مـارشِ پــرقــدرت ”چـپ“ در فــرانــسه:

مـارشِ پــرقــدرت ”چـپ“ در فــرانــسه:

 ”مــا فــریادِ مــردمـیـم“

…..

افزایش استقبال عمومی از “جبهه چپ” و رشد رقم رای‌ها در نظر سنجی ها، همچنین گویای ژرفش نارضائی مردم و عمق بحران در فرانسه و اروپاست.

 france march

آژانس های نظر سنجی فرانسه هفته گذشته در رابطه با میزان آراءِ نیروهای مختلف در انتخابات ریاست جمهوری این کشور، که قرار است یکشنبه، ۲ اردیبهشت ماه ( ۲۲ آوریل ۲۰۱۲)، برگزار شود، ”جبهه چپ“ را با 15 درصد آرا در مقام سوم قرار دادند ( در ماه دسامبر ۲۰۱۱ این رقم ۶/۵ درصد بود). این بالا رفتن چشم گیر میزان آرا به طورعمده در مدت زمان کوتاه کارزار انتخاباتی، به ویژه پس از راه پیمائی پر شکوه روز ۲۸ اسفند ماه ۱۳۹۰ ( ۱۸ مارس ۲۰۱۲ ) از میدان ملت تا میدان باستیل(۱) و سخنرانی پر شور آقای ژان لوک ملانشون، کاندیدای “جبهه چپ“، به دست آمده است. این افزایش استقبال عمومی از “جبهه چپ” و رشد رقم رای‌ها در نظر سنجی ها، همچنین گویای ژرفش نارضائی مردم و عمق بحران در فرانسه و اروپاست.

انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در یکشنبه، ۲ اردیبهشت، در شرایط بحران اقتصادی جهانی، به ویژه بحران سخت اقتصادی اتحادیه اروپا، برگزار می شود. راهکارهای اقتصاد ریاضتی تحمیل شده از سوی خانم مرکل وآقای سارکوزی(رهبران آلمان و فرانسه)، اوضاع را در یونان، ایتالیا، اسپانیا، پرتغال، و دیگر کشورها را روز به روز وخیم‌تر کرده است، و این سیاستِ ریاضتی، با امضایِ قرارداد ”مکانیسم اروپائی برای ایجاد ثبات مالی“(۲)، و قرارداد تکمیلی آن، به شکلی حتی سخت‌تر از پیش در حال اجرا و گسترش است.

در فرانسه، آقای سارکوزی به عنوان رئیس جمهوری ثروتمندان شناخته می شود. از مشخصه‌های حکومت او می توان به کم کردنِ مالیات بر در آمدهای بالا، و دستبرد زدن به دست آوردها و خدمات اجتماعی اشاره کرد: شرکت های کوچک و متوسط به نسبت، سه برابر شرکت‌های بزرگ مالیات می دهند؛ نیمی از کارمندان باز نشسته شده دولت، جایگزینی نمی‌یابند؛ مبارزات سندیکائی در سال‌های اخیر در فرانسه شدت یافته است، برای مثال: در مورد بازنشستگی، میلیون ها نفر در طول ماه‌ها، به اعتصاب و راه پیمائی دست زدند.
برای جستجوی ریشه های سیاسی پیروزیجبهه چپ“ و چگونگی تشکیل آن، به رفراندم ” قرارداد قانون اساسی اروپا“ در ۱۳۸۴ (ماه مه ۲۰۰۵ ) می بایست بازگشت که طی آن نیروهای چپ و پیشرو، دربرگیرنده حزب کمونیست فرانسه، بخشی از حزب سوسیالیست، انجمن‌ها، و سندیکاها، در خلال کارزاری پر شور و فرا گیر با به دست آوردن ۵۴/۶ درصد آرا، به الیگارشیِ (جرگه سالاریِ) اروپانه“ گفتند، و سرمایه داری جهانی شده و افسار گسیخته را افشا کردند. این پیروزی، تشویق کننده ادامه راه بود.

اکثر کمیته های کارزار این “رفراندم“، با تغییر نام، به فعالیت خود ادامه دادند. در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۶ (۲۰۰۷) فرانسه، این نیروها، در معرفی کاندیدای مشترک به توافق نرسیدند، اما امکان‌هایی که پس از پیروزیرفراندم ۲۰۰۵” (۱۳۸۴) به دست آمده بود، پیام آور ممکن بودن پیروزی‌های آینده بود، و چپ‌های فرانسه با پشتکار این مسیر را ادامه دادند: به خصوص اینکه رای آنان از سوی آقای سارکوزی پایمال شد و او با بزک کردن ” قرارداد قانون اساسی اروپا“ و جابه‌جائی برخی از بندها، آن را با نام ”قرار داد لیسبون“، از طریق دو مجلس شورا و سنا، به تصویب رسانید.

