جنگ و جهانی شدن فاشيسم قرن 21 اين گونه از قاره امريكا سر برآورد! (1)

جنگ و جهانی شدن

 

فاشيسم قرن 21 اين گونه
از قاره امريكا سر برآورد!

 

ميشل شوسودوفسكی

ترجمه جعفر پويا

 

fasism 

 

 (1)

 

آنچه در حادثه يازدهم سپتامبر درنيويورك روی داد، پايان يك فصل و آغاز فصل نوينی در حوادث جهانی بود. انگشت شمار شخصيت های سياسی و محقق در جهان اين رويداد را همان گونه كه ضرورت داشت ارزيابی كرده و با جسارت اعلام داشتند. از جمله اين شخصيت ها "ميشل شوسودوفسكی” استاد دانشگاه در كانادا و نويسنده مقالات تحقيقی در روزنامه لوموند ديپلماتيك چاپ فرانسه است. او نه تنها حادثه نيويورك را به گونه ای بسيار متفاوت با ديگر اهل تحقيق معرفی كرد، بلكه استدلال های خود را هرچه بيشتر به صورت مستند ارائه داد. بعدها از مجموعه اسناد و تحقيقات خود كتابی را فراهم ساخت كه در چند بخش ترجمه آن را می خوانيد. با اين توضيح كه به دليل كثرت و تعدد منابع و مآخذ، از ذكر و ارجاع بدانان در نشر كنونی خودداری گرديد.

اين كتاب را كه به زبان‌های فرانسه و اسپانيايی نيز ترجمه شده "جعفرپويا"  به فارسی برگردانده است.

ناشر كتاب شوسودوفسكی در مقدمه آن می نويسد:

ميشل شوسودوفسكی - نويسنده كتاب "جنگ و جهانی شدن: پشت پرده حوادث يازدهم سپتامبر"-  پرفسور اقتصاد سياسی دانشگاه اتاوای كاناداست. مدت ها مشاور سازمان های مختلف بين المللی مانند برنامه سازمان ملل برای پيشرفت و توسعه، دفتر بين‌المللی كار و ناظر ژئوپوليتيك مواد مخدر بوده است. او به صورت فعال با عالم سياست همكاری می كند.
چند ساعت پس از حوادث يازدهم سپتامبر بوش و همكاران او جنگ عليه تروريسم، بن لادن و اسلام سياسی را اعلام كردند. ترديد نيست كه اين روز خدمت بزرگی به آرزوها وضرورت های سياست آمريكا كرد.

نويسنده كتاب با برگشت به گذشته و پي گيری حضور سازمان سيا در آسيای مركزی پس از جنگ جهانی دوم، فشار حزب جمهوريخواه به طالبان را درست قبل از يازدهم سپتامبر نشان مي دهد. فروريختن برج های دوقلو و زمينه سازی حمله به افغانستان اتفاق حيرت انگيزی است كه مطلوب كنسرسيوم‌های نفتی امريكايی است و يكی از مشاوران شركت يونوكال و فرستاده ويژه بوش آن را تاييد می‌كند و اعلام مي دارد كه با آغاز شكار تروريست ها در آسيای مركزی به زودی عبور لوله های نفت از افغانستان و كشف ميدان های نفتی جديد امكان پذير خواهد شد.

می توانيم هنوز باور كنيم كه سازمان سيا و جمهوريخواهان به طور كامل از حمله يازدهم سپتامبر غافلگير شدند؟ می توان هنوز به حقانيت و يا بيش از آن به قانونيت "جنگ" آمريكا عليه افغانستان باور داشت؟

كتاب حاضر يك بررسی اساسی برای درك دلايل و پيامدهای يازدهم سپتامبر است كه توسط يكی از كارشناسان شناخته شده در سطح بين‌المللی نگاشته شده است، كارشناسی كه برای خلع سلاح جهانی و ايجاد دنيايی ديگر مبارزه می‌كند.

