انقلاب لیبیا با سقوط رژیم قذافی، نباید در گرو تشنه گان نفت وخون قرار گیرد

۲۹ اگست ۲۰۱۱

برگردان و پیرایش: ح . تلاش


انقلاب لیبیا با سقوط رژیم قذافی، نباید در گرو تشنه گان نفت وخون قرار گیرد

نیاز به توضیح نیست كه امروز مداخله ی منفعت جویانه یی قدرت های غربی، به تهدید واقعی علیه انقلاب لیبیا و قیام های مردمی سایر كشورهای عربی مبدل گردیده است؛ بدین معنی كه مداخلات هدفمندانه یی كشورهایی غربی به رهبری امریكا، میكوشند تا عمال وابسته به خود را، به عنوان به اصطلاح مدافعان دموكراسی و استقلال ملی، جاگزین رهبران رژیم های فروپاشیده ی این سرزمین ها ساخته و بدینگونه با تعویض دكتاتورها، انقلابات وخیزش های مردمی را، خفه نمایند؛ و سرنوشت خلق های این مناطق را، در گرو خود درآورده و مثل گذشته، حكومت های ضد ملی را ، برآنان تحمیل نمایند.

جای شك نیست كه دكتاتورهای شكست خورده بشمول حسنی مبارك و قذافی، برای چندین دهه بگونه های مختلفی ازحمایه ی مستقیم كشورهای امپریالیستی برخوردار بودند. چنانچه كه نشریه ی معتبر ایندیپندنت مربوط به انگلیس ، به تاریخ سوم دسـمبـرامسال ، فاش کردكه دستگاه ‌های اطلاعاتی انگلیس و آمریکا به رژیم معمر قذافی کمک می‌کرده‌اند. و نامه ‌های محرمانه ‌یی که این روزنامه در طرابلس به آن دست یافته است، از روابط دوستانه و نزدیک میان دولت ‌های انگلیس، آمریکا و معمر قذافی پرده بر می‌دارد.

این اسناد نشان می‌دهد که چگونه زندانیان و مظنونان ترور لیبیایی در پوشش برنامه‌ یی موسوم

به رندیشن « Rendition" به دولت قذافی تحویل داده می‌شدند تا تحت بازجویی‌های خشن قرار گیرند و در برابرآن، ام آی شش سرویس اطلاعاتی بیرون مرزی انگلیس، اطلاعات مربوط به مخالفان تعبیدی لیبی را به رژیـم قذافی تحویل می‌داده است.

همچنین این اسناد، فاش ساخته است كه مقامات انگلیسی حتا در نوشتن متن برخی سخنرانی های قذافی ،کمک کرده‌اند.

در این نامه ‌ها، جزئیات مربوط به دیدار تونی بلر نخست وزیرقبلی انگلیس بامعمر قذافی ، نیـزافشاء شده است.

این گواه بر آنست كه كشورهایی غربی به رهبری امریكا ، خلاف ادعای عده یی از افراد و گروه هایی گماشته شده در داخل این جنبش به پا خاسته ی لیبیا، به اقدامات نظامی و سیاسی دست زده اند، بلكه برای تٱمین منافع خاص اقتصادی وستراتیژیك خود ، به همچواقداماتی متوصل گردیده اند؛ به افغانستان و عراق نظر بیفگنــید!

باید صراحت داد كه نه پیمان تجاوز كار ناتو و نه بـم افگن های آنان، به لیبیا، صلح و استقلال سیاسی و اقتصادی را به ارمغان می آورد؛ و نه هـم آنان چنین اهداف انسانی را برای مردم این كشور دنبال می نمایند. آزادی، استقلال ملی، دموكراسی و عدالت اجتماعی از بیرون نه بلكه ازداخل، آنهـم بوسیله ی مردم متشكل، متحد و آگاه آن كشور وكشورهای دیگرمانند تونس، مصر ...، میسر شدنی است و بس؛ بویژه اینكه در تار وپود این حركت های مردمی، اندیشه ی ضد امپریالیستی بگونه ی عمیقی، جا گرفته است.

