امپریالیسم در دوره ی رقابت دو سیستم

پیوست به گذشته

امپریالیسم در دوره ی رقابت دو سیستم


پروفسور دکتر فرانک دپه
برگردان میم حجری

(I)


نتایج جنگ جهانی دوم

 

در تئوری های کلاسیک مربوط به امپریالیسم به اهمیت اقتصادی مستعمرات و نیمه مستعمرات پربها داده شده بود.

در سال های ۵۰ و ۶۰ قرن بیستم، درصد تجارت با مواد خام در تجارت کلی جهان غرب کاهش بیشتری یافت، اگر چه مواد خام منفردی از قبیل نفت اهمیت بیشتر کسب کرده بودند.

برای “عصر طلائی” در متروپول های کاپیتالیستی رابطه با جهان سوم از اهمیت درجه دوم برخوردار بود.
زیرا بخش اعظم تجارت خارجی به مبادله کالاهای ممتاز تمام ساخت از قبیل اوتومبیل میان دولت های توسعه یافته کاپیتالیستی در اروپای غربی و یا میان اروپا و ایالات متحده امریکا اختصاص می یافت.

علاوه بر این، سرمایه گذاری مستقیم کنسرن های بین المللی در مقایسه با سیستم قدیمی تر قرض دهی (استفاده از نزول وام های داده شده، سرمایه گذاری پورتفولیو) به فرم مسلط سرمایه گذاری بین المللی بدل شد و مرحله جدیدی از شبکه تولید و مبادله پدید آورد.

بدین طریق در این دوره، “تحکیم طبقه حاکمه بین المللی” ئی به چشم می خورد که “بر پایه مالکیت و کنترل شرکت های چند ملیتی تشکیل شده است.
این امر با “کاهش حریفیت های ملی در رابطه بودF که “مبتکران آن نخبگان قدرت در کشورهای کاپیتالیستی پیشرفته بودند.
سرانجام “بین المللی گشتن بازار جهانی از طریق بانک جهانی و ارگان های دیگر طبقه حاکمه بین المللی” نیز صورت گرفت.
• )
او کونر ۱۹۷۲، ص ۱۵۳(
۵
امپریالیسم قوی و یا ضعیف؟
پروفسور دکتر فرانک دپه
برگردان میم حجری

مفاهیم جنگ سرد، پات اتمی، عصر طلائی و فوردیسم، وابستگی جهان سوم و غیره حاکی از آنند که سیستم تحت رهبری ایالات متحده امریکا، امپریالیسم و یا “نئو امپریالیسم” فوق العاده مستحکم و نیرومند بوده است.

مؤلفین بیشماری و از آن جمله، ارنست مندل (۱۹۶۲، جلد دوم، ص ۱۲۲) در سال های ۶۰ و ۷۰ از مفهوم “نئو امپریالیسم” استفاده می کردند، تا بدین طریق، تغییرات حاصله در امپریالیسم کلاسیک (تا سال ۱۹۴۵) را و ضمنا پیامدهای استقرار “اردوگاه سوسیالیستی” و فروپاشی سیستم مستعمراتی را نشان دهند.
• )
مراجعه کنید به بوریس، ۱۹۶۶(

پس از فجایع دوره جنگ فی مابین و تجارب سال های اول پس از جنگ، می بایستی سال های بعد از ۱۹۵۰ به عنوان دوره شکوفائی و ثبات خارق العاده ـ به نفع نظام کاپیتالیستی ـ احساس شود.

در اکثر کشورهای غربی احزاب کنسرواتیو (محافظه کار) حاکم وبدند.
مشخصه سیستم سرمایه داری مصرفی دیگر نه کمبود، بلکه اشتغال تماموقت و وفور نعمت بود، که همراه با توده های پهناور، مزدبگیران را هم به رضایت و آمادگی به همرنگسازی سوق می داد.

تمایلات انقلابی مطلقا ناچیز بودند و بلحاظ سیاست داخلی هراسی برنمی انگیختند.
هراس از کمونیسم آنجا بیشتر بود که از این نظر ضعف هائی وجود داشت.

این امر خود را در “جنگ مجازی” (به قول کالدور) میان شرق و غرب نیز منعکس می کرد.
در جامعه شناسی موضوعاتی از قبیل محو جامعه طبقاتی، “انسان مطرود” در “جامعه توده ای” و یا “جامعه ای بدون اوپوزیسیون” یکه تاز میدان بودند.

 

ادامــه دارد