حقایق تلخ و نگران کننده از زندگی مهاجران در هُلند

حقایق تلخ و نگران کننده از زندگی مهاجران در هُلند

 

پژوهشی کوتاه از دُکتر خلیل وداد

 

هلند از دیر باز کشوری کثیر المله بشمار میرود، یکی از علل آن اینست که این کشور دارای مستعمرات بوده و با کشورها و فرهنگهای بیشماری سرو کار داشته است. چنانچه اندونیزی تا سال 1949 و سورینام در حوزه کارابین تا سال 1975 مستعمره این کشور بودند.

ازسالهای 50 میلادی نخست موجی از گروههای اندونیزی و ملوک تبار، از سالهای 60 میلادی "کارگران مهمان" شامل ترکها و مراکشیها به هالند آمدند. همزمان در سالهای 70 یکعده ایرانیها به هلند جهت تحصیل و یا منحیث پناهجوی آمده در این کشور ماندگار شدند. از سالهای 80 (پس از آغاز جنگ افغانستان و لشکر کشی ارتش شوروی) گروههایی از پناهجویان افغان و همچنان عراقی (شامل کردها) به هلند مهاجرت نمودند. و اینها تنها نبودند در همین سالها صدها نفر از کشورهای گوناگون از افریقاییان و اروپاییان شرقی و غربی تا آسیاییان چون چینیها و ویتنامیها به این کشورآمدند و این پروسه کمکاکان ادامه دارد.

دوام جنگ افغانستان (سقوط دولت دکتر نجیب الله، زوال حکومت مجاهدین تحت رهبری استاد ربانی و حاکمیت قرون اوسطایی طالبان) باعث گسترش و دوام موج پناهجویی هزاران تن افغان به کشورهای اروپایی و بویژه هلند در سالهای 90 سده پیشین و آغاز قرن 21 شد.

 تعداد کل باشندگان هلند در یکم جنوری ( ژانویه) سال 2010، بالغ به 16 ملیون و ششصد هزار نفر بود. از این جمله یک پنجم آن خارجیهای باصطلاح غیر غربی[1] بوده، نیم آن در هلند بدنیا آمده و بناً شامل نسل دوم مهاجران ( کارگران مهمان) میباشند. سهم  خارجیان غیر غربی[2] در نفوس این کشور در ده سال گذشته از 9 درصد به 11 درصد ارتقأ نموده است. در حالیکه تعداد خارجیان باصطلاح غربی به همان اندازهء پیشین 9 در صد باقی مانده. ترکها بزرگترین گروه خارجی (خاوری) در هلند بوده و پس از آنها اندونیزیایی ها و آلمانی ها جاهای دوم و سوم را دارند.

پدیدهء جدید در اروپای غربی و منجمله هلند تعداد فزایندهء مهاجران (کارگران) اروپایی شرقی شامل پولندیها (لهستانیها)، بلغارها و رومانیایی ها در این ممالک است. لهستانیها بزرگترین گروه مهاجر- کارگر در اروپای غربی اند. تعداد کنونی پولندیها در هلند 77 هزار بوده و بزرگترین گروه اروپای شرقی ساکن این کشور میباشند.

دو سومِ 1 ملیون و 900 هزار خارجیان غیر غربی وابسته به گروهای باصطلاح کلاسیک "کارگران مهمان" اند که از سالهای شصت جهت کار به اروپا  و منجمله هلند آمده اند. بزرگترین گروه در این میان ترکها اند که تعداد شان384 هزار نفر بوده و بتعقیب آن مراکشیها (مغربیها) با 349 هزار نفر جای دوم را داشته و سپس سورینامیها با 342 هزار سومین گروه مهاجر غیر غربی در هلند را تشکیل میدهند. همچنان 138 هزار مهاجر از جزایر آنتیل و اروبا (جزایرهلندی در کارابین) نیز در هلند زندگی دارند.  تقریباً نیم ترکها و بیش از نیم مراکشیها مربوط به "نسل دوم " اند. از آنجایی که اینها در هلند زاده شده اند، حد اوسط سن شان در ترکها 29 سال و در میان مراکشیها 27 سال میباد. سورینامیها و انتیلیان ها جوانتر از اینها اند، چون 4 نفر از (ده نفر)  در هلند تولد شده اند.[3]

   

تعداد هلندیهای بومی[4] در هلند 13 ملیون و 215 هزار نفر بوده و تعداد خارجیهای غربی به 1 ملیون و 501 هزار نفر میرسد که از جمله 77 هزار پولندی، 14 هزار رومانیایی و 15 هزار بلغاری و بقیه 1 ملیون و 395 هزار از کشورهای دیگر غربی (منجمله از یوگوسلاوی پیشین) اند.