 

فصل اول


       مقدمه : حقايق پشت پرده يازده سپتامبر

جهان امروز بحرانی ترين دوران خود را در تاريخ دنيای جديد تجربه می‌كند. از پی حوادث غم‌انگيز يازدهم سپتامبر، ايالات متحده آمريكا با به خدمت گرفتن نيرويی نظامی كه از جنگ جهانی دوم تا كنون سابقه نداشته به ماجراجويی ميليتاريستی جديدی دست زده كه آينده بشريت را با خطری جدی مواجه كرده است.

چند ساعت پس از فرو ريختن ساختمان های مركز تجارت جهانی و پنتاگون، دولت بوش بدون هيچ مدرك قابل اعتمادی اسامه بن‌لادن‌ و القاعده را به عنوان مظنون شماره يك اين حمله معرفی كرد.

وزير امور خارجه امريكا كالين پاول اين عمل را " اعلان جنگ" ارزيابی كرد و در همان شب  جورج دبليو بوش در يك سخنرانی تلويزيونی اظهار داشت:

"ما ميان كسانی كه اين عمل تروريستی را انجام داده اند و دولت هايی كه آن ها را در خود پناه مي دهند، هيچ تفاوتی قائل نيستيم."

رييس سابق سازمان سيا، "جميز ولس" پای "كشورهای مسئول" را به ميان كشيد و به اين ترتيب خاطر نشان ساخت كه يك يا چند كشور خارجی در اين جريان دست داشته اند! مشاور سابق امنيت ملی "لارنس ايگل برگر" اعلام كرد : "به آنان نشان خواهيم داد زمانی كه به ما حمله مي كنند قادريم با نيرويی بي رحمانه تلافی كنيم."

رسانه های گروهی غربی به نوبه خود با استناد به اظهارات رسمی، آغاز "عمليات تنبيهی” عليه اهداف غيرنظامی در آسيای مركزی و خاورميانه را مورد تاييد قرار دادند. ويليلام سافير در نيويورك تايمز اظهار داشت:

"زمانی كه پايگاه های آنانی كه به ما حمله كردند را دقيقا شناسايی كرديم بايد آن ها را چنان مورد حمله قرار دهيم كه بفهمند كيفر خسارت هايی كه بر ما وارد كرده‌اند را به چه شكل خواهند پرداخت و با دولت هايی كه آنان را مورد حمايت قرار داده‌اند مستقيم و يا غيرمستقيم برخوردی خواهيم كرد كه به فروپاشيشان منجر شود". بدينسان بوش و همكاران وی، به مدد رسانه های گروهی، افكار مردم غرب را برای قتل عام بيرحمانه غيرنظاميان آماده مي كردند!

اسامه بن لادن : دستاويزی برای شروع جنگ

 

دولت بوش "جنگ با تروريسم" را بهانه قرار داد تا نه تنها هزاران مردم بي گناه افغانستان را بمباران كند بلكه به جنگ به اصطلاح "تروريسم داخلی” برود.

 اما واقعيت آن است كه اسامه بن‌لادن كه آمريكا او را مظنون شماره يك حمله تروريستی در نيويورك و واشنگتن معرفی مي كند يكی از دست پروردگان سياست خارجی امريكاست و سازمان سيا او را در جريان جنگ افغانستان- شوروی برای مبارزه بر عليه شوروی به خدمت گرفت.

بر همين اساس، تحليل ما در بخش های دو، سه و چهار كتاب حاضر به روشنی نمايان می‌سازد كه گروه القاعده و اسامه بن‌لادن در حقيقت برای سازمان سيا يك ابزار اطلاعاتی را تشكيل مي داد. سازمان سيا در دوران جنگ سرد و حتی بعد از آن با استفاده از سرويس های اطلاعاتی نظامی پاكستان نقش مهمی در تربيت مجاهدين افغان بازی كرد. چنان كه ارتباطات بن‌لادن و دولت كلينتون در حوادث بوسنی و كوسوو با اسناد كامل در پرونده كنگره آمريكا موجود است ( كه در فصول بعدی به آن اشاره خواهيم كرد)

چند ماه پس از حوادث يازدهم سپتامبر وزير دفاع رامسفلد با اظهار اين كه دستگيری و استرداد بن لادن به مثابه پيدا كردن يك سوزن از ميان يك خرمن است غيرممكن بودن اين مهم را خاطر نشان ساخت. اما ايالات متحده قبل ازيازدهم سپتامبر بارها امكان دستگيری و استرداد بن لادن را داشت. اين سعودی تحت تعقيت چندی قبل از حمله يازدهم سپتامبر دريكی از بيمارستان های دبی به خاطر عفونت كهنه كليوی بستری شده بود.

