تفکري عظمت طلبانه صادق صباازکجا الهام ميگيرد؟؟؟

استاد سخن ميگويد:

تفکري عظمت طلبانه صادق صباازکجا الهام ميگيرد؟؟؟

قابل توجه بي بي سي !

پژوهشگر(صباح)

 

بلخ با تاريخ پنجهزار ساله اش، درگذشته بنامهای بخدی، بلهیکا، بلخ الحسنی، ام البلاد، قبه الاسلام یادشده است ومرکزیت سرزمین وسیعی بنام آریانا وخراسان را تشکیل می داده است و اکنون نیز ولایت بزرگ درشمال افغانستان است.
بلخ یکی ازنامداران ترین مناطق کشوراست که درتمدن، پیشینه بسیاردراز دارد ودرردیف شهرهای مشهوردنیای قدیم به حساب می آمده است. بلخ هم پای سمرقند، بغداد، دمشق، قاهره، مداین،و...در اوراق تاریخ ثبت می باشد و درگذشته مناطق بزرگی بنام بلخ یادمی شده است.

شخصيتهای بلند مرتبه بلخ درگذشته زادگاه بزرگترین نوابغ علمی وفرهنگی بوده است که هم اکنون نیزنام آنان زینت بخش اوراق تاریخ کشور وجهان می باشد. مولاناجلال الدین محمدبلخی، ابوعلی سینای بلخی، ابوشکوربلخی، ناصرخسرو بلخی، رابعه بلخی، ابراهیم ادهم، دقیقی بلخی وصدهاتن دیگرازجمله مشهورترین فیلسوفان،عرفان وشاعران اند که بیشترمردم با نام آنان آشنا هستند.

مدتي است درتارنمايي بي بي سي درصفحه ویژه يکتعداد افراد عظمت طلب وکورذهن وبخصوص آنانيکه دربي بي سي فارسي لميده اند وبااستفاده ازسياست آب گل کن وماهي بگير، کورکورانه وبيمارگونه شخصیت هاي علمی وفرهنگی افغانستان ( خراسان بزرگ ) را دودسته چسپيده وافتخارات مارابه خود نسبت ميدهند و اين شخصيت دزدي ازتفکربي ارزش آنان نماينده گي مينمايد ، نه تنها اين مشکل بزرگ راماداريم ، بلکه کشورهاي ديگري وبخصوص عراق ( بابل وسرزمينهاي اين کشور) وآسيايي مرکزي راجزقلمروي خويش وبزرگان انرا بخود نسبت بدهند. کشورهاي اطراف خليچ نيزبه سرنوشت ما مواجه اند( نمونه بارزاين ماجراجويي اراضي هاي خليج مربوط امارات متحده عربي ميباشد) . همچنان اينان تلاشهاي راانجام داده اند تاانديشمندان شبه قاره هند رانيزهويت جعلي ايراني بدهند .

