وقایع منطقه

وقایع منطقه

پنج شنبه 25 آکست 2011 برابر با 3 شهریور 1390 نشریه انگلیسی دیلی تلگراف نوشت:

نیروی مخصوص هوائی انگلیس در لیبی بدنبال سرهنگ قذافی میگردد. افراد نیرو با لباس و اسلحه همان جنگجویان هستند و چندهفته است که در این کشور میباشند.

همین مختصر خیلی چیزها را میرساند که ضمن بررسی آن به نکاتی دیگر بدون بحث و تفسیر زیاد اشاره میشود.


نکات

1- سربازان انگلیسی مدتی است در لیبی با همان اسلحه و لباس هستند. در نتیجه آنها در جنگ علیه قذافی شرکت و رهبری این جنگ را در دست داشته اند.

2- هیچ حرکت مردمی یا خود جوشی از اولین خیابانی که شروع میشود به دومین خیابان نمیرسد. اگر چنین شد و به خیابان دوم رسید حرکت را عده ای راه اندازی کرده و رهبری میکنند و چندان خود جوش نیست.

3- زمانی که کار به جنگ میکشد نیاز به اسلحه و مهمات و پول برای جنگجویان است. هیچ جنگجوئی بدون این حمایت ها و داشتن یک رهبری نظامی و در پشت آن سیاسی حتی یک روز هم در جبهه نمیماند.

4- قذافی از یک جنبه همانند صدام حسین بود؛ اینکه نه آمریکا و نه ایران او را نمیخواستند بنابراین رفتن اش حتمی میشد.

5- اما چرا از میان بردن او همانند صدام مستقیماً توسط نیروهای غربی صورت نگرفت؟ بدلیل اینکه در مجموع قرار بود چنین نشان داده بشود که خود مردم منطقه برعلیه حکومتها برخواسته اند.

دخالت مسقیم آمریکا دراین حرکات خشم مردم مسلمان را برعلیه آنها بر میانگیخت.

6- اکنون سالهاست که یک جنگ مذهبی یا صلیبی براه افتاده است. اما در اساس این جنگی است با ستاره داوود که یهودیان صهیونیستها براه انداخته اند ولی طبق معمول پشت مسیحیان و در اساس مسیحیان صهیونیست مخفی شده اند.

7- در این جنگ مسیحیان ضد صهیونیست نقش ضعیفی ایفا کردند زیرا قدرت اشان کم است. بیشترین قدرت را پاپ داشت که حتی موضع گیری صریح او در مخالفت با جنگ و حمله آمریکا به افغانستان با بی توجهی کامل روبرو شد. اما این کارهای خودسرانه صهیونیستها بالاخره در مرحله ای یا جائی پاسخ سفت و سخت مسیحیان ضد صهیونیست را خواهد داشت.

8- در این دگرگونی ایران نیز بدنبال برخورد با دشمنان خود بود در نتیجه در کلیت با این حرکت در منطقه نه تنها مخالفت نکرد بلکه همکاری هم کرد. زیرا خواستار تغییرات در بعضی کشورها مانند بحرین، یمن و مصر بود و توانست امتیازاتی هم بدست آورد که بزرگترین آنها در مصر و از میان رفتن دولت مبارک بود که با اسرائیل همکاریهای زیادی داشت. اکنون همکاری ها مصر با اسرائیل از جانب مردم مصر زیر سئوال رفته است و ضربه ای بزرگ به منافع آنها زده شده است.

9- ایران در خصوصو لیبی چیزی فراتر را میخواست و خواستار تنبیه شدید قذافی بدلیل مسئله امام موسی صدر بود.

10- کشورهای منطقه هرکدام خصوصیات و وضعیت متفاوتی از دیگری دارند ولی بغیر از قذافی که غرب و شرق هیچکدام او را نمیخواستند سایرین یا مورد حمایت غرب بودند یا شرق (با پیشگامی ایران).

11- پس از شورش ها هرکدام از کشورها مانند مصر، تونس، بحرین و... دستخوش تغییراتی شدند ولی موضوع سوریه از همه حیاتی تر و تعیین کننده تر است.

12- سوریه حمایت ایران را بطور مستقم دارد که در نتیجه حمایت روسیه و چین را نیز شامل میشود.

13- چنانچه آمریکا در سوریه موفق بشود اقدام بعدی حزب الله وبعد از آن فلسطین و بعد ایران است.

