امپریالیسم در دوره ی رقابت دو سیستم

پیوست به گذشته

امپریالیسم در دوره ی رقابت دو سیستم


پروفسور دکتر فرانک دپه
برگردان میم حجری

 (I)
نتایج جنگ جهانی دوم

جان مینارد کینز (۱۸۸۳ ـ ۱۹۴۶(
اقتصاددان، سیاستمدار و ریاضی دان انگلیسی; مؤسس کینزیانیسم

       طرح او در زمینه تئوری اقتصادی و سیاست اقتصادی در تشکیل تفکر اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم بسیار مؤثر بوده است. برتراند راسل او را با هوش ترین فردی نامیده که در عمرش دیده است. در سال ۱۹۴۴ عنوان بارون دریافت کرد و کرسی ئی در مجلس لردها.
      
این پیام جان ماینارد کینز (۱۹۳۶) در فصل آخر “تئوری عمومی” (۱۹۳۶، ص ۳۲۲(بود:
اگر ملت ها بیاموزند که از طریق سیاست داخلی اشتغال تمام وقت پدید آورند، دیگر به نیروهای اقتصادی مهم نیاز نمی افتد که منافع کشور خود را بر ضد منافع کشورهای همسایه در مد نظر بگیرند. در ان صورت، برای تقسیم بین المللی کار و برای وام های بین المللی شرایط مناسب وجود خواهد داشت.
      
چند سال بعد همه این رؤیاها دود شدند. ائتلاف ضد هیتلری در گذار به جنگ سرد به آنتاگونیسم سیستم ها و به “تقسیم جهان” منجر شد که ویلفرید لوت (۲۰۰۰، ص ۳۴۴) تا سال ۱۹۵۵ پیشگوئی کرده بود. این روندتشکیل اردوگاه در شرق و غرب بود:

 روند تشکیل نظم بین المللی نوین پس از فروپاشی سیستم دول اروپائی در پی گسترش ناسیونال ـ سوسیالیستی بود.
       
روندی که تحت سیطره تضاد سیاسی ـ نفوذی و ایدئولوژیکی ایالات متحده و اتحاد شوروی بود و آغازگاهش قانون اساسی اجتماعی دولت های مربوطه بود و بر آن تأثیر انقطابی اعمال می کرد و از ترس متقابل در زمینه تشدید تضادها در حوزه نفوذ خویش سرشار بود. از این رو تقسیم آلمان و اروپا پیش آمد و به محاصره مستمر و رقابت تمام ارضی بر سر حوزه های نفوذ منجر شد.
       
ایالات متحده امریکا پس از سال ۱۹۴۵ ـ در مقایسه با اتحاد شوروی نیز ـ نیرومندترین قدرت جهان بود. اتحاد شوروی ببرکت پیروزی ارتش سرخ اعتبار عظیمی کسب کرد.

حتی در غرب نیز بویژه میان چپ سیاسی و سندیکائی از اعتبار و احترام بزرگی برخوردار بود (مراجعه کنید به ساسون، ۱۹۹۷، ص ۱۱۷) و توانست در اروپای مرکزی و شرقی بمثابه قدرت رهبری اردوگاه سوسیالیستی مقبولیت کسب کند.
      
اگرچه اتحاد شوروی در اثر جنگ تضعیف شده بود، نیروی عظیمی از دست داده بود و توسعه و تکاملش به عقب رانده شده بود. اتحاد شوروی می بایستی بار اصلی جنگ میهنی را در قاره اروپا به دوش کشد. میزان تلفات انسانی اتحاد شوروی از تلفات مجموعه همه سایر کشورها فزونتر بود. (مراجعه کنید به لوت، ۲۰۰۰، ص ۴۷ ـ ۴۸(
      
اما ایالات متحده امریکا برعکس اتحاد شوروی، در کشور خود از جنگ صدمات مادی ندیده بود. نیروی اقتصاد ایالات متحده امریکا در طول جنگ بطرز غول آسائی ترقی کرده بود. آن سان که پس از پایان جنگ در هراس از تولید مازاد و بیکاری توده ای بسر می برد که قبل از همه می توانست شامل حال سربازان بازگشته از جبهه های جنگ گردد.
      
“ایالات متحده امریکا تنها کشوری از قدرت های بزرگ بود که ببرکت جنگ ثروتمندتر ـ بطرز خارق العاده ای ثروتمندتر ـ شده بود و نه فقیرتر. ذخیره طلای ایالات متحده امریکا در پایان جنگ بر ۲۰ میلیارد دلار بالغ می شد. این تقریبا برابر با دو سوم ذخایر طلای جهان بود. بیش از نصفی از تولید صنعتی در ایالات متحده امریکا صورت می گرفت. نصف کشتی های جهان در تصاحب ایالات متحده امریکا قرار داشت. اکنون جهان بلحاظ اقتصادی طعمه واشنگتن بود.” (کندی، ۱۹۸۹، ص ۵۳۳ ـ ۵۳۴(
      
واضحتر از همه، موضع خودویژه ایالات متحده امریکا در عرصه قدرت نظامی بود ناوهای جنگی و نیروی هوائی ایالات متحده امریکا بی رقیب بودند و حریف درخوری برای آنها وجود نداشت.
 
“قبل از همه اما ایالات متحده امریکا بمب اتمی را در انحصار خود داشت و می توانست هر دشمنی را در آینده به همان اندازه وحشتناک نابود سازد که هیروشما و ناکازاکی را نابود ساخته بود.” (کندی، ۱۹۸۹، ص ۵۳۵(

این توان اقتصادی و نظامی ایالات متحده امریکا منابع تعیین کننده در تشکیل موضع رهبری بی حد و حصر آن در جهان غرب بود، که “پاکس امریکانا” نامیده می شد.

) کوکس، ۱۹۸۷، ص ۲۱۱(

….

فردریک وینسلو تایلور (۱۸۵۶ ـ ۱۹۱۵,( مهندس امریکائی; مؤسس علم کار، مدیریت علمی، تایلوریسم.
تایلوریسم: پرنسیپ هدایت روندی جریانات کار
موارد مورد انتقاد:
 --
تعیین پیشاپیش جزئیات روش کار (تنها بهترین راه(
 --
تعیین پیشاپیش و دقیق مکان و زمان کار
 --
تعیین پیشاپیش و افراطی وظایف جزء به جزء هر کارگر
 --
کومونیکاسیون یکطرفه با محتوای تنگ و تعیین شده از قبل آماجگذاری جزء به جزء بی انکه کارگر در رابطه با پیوند کلی در رجیان گذاشته شود.
 --
کنترل (کیفیت( افراطی

پیشبرد موضع رهبری ایالات متحده امریکا به دو فرم زیر صورت می گرفت:

اولا از طریق روند موسوم به “انقلاب انفعالی”; یعنی از طریق روند پیشبرد فراملی “فرماسیون فوردیستیی” کاپیتالیسم در جهان کاپیتالیستیی توسعه یافته.
      
ثانیا پس از پایان جنگ شبکه ای از سازمان های بین المللی پدید آورد، که بواسطه آنها سیستم پاکس امریکانا مؤسسه بندی شد.
      
“قرن امریکا” که قبل از سال ۱۹۴۵ به مثابه برنامه ترویج ارزش های یونیورسال (عام) موسوم به تجارت آزاد، مالکیت خصوصی و دموکراسی نمایندگی اعلام شده بود (دپه ۲۰۰۳، ص ۱۲۰)، اکنون حداقل برای جهان خارج از عرصه قدرت کمونیستی، واقعیت یافته بود.