این شيوه زشت يکي از خصلتهای سابقه آنان است که مولانای بلخی ، دقیقی بلخي شاعر قرن چهارم هجری  نخستین گردآورنده شاهنامه پیش از فردوسی بزرگ، فردوسي حکيم فرزانه ابوالقاسم حسن ابن اسحق از وی به نام خداوندگار تاریخ و فرهنگ نيز یاد میکنند،  ابوعلي سيناي بلخي ، ناصرخسروبلخي شاعر نامدار قرن پنجم هجری ، ابو معشر جعفر بن محمد بن عمر بلخی، احمدبن سهل بلخی ، ابوسهل فضل بن نوبخت ، سياوش يکي از اسطوره هاي ملي ، رودکی  سمرقندي شاعر بزرگ قرن چهارم هجری و تهيه کننده کلیله و دمنه ، روزبه  دوره خلافت عمربن خطاب طراح شهرهای بصره و کوفه، سیف فرغانی  از شاعران و عارفان قرن هفت هجری، شمس الدین محمد بن ایوب دینسری (سده هفتم هجری) دایره المعارف نویس و نگارنده کتاب نوادر التبا در لتحفه البهادر که شامل مباحثی از علوم طبیعی است، رابعه بلخي نخستين زني که پس از حمله وحشيانه اعراب به زبان پارسي دري شروع به سرودن شعر کرد زمانش را برابر با رودکي گفته اند، گفته شده است که حارث برادر رابعه غلامي زيبايي به نام بکتاش داشت که بعدها رابعه عاشق بکتاش ميشود که در اثر اين عشق حارث فرمان ميدهد که رابعه را به حمام ببرند و رگهايش را بزنند و بعد از آن درب حمام را گل بگيرند که بعد از آن رابعه با خون خود شعرهايش را بر ديوار حمام نوشت و به ناکامي از جهان رفت ، ابو سعيد ابوالخير ، سنایی غزنوی عارف و زاهد و اندیشمند بزرگ و استاد شعر پارسی دري در قرن پنج هجری ،جعفر محمد بن موسی خوارزمی ، استاد بهزاد ، بيهقي ، نظامي گنجوي حکيم ابومحمد الياس بن زکي بن موئد ملقب به نظامی گنجوی شاعر نامدار ، خوارزمی محمد بن احمد کاتب - از دایره المعارف نویسان سده چهارم هجری است کاتب مفاتیح العلوم وی شامل مباحثی در حساب،هندسه،نجوم،موسیقی،تخنيک و کيميا،عطار، جامي ،خواجه عبدالله انصاري ، يعقوب ليث صفاري ، آرش کمانگير، مسلم خراساني ، ابو نصر محمد فارابي ، احمد معماری لاهوری و برادرش استاد حمید لاهوری سده یازدهم هجری معماران سازنده تاج محل در هندوستان، ابوریحان محود بن احمد بیرونی، سید جمال الدین افغانی ... را از ایران قلمداد میکنند . ايناني که مختصرآ دربالا آزآنان نام برده شد مانند ده ها انديشمند ديگري وطن ما جزيي از هويت و فرهنگ ما هستند.

ميگويند: ملتی که گذشته نداشته باشد اینده هم ندارد.
ماچرا بي تفاوت ازافتخارات تاريخي وادبي خويش بگذريم تا هويت ما را به تاراج ببرند .

خبرگزاري جمهور دريک بررسي زيرعنوان(همدلی از همزبانی بهتر است) مينويسد:

مولانا جلال الدین محمد بلخی از کجا است؟ ابوعلی سینا، دانشمند ایرانی بود یا افغانستانی؟ خواجه شمس الدین حافظ شیرازی به کدام زبان شعر سروده است: دری یا پارسی؟ و…. این پرسش ها، ازجمله ی هزاران پرسشی است که همواره در محافل روشنفکری دو کشور مطرح می شود. ایرانی ها حسب معمول تلاش شان این است که همه این  مردان بزرگ را ایرانی ثابت نموده و جزء افتخارات خودشان قلمدادکنند و تریاک و ترور و وحشیگری را به افغانستان نسبت بدهند. در اینسو، افغان ها نیز سعی می کنند تا مولانا و ابوعلی سینا و… را مال افغانها قلمداد کرده و ایرانی ها را متهم به دروغبافی و جعل و تحریف تاریخ نمایند.

