تئوری نظام انباشت مالی شده:
تئوری
نظام انباشت مالی شده:
مضمون،
اهمیت و پرسش ها
از: شسنه فرانسوآ
پژوهش : ب . کیوان
فهرست
· مرحله ها در جستجو پیرامون نظام مالی شده
· آیاچسباندن واژه توصیفی «مالی شده»به اصطلاح انباشت نا مناسب است؟ (...)
· تئوری های «استقلال امور مالی» و «سرمایه _ فرضی»
· نظام انباشت و مرحله های «فرا رفت از تضاد های پایدار» (...)
· آیا نظام انباشت مالی شده «فرارفت گذرا» را تأمین می کند؟ (...)
مقدمه
من فکر می کنم که در کاربرد اصطلاح«نظام انباشت به فرمانروایی مالی»یکی، وگرنه نخستین نفر،هستم. (1)این نظام به مشخص کردن آن چه که از دید من چونان شکل جدید سرمایه داری خود نمایی می کند، کمک کرده است که در آن سیر انباشت و مضمون اقتصادی و اجتماعی مشخص آن که بنا بر وضعیت های اقتصادی و اجتماعی به شکل های بسیار متمرکز چهره معین سر مایه در آمده و به دست آمده، سامان می گیرد. چهره ای که توسط مارکس به ویژه در کتاب سوم کاپیتال در اصطلاح «سرمایه حامل سود» یا به بیان دیگر، شکل مدرن «سرمایه- پول»نشان داده شده است.
این توصیف از نخستین انتشار «جهانی شدن سرمایه» در 1994، مقدم بر بررسی در باره وضعیت فرمانروایی ودرجه «استقلال» بوده که به نظرمی رسد این سرمایه به دست آورده است.(2)
از دید من، اوج بالقوه آن چه که با اصطلاح کوتاه «مالی» نشان داده شده، وبیش از هر وقت باقی می ماند، از آن چه که نقطه حرکت پژوهش هایم بوده،یعنی مرحله جدید بین المللی شدن، مرحله «جهانی شدن سرمایه» جدایی ناپذیر بوده است.
«کودتایی»که راه«دیکتاتوری بستانکاران» را در مفهوم وسیع، آندره اورلئان (3) گشود؛ بدون سیاست های آزادسازی، مقررات زدایی و خصوصی سازی نه فقط در سپهر مالی، بلکه هم چنین سرمایه گذاری های مستقیم در خارج ومبادله های کالا هاو خدمات نا ممکن بود.
در جریان سال های 95- 1980 «برگرداندن»بخش ها یا فعالیت های مهم خدمات به بازار را که از راه گنجاندن آن هادر بخش عمومی، از او ربوده شده بود، دیده ایم. مثل کشورهایی که بازار را بنا بر انقلاب روسیه و دنباله های آن زیر نظارت بوروکراتیک پس از جنگ دوم جهانی پس راندند. ادعای استقلال مالی، شالوده برای گسترش بسیار نیرومند ژئوپلیتیک، هم چنین اجتماعی «فرمانروایی کالا»، به شمار می رود.
همان سیاست ها و روند های سیاسی آزاد سازی و مقررات زدایی در شکل گیری شرایط پدیداری مرحله جدید بین المللی شدن سرمایه، قطعی بوده اند. این بین المللی شدن بنا بر هجوم بسیار زیاد سرمایه گذاری های مستقیم در خارج نشان داده است که هنوز در بخش های خدمات، هم چنین، در توسعه ی تجارت بین المللی که کشورهای پیشرفته هم زمان بازیگران اصلی و سود برندگان آن هستند، ادامه می یابد.
با این همه مشخصه ی بسیار نمایان مرحله ی جدید بین المللی شدن، گسترش بسیار زیاد تغییر های دایمی بین المللی سرمایه در به کار انداختن سرمایه مالی برای جستجوی ارزش افزایی بوده است، به طوری که مشخص کردن طبیعت ارتباط هایی که شکل های کنونی بین المللی شدن و نظام انباشت مالی شده را پیوند می دهد، ناگزیر شده است.
اندیشه پدیداری نظام انباشت به فرمانروایی مالی که در مفهوم مشخص پیش گفته درک شده، بعد در چاپ دوم باز بینی شده ی «جهانی شدن سرمایه» (1997) سپس در دیگر متن ها تکرار و بسط داده شده است:
اصطلاح«نظام انباشت» به دبستان تنظیم تعلق دارد و آن را به دلیل هایی که آن را توضیح خواهم داد، وام گرفته ام. البته، من از آن با روشی که روش تنظیم گرایان نیست، استفاده کرده ام.
این ها آشکارا بی درنگ آن را درک کردند. عضو های این دبستان که روی امور مالی و بنابر این، محسوس تردر زمینه تأثیرهای اقتصادی تمرکزهای جدید سرمایه سرمایه گذاری کارمی کنند، با این همه، به نوبه خود در فرمول بندی، بدون مرجع مارکسیستی، فرضیه مشابه با فرضیه من تأخیر نکرده اند.
آن ها شروع به تأیید کردن این نکته کرده اند که نظام انباشت در حال ظهور، به عبارتی، «جانشین» نظام «فوردیستی»، نظامی خواهد بود که تحلیل آن باید بر پایه ارتباط های اقتصادی و اجتماعی انجام گیرد که خاستگاه آن نه در تولید بلکه در سرمایه گذاری است.
در 1988 ، میشل آگلیتا نخستین گام مهم را در این راه با مطرح کردن زیر تیتر «سرمایه داری فردا» برداشت، تئوری بسیار پیشرفته ای که آن را «نظام رشد موروثی» می نامد. اصطلاح نقشی را که «بازارهای فعال» همان طور«اهمیت سرمایه گذاران نهادی در تأمین مالی و فرمانروایی مؤسسه ها به عنوان دستگاه اساسی تنظیم» (4) ، بازی کرده اند،نشان می دهد.
فردریک لوردون از جانب خود در 1998 با دور اندیشی های زیاد شروع به کاربرد اصطلاح «نظام انباشت مالی شده» (5)کرد و به نوبه خود این فرضیه را فرمول بندی کرد که نظام احتمالیی جانشین نظام فوردیستی، در کانون خود، شکل سازمان فنی- صنعتی جدید ندارد- مثل «تویوتیسم»- اما موقعیت اقتصادی از تأمین مالی به دست می آید.
سال بعد، آندره اورلئان به نوبه خود اصطلاح نظام انباشت مالی شده را به کاربرد. این توصیف کردن، استوار بر یک تئوری بسیارگسترده ی«نقد ینگی» و بازارهای سند های مؤسسه ها است. اصطلاح در نزد او نظامی را نشان می دهد که« در [هنگام] جانشینیی تنظیم فوردیستی» تشکیل می شود که« فرمانروایی» مؤسسه،« هسته سخت» آن را به وجود می آورد. به عقیده آندره اورلئان «مشخصه های مرکزی اقتصاد های معاصر برخورداری از قدرت مالی در سطحی که تا کنون به دست آمده و قرار دادن آن در همان مرکز نظام انباشت شان است» (6).
فردریک لوردون در سال 2000