کیسی بفهمانیم، "میانه روها" در ایران، پنداری واهی است.
او می گوید:
"در 1986 در ایران، هیچ میانه رویی برای گفتگو نبود." زمانی که "اولی نورث"، مک فارلین و دیگر برجستگان آمریکایی و اسرائیلی، برای دیداری پنهان از ایران برای معامله یی دیگر نقشه می ریختند، بگفته ی این شخصیت پیشین سیا، کیسی ــ که با طرح موافقت کرده بود ــ مایل بود بداند که آیا اجرای آن موفقیت آمیز خواهد بود یا خیر. "کیسی مرا فراخواند و پرسید، آیا به نظر من شانسی برای کامیابی این ماموریت هست؟ من به او گفتم، ‘نه چندان.’ در واقع این نقشه شانسی برای موفقیت نداشت." زمانی که از این مامور پیشین سیا پرسیدم که آیا سرانجام کیسی بر این باور ماند که میانه روهای ایران پاسخ مثبت به بازی آمریکایی خواهند داد، گفت: "فکر می کنم پس از گفتگو با من منصرف شد."
پاتریک لنگ، رئیس وقت بخش خاورمیانه یی دیا، می گوید:
"آنها چنین می اندیشیدند که در ایران میانه روهای بسیاری هستند که آنگونه که می نمایانند، نیستند، آنها گروهی بی خرد بودند. و من به آنها گفتم که این همانچیزی است که آنها هستند؛ بی خردان سیاسی."
بحث دوم که از غلتیدن ایران به اردوی اتحاد شوروی در هراس بود، خود بیهوده و پوچ مینمود. اتحاد شوروی در افغانستان درگیر بود و هیچ سودی در ایران نداشت و رهبران شوروی تمایلی به گذر از خط قرمز خلیج فارس نداشتند. فرانکلین روزولت، آیزنهاور و کارتر، خلیج فارس را منطقه ی برتری آمریکایی اعلان داشته بودند.
با این همه فولر در یادداشتی به کیسی با عنوان "بسوی سیاستی در قبال ایران"، در ماه می 1985، چنین استدلال کرد که "رژیم خمینی به سستی می گراید...ایالات متحده برای بازی کارتی ندارد؛ اما اتحاد شوروی برگ برنده های بسیاری دارد." بگفته ی فولر، تحلیلگران اطلاعاتی و امنیتی احساس می کنند مسکو، "در جستجوی اهرمهای مهم اعمال نفوذ در تهران، پیشرفت هایی داشته است" و سیاست ایالات متحده برای ممنوعیت فروش سلاح به ایران "بیشتر در راستای منافع اتحاد شوروی خواهد بود تا منافع ما."
او می افزاید:
"ضروری است که در این شرایط سیاستی جسورانه تر و مخاطره آمیزتر اتخاذ کنیم تا دست کم صدای ایالات متحده طنین اندازتر شود. هم اکنون، براستی اگر خوش شانس نبودیم، از پیامد تحولات در ایران که خارج از کنترل ما است، بیشتر از دست می دهیم تا بدست آوریم."
فولر، از نگرشی دفاع می کرد که هر چه بیشتر با اسلام بنیادگرا ابراز همدردی می کرد، و در اظهاراتش در برابر کمیته ی تاور بیان داشت که مشکل این بود که "رژیم ایران، سرسختانه ما را دشمن اصول جمهوری اسلامی دریافت." کمیته ی تاور، متشکل از سه نفر منصوب شده از سوی ریگان و زیر نظر سناتور پیشین تگزاس، جان تاور بود و ماموریتش بررسی نقش شورای امنیت ملی در رسوایی ایران کانترا. فولر در گزارش بحث انگیز خویش و تحلیل های دیگرش بر این امر پای میفشرد که چنانچه ایالات متحده به اسرائیل و دیگر متحدانش اجازه ی تجهیز ملایان به سلاح را ندهد، ایران به اردوگاه شوروی خواهد غلتید.
بگفته ی فولر میزان کمکهای "متحدان" آمریکا و از آن میان اسرائیل، برای "پر کردن خلاء نظامی ایران، مقیاسی اساسی برای سنجش توانایی غرب در ناکام گذاردن نفوذ اتحاد شوروی خواهد بود."
دیگر برجستگان اطلاعاتی تحلیل فولر را مناقشه انگیز می دانستند. بگفته ی لنگ فولر در گزارشش می گوید:
"انقلاب ایران دروغین بود. شماری اصلاح طلب چپی که در واقع اسلام برایشان اهمیتی نداشت، و با اتحاد شوروی نقطه نظر مشترک داشتند آنرا رهبری کردند. من 5 ماه بعد گزارشی دریافت کردم که درست نقطه ی مقابل گزارش فولر بود اما تاثیر چندانی بجا نگذارد."
در این زمان، فولر، تیچر و دیگران، کوشیدند نظرات فولر در گزارشش را به سیاست رسمی ایالات متحده بدل سازند، و برای این منظور برای تهیه ی پیش نویش دستورالعمل ریاست جمهوری که فراخوانی برای اتخاذ "سیاستی مقتدرانه برای جلوگیری از پیشرفت شوروی در کوتاه مدت و همزمان تلاش برای باز یافتن موقعیت آمریکا در ایران در دوره ی شاه" باشد، تلاش کردند.
دستورالعمل در پوشش ضد شوروی و ادبیات جنگ سرد، در واقع بیانیه یی برای اتحاد با جمهوری اسلامی ایران در برابر اتحاد شوروی بود. "ادامه ی مقاومت اسلامی در برابر توسعه طلبی شوروی (بویژه در افغانستان)" از جمله نکات مورد اشاره در این دستورالعمل بود. این پیش نویس اسرائیل و دیگر متحدان ایالات متحده را به تجهیز هر چه بیشتر ایران برمی انگیخت و ایالات متحده را بر آن می داشت تا "از آن دسته رهبران ایران که نگاهی مثبت به تلاشهای آمریکا برای بهبود روابط با ایالات متحده دارند، پشتیبانی کند." نیز، رادیو صدای آمریکا (VOA) را به "تلاش بیشتر برای بی اعتبار کردن وجهه ی اسلامی مسکو" فرا می خواند.
تیچر نوشت:
"هنوز ایران غنیمتی استراتژیک در بازی بزرگ دنیای مدرن است. مک فارلین با تحلیل فولر موافق بود. و دستور تهیه ی پیش نویس گزارش نهایی امنیت ملی را به فورتیر و من داد. این پیش نویس بر پایه ی گزارش فولر تهیه شد و بیان می داشت که....ایالات متحده باید با رهبران ایران از در گفتگو وارد شود.
این پیشنهاد اجازه ی تحویل سلاحهای ویژه با ذکر موردی آنها را به ایران می داد." نزدیکی به ایران ادامه یافت اما بعدها بوسیله ی شولتز و وینبرگر متوقف شد. وینبرگر با دست خطی ناخوانا واژه ی "بیهوده" را روی پیش نویس تیچر نوشت.
وینبرگر گفت:
"این [ایده ی پیش نویس] همچون دعوت کردن قذافی به یک شام خصوصی است." بگفته ی تیچر معاون رئیس جمهوری، بوش، و رئیس سیا، کیسی، "شدیدا از آن حمایت کردند."