اعتراف ايرانيان براي اولين باردراخرين نيوزرسانه مستقل ايرانيان

ایرانیان مفاخر سرزمین ما را مصادره کردند

این در حالی است که اقدام ایرانیها به اینجا محدود نشد و ایرانیها بشدت از استفاده از پسوند هاي " بلخي " در نام " ابوعلي سيناي بلخي " و مولوی بلخی وحشت دارند.  به گزارش آخرین نیوز ، يک استاد دانشگاه کابل از اقدام ایران در مصادره مشاهیر افغانی در همايش ميراث مشترک افغانستان و ايران در کابل گله کرد .  استاد مسعود در این همایش در سخنرانی خود که از شبکه تلويزيوني افغانستان از جمله نور و تمدن پخش مي شد ،همچنین ادعا کرد : در ايران سيد جمال الدين افغانی را " سيد جمال الدين اسدآبادي " مي نامند . این در حالی است که اقدام ایرانیها به اینجا محدود نشد و ایرانیها بشدت از استفاده از پسوند هاي " بلخي " در نام " ابوعلي سيناي بلخي " و مولوی بلخی وحشت دارند.  وی همچنین مدعی شد: در ايران بجاي مولانا جلال الدين بلخي، اين شاعر بزرگ بلخ افغانستان از نام " مولانا جلال الدين رومي " استفاده مي شود و باید در این خصوص چاره اندیشی شود.  این استاد دانشگاه کابل همه دست اندازیهای ایران در مصادره دانشمندان افغانی را ناشی از جنگ و نابسامانی در این کشور برشمرد و گفت: متاسفانه جنگ و ناآرامي ها در افغانستان مانع از معرفي اين شاعران بزرگ شده است.

http://www.akharinnews.com/index.php?option=com_content&task=view&id=5979&Itemid=36

همچنان روزنامه ايران ( شماره 3565 17/11/85 ) تن به يک ناگذيري داده-  چنين مينويسد:

سيد جمال الدين افغان، ناصرخسرو قبادياني بلخي و ابوعلي سيناي بلخي!
بيشتر خيابان هاي شهر مزار شريف در افغانستان به تازگي نامگذاري شده و تابلوهايي در آن نصب شده اند.
به گزارش ايسنا سايت «افغان ايركا» در اين باره نوشت: در اين نامگذاري كه خيابان هاي اصلي و فرعي مزارشريف را دربرمي گيرد، از نام هاي مفاخر فرهنگي و ملي افغانستان استفاده شده است. بيشتر خيابان هاي مزار شريف به نام هايي نظير سيدجمال الدين افغان، ناصرخسرو قبادياني بلخي، فاطمه بلخي، رابعه بلخي و ابوعلي سيناي بلخي نامگذاري شده اند. شهر مزارشريف پس از كابل، دومين شهر افغانستان است كه شماري از خيابان هاي آن نامگذاري مي شوند. همچنين دولت افغانستان به مناسبت هشتصدمين سال تولد مولانا، ياد اين شاعر فارسي زبان قرن هفتم هجري را در سال جاري ميلادي گرامي خواهد داشت. به همين منظور حامد كرزي - رئيس جمهور افغانستان - كميسيوني را متشكل از
۴۰ نفر، مسئول تهيه مقدمات برگزاري يك سمينار بين المللي به مناسبت هشتصدمين سال تولد مولانا كرده است. اين مراسم يادبود با نام «همايش بين المللي علمي، تحقيقاتي براي گراميداشت شخصيت علمي و فرهنگي مولانا» برگزار مي شود.

روزنامه همشهري باريختن اشک تمساح ،افغانستان راخطربالقوه به زبان وفرهنگ پارسي دانسته وازاحيا وبازسازي اجتماعي وفرهنگي ما به مسوولين کشورش جدآ گوشزد مينمايد.

هشدار جدي كارشناسان به تحريف هاي تاريخي

افتخارات مان نصيب همسايگان نشود

در حالي كه كشورهاي مجاور ايران، به سرعت و با علاقه مندي زياد، براي تصاحب بزرگان ادبيات فارسي ايران در تلاشند، از مسئولان فرهنگي كشور، اقدام ويژه اي ديده نمي شود.

نام گذاري خيابان هاي شهر مزار شريف افغانستان با اسامي معناداري چون ابوعلي سيناي بلخي و ناصرخسرو قبادياني بلخي كه در هفته هاي گذشته صورت گرفت، يكي از اين تلاش ها هستند. اما مسئولان افغانستان كه در شرايط فعلي به شدت نيازمند هويت بخشي به كشور در حال بازسازي شان هستند، به اين امر اكتفا نكرده اند. حامد كرزاي، رئيس جمهور افغانستان، كميسيون چهل نفره اي را براي برگزاري سمينار بين المللي علمي- تحقيقاتي براي گراميداشت شخصيت علمي و فرهنگي مولانا تشكيل داده است، در حالي كه با وجود نام گذاري سال جاري به نام مولانا، هيچ اقدام عملي قابل توجهي صورت نگرفته است.