 ویژگی شاخص مهاجران اروپای شرقی انجام کارهای شاقه و سنگین در برابر مزد پایینتر از اروپاییان توسط آنان میباشد. همچنان آنان در نوشیدن افراطی الکل در اینکشور شهره اند.

تعداد کل خارجیهای غیر غربی (شامل مسلمانها)  در اینکشور بیش از 1 ملیون و809 هزار است، که از جمله 907 هزار آن مسلمان اند.  ترکیب 907 هزار مسلمان هلند چنین است:

- ترکها 378 هزار نفر،

- مراکشیها 342 هزار نفر

- سورینامیها 339 هزار نفر

- افغانها 38 هزار نفر

- عراقیها 49 هزار نفر

- ایرانیها 31 هزار نفر

- صومالیایها 22 هزار نفر

پاکستانیها 19 هزارنفر

- بقیهء مهاجران غیر غربی، 539 هزار[5]

 

 

معضلات مهاجران و پناهجویان در هُلند

 

مشکل بزرگ بخشی از مهاجران (منجمله کسانیکه پاسپورت هلندی دارند) در این کشور بیکاری و وابسته گی به حقوق و رایانه های دولت است. بخشی از مهاجرانی که کار و مشغولیت هم دارند، اکثراً کارهای پایینتر از تحصیل و گذشتهء کاری خویش را انجام میدهند. به ارقام زیر که نشاندهندهء دریافت حقوق ویژه (سوسیال)[6]، از شهرداریها ست نگاه کنید:

- ترکها 8%

- مراکشیها 12%

- سورینامیها 7%

- انتیلیانها 9%

- عراقیها 30%

- ایرانیها 18%

- افغانها 23%

- صومالیاییها 36% [7]

درحالیکه این رقم در میان هلندیهای بومی 9 درصد است.

 

چنانچه دیده میشود، صومالیاییها (بویژه تک والدین، یکه خانمها و حتی یکه مردان) صومالیایی که بدون همسر و یا با فرزندان شان تنها زندگی میکنند) بزرگترین گروه وابسته به حقوق شهر داریها را تشکیل میدهند.

 

صومالیاییها همچنان بزرگترین گروه کوچندهء مهاجران/ پناهندگان (بویژه به انگستان) میباشند. بنابر این تعداد کل آنها در زمانهای گوناگون در هلند متفاوت است.

         

چهار گروه بزرگ پناهندگان در اروپا یک وجه مشترک دارند و آن اینست که یک چهارم آنها عموماً مربوط به نخبگان فرهنگی و روشنفکران کشورشان بوده اند که مجبور به ترک میهن شان شده اند. این واقعیت (تحصیلات عالی و تجربهء کاری) در تحصیل و کاریابی دوبارهء این مهاجران نیز مؤثر میباشد. چنانچه 4/3 گروههای پناهجوی (شامل ایرانیها، افغانها و عراقیها) در مقایسه با 4 گروه کلاسیک مهاجران (شامل ترکها، مراکشیها، سورینامیها و انتیلیانها) دارای مدارک تحصیلی عالی میباشند. چنانچه درجهء آموزش ایرانیهای 15 تا 65 ساله حتی از هلندیهای بومی نیز بالاتر است. در اینحال افغانها و عراقیها با تحصیلات بلند شان (26%- تا 28%)[8] با هلندیهای بومی همطرازی میکنند.

