سالگرد پیروزی بزرگ ارتش سرخ اتحاد شوروی بر فاشیسم هیتلری در جنگ کبیر میهنی

سالگرد پیروزی بزرگ ارتش سرخ اتحاد شوروی بر فاشیسم هیتلری در جنگ کبیر میهنی

 

ا. م. شیزلـی

 

نهم ماه مه سال ۲۰۱۱، شصت و ششمین سالگرد پیروزی بزرگ ارتش سرخ اتحاد شوروی بر فاشیسم هیتلری در جنگ کبیر میهنی، بر همۀ مبارزان راه صـلـح و آزادی، عـدالـت و تـرقـی اجتماعی مبارک باد!

واقعیت دردناکی است که، این پـیروزی بسیارعـظیم، پیروزی بزرگی که کل بشریت را از طاعون فاشیسم رهانید، فـقـط ۴۵سال دوام آورد. علل و عوامل متعددی باعث عـدم تـداوم این پیروزی بزرگ بودند.

 در مجموع، تلاش مستمر وبلا انقطاع امپریالیسم و ارتجاع سرمایه داری، از میان رفتن دهها میلیون انسان کمونیست صلحدوست، آزادیخواه و عدالت طلب در این جنگ ویرانگر، کم بها دادن پیروز جنگ به دوباره جان گرفتن دشمن بشریت و سطح بغایت نازل آگاهی و شعـور اجتماعی در سطح بین المللی، از جمله عوامل مؤثری بودند که زمینه مساعد رشد دوباره و تجـدیـد قـوای فاشـیسـم جهانی و عدم جاودانگی این پیروزی فوق العاده عظیم را فراهم آوردند.

فاشیسم آلمان نازی پس از تحمل شکست سنگین و تسلیم بلاقید و شرط در مقابل توان رزمی، عزم و ارادۀ نیرومند رتـش سرخ اتحاد شوروی، شمشیر زهرآگین خود را پشت پردۀ لـفـاظی های عـوامفـریبانه و مفاهیم تهی شده ای محتوای«دمـوکـراسی و حقوق بشر»، پنهان ساخت. گرگ هاری بود که لباس مـیش برتـن کرد و تهاجم دائمی و گسترده خود برعـلـیه بشــریت و دستاوردهای پر ارج آن را در اشکال ریاکانه تری ادامه داد.

امروز، سالگرد پیروزی بر فاشیسم جهانی در شرایطی برگزار می شود که، این جرثـومۀ قـتـل و فـساد وجنایـت، این زاده و پرورش یافته مکتب سرمایه داری جهانی، دوباره در سراسر جهان به تاخـت وتـاز در آمده است. اینک کمتر ملتی و کشوری از یکه تازی هـای فاشیسم جهانی در امان مانده است.

امپریالیسم جهانی، رنگ پرچم فاشیسم را تغییر داده و با برافراشتن مجدد آن، استـقـلال سیـاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی هیچ دولت و ملتی را به رسمیت نمی شناسد.

فاشیسم جهانی تحت بهانه های صدور “دموکراسی امپریالیستی” و جنگ با “تروریسم”، سالهاست که جنگ بیرحمانه ای را بر علیه بشریت جهان آغاز کرده است. به صغیر و کبیر رحم نمی کند. تر و خشک را می سوزاند. سیاسـت “تفرقه بیانداز و حکومت کن” اش را جایگـزین دوستی خلقها نموده و بدنبال تجزیه و تخریب اتحاد شوروی، سیستم مستعمرات را در اشکال نو و کهنه آن احیاء و بازسازی کرده است.

حضور خشن نواستعمار در بسیاری از جمهوریهای سابقا سوسیالیستی، بمباران، اشغال و تجزیه شـبـه جزیرۀ بالکان، اشغال افـغـانستان و عـراق، حضور نظامی در اکثر کشورهای جهان، نمونه هایی از سخت جانی و ادامه حیات فاشیسم به حساب می آید.

نمونه واضح تر دیگر این مدعا، برخی گروههای صهیونیستی وابسته به یهودیان اروپاست که مبارزه با فاشیسم هیتلری را بمعنی کمک به اتحاد شوروی تلقی می کردند، به همین جهت، به بهانه گریز از ستم فاشیسم اروپا، به خاورمیانه، بویژه به سرزمین فلسطین روی آوردند و در آنجا، با تشکیل گروههای تروریستی، مردم این سرزمینها را کشتار کرده، از خانه و کاشانه خویش آواره ساختند، دهات و شهرهای فلسطین را به تملک خویش در آوردند. درست مثل نازیهای آلمان، آواره شدگان فلسطینی را در تجمع گاههای آوارگان قتل عام کردند. کشتارهای دیریاسین، کفرقاسم، صبرا، شتیلا و… و همین کشتار پنج ماه پیش فلسطینیان در اردوگاه محاصره شده غزه، یکی دیگر از نمونه های بلاتردید تداوم حیات فاشیسم بعد از شکست در جنگ دوم جهانی می باشد.

بعد از شکست مفتضحانه فاشیسم در جنک دوم جهانی، بسیاری از تئوریسن ها و ایدئولوگهای سرمایه داری بسیار تلاش کردند که فاشیسم را تافته جدا از سرمایه داری نشان دهند. اما، توجه نمی کنند که هیچ تفاوت ماهوی میان عملکرد و شیوه های نازیهای دیروز و صادرکنندگان امروزی دموکراسی سرمایه داری نمی توان مشاهده کرد و سرمایه، تمام مقدسات آنهاست.