یقین است كه اكثریت مردم به پا خاسته ی لیبیا، دانسته اند كه مبارزه ی آنان به غرض نیل به استقلال ملی و آزادی های دموكراتیك جزء لاینفك مبارزه ی مشترك سرسختانه ی شان بر ضد هرگونه مداخله، دسیسه و توطئه ی كشورهای غربی تا سر حد شكست آنان و افشاء واز صحنه راندن جواسیس، مزدوران وعمال داخلی شان، بوده و میباشد.

امپریالیسـم جهانی در رٱس امپریالیسـم امریكا، می خواهد تا در كشور لیبیا، بوسیله ی گماشته گان شان كه در داخل نیروی انقلابی آن كشور( از جمله اجیران مسلح كمپنی نظامی بلك واتر)، داده اند، رژیم ضد ملی و ضد مردمی دیگری را با چهره ی دیگری، رویكارآورند.

انقلابیون آگاه لیبیا باید این اصل مهــم را درك نموده باشند كه سقوط رژیم قذافی، در مبارزه ی انقلابیون سایر كشورها، بخصوص مناطق و شیخ نشین های حوزه ی خلیج فارس، اثر عمیق و بنیادی داشته ودارد؛ كه این خود مسؤولیت پیشگامان انقلاب لیبیا را بیشتر می سازد تا متحدانه ازهرگونه دخالت كشورهای امپریالیستی كه انقلاب آن كشور را خفه و یا به بیراهه سوق دهد، به موقع جلوگیری نمایند. خاصتاً اینكه امپریالیسم امریكا، اجتناب ناپذیری این اثر گذاری را درك نموده است؛ هراس وعمل «پیشگیرانه ی» آن كشورغارتگر را هـم در همین ارتباط نباید ازنظر دورنگه داشت و یا ساده انگاشت.

به هر روی، به نظر میرسد كه در وضع كنونی، چنین قضاوتی كه گویا همه ی مردم لیبیا، دخالت مستقیم و یا غیر مستقیم ناتو و كشورهای عضو آنرا، در تعیین سرنوشت سیاسی و اقتصادی شان، با آغوش باز استقبال خواهند كرد، پیش از وقت خواهد بود؛ چونكه آغاز قیام درین كشور، با اتحاد و ائتلاف گسترده و عمیق مردم همراه بوده است. اما آنچه مایه ی نگرانی است، وضع جنبش بعد از فروپاشی و سقوط كامل دستگاه و تشكیلات رژیم قذافی می باشد كه دست های غرض آلود كشورهای غربی، برای رسیدن به اهداف اقتصادی و سیاسی شان، مساعی به خرچ خواهند داد تا درمیان مردم به

پا خاسته ی كشور لیبیا، تفرقه بیندازند؛ وسرنوشت آن كشوررا، یكجا با آینده ی مردم آن، درست مانند عراق و افغانستان، بدست خود و به سود خود رقم زنند.

باید گفت شود كه عامل تعین كننده واثرگذاربالای انقلابات كشوهای عربی وشمال افریقا، سرنوشت انقلاب مصربه مثابه قوی ترین جنبش منطقه؛ و تحولات بعدی آن است كه بسا آگاهان سیاسی، آنرا بطور جدی تعقیب دارند.

افزون بر آن، روند انقلابی این كشور ها، بشمول لیبیا، در نخستین گامهای خود قرار دارد؛ اما نیروهای سیاسی و آگاه این مناطق، از همین آغاز، نیات شوم وخرابكارانه ی كشورهای امپریالیستی را باید درك نموده و برای مبارزه ی متشكلانه و متحدانه علیه آن، آماده گردیده و آماده گردند.


منبع:

www.independent.co.uk/news

نشریه ی حزب سوسیالیست بریتانیا

www.ayenehnashriat.com