اما اگر بن‌لادن در آن زمان دستگير مي شد ديگر بهانه لشگركشی همه جانبه به آسيای مركزی از ميان مي رفت.

ژوييه 2001 : اسامه بن‌لادن در بيمارستان آمريكايی دوبی، واقع در امارات متحده عربی.

دبی يكی از هفت اميرنشين امارت متحده عربی در شمال شرقی ابوظبی قرار دارد. به نوشته روزنامه فيگارو يازدهم اكتبر 2001 ملاقات مخفی بين بن لادن و يكی از نمايندگان سازمان محلی سيا در ژوييه دو هزار يك در اين شهر 350 هزارنفره انجام شد. يكی از مديران اداری بيمارستان آمريكايی دبی تصديق می‌كند كه "دشمن شماره يك" از 4 تا 14 ژوييه در آن بيمارستان بستری بوده است.

"در زمان بستری بودن بارها افراد خانواده و شخصيت های سعودی و امارات به ملاقات وی آمدند. در همين دوران نماينده سازمان سيا در محل كه بسياری از ساكنان وی را مي شناسند با اسانسور اصلی بيمارستان به اتاق بن‌لادن رفت. وی چند روز بعد در مقابل تعدادی از دوستانش با غرور عنوان كرد كه به ملاقات ميليونر سعودی رفته است.

روز پانزده ژوييه يعنی يك روز بعد از عزيمت بن‌لادن به سمت كويته پاكستان با مامور سيا از طرف مقامات مسئول توسط مركز خودش تماس گرفته می‌شود. اف.بی.آی – پليس فدرال آمريكا- كه رد بن‌لادن را دنبال مي كرده است در تحقيقات خود روابط سازمان سيا را با "دوستان اسلامگرا" كشف مي كند. از همين رو ملاقات در دبی را هم نوعی دنباله منطقی "بعضی سياست های آمريكايی” تلقی می‌كند و آن را پيگيری نمي كند.

- بستری شدن مجدد بن‌لادن در دهم سپتامبر دو هزار ويك: اين بار بن‌لادن مهمان، دوست هم پيمان ايالات متحده يعنی پاكستان است.

روز دهم سپتامبر يعنی درست يك روز قبل از حمله تروريستی به مركز تجارت جهانی و پنتاگون، بن‌لادن در يكی از بيمارستان های نظامی پاكستان دياليز می‌شود. سرويس اطلاعاتی ارتش پاكستان ای.اس.ای به شبكه سی.بی.اس اعلام می‌كند كه بن‌لادن در يكی از بيمارستان های نظامی راولپندی در ستاد فرماندهی ارتش پاكستان تحت درمان قرار گفته است.

 طبق اظهارات يكی از پرستاران، كاركنان سرويس اورولوژی با گروهی ديگر كه پرسنل معمولی نبودند جايگزين شده بودند. طبق اظهارات همين پرستار كه نمي خواست نامش فاش شود، اين عمل به دليل معالجه يك "شخص مهم" انجام گرفته بود.

 قابل ذكر است كه بيمارستان اكيپی از نيروهای ارتش پاكستان را كه ارتباطی تنگاتنگ با پنتاگون دارند جايگزين اكيپ عادی بيمارستان می‌كند. مستشاران آمريكايی مستقر در راولپندی از نزديك با نظاميان پاكستان همكاری دارند. با همه اين احوال كوچكترين اقدامی جهت دستگيری " دشمن شماره يك" ايالات متحده انجام نمي گيرد.(همان منبع)

 

ادامه دارد