14- آمریکا هدف تسط بر ایران را از سالها پیش در سر داشت. چنانچه بر ایران فائق آید سایر کشورهای منطقه همه زیر کلید کامل در میآیند؛ در نتیجه تسط کامل بر بزرگترین منابع نفتی ( انرژی) جهان پیدا میکند و در نهایت آقای جهان میشود. یعنی در واقع یهودیان صهیونیستِ حاکم بر آمریکا آقای جهان شده و به وعده کتاب مقدس خود ( عهد عتیق) میرسند.

15- خاورمیانه قلب جهان است و مرکز اصلی این قلب ایران است. هیچ کجای جهان نه آمریکا و نه اروپا و نه هیچ کشور یا منطقه ای دیگر ارزش این منطقه و ایران را ندارد. در اساس تسلط بر ایران را میتوان تسلط بر منطقه و در نتیجه برجهان در این مرحله از تاریخ جهان دانست.

16- بهمین دلیل روسیه و چین ابداً اجازه چنین چیزی را نخواهند داد پس برای اینکه این مسئله از ابتدا محکوم بشکست بشود باید راه آمریکا در سوریه بسته شود.

17- عیان شدن وجود نیروهای انگلیسی در لیبی در اینجا اهمیت خود را نشان میدهد یعنی اینکه نیروهای غربی در سوریه هم هستند و آنچه که دولت سوریه مبنی بر وجود و دخالت نیروهای خارجی در سوریه میگوید صحیح است.

18- فشار بر سوریه حدی دارد اگر کار به جائی برسد که نیروهای غربی نزدیک به پیروزی باشند ممکن است یک جنگ بزرگ و فراگیر رخ بدهد که دوباره تمامی کشورهائی را که اخیرا از درگیریها کمی آسوده شده اند به میدان بکشد. جنگی که نمیتوان حد و محل آن را دقیقاً مشخص کرد.

19- حمله تعدادی جنگجوی با حمایت غرب همانند آنچه در لیبی رخ داد نمیتواند در سوریه به پیروزی برسد زیرا نشان داه شد که قذافی نیروی حامی نداشت. ولی سوریه میتواند بسادگی سلاح و... بعناوین مختلف از کشورهای مختلف دریافت کند.

20- فراموش نشود که سالها پیش ایران و سوریه معاهده نظامی خاصی بستند پس چنانچه کار به تنگنا بکشد و جای پای نیروهای غربی نیز عیان بشود ( که نشان دادن آن در اینگونه موارد سخت نیست) آنگاه ایران حتی میتواند بطور مستقیم نیروی نظامی بفرستد.

21- اما ساده ترین کار تحریک روحیه اسلام گرائی است و در نتیجه آمدن افراد داوطلب از هرکجای دنیای اسلام برای جنگ با کفار. بنابراین کار سوریه از این باصطلاح بچه بازی ها گذشته است و کاری است کاملاً جدی.

22- دیدیم که در همین هفته اخیر حمله ای به یک اتوبوس اسرائیلی صورت گرفت و در نتیجه اسرائیل که طبق معمول هیچ پاسخی را بغیر از کشتار نمیشناسد اقدام به اینکار کرد و درگیری ها بالا گرفت که تاثیراتی در سایر کشورها داشت که از جمله باعث سرعت عمل در سرنگونی قذافی در لیبی گردید.

23- پس میشود بسادگی تحریکاتی ایجاد کرد و درگیری را به داخل اسرائیل کشید. در صورتیکه قرار باشد کار سوریه به مرحله حساس سقوط بکشد آنگاه پیش از اینکه به این مراحل برسد جنگ به اسرائیل کشیده شده وهمه چیز تحت تاثیر یک جنگ دیگر قرار میگیرد. اینها تجربیاتی است که از حدود هزار سال پیش( جنگهای صلیبی) در اختیار این نیروهای مذهبی اعم از یهودی، مسیحی و مسلمان هست.

