امپریالیسم در دوره رقابت دو سیستم
امپریالیسم در دوره رقابت دو سیستم
جولای ۲۰۱۱
پروفسور دکتر فرانک دپه
برگردان میم حجری
(I)
نتایج جنگ جهانی دوم
پاکس بریتانیکا:
اصل حاکمیت جهانی و مستعمراتی در قرن نوزدهم; ایده پاکس بریتانیکا بر ایده پاکس رومانا مبتنی بود.
پاکس بریتانیکا حاکی از حکومت بر جهان و یا حداقل بر امپراطوری بریتانیا بکمک ایده ها و طرح های دوره الیزابت، مسیحیت و اتیک (اخلاق) توسعه یابنده مبتنی بر تجارت آزاد در جهان تابع حقوق انگلیسی بود.
ناظم این نظم جهانی جامعه توسعه یافته بریتانیای کبیر بود.
فرهنگ ها و ملت هائی که تن به سرسپردگی آن نمی دادند، می بایستی با تحریم های اقتصادی و چه بسا حمله نظامی تنبیه و قانع شوند.
پاکس بریتانیکا بنا بر اتیک پروتستانی منطبق با خواست الهی قلمداد می شد.
--- جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹ ـ ۱۹۴۵)، جهنم وحشت انگیزی بود و نقطه پایانی “جنگ های سی ساله”بود که در اوت سال ۱۹۱۴ شروع شده بود.
--- در آن زمان، نظم جهانی موسوم به پاکس بریتانیکا بطور قطعی درهم شکسته بود.
--- انفجارهای قهرآمیز در داخل و خارج که “دوره فاجعه ها”(به قول هوبس باوم) را رقم می زدند، عمدتا با دو مجموعه تضادمند تعیین می شدند:
1 --- از سوئی پس از جنگ جهانی اول حریفیت میان قدرت های امپریالیستی شدیدتر شده بود.
2--- از سوی دیگر آنتاگونیسم امپریالیسم و سوسیالیسم نه فقط در صف آرائی های مبارزات طبقاتی درونجامعه ای، بلکه علاوه بر آن ـ قبل از همه ـ در جبهه بندی های دول امپریالیستی در مقابل اتحاد شوروی آشکار شده بود.
--- قدرت های تجاوزگر امپریالیستی به شرح زیر بودند:
---1 رایش (سوم) فاشیستی آلمان که از سال ۱۹۳۳ هدفگرایانه به تدارک جنگ، یعنی به گرفتن “انتقام از پیمان ورسای”پرداخته بود.
2 --- امپریالیسم ژاپن در آسیای دور که که در اوایل سال های ۳۰ با هجوم به منچوری پیشتاریخ جنگ جهانی دوم را به راه انداخته بود.
--- امپریالیسم آلمان فقط در صدد تصحیح نتایج شکست سال ۱۹۱۸ نبود، بلکه همزمان “ریشه کن کردن بلشویسم”را وعده می داد.
--- پس از حمله بر اتحاد شوروی و پس از حمله ژاپن به پرل هاربر در سال ۱۹۴۱ ـ در نقطه اوج تصرفات نظامی متحدین ـ در واکنش بدان، “ائتلاف ضد هیتلری”تشکیل یافت که در جوار ایالات متحده و اتحاد شوروی، از بریتانیای کبیر و بعدها فرانسه و کشورهای دیگر نیز تشکیل می یافت.
--- با پیروزی این ائتلاف ضد هیتلری، همزمان ساختار بنیادی نظم جهانی جدیدی در نیمه دوم قرن بیستم پدید آمده بود.
--- امپریالیسم آلمان و ژاپن سرکوب شده بودند و در نظم جهانی نوین تحت کنترل شدید قدرت های پیروز قرار داشتند.
--- کنفرانس های “بزرگان سه گانه”(روزولت، استالین، چرچیل) ـ پس از پایان جنگ دوگل هم به آنها اضافه شد ـ تردیدی در زمینه نظم جهانی مابعد جنگ با توجه به تناسب قوا باقی نگذاشتند.
--- ایالات متحده امریکا در غرب و اتحاد شوروی در شرق قدرت های بزرگ و رهبری در سیاست جهانی محسوب می شدند.
--- نظم جهانی مابعد جنگ به رابطه آندو وابسته بود.
--- اروپای قدیم ـ مرکز جهان از آنتیک (جهان باستان کلاسیک) تا “عصر امپریالیسم”ـ با خاک یکسان شده بود.
--- بریتانیای کبیر و فرانسه نیز بمثابه قدرت های پیروز در طی جنگ خسارات شدیدی خورده بودند:
--- اقتصادشان زمینگیر گشته بود و تأمین مایحتاج جمعیت کشور می بایستی هرچه زودتر بهبود یابد.
--- سربازانی که از جبهه های جنگ به خانه برمی گشتند و خانواده های شان حاضر نبودند که پس از پیروزی دوباره در شرایط ذلت بار سابق زندگی کنند و با بیکاری توده ای و تهیدستی دست به گریبان باشند.
--- این کشورهای برای بازسازی کشور به کمک های فوری ایالات متحده نیاز داشتند.
--- در نتیجه پیامدهای جنگ لرد کینز می بایستی به نمایندگی از طرف بریتانیای کبیر در واشنگتن برای کاهش و یا تمدید بدهی های کشور التماس کند.
--- به قول میلوارد، “بدهی ها که به دلیل قراردادهای قرض و اجاره روی هم تلنبار شده بودند، در سال ۱۹۴۵ همچنان بسیار زیاد بودند، آن سان که تنها از طریق قرض گرفتن از ایالات متحده و کانادا می توانستند پرداخت شوند…
--- در حالیکه صادرات بریتانیا در طول جنگ به درجه بسیار نازلی تنزل یافته بود، صادرات ایالات متحده به انضمام قرض و اجاره دو سوم بیشتر از میزان آن در سال ۱۹۳۹ بود.
--- منبع مالی تأمین آنها را وام های درازمدت تشکیل می داد.
--- ایالات متحده به ازای آن به مزایای غول آسا در زمینه قدرت عمل در صحنه جهانی دست می یافت.”(میلوارد ۱۹۷۷، ص ۹۷ ـ ۹۸(
--- همزمان متروپول های استعماری قدیم تحت فشار جنبش های رهائی بخش ضد استعماری قرار گرفتند:
--- نخست عمدتا در آسیا، آنجا که تعداد بیشماری از این جنبش ها در مبارزه بر ضد قوای اشغالگر ژاپن تشکیل شده بود.
--- هر دو قدرت رهبری جهانی جدید ـ ایالات متحده و اتحاد شوروی ـ بدلیل تاریخ خویش و ایدئولوژی خویش، مخالف کلونیالیسم )سیاست استعماری) بودند:
--- ایالات متحده نتیجه اولین انقلاب ضد استعماری تاریخ مدرن (۱۷۷۶) و اتحاد شوروی از همان آغاز حامی جنبش های رهائی بخش ضد حاکمیت استعماری و امپریالیسم بوده است.
--- فروپاشی خطه های استعماری تا سال های ۶۰ به پایان رسید.
--- در بسیاری از کشورها (از اندونزی، مالازیا، ویتنام تا الجزایر و مستعمرات پرتقال در افریقا) جنگ های خونین درازمدت شعله ور شد