 

صومالیاییها در مقایسه با سه گروه بزرگ پناهنده نامبرده  و همچنان در مقایسه با گروههای کلاسیک مهاجر در همه بخشها پس مانده اند. بیش از 58% صومالیاییها هیچگاهی به مدرسه نرفته و فقط 5 % آموزش شان را بپایان رسانده اند.

 

ویژگی دیگر مشترک همه مهاجران اینست که مردان عموماً تحصیلات بالاتر از زنان دارند. یک بخش مهاجران افغانی، عراقی، ایرانی و صومالیایی هیچگاه آموزش ندیده است. این رقم در میان ایرانیها 2% (کمترین) ودر میان صومالییاییها %28  بالاترین رقم میباشد که از آنجمله بیشترین آنها زنان صومالیایی اند.

 

بخش بزرگ جوانان همه گروههای خارجی (به استثنای ایرانیها) میان سنین 20- 34 نمیتوانند مدرسه را بموقع بپایان برسانند، بناً بدون مدرک تحصیلی آموزشگاه را ترک گفته و با مشکل کاریابی و ادامهء آموزش مواجه میشوند. مگر در سالهای اخیر سطح آموزش عالی همه گروهها (شامل افغانها، عراقیها، ایرانیها و صومالیاییها) ارتقأ نموده است. البته این ارتقأ بیشتر در مورد کسانی صدق میکند که تحصیلات قبلی عالی داشته  و یا مدرسه را در هلند بپایان رسانده اند.

 

البته این ارتقأ در هر 4 گروه متفاوت است.چنانچه افغانها هنوزهم مشکل پایان تحصیل دوره متوسط دارند (40%) در حالیکه این رقم در میان هلندیهای بومی 18% است. اما سطح سهمگیری فعال افغانها در آموزش متوسط حرفه یی و تحصیلات عالی دگرگون شده و سال بسال ارتقأ مینماید. آنها بتدریج به سطح ایرانیهای- هلندی مشغول تحصیلات عالی نزدیک میشوند.

 

  عراقیهای هلندی در مقایسه با دو گروه نامبرده مقام میانه را دارند و در سالهای پسین ارتقای محسوسی در میان شان در امر آموزش تحصیلات عالی دیده میشود، مگر هنوز در پایان رساندن آموزش و بدست آوردن مدرک تحصیلی از دو گروه ایرانی و افغانی پس میمانند.

 

در میان جوانان صومالیایی 40% افراد توانمند بکار بیکار اند، 1 سوم عراقیها و 30% افغانهای جوان بیکار اند. از میان جوانان ایرانی در هلند 27% بیکار اند. این ارقام تشویش برانگیز اند، چون بتناسب جوانان هلندی بومی درصدی خیلی بالایی را میسازند. گرچه بیکاری در میان کسانی که مدتی کوتاه در هلند زندگی میکنند عموماً بیشتر است، مگر از جمله صومالیایها و افغانهایی که بیشتر از 15 سال در هلند زندگی میکنند، هنوزهم 28% بیکار اند. این رقم در میان ایرانیها 18% و در میان عراقیها 16 % است.

 

فقر و قرض (بدهکاری) در میان مهاجران خارجی غیر غربی

 

فقر یا ناداری پدیده یی اجتماعیست که در درازنای تاریخ در همه جوامع و ادوار بوده و در آینده هم خواهد بود. فقر در هر جامعه و کشور مطابق معیارهای معیشتی- آسایشی و رفاهی همان کشور و یا هم در مقایسه با ممالک دیگر ارزیابی و مشخص میشود. شاید پرسش بمیان آید، فقر در هلند؟ کشوری که در سطح بالای رفاه و آسایش اجتماعی قرار دارد.

