ﺩﻣﻮﻛﺮﺍﺳﯽ ﺭﺍ ﺍﺣﯿﺎ ﻛﻨﯿﺪ!

ﺩﻣﻮﻛﺮﺍﺳﯽ ﺭﺍ ﺍﺣﯿﺎ ﻛﻨﯿﺪ!


بیانیه ﯼ ﯾﻜﺼﺪ ﻭﻫﻔﺘﺎﺩ (170 ) ﺗﻦ از روشنفکران اروپا درباره ﯼ ﺑﺤﺮﺍﻥ سیاسی و اقتصادی ﯾﻮﻧﺎﻥ

 

متن بیانیه اتین‌ بالیبار، فیلسوف فرانسوی، در حمایت از تلاش مردم یونان و دیگر کشورها برای دستیابی به دموکراسی سیاسی و اقتصادی که به امضای ۱۷۰تن از روشنفکران سرشناس اروپایی رسیده است ...


يکشنبه  ۱۰ ﺟﻮﻥ ۲۰۱۲

 

 


متن زیر بیانیه اتین‌ بالیبار، فیلسوف فرانسوی، در حمایت از تلاش مردم یونان و دیگر کشورها برای دستیابی به دموکراسی سیاسی و اقتصادی است که به امضای ۱۷۰تن از روشنفکران سرشناس اروپایی از جمله جورجو آگامبن، طارق علی، آلن بدیو و جودیت باتلر رسیده است. اتین بالیبار، استاد فلسفه در دانشگاه پاریس پنج، است. نسخه کوتا ه‌تری از این بیانیه روز ۵ ﺟﻮﻥ در روزنامه فرانسوی لیبراسیون منتشر شده است.


در پی زنجیره حوادثی که طی سه سال گذشته منجر به سقوط یونان به ورطه شد، حالا دیگر همه می‌دانند که مسوولیت‌ اصلی با دو حزبی است که از سال ۱۹۷۴ قدرت را در دست داشته‌اند. دو حزب دموکراسی نوین (راست) و پاسوک (سوسیالیست‌ها) نه‌تنها سیستم فساد و تبعیض را حفظ کرده‌اند، بلکه از آن سود برده‌اند و کاری کردند که کارپردازان و اعتباردهندگان مالی هم از آن به‌شدت بهره‌مند شوند، در حالی که نهادهای جامعه اروپا هم چشم به روی آن بسته بود.

در چنین شرایطی شگفت‌انگیز است که رهبران اروپا و صندوق بین‌المللی پول که ژست اسوه فضیلت و سخت‌گیری به خود گرفته‌اند، خود را این‌طور مشغول بازگرداندن همان احزاب ورشکسته و بی‌آبرو به قدرت کرده‌اند، آن هم از طریق تقبیح «خطر سرخ» که تجسمش سیریزا (ائتلاف چپ‌های رادیکال) است. راه دیگرشان برای بازگرداندن این دو حزب آن بوده که تهدید کرده‌اند اگر در انتخابات جدید ۱۷ ژوئن هم مردم دوباره همچون روز ۶ مه علیه «موافقت نامه اروپا» حکم دهند، و دست رد به سینه این دو حزب بزنند، ورود مواد غذایی به یونان قطع می‌شود.

این نه‌تنها اخلالی وقیحانه در ابتدایی‌ترین قواعد دموکراسی است، بلکه عواقبش برای آینده مشترک‌مان خوفناک است. همین برای ‌ما دلیلی کافی است که به عنوان شهروندان اروپایی اجازه ندهیم اراده مردم یونان فرونشانده شود. اما وضعیت جدی‌تر از اینهاست.

طی دو سال گذشته اتحادیه اروپا در همکاری نزدیک با صندوق بین‌المللی پول کوشیده مردم یونان را از حق حاکمیت‌شان بی‌بهره کند. آنها به بهانه تثبیت هزینه‌های عمومی و مدرنیزه کردن اقتصاد، نظام ریاضتی سخت‌گیرانه‌یی تحمیل کرده‌اند که فعالیت اقتصادی را خفه کرده، اکثریت جمعیت را به فقر کشانده و حق کار را از آنها گرفته است. این برنامه «اصلاح» به سبک نئولیبرالی به از بین رفتن ابزارهای تولید و ایجاد بیکاری گسترده ختم شد. تصویب و اجرای این برنامه تنها به مدد تشکیل یک دولت اضطراری ممکن شد؛ چیزی که از زمان پایان جنگ جهانی دوم تاکنون در اروپای غربی سابقه نداشته است.

بودجه دولتی توسط مثلث قدرت (اتحادیه اروپا، بانک مرکزی اروپا و صندوق بین‌المللی پول) در یونان دیکته شد، سازوکار پارلمان هم تقلیل یافت به نوشتن این دیکته؛ بارها از قانون اساسی عدول شد. این‌گونه از میان بردن حق حاکمیت ملی مردم همگام است با تحقیر کل کشور.

در ‌واقع این روند در یونان به اوج رسیده است ولی فقط مختص این کشور نیست. وقتی پای اعمال سیستم ریاضت مالی در میان باشد، همه مردم همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا به هیچ گرفته می‌شوند؛ سیستمی که ضد هر نوع عقلانیت اقتصادی است؛ سیستمی که سازوکارهای صندوق بین‌المللی پول و بانک مرکزی اروپا را به هم می‌آمیزد تا از نظام بانکی حمایت کند و دولت‌های تکنوکرات‌های غیرمنتخب را بر مردم تحمیل کند.

یونانی‌ها چندین بار مخالفت صریح‌ شان را با این سیاست اعلام کرده‌اند؛ سیاستی که وانمود می‌کند کشور را نجات می‌دهد ولی آن را نابود می‌کند. چندین تظاهرات گسترده، ۱۷ روز اعتصاب عمومی در مجموع دو سال گذشته، اقدام به نافرمانی مدنی نظیر جنبش «خشمگین‌ها» در میدان سینتاگما در آتن که با سرنوشتی که بدون مشورت با مردم برایشان رقم زده شده بود، مخالفت کرد. انتظار دارید واکنش به این فریاد استیصال و طغیان چه باشد؟ مضاعف کردن میزان تزریق مرگبار و سرکوب پلیسی! فقط در چنین لحظه‌‌یی، و در کوران عدم مشروعیت دولت بود که به این نتیجه رسیدند تنها راه اجتناب از انفجار اجتماعی آن است که به صندوق رای رجعت کنند.

اما حالا وضعیت کاملا مشخص است – نتایج انتخابات ۶ مه هیچ تردیدی درباره طرد عمومی سیاست تحمیلی مثلث قدرت نمی‌گذارد. حالا و با توجه به چشم‌انداز پیروزی سیریزا (ائتلاف چپ‌های رادیکال) در انتخابات ۱۷ ژوئن، کمپینی از تحریف و ارعاب به راه افتاده است، چه در داخل یونان و چه در سطح اروپا. قصد چنین کمپینی آن است که نگذارند سیریزا به نماینده سیاسی قابل ‌اعتمادی بدل شود.

از هر ابزاری استفاده می‌کنند تا سیریزا را بی‌اعتبار کنند؛ ابتدا آن را «افراط‌گرا» نامیدند، مثل طلیعه طلایی نئونازی. سیریزا به همه‌جور گناهی متهم شد: فریبکاری، تناقض‌گویی، خواسته‌های غیرمسوولانه یا کودکانه. اگر قرار بود این تبلیغات پر از نفرت را که به کل مردم یونان داغ نژادپرستانه