سقوط دكتاتور حاكم در لیبیا

سقوط دكتاتور حاكم در لیبیا

سپتمبــر ۲۰۱۱


بعد ازشش ماه جنگ درلیبیا، دستگاه اقتدار دیکتاتوری ۴۲ ساله ی حاکم براین کشورفروریخت و شهرطرابلس پایتخت این کشور به تصرف مخالفان رژیم درآمد. قذافی و پسرانش، شش ماه تمام در کوچه و خیابان شهرهای لیبیا خون ریختند وآدم کشتند، اما ثمری نداد و از قدرت به زیر کشیده شدند.

مردم لیبیا در حالی رها شدن از دست دیکتاتوری قذافی را جشن می گیرند که آمریکا و دیگر کشورهای عضو ناتو، در تلاش هستند تا آینده ی این کشور را مطابق نقشه ی از پیش آماده شده خود شکل بدهند. دخالت نظامی دولت های غربی از همان ابتدا، سمی بود که بر پیکر مبارزه ی عادلانه ی مردم این کشور. این دخالت اگر چه روند سقوط  قذافی را سرعت بخشید اما راه را برای بر سرکار آمدن بدیل مورد نظرآمریکا و دیگر دولت های غربی هموار ساخت. در واقع دخالت نظامی درلیبیا هدفی جز مهارکردن قیام مردم و تامین مصالح درازمدت دولت های مداخله گر را نداشت.

آمریکا و دیگر دولت های غربی از همان روزهای نخست قیام مردم کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه در برخورد به قیام های مردمی سیاست دوگانه یی را در پیش گرفتند. در ابتدا بسیار محتاطانه جهتگیری کردند و تا هنگامی که از سقوط آنها مطمئن نشده بودند، به حمایت از آنها ادامه می دادند. اما پس از آنکه دریافتند که رفتن دیکتاتورها حتمی است به آنها پشت کردند و ریاکارانه خود را در جبهه مردم جا زدند.

این دولت ها با علم کردن مركزی به نام ''‌شورای ملی انتقالی لیبیا''‌ و وجهه بخشیدن به آن، کوشیدند بالای سر مردم قیام کننده مهره های خود را بچینند و آلترناتیو خود را بتراشند تا پروسه یی دست به دست شدن قدرت بر وفق مراد آنان صورت گیرد.

چنانچه كه، دولت انگلیس از مدتها پیش سفارت لیبیا در لندن را عملا تعطیل و با تشریفات خاصی آن را در اختیار این ''‌شورا‌'' گذاشت و به آن عنوان ''‌سفارت جدید لیبیا‌'' داد. در واقع این پیامی بود تا به قیام کنندگان گفته باشد که همه چیز باید از این کانال ومطابق به خواست آنها ]انگلیس، امریكا و متحدین شان [پیش برود و جز نهادهای دست ساز آنها، نهادهای توده یی محصول مبارزه مردم رسمیت ندارند.

در ترکیب شورای ملی انتقالی، مخالفان لیبیا که توسط مصطفی عبدالجلیل رهبری می شود، کسانی هستند که روزگاری از یاران نزدیک قذافی و از اعضای دستگاه حکومتی وی بوده اند.

نقشه کشورهای امپریالیستی برای فردای لیبیا جدید، سناریوی از پیش تدارک دیده شده یی است. هنوز یکماه از ادامه قیام مردم علیه دیکتاتوری لیبیا نگذشته بود که کشورهای غربی و در رأس آنها دولت آمریکا به این فکر افتادند تا چهره واقعی خود را به عنوان پشتیبان تا دیروز دیکتاتور، با ماسک طرفداری از مردم بپوشاند و بنام حمایت از مردم و در واقع برای به انحراف کشاندن قیام توده ای مردم و برای تامین منافع خود به دنبال سقوط قذافی به میدان آیند تا قبل از اینکه قیام مردم به پیروزی برسد و در واقع برای این که این قیام نتواند به اهداف واقعی خود دست یابد، جاپای خود را محکم و راه تامین منافع آتی خویش را در این کشور نفت خیز هموار نمایند.

اکنون که ]حاكمیت [دیکتاتور لیبیا سقوط کرده است، دولت های عضو ناتو وگماردگان محلی آنها )بنام حمایت از مردم؛ بنام سهامداران دوران جنگ(، در تدارک هستند تا آینده ی کشور لیبیا را مطابق سناریوی از پیش آماده شده خود شکل بدهند.