 

بله، فقر در هلند در میان خارجیها و حتی داخلیها وجود دارد. مگر اندازه آن در میان خارجیها و مهاجران غیر غربی بمراتب بیشتر از داخلیها و مهاجران غربی است. اتحادیه اروپا فقر را چنین تفسیر مینماید: کسی که 60% درآمد متوسط ملی ناخالص یک کشور را دارد فقیر است. و مطابق این معیار افراد زیادی (که عاید خانوادگی حد اقل ماهانه حدود 800 یورو دارند)  بویژه خارجیان غیر غربی فقیر میباشند و باصطلاح در خط فقر زندگی میکنند.. این گروهها طور متوسط  جمعاً 28 % شانس فقیر شدن را دارند. این امکان فقیر محسوب شدن در گروههای آتی چنین است: مراکشی ها32%، ترکها 26% و سورینامیها 23%.[9]  فقر و قرض در میان صومالیاییها بیشترین همه بوده و از 40 تا 50 % و حتی بالاتر از آن میباشد. [10]

 

مطابق ارقام دفتر مرکزی احصائیه هلند از سال 2008، 9 درصد خانواده ها و یا بعبارهء دیگر 623 هزار خانواده شامل فامیلهای دارای حدِ اقلِ درآمد میباشند.[11]

 

برعلاوه وابستگی به کریدتهای فریبنده بانکی وعواید کم و مخارج بیشتر نیز در امر فقر و بدهکاری مؤثرمیباشند. یکی از ویژه گیهای مهاجران و منجمله پناهندگان شامل ایرانیها، افغانها، عراقیها و صومالیاییها اینست که آنها کم یا بیش منظماً مبالغی را به کشور زادگاهشان و به خانواده هایشان در خارج گسیل میدارند. این واقعیت نیز در کمبود عواید ماهانه مهاجران بویژه کسانی که وابسته به حقوق باصطلاح سوسیال شهرداریها اند، تأثیر جدی دارد.

 

افغانها در امر حواله های نقدی به خانواده شان و بویژه گسیل کمکهای خیریه جنسی و مادی به کشور شان از دیگران فعالتر اند، چنانچه 3/1 افغانها پول و جنس به کشورشان میفرستند.[12]

 

بیکاری و قرض دو عامل اصلی فقر اند ولی کم نیستند افرادی که هم کار دارند و هم عاید منظم، مگر هنوزهم در حدود خط فقر زندگی دارند، چون مخارج شان و بویژه قرض آنها بیشتر از درآمد شان است. همچنان افرادی که شرکت و کاسبی شان (مانند مغازه وغیره) ورشکست میشود، نیز مقروض و بدهکار بوده و بعضاً فقیر و نادار میشوند. بناً در هلند فقر و منجمله فقر نسبی وجود دارد.

 

خارجیان و بویژه مسلمانان عادت کرده اند که با فقر قناعت نموده، آنرا بپذیرند و اکثراً حرکتی از خود نشان ندهند. متأسفانه که فقر و ناداری از سوی خارجیها در هلند شناخته نمیشود. اگر یک ترک و یا مراکشی را در اینکشور بپرسی آیا فقیر هستی و مشکلات مادی داری، میگوید لاحول والله، فقر؟  چه میگویی فقر در اروپا و هلند؟ فقر در فلسطین است، فقر در افریقاست، فقر در افغانستان و بنگلادیش است، اینجا و فقر!

 

اگر با این افراد بیشتر آشنا گردی درمیابی که عموماً آنها به حج (بعضاً چندین بار) رفته اند، مؤمن و معتقد به امور اسلامی و مذهبی بوده ( باصطلاح نماز شان قضا نمیشود) و بزعم خودشان از زندگی خوبی برخوردار اند. مگر آنها نمیدانند که مطابق معیارها و قوانین اجتماعی هلند در مرز خط فقر زندگی دارند. برای مهاجران و بویژه مسلمانان هالند یاد آوری فقر تابو، شرم آور و ممنوع است. بعضاً آنها میگویند، سرنوشت و قدر چنین است و یا برعکس ادعا میکنند، هرکسی بد میکند بد میبیند، و قرض و اعتیاد گناه هر فرد بطور جداگانه بوده جماعت اسلامی و همتبارانِ فردِ مشکلدار مسئولیتی در این مورد ندارند.

 

یک مشخصه دیگر مهاجران خارجی اینست که بخشی از آنان کار غیر رسمی باصطلاح سیاه میکنند تا درآمد نقدی بیشتر بدست آورند. در حالیکه نمیدانند، این کار خلاف قانون بوده، در عمل آنها مورد بهره کشی کارفرما قرار گرفته و از امتیازات قانونی مانند