جنگ جهانی دوم محصول مستقیم بحران بزرگ سرمایه داری در سالهای دهه سی قرن گذشته و یک جنگ طبقاتی بود برای از میان برداشتن اولین دولت کارگران جهان. نژادپرستی، برتری طلبی، نظامیگری، شوونیسم، اشغال نظامی و ویرانی کشورها، کشتار بی حد و حصر مردم، مشخصه اصلی فاشیسم است که امروز در سیمایامپریالیسم جهانی به رهبری آمریکا تجلی یافته است. ابعاد فجایع یک دهه اخیر که امپریالیسم آمریکا بطور مستقیم بر مردم چند کشور تحمیل کرده است، به نسبت خود، از فجایع تحمیلی فاشیسم در جنگ جهانی دوم چندان هم کوچک نیست.

مثلا اگر کشتارهای سه چهار روز اخیر مردم عراق، پاکستان و افغانستان را در نظر بگیریم و یا اگر به گزارش کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان توجه داشته باشیم که میگوید:

“فاجعه انسانی کشور عراق بزرگترین فاجعه بعد از سال ١۹۴۸می باشد…”، واقعیت این مدعا روشنتر می شود. در جریان بمباران یوگـسلاوی فقط دو در صد بمبها به اهداف نظامی برخورد کردند. در افغانستان، عراق، لبنان و غزه فلسطین، شهرها، دهات و اماکن عمومی، حتی مدارس، بیمارستانها و مراسم عروسی مردم هـدف حملات نظامی قرارگرفته و می گیرند.

بنا به اعلام خبرگزاریهای مختلف، در اولـین روزهای بمبارانهای عراق، هواپیماهای جنگی آمریکا با هـدف قراردادن یک زایشگاه، بـیش از هـفـتـاد نوزاد “تروریست” را کـشتند. مجمـوعـۀ بـاستـانـی دوهـزار و هـفت صد سالـۀ بابل، زیر آتش هـواپیماهای آمریکائی تخـریب و بـقایای آن توسط بولدزرها وتـانکـها نابـود گردید و امروز در محل آن، برای نیروهای اشغالگر، پایگـاه نظامی ساخته شده است (خبرگزاری یورونیوز).

در شرایط کـنونی جهان، دولتکهای جمهوریهای حوزۀ دریای بالـتیک، روز شکـست فاشیسم را روزاشغال و روز آغاز جنگ دوم جهانی را جشن می گیرند. در جمهوری های کرانه دریای بالتیک، از جمله در جمهوری استونی مجسمه یادبود و آرامگاه سربازان ضد فاشیسم را از شهر تالین برداشتند.

مقامات لهستان نیز اعلام کرده اند که در آینده نزدیک به اقدام مشابهی دست خواهند زد. در روز نهم مـاه مـه سال ۲۰۰۸، رئیس جمهور اوکراین، ازپارلمان کشورش خواست؛ قـانـونی مـبنی بر برابرحــقـوقی اس. اس. های اوکراین با قهـرمانان جنک کبیر مـیهنی تـصـویب نماید. ( کانال ١تلویزیون روسیه).

دربیشترجمهـوریهای منشعب از اتحاد شوروی و اروپای شرقی، که به مستعمرات مفلوکی تبدیل شده اند، قـهـرمانان جـنگ، این مبارزان بالای هـشتـاد سـال سن، درسخـت تـرین شـرایـط مـمـکـن زنـدگـی می کـنـند.

 در روسیه امروز، الیگارشی حاکم، حتی از به زبان آوردن نام فـرماندهان ارتش سرخ که، بشریت جهان را از چـنگـال فـاشـیـسـم حداقل برای مدت ۴۵ سال نجات دادند، می ترسد. بـوش و بلر(هیتلر و گوبلز معاصر)، این خـونخـوارتـرین و کـودن تـرین مهـره های امپریالیـسم جهـانی با دروغهای دائمی خـود، بخشهائی از جهـان را چنان به آتـش کـشیدند که شعله های این آتش، علیرغم کنار رفتن آنها از قدرت، هنوز هم شعله ورتر می شود.

درشصت و دومین سالگرد پیروزی برفاشیـسم، همصدا با مردم صلحدوست و عدالتخواه جهان، یاد فرمانـدهـان، سربازان ارتش پیروزمند سرخ، مردان و زنان فداکار اتحاد شوروی، بویژه، مارشال ژوکوف، فرمانده این جنگ پیروز و فرمانده کـل قـوای آن، یوسـف استالـین را گـرامی می دارم.

استالین فرماندهی بود که حاضر نشد فرزند اسیر خودرا با ژنرال نازی مبادله نماید. او، در مقابل اصرار مقامات شوروی برای مبادله پسر خود، گفت:

 پس، آن همه شیهدان و اسیران، فرزندان چه کسانی هستند؟ (از کتاب خاطرات مارشال ژوکوف) وی، هنگام مرگ نه ثروتی از خود بجای گذاشـت و نه حساب بانکی در بانکهای داخلی و خارجی داشت. نه سهامدار کنسرنهای اسلحه سازی بود و نه صاحـب باشگاهـهای فوتبال و شرکتهای فراملیتی. استالین، ژوکوف، و دیگر فاتحان جنگ کبیر میهنی، سـربلـند زیستند، به آرمانهای انسانی و خلق تحت رهبری خویش پشت نکردند و با سیمای انسانی خود، زندگی را وداع گـفـتند.

 

 --یاد همه سربازان، افسران، داوطلبان و سرکردگان پیروز بر فاشیسم گرامی و زنده ماندگانشان، عزیز باد!