از سوي ديگر، بخش عربي شبكه بي بي سي نيز حدود يك ماه پيش، ابن سينا را دانشمند عرب معرفي كرده بود كه تنها به چند واكنش رسانه اي معدود در ايران منجر شد؛ غلامرضا اعواني، رئيس انجمن حكمت و فلسفه ايران در گفت وگو با ايسنا گفت: اين گونه سخنان صددر صد باطل است و ما ايراني ها بايد در اين موارد بسيار هوشيار باشيم.

علاوه بر اعواني، غلامحسين ابراهيمي ديناني نيز در واكنش به ابن سيناي عرب گفت: ابن سينا اهل بخارا، مركز زبان فارسي بوده و زبان مادري اش نيز فارسي است، پس او به هيچ وجه نمي تواند عرب باشد. اما واكنش رسمي، جدي و پيگيرانه مقامات ايران، نه تنها ابن سيناي عرب را جدي نگرفت، بلكه در طول ده روز گذشته، ابن سيناي افغاني را نيز ناديده گرفت. عماد افروغ مي گويد: اين كه كشورهاي ديگر، بزرگان مملكت ما را بزرگ بدارند، باعث خوشحالي است، اما بايد به تحريف واكنش نشان داد. آنها بايد به طور جدي با واكنش جدي ما مواجه شوند و حتي كارشان به شكايت بينجامد.  افروغ درباره توجه مسئولان كشور به بزرگان ايراني و هويت فرهنگي كشور مي گويد: به اعتقاد من در اين سال ها نسبت به اين موضوع غفلت صورت گرفته و به عمد هم بوده است. اين غفلت به نام توجه دولت به اقتصاد و معيشت مردم صورت گرفته و در واقع، فضاي كشور ما بيش از حد اقتصاد زده است.
رئيس كميسيون فرهنگي مجلس ادامه مي دهد:  نمي گويم تاكنون به اين مسايل بي توجهي كامل شده است، ولي بايد بيش از اين ها باشد و حركت هايي كه تاكنون صورت گرفته، قابل قبول نيست. افروغ با اشاره به پيگيري مجلس در زمينه برگزاري مراسم بزرگداشت مولانا، مي گويد: تا جايي كه من مي دانم كميته اي در وزارت ارشاد تشكيل شده و جلساتي نيز دارند.  اين كميته حاصل تذكر افروغ در صحن علني مجلس به وزارت علوم است كه بيش از پنج ماه پيش صورت گرفت. در آن ايام، تذكر افروغ با اين مضمون كه چرا در شرايطي كه مصر، افغانستان، تركيه و... در حال برگزاري مراسم مختلف براي بزرگداشت مولانا هستند، مسئولان ايران هيچ اقدامي نمي كنند؟ واكنش وزير علوم و نماينده ايران در يونسكو را برانگيخت و سرانجام كميته اي براي اقدام در اين زمينه تشكيل شد. حالا، در شرايطي كه تنها نزديك به يك ماه به پايان سال هشتادوپنج مانده است، افروغ پاسخ گفتن به اين پرسش را كه واقعاً چه اقدام عملي تاكنون انجام شده است؟ وظيفه مسئولان وزارت ارشاد و علوم مي داند.محمد حسين جعفريان شاعر مي گويد: در آينده خواهيم ديد كه اگر ما حركتمان كند باشد، ديري نخواهد گذشت كه به عنوان مثال افغان ها به عنوان يكي از همسايگان فارسي زبان ما نماينده شعر فارسي در دنيا شوند.

http://www.hamshahrionline.ir/hamnews/1385/851125/news/adabh.htm

http://www.ido.ir/a.aspx?a=1385111802

مروري برزنده گي وفرزانگي فيلسوف ،طبيب ،محقق ، مولف ،متفکر، انديشمند وپژوهشگرابوعلي سيناي بلخي

  

ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، مشهور به ابوعلی سینا بلخي و ابن سیناي بلخي و پورسینا (متولد ۳۵۹ شمسي در بخارا( يکي از شهر های بزرگ اريانای کبير) - درگذشتهٔ ۴۱۶ شمسي ، از مشهورترین و تاثیرگذارترینِ فیلسوفان و دانشمندان اريانا بود. وی ۴۵۰ کتاب در زمینه‌های گوناگون نوشته‌است که شمار زیادی از آن‌ها در مورد طبابت و فلسفه است. جورج سارتن اورا مشهورترین دانشمند سرزمین‌های اسلامی می‌داند که یکی ازمعروف‌ترین‌ها در همهٔ زمان‌ و مکان‌ و نژاد است. کتاب معروف او «قانون» نام دارد. زندگینامه او به گفته خودش به نقل ازشاگردش ابوعبید جوزجانی: پدرم عبدالله از مردم بلخ بود درروزگار نوح پسرمنصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا درآن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد. نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال ۳۷۰ از مادر زاده شدم. نام مرا حسین گذاشتند.

ابن سینا بلخی یا پورسینا حسین پسر عبدالله زاده در سال ۳۷۰ هجری قمری و در گذشته در سال ۴۲۸ هجری قمری، دانشمند و پزشک و فیلسوف بود. نام او را به تفاریق ابن سینا، ابوعلی سینا، و پور سینا گفته‌اند. در برخی منابع نام کامل او با ذکر القاب چنین آمده: حجة‌الحق شرف‌الملک شیخ الرئیس ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن ابن علی بن سینا البخاری. وی صاحب تألیفات بسیاری است و مهم‌ترین کتاب‌های او عبارت‌اند از شفا در فلسفه و منطق و قانون در طبابت. پدرش عبد الله  ‏اهل بلخ بود و مادرش ستاره نام داشت ، زنی از اهالی روستای افشنه.
ابوعلی سینا بلخي را باید جانشین بزرگ فارابی و شاید بزرگ‌ترین نماینده حکمت در تمدن اسلامی بر شمرد. اهمیت وی در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار است زیرا تا عهد او هیچ‌یک از حکماجهان اسلام نتوانسته بودند تمامی اجزای فلسفه را که در آن روزگار حکم دانشنامه‌ای از همه علوم معقول داشت در کتب متعدد و با سبکی روشن مورد بحث و تحقیق قرار دهند و او نخستین و بزرگ‌ترین کسی است که از عهده این کار برآمد.

پدرش عبد الله  ‏اهل بلخ بود و مادرش ستاره نام داشت ، زنی از اهالی روستای افشنه.

عبد الله پدر بو علی دوران جوانی اش را در زادگاه گذرانیده و  سپس به بخارا پایتخت حکومت سامانیان عزیمت کرد. هنگامی که ابن سینا پنج سال داشت ، نزد پدر که مردی فاضل بود حساب ، ریاضیات ، رو خوانی قرآن و صرف و نحو ‏زبان عربی می آموخت او از همان ابتدا بسیار باهوش بود و برای کسب دانش شوق و اشتیاق فراوانی داشت پس از ‏چندی نیز به مکتب رفت که سر آمد هم مکتبی های خود بود.

ابن سیناي بلخی یا پورسینا حسین پسر عبدالله زاده در سال ۳۷۰ هجری قمری و در گذشته در سال ۴۲۸ هجری قمری، دانشمند و طبيب و فیلسوف بود. نام او را به تفاریق ابن سینا، ابوعلی سینا، و پور سینا گفته‌اند. در برخی منابع نام کامل او با ذکر القاب چنین آمده: حجة‌الحق شرف‌الملک شیخ الرئیس ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن ابن علی بن سینا البخاری. وی صاحب تألیفات بسیاری است و مهم‌ترین کتاب‌های او عبارت‌اند از شفا در فلسفه و منطق و قانون در پزشکی. «بوعلی سینا را باید جانشین بزرگ فارابی و شاید بزرگ‌ترین نماینده حکمت در تمدن اسلامی بر شمرد. اهمیت وی در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار است زیرا تا عهد او هیچ‌یک از حکمای مسلمین نتوانسته بودند تمامی اجزای فلسفه را که در آن روزگار حکم دانشنامه‌ای از همه علوم معقول داشت در کتب متعدد و با سبکی روشن مورد بحث و تحقیق قرار دهند و او نخستین و بزرگ‌ترین کسی است که از عهده این کار برآمد.