24- جنگ داخلی را بسختی میتوان بر ایران تحمیل کرد؛ چرا که جنگ داخلی در کشوری که اتمی شده است بسادگی براه نمی افتد. زیرا کشوری همانند ایران که به سلاح های پیشرفته و علوم فضائی و اتمی دست مییابد همراه آن به سازماندهی امنیتی بسیار قوی نیز میرسد و در کنار آن همانند سایر کشورها ( آمریکا، اروپا، روسیه، چین، پاکستان، هندوستان و اسرائیل) حکومتی در اساس نظامی میشود؛ حال هرظاهر و اسمی که میخواهد برای خود انتخاب کند. در نتیجه بسادگی نمیتوان اساس آنها را به چالش کشید و اگر هم زمانی چنین بشود برای تمام جهان خطرناک است زیرا هیچ معلوم نیست که چه نیروئی و به چه دلیلی دست بهر کاری بزند.

25- چنانچه ایران شلوغ شده و کار به جنگ داخلی بکشد دیگر هیچ نیروئی قادر به جمع و جور

کردن اش نخواهد بود تا اینکه دوباره همین نیروی حاکم باز گردد که اینکار سالها بدرازا خواهد کشید و معلوم هم نیست که چیزی شبیه سومالی کنونی بشود. همچنین احتمال تجزیه را نیز نباید از نظر دور داشت که آن نیز برای منطقه هیچ سودی نخواهد داشت بلکه خطر آفرین است.


نتیجه

اینها تنها اندکی از نکاتی است که در خصوص مسائل و درگیریهای منطقه میتوان نام برد.

واقعیت این است که اطلاعات ما بسیار محدود و تنها بسنده میشود به آنچه توسط وسائل ارتباطات جمعی بیرون میآید که مسلما بسیار اندک است؛ اما میتوان از میان این اطلاعات اندک نتایجی گرفت، منوط به آنکه از گذشته ها نیز اطلاعاتی را در ذهن داشته باشیم. مثلا اینکه آمریکا و در حقیقت یهودیان صهیونیست از سالها پیش سودای تسلط بر این منطقه حیاتی و تعیین کننده برای حکومت بر جهان را در سر داشته اند وبنابراین اگر در یکی از نقشه هایشان شکست خوردند نقشه ب را به اجرا میگذارند. نباید فراموش کرد آنها چند سال پیش اشاره کردند که این منطقه ای که اکنون شلوغ شده است را به شلوغی خواهند کشاند. و این نقشه ب آنها بود.

در نقشه آ که حمله به عراق و افغانستان با دروغ هائی کاذب حتی به قیمت نابود کردن آن برج های دوقلو بود، شکست خوردند و نتوانستند در این کشورها موفق شوند تا پس از آن ایران را به خاک سیاه بنشانند.

آنها چند نیم نقشه را هم به اجر گذاشتند مانند درگیری با حزب الله لبنان که اگر در آن پیروز میشدند مرحله بعدی حمله به سوریه بود و بعد ایران.

درگیری های بعد از انتخابات دهم در ایران نیز دور از این نقشه ها نیست. کافیست به شعار نه غزه نه لبنان که شعاری در جهت منافع اسرائیل است توجه شود.

حال باید دید اگر این نقشه ب آنها نیز در سوریه شکست بخورد آیا نقشه آماده دیگری دارند یا خیر. ظاهراً بنظر میرسد که فعلاً با شکست نقشه آ اقتصاد آنها آشفته گردیده و درون خود آنها دو دستگی و یا چنددستگی افتاده که بعنوان مثال میتوان از بحران به دادگاه آوردن مورداک یهودی صهیونیست سلطان وسائل ارتباط جمعی جهان در انگلیس، ماجرای ویکی لیکس، ماجرای آقای کان رئیس صندوق بین المللی پول و چندین و چند مورد دیگر در جهان نام برد مواردی که در ظاهر بهم ربطی ندارند ولیکن بدون هیچ شک و شبهه ای کاملاً بهم مربوط بوده و نشانگر جنگ درونی است.

زمانیکه نیروهای یک ائتلاف در جنگ شکست میخورند آنگاه اختلافات درونی بروز میکند و شروع به متهم کردن و قربانی کردن یکدیگر میکنند. باید منتظر بود ودید که چنانچه نتیجه شکست طرح ب کاملاً مشخص شد چگونه این ائتلاف شکسته شده یکدیگر را قربانی و حتی قتل عام میکنند. آنزمان است که باید شاهد یکی از بزرگترین وقایع عصر حاضر بود.



آگوست 2011 شهریور 1390

جنبش روشنفکری – ایران


info@intellectualism-movement-iran.com