حزب کمونیست فرانسه، در ۱۳۸۷ (اکتبر ۲۰۰۸ )، به مناسبت انتخاباتپارلمان اروپا“ و به منظور مبارزه با اروپای لیبرال و سرمایه های کلان، که برای کسب منافع هر چه بیشتر مرزی نمی شناسند ، فراخوانی انتشار داد و در آن از نیروهای پیشرو خواسته شد تا در تنظیم فهرست مشترک انتخاباتی شرکت کنند. چند روز پس از آن، آقای ژان لوک ملانشون، و عده‌یی دیگر، از حزب سوسیالیست انشعاب کردند. او در بیانیه‌یی تاکید کرد:

 ”این حزب کمونیست فرانسه بود که با پیشنهاد نوین خود پرچم شروع کار را به اهتزاز در آورد.“ و سپس این گروه، ”حزب چپ“ را تاسیس کردند.

اما یکی دیگر از نیروهای چپ- ” حزب نوین ضد سرمایه داری“ آقای بزاسنو( “اتحاد کمونیست‌های انقلابی” سابق)- که وجهه‌یی بین جوانان داشت، به تک روی خود ادامه داد، در حالی که بخشی از اعضای آن به رهبری آقای کریستیان پیکه ازاین حزب بیرون آمدند وچپ متحد“ را بنیان گذاری کردند.

در بهار ۱۳۸۸ ( ۲۰۰۹ )، ” جبهه چپ“ با شرکتحزب کمونیست فرانسه“، “حزب چپ“، وچپ متحد“، تشکیل شد و در انتخابات اروپا وانتخابات پس از آن شرکت کرد و موفقیت هائی به دست آورد، و به‌ مرور چهار سازمان دیگر نیز به آن پیوستند. “جبهه چپ“، آقای ژان لوک ملانشون را به مقام نامزد این جبهه در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۱ (۲۰۱۲ )، برگزیده است. عده‌یی از رهبران ”حزب نوین ضد سرمایه داری“ نیز در دوهفته اخیر از نامزدی آقای ژان لوک ملانشون پشتیبانی کرده‌اند: پدیده‌یی که اهمیت بسیار زیادی دارد.

جبهه چپ“ در حالی که به این انتخابات شور و حال بخشیده، دیگر نامزدها را نیز به چالش طلبیده است. برای مثال، آقای ملانشون، نامزد “جبهه چپ”، اعلام کرد که، بر در آمدهای بالای ۳۰۰هزار یورو در سال مالیات ۱۰۰ درصد خواهد بست. چند روز پس از آن، آقای فرانسواهولاند، نامزد حزب سوسیالیست، در سخنرانی خود صحبت از مالیات ۷۵ درصدی بر درآمدهای بالای یک میلیون یورو در سال سخن گفت. و یا آقای ملانشون در جواب به روزنامه نگاری که می پرسید:

اگربه خاطر مالیات زیاد، ثروتمندان فرانسه را ترک کنند چه می کنید؟ جواب داد که، آنان را دنبال می‌کند، و در ادامه اشاره کرد که، چنین قانونی وجود دارد؛ اگر شرکتی برای فرار از مالیات به کشوردیگری رفت تا مالیات کمتری بدهد، باید تفاوت آن را نسبت به مالیات معمول در فرانسه بپردازد. چندی بعد از آن، آقای سارکوزی هم قول کم کردن تخفیف‌های مالیاتی را داد و به منظور جلوگیری از خروج کارفرمایان، همان راه حل آقای ملانشون را پیشنهاد کرد، که خنده روزنامه نگار را برانگیخت؛ آقای سارکوزی گفت که، از این گفته آقای ملانشون خبر نداشته است، و با شوخی ادامه داد که، چون آقای ملانشن مبتکر این پیشنهاد است، برایش کارت تبریک بفرستید.

برنامه “جبهه چپ“، که برنامه گذار از سرمایه داری است و با نام:“ پیش از هر چیز، انسان“ انتشار یافت را می توان چنین خلاصه کرد:
برنامه‌یی برای بازگشت توده ها به صحنه، و کوتاه کردن دست نهادها و الیگارشی مالی، و توزیعِ ثروت در چهارچوب یک قانون اساسی نوین از طریق مجلس موسسان با نام ”جمهوری ششم“:
افزایش دستمزدها: افزایش بی‌درنگ دستمزد به حداقل به طور خالص به ۱۷۰۰ یورو؛
تاسیس یک قطب بانکی دولتی(۳) در خدمت ایجاد شغل، کار آموزی، و روند نوین تولید و توسعه با درنظرداشت محیط زیست؛
زیر سئوال بردن ۳۰ میلیارد بخشودگی بیمه‌های اجتماعی سهم کارفرمایان، و حذف ۱۷۰ میلیارد تخفیف مالیات آنان؛
بستن مالیات بر درآمد مالی شرکت ها به همان نسبت مالیات در مورد