او در ده سالگی قرآن را  حفظ کرده و ادبیات و هندسه  ریاضیات و صرف و نحو عربی را نیز میدانست ، او به طبیعت ‏و گیاهان و حیوانات علاقه خاصی داشت و اوقات فراغت را در دشت و صحرا به جستجو و کسب تجربه می پرداخته و ‏بدین صورت از دوران کودکی به خواص گیاهان و طبابت علاقه مند شده است. هنگامی که ابوعلی دوازده سال داشت به همراه خانواده در بخارا ، پایتخت سامانی می زیست و پدرش عبد الله نیز ‏دارای شغل و منصب دیوانی بود. عبد الله فرزند خویش را نزد استادی به نام عبد الله ناتلی فرستاد تا نزد او معلومات خود را تکمیل کند . پیش از آن ‏هم ابوعلی علم فقه را از شخصی به نام اسماعیل زاهد فرا گرفته بود.

ابوعلی سیناي بلخي  به حدی باهوش بود که گاهی در مطالب علمی وجوه تازه ای میافت به طوری که باعث تعجب استاد خود می ‏گشت . ناتلی نیز وی را تشویق به فراگیری علوم و دانش اندوزی میکرد و بدین گونه ابوعلی علم منطق را فرا گرفت و ‏بعد به تکمیل ریاضیات پرداخت.

ابوعلی سیناي بلخي برای تکمیل و ارتقا معلومات خود چاره ای جز مداومت و کوشش خویش نداشت او طبیعیات و الهیات را ‏نزد خود خواند . او تمامی کتابهایی که در دسترسش قرار میگرفت سود می جست  و علم پزشکی را نیز خود به وسیله ‏کتابهای بزرگان و تجربیات عملی نزد خود فرا گرفت.

ابوعلی سيناي بلخي در جوانی حکمت ماوراء الطبیعه را نیز آموخت و هر کتابی که در این زمینه به دستش می رسید مطالعه و ‏تجزیه و تحلیل میکرد . روزی کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو را به دست آورد و شروع به مطالعه آن کرد اما هر چه ‏میخواند مفاهیم نهفته در آن را به دست نمی آورد  و باز از ابتدا می خواند تا اینکه بیش از بیست بار کاتب را خواند ‏اما هنوز مفهوم جملات کتاب را به درستی درک نمیکرد تا اینکه یک روز که از بازار بخارا عبور میکرد فروشنده ای ‏راه او را گرفت و کتاب فرسوده ای را به وی فروخت . وقتی شروع به خواندن کتاب کرد متوجه شد که کتاب نوشته ‏ابونصر فارابی و در مورد شرح اغراض ما بعید الطبیعه ارسطو است همان کتابی که هر چی ابوعلی رد آن اندیشیده ‏بود برایش مفهوم نشده بود.

در سال سه صدوهفتادوپنج هنگامی که ابوعلی سیناي بلخي هجده سال داشت نوح دوم بر بخارا حکومت میراند  . روزی غلامان امیر به ‏دنبال وی آمدن تا برای معالجه امیر به بالین ی رهسپار شود.

ابو علی سیناي بلخي سابقه بیماری و نشانه های بیماری را که در امیر ظاهر شده بود از ابن خالد -  پزشک مخصوص دربارپرسید .معلوم گشت که امیر از مدتی پیش دچار  درد و سوزش شدید معده و حالت تهوع شده و نیز بخشی از بدنش ‏لمس گشته . ابو علی سیناي بلخي   از روی عوارض بیماری به بیماری امیر پی برد و با بررسی  ظروف مخصوص خوراک امیر  ‏بیماری امیر را مسمومیت ناشی از سرب اعلام کرد  و  اقدام به  درمان بیماری امیر کرد.

ابوعلی سیناي بلخي  در قبال معالجه امیر از وی خواست اجازه ورود و استفاده آزادانه  از کتابخانه سلطنتی بخارا را کرد  - چرا ‏که تنها شاهزادگان و بزرگان حق استفاده از ان را داشتند - و نوح ابن منصور نیز موافقت کرد.

این واقعه که در هجده سالگی ابوعلی  سیناي بلخي  اتفاق افتاد فصل تازه ایی در علم اندوزی و کسب دانش برای وی گشوده ‏شد کتابخانه بخارا کی از کاملترین کتابخانه های آن روزگار ایران به شمار میرفت و از اکثر کتابهای قدیمی و ‏کمیاب یک نسخه در آن موجود بود.

روزی که ابن سیناي بلخي به کتابخانه سلطنتی پا گذاشت ، شادی اش از دیدن کتابهای گوناگون موجود در آن بی حد و ‏حصر بود  . بلخي با حرص و ولع  همه آنها را از نظر گذرانید و در طول سه سالی که ابو علی در آن کتابخانه بود و ‏به گفته یکی از شاگردانش دوره طلایی برای تکامل وی محسوب می شد را بگذراند و معلوماتش را در فقه عمیق تر ‏کند . همچنین در مورد ادبیات و موسیقی و زوایای مختلف انها به تجربه و تحقیق بپردازد . او توانست بر روی نقشه ‏های نجومی منجمان گذشته کار کند .

سيناي بلخي در سن بیست سالگی شروع به نوشتن کرد  و  مجموعه ای در ده جلد به نام حاصل و محصول را به رشته تحریر ‏در آورد بعد کتابی در باب اخلاق با عنوان البر و الائم - بی گناهی و گناه - نوشت ، نوشته بعدی وی کتابی در باب ‏فلسفه به نام حکمت عروضی در بیست و یک جلد می باشد.

هنگامی که ابوعلی سینا بلخي بیست و یک سال داشت . روزی در کتابخانه مشغول مطالعه بود که متوجه حریق در قسمت را ‏کتابخانه شد  . سعی ابوعلی سیناي بلخي  و نگهبانان برای خاموش کردن آتش بی فایده بود و کتابها طعمه آتش قرا گرفت  بعد از ‏آتش سوزی که به روایاتی عمدی و توسط دشمنان ابوعلی سینا بلخي در دربار صورت گرفته بود  در شهر شایعه کردند که خود ‏بوعلی سینا بلخي  کتابخانه را آتش زده که این موضوع نیز در امیر اثر کرد و سبب شد تا از ورود ابوعلی به درمانگاه  ‏جلوگیری کنند . در همین حال پدر بوعلی سینا بلخي  نیز درگذشت وسبب شد تا بوعلی تصمیم به سفر گیرد و با دوست خود ‏ابوسهل مسیحی در سال  سه صدوهفتادونو ترک دیار کرد و راهی مقصدی نا معلوم شد.

ابوعلی سینا پس از ترک پایتخت سامانی و گذشت نزدیک به یک ماه در یکی از استراحتگاه های میان راه با مردی به ‏نام منصوربرخورد کرد کسی که خود از نجیب زادگان و اندیشمندان دربار خوارزم بود و ابن سینا را به ‏دربار خوارزم دعوت کرد  . در آن زمان دربار خوارزم تمامی دانشمندان و فرزانگان را به دربار خود دعوت ‏میکردند که به سبب وزیر فاضل ابن مامون  ابوالحسن احمد بن سهیلی بود که دانشمندان را در دربار خوارزم جمع ‏میکرد.

مرکز حکومت ابن مامون خوارزمشاه ، شهر گرکامج در ساحل رود جیحون بود  . در دربار خوارزمشاهیان ابوعلی ‏سینا بلخي و ابوسهیل به گرمی استقبال شدند ، و خود سهیلی وزیر خوارزمشاه   به پیشواز ایشان آمد  . پس از مدتی ‏استراحت با امیر ابن مامون دیدار کردند و او نیز به ایشان خوش آمد گفت.

ابو علی سیناي بلخي  برای مدتی نزدیک به سیزده سال درآنجاماند و د