شاخ آفریقا در كام مرض ، فقر ، مرگ و قحطی

سیاست لگام گسیخته یی«جهانی سازی» و پی آمد های فاجعه بارجهانی آن

شاخ آفریقا در كام مرض ، فقر ، مرگ و قحطی

شهــلا دانـشفــر

چهارم ماه اسد سال ۱۳۹۰

 

حدود یک ماه است که فقر، گرسنگی و تشنگی در شاخ آفریقا شدت و گستردگی بی سابقه ای پیدا کرده و فاجعه ای انسانی را به جریان انداخته است. بر متن جنگ و رقابت های قومی و کشاکش های گسترده دستجات مختلف سیاسی، قحطی و خشکسالی ای كه گفته میشود از بیست سال پیش تا كنون سابقه نداشته است این منطقه را به کشتارگاه تبدیل کرده است.

بنا بر گزارشها این وضعیت جان نزدیك به دوازده میلیون نفر را به خطر جدی انداخته است. از این جمیت میلیونی قحطی زده در شاخ آفریقا، سه میلیون و دویست هزار نفر آن در اتیوپی،  همین تعداد نفر در کنیا، صد و هفده هزار نفر در جیبوتی و دو میلیون و ششصد هزار نفر در سومالی زندگی میكنند. به موازات گرسنگی و بی آبی ، بیماریهای مسری نیز جان  این مردم قحطی زده را تهدید میکند.

به گزارش یونیسف قحطی موجود در شاخ آفریقا تا آنجا که به کودکان مربوط است می‌تواند به قیمت جان نیم میلیون کودک این منطقه جهان تمام شود. آنتونی لیک، رئیس یونیسف در این مورد گفت بسیاری از قحطی‌زدگان آن قدر ضعیف شده‌اند که نمی‌توانند خود را به مناطق زیر کنترل سازمان ملل برسانند.

گرسنگی در این منطقه  آنقدر شدت یافته است که هزاران نفر برای رسیدن به اردوگاههایی که بتوانند خود را از كام مرگ نجات دهند، کیلومترها را با پای پیاده طی می کنند. در این كوچ كردنها، بسیاری جان میدهند. مادرانی را مشاهده میکنی که به امید زنده نگه داشتن خود و کودکانشان راهی بیابان میشوند تا به اردوگاههای کمک رسانی برسانند، اما کودکانشان یارای تحمل گرسنگی و تشنگی را ندارند و در برابر چشمان آنها جان میبازند. مادرانی را مشاهده میکنی که در مسیر راه  کودکان عزیزشان را که از شدت ضعف امیدی به زنده ماندنشان نیست  به ناچار در میان راه رها میکنند و با کودکانی که امیدی به بقایشان هست، خود را به نخستین مرکز امدادرسانی میرسانند. بسیاری از کودکانی که به مقصد میرسند نیز پوست به استخوانشان رسیده است و آنقدر ضعیف شده اند که جان سالم بدر نمیبرند.

بنا بر خبرها رسیدن به اردوگاههای كمك رسانی یک هفته تا یک ماه طول می کشد و زنان و کودکان و سالمندان مجبورند این مسیرهای طولانی را پای پیاده بپیمایند.

در هفته های گذشته سازمانهای انساندوست از جهانیان خواستار كمك به مردم قحطی زده در شاخ آفریقا شدند. و  كمك هایی به سوی این مردم ارسال شد. اما بطور واقعی شاخ آفریقا در چنگال قحطی و خوشكسالی رها شده و  فقر و گرسنگی روزانه از مردم قربانی میگیرد.

روز ١٢ ژوئیه بان كی مون دبیر کل سازمان ملل زیر فشار انتقاد های جهانی، اعلام کرد که بیش از ۱۱ میلیون نفر در شاخ آفریقا گرسنه‌اند و برای ادامه زندگی به کمک‌های جهانی محتاج‌اند و این سازمان برای نجات این افراد احتیاج به ۶/ ۱ میلیارد دلار دارد. در حالیكه تنها نیمی از این مبلغ موجود است و از تمام کشورهای جهان خواست كه مستقیما به کمک مردم شاخ آفریقا بشتابند.

قربانیان جنگ قدرت

در میان كشورهای قحطی زده شاخ آفریقا، منطقه جنوب و مركز سومالی بدترین است. وخامت اوضاع سومالی به حدی است که سازمان ملل برای دومین بار پس از ١٩٩٢ اعلام قحطی کرده است. حجم خشكسالی در این كشور به حدی است كه گفته میشود كه حتی حیات جانوران به خطر افتاده است.

 برخی از مناطق سال‌هاست كه باران ندیده‌اند و زمین‌های كشاورزی به بیابان تبدیل شده‌اند. هم اكنون بطور روزانه هزاران نفر از مردم این كشور برای نجات از گرسنگی به اردوگاه‌های آوارگان سازمان ملل در كنیا فرار می‌كنند و ساعات‌ها بدون آب و غذا در بیابان راه می‌روند تا از مرز عبور كنند. سازمان‌های بین‌المللی نیز نسبت به كمبود آب و غذا در این اردوگاه‌ها هشدار داده‌اند.  گفته می‌شود تا کنون ۴۳۰ هزار سومالیایی توانسته اند خود را به این پناهنگاهها برسانند.

اما این تنها خشکسالی نیست که دارد مردم را کشتار میکند. جنگ و رقابت دستجات مختلف که هرکدام به قدرت ها و دولتهایی خارج از منطقه وصلند، در واقع اساس مساله است. رساندن نان و آب به چند میلیون نفر در این زمانه نباید مشکل جدی ای میبود. اما وقتی که مرگ از گرسنگی و قحطی جزئی از استراتژی جنگی یک طرف برای نابودی مردم منتسب به قوم دیگری تلقی میشود، خودبخود کمک رساندن نیز کار ساده ای نیست. بویژه در سومالی مردم نه تنها از خشكسالی و گرسنگی  بلكه از جنگ و ناامنی نابود میشوند. مردم برای فرار از جنگ های قبیله ناگزیرند خود را به اردوگاههای پناهندگان در كنیا و اتیوپی برسانند.

سومالی از سال ١٩٩١ بدنبال سقوط دولت محمد زیادباره  به قبایل تقسیم شد و اوضاع به جنگ داخلی كشیده  شد.  از سال ٢٠٠٦ با پاگرفتن جنبش اسلامی ها تحت عنوان مبارزه با اشغالگران و ایجاد یك سومالی متحد،  این جدالها شدت بیشتری یافت. نتیجه اینكه اكنون سومالی كشوری فاقد دولتی رسمی، فاقد ثبات سیاسی و صحنه دائمی جنگ است. جنگ داخلی بین قبایل موجود و بین دولت موقت حاكم كه حمایت سازمان ملل و  غرب را دارد با جریانات اسلامی موسوم به الشباب از شاخه های القاعده كه در بخش بزرگی از این كشور احاطه دارند، این منطقه را كاملا ناامن كرده است.

 در همین رابطه  دزدان دریایی پدیده دیگری است كه در این منطقه شاهدش هستیم و از زمان جنگ داخلی سومالی در دهه ١٩٩٠ شكل گرفته است و میگویند كشتیرانی بین المللی را دچار مخاطره و تهدید كرده است و گروگانگیری و باج بگیری یك منبع بزرگ اقتصادی آنهاست.  برای آمریكا و كشورهای غرب نیز موقعیت سوق الجیشی سومالی، به لحاظ داشتن طولانی ترین ساحل در آفریقا و مشرف به خلیج فارس و تنگه هرمز كه دو نقطه كلیدی اقتصادی است، جایگاه ویژه ای به این كشور میدهد و یك سر این كشمكش ها منافع این دولتها قرار دارد.

نتیجه این وضعیت، یعنی  جنگ های داخلی قبیله ای و فعالیت جریانات اسلامی سومالی موسوم به الشباب که عامدانه مانع رسیدن کمک به مردم قحطی زده میشود،  زندگی در این منطقه را به کشتارگاهی برای مردم تبدیل كرده است. همه  اینها و حضور دزدان دریایی و نبود امكانات جاده ای همین امروز  معضلات جدی كمك رسانی به مردم قحطی زده سومالی است كه در چنگال فقر و گرسنگی اسیرند و دارند جانشان را از دست میدهند. الشباب حتی تهدید كرده است كه كسانی را كه بخواهند در مناطق جنوبی سومالی كمك رسانی كنند، خواهد كشت.

بدین ترتیب در میان این تراژدی عظیم انسانی قحطی و  خشكسالی ، تصویر جنایتكارانه و كثیف جریانات اسلامی و قبیله ای را بیش از بیش به نمایش میگذارد.  بنا بر گزارشها در قحطی ۲۰ سال قبل در سومالی، بیش از ۲۰۰ هزار نفر جان باختند. اکنون نیز احتمال میرود در مناطق میانی سومالی که سازمان الشباب مانع از انتقال و توزیع کمک های خارجی در کشور میگردند، دهها هزار نفر از قحطی و گرسنگی جان خود را از دست بدهند.

فاجعه انسانی قحطی و گرسنگی در شاخ آفریقا،  بیش از بیش وارونگی این جهان سرمایه و اوج توحش آنرا مقابل همگان میگذارد. كشوری با موقعیت  جغرافیائی سومالی و  دسترسی آنها به نفت، سنگ آهن، ماهیگیری و غیره، منطقه ای با جمعیتی میلیونی به كام مرگ فرو رفته است. ثروتهایی كه میتوانست، زندگی را برای این مردم تغییر دهد، ثروتهایی كه میتوانست در كنار پیشرفتهای امروز بشری، راه نجاتی در برابر قحطی و خشكسالی  و نابودی مردم ایجاد كند، اكنون میلیونها انسان را چنین در كام مرگ و نابودی فرو برده است و جنگ و توحش یك مشت باندهای ارتجاعی قبیله ای، مذهبی  این كشور را به سرزمینی نابود شده تبدیل كرده است.

جهان سرمایه داری نیز تقسیمات خود را كرده است و نصیب كشور سومالی مرگ و تباهی است. منافع سرمایه داری حكم میكند كه این بخش از جهان را به حال خود و در چنگال گرسنگی و جنگ و توحش رها كنند. از همین روست كه حتی زباله های اتمی نیز از این منطقه مرگبار و سواحلش سر در میاورد و در كنار همه این مصائب داستان دفن زباله های اتمی ایتالیا و كشیده شدن این زباله ها به سواحل این منطقه است كه بعد از سونامی سال ٢٠٠٥ و ابتلای مردم آنجا به انواع بیماریهای ناشناخته، اوج این توحش برملاتر شد.

 این جنایت آشكار نیز خود یكی دیگر از فجایعیست كه بر سر مردم سومالی آمده است.  بدین ترتیب سومالی و شاخ آفریقا انتهای خط است، آنجاییست كه چهره جنایتكارانه جهان سرمایه داری را میتوان آشكار تر از هر كجا  دید، و با فریاد بلند علیه این توحش، كیفرخواست خود را اعلام كرد. در شرایطی که گرسنگی و جنگ قدرت دارد زن و مرد و کودک و پیر و جوان را هزار هزار قربانی میکند، مردم متمدن جهان میتوانند و باید جبهه تازه  و انسانی ای را بگشایند و با فشاربه دولتها مانع فجایع بیشتر در آفریقا شوند.

…..