نه می شکند و نه می گذرد نگاهی به عمق جنبش مقاومت در کشور یونان

نه می شکند و نه می گذرد

نگاهی به عمق جنبش مقاومت در کشور یونان

 greec up rising

 

       تصویب برنامه ریاضت اقتصادی در پارلمان یونان و همزمانی آن با تصمیم شورای اتحادیه اروپا و صندوق بین المللی پول برای کمک به دولت این کشور که در واقع کمک به بانک های یونان است، تعبیری دقیق تر از آن ندارد که روزنامه اومانیته در شماره 27 ژوئن خود نوشت:

راننده ای پریشان حال سوار بر اتومبیل بی بنزینی که به پایان یک جاده بن بست رسیده بود، بجای ترمز، پدال گاز را فشار داد.(نقل به مضمون(

 راننده ای پریشان حال سوار بر اتومبیل ب بنزینی که به پایان یک جاده بن بست رسیده بود، بجای ترمز، پدال گاز را فشار داد.(نقل به مضمون(

دولت یونان از کمک اول صندوق بین المللی پول که به جیب پر نشدنی بانک ها ریخته شد درس لازم را نگرفت و اتحادیه اروپا از بی نتیجه بودن این کمک. در نتیجه، بحران ادامه خواهد یافت و به کشورهای درجه دوم اروپا نیز بسرعت سرایت خواهد کرد.

       این کمک های مالی نه از فشاری که بر دوش حقوق بگیران یونان وارد می آید خواهد کاست و نه مانع تعمیق بحران خواهد شد. دراین میان، بانکداران و بورس بازان از جیب مردم اروپا مبالغ دیگری را به جیب زدند.

       رهبران اتحادیه اروپا، به قول "اومانیته" گفتند:

       مقاومت مردم یونان یا می شکند و یا می گذرد. آیا واقعا چنین خواهد شد؟ رویدادهای یونان و جنبش مقاومت در برابر برنامه ریاضت اقتصادی نشان داد که حداقل در کشورهای گروه دوم اروپا، هسته های مقاومت مردمی می رود تا اشکال انقلابی علیه حکومت ها به خود بگیرد.

       نخستین جرقه های این مقاومت در اسپانیا و پرتقال جلوه کرد و اکنون در یونان نه جرقه، بلکه حریق انقلابی به خیابان ها آمد. اگر در دهه های پس از جنگ دوم جهانی، پیوسته صحبت از انقلاب در امریکای لاتین و افریقا و حتی کشورهای آسیائی بود، اکنون وحشت سرمایه داری از انقلاب در قلب اروپا اوج می گیرد. بحران اقتصادی که اکنون به بحران سیاسی و حکومتی تبدیل شده، گسترده تر خواهد شد. در اسپانیا نیز همین انتظار وجود دارد. ماهیت دولت های حاکم در این کشورها که خود را پشت نام "سوسیال دمکراسی" پنهان کرده اند برای مردم آشکار شده است.

       این سوسیالیسم، یعنی همکاری با بورس جهانی و مراکز مالی جهان. چنین ماهیتی، با ماهیت سوسیالیسم واقعی که رفاه مردم در سر لوحه آن قرار دارد بکلی متفاوت است. سوسیالیسمی که نان را از سر سفره ها برباید، حقوق بازنشستگان را به جیب بزند، سن بازنشستگی را تا دم مرگ بالا ببرد تا نیروی جوان را استخدام نکند، آموزش را چنان آلوده به پول کند که تنها خانواده سرمایه داران و غارتگران بتوانند تحصیلات دانشگاهی کنند، زنان از ترس بیکاری حامله نشوند و کودکان بی سرپناه در خیابان ها سرگردان شوند، نامش سوسیالیسم نیست. نامش چرخ پنجم نظام امپریالیستی جهان است.

       مردم یونان و اسپانیا این واقعیت را نه تنها دیدند، بلکه در ماهیت دولت های سوسیالیست حاکم بر این دو کشور لمس کردند. نظام سرمایه داری جهان، از پل یونان عبور نکرده، با سد مقاومت در کشورهای دیگر اروپائی روبرو خواهد شد. بویژه که روی همین پل نیز، مردم یونان گریبان کارگزاران یونانی این سرمایه داری را خواهند گرفت.

www.rahetudeh.com

…………