بدون شک لیبیا جدید، اگربه چنین مسیری برود، نخواهد توانست سرنوشت خود را از زیراراده ی ]دول امپریالیستی و گمارده گان داخلی شان [در بیاورد؛ نخواهد توانست شاهد برگردانده شدن ثروت های غارت شده ی مملکت توسط دزدان حاکم به بیت الـمال كشورباشد؛ نخواهند توانست مانع عقد قراردادهای غارتگرانه ی نفتی با کشورهای ]مهاجــم غارتگر[شود؛ نخواهند توانست مانع باج دهی به ناتو شود؛ نخواهند توانست اعمال اراده ی مستقیم کل مردم را در سرنوشت خود تضمین کند. اگر قیام مردم لیبیا منجر به حاکمیت و اعمال اراده مستقیم خود آنان نشود، میوه ی سقوط دیکتاتوررا کسانی دیگرخواهند چید ]كه برای تسلط برثروت ملی وحاكمیت سیاسی و استقلال اقتصادی آن كشور، بنام «دفاع ازجان غیرنظامیان»، به هجوم هوایی وزمینی دست زدند[.

اگر با سقوط دیکتاتور شور مبارزاتی مردم فروکش کند، چنین وضعیتی راه را برای به قدرت رسیدن استثمارگران و ستمگران جدیدی که خود را با منافع کشورهایی که در هیئت ناتو در صحنه بوده اند و سهم می خواهند ، هماهنگ خواهند ساخت. تنها با در صحنه ماندن توده های مردم و برپا داشتن ارگان های حاکمیت مردمی از پائین، می توان از دستاوردهای سقوط دیکتاتور، حفاظت کرد.

همه رهبران کشورهایی ]چپاولگر جهانی[ که این روزها برای مردم لیبیا اشک تمساح می ریزند و با تعجیل کنفرانس و جلسات مخفی و علنی برپا می کنند و چهره سازی و آلترناتیو تراشی می کنند تا خلاء دیکتاتور و خلاء قدرت را پر کنند، همگی منافع مشترکی دارند و دنبال به قدرت رساندن جانشین مورد نظر خود هستند.

دولت آمریکا و کشورهای غربی که تا دیروز در پایتخت های خود بر سر راه قذافی دیکتاتور، فرش قرمز پهن می کردند، به محض اینکه دریافتند که روند مبارزات مردم به همان مسیری خواهد رفت که تونس و مصر رفت و به منظور اینکه مقاومت و قیام مردم خصلت انقلابی خود را از دست دهد، با تعجیل و بنام حمایت از مبارزات مردم، مجوز دخالت نظامی در لیبیا را از شورای امنیت گرفتند و وظیفه سازماندهی رودررویی با نظامیان وفادار به قذافی را به ناتو سپردند تا در فردای سرنگونی این رژیم، سند توجیه غارت این کشور نفت خیز را، در دست داشته باشند.

اما مردم لیبیا جان هزاران عزیز خود را فدا نکرده اند تا دیکتاتوری را پائین بکشند و به تامین منافع دولت دیگری که به کمک دولت های عضو ناتو بر سر کار می آید، خدمت کنند. این مردم شایسته ی آن هستند تا حاکمیت شوراهای خود را تجربه کنند ؛ شایسته ی آن هستند که بر ویرانه های دولت قذافی، کشوری بنا نهند که مردم آن واقعاً، آزاد و مرفه گردیده و خود در تعیین سرنوشت شان آزادانه نقش داشته باشند؛ تا بتوانند دولت و سیستم سیاسی یی را ایجاد نمایند كه در جبهه ی مردم زحمتکش و محروم منطقه و جهان باشد، نه در جبهه ی کشورهای امپریالیستی!

تحقق اهداف وآرزوهای مردم قیام کننده در لیبیا و دردیگرکشورهای منطقه درگروتداوم وتعمیق انقلاب آنان است.

تنها تداوم حرکت انقلابی مردم، با اتکاء به نیروی توده یی خود، تضمین کننده ی آینده یی روشن برای مبارزات این دوره است.


تهیه وارسال : آرزو

منابع:

www.kar-online.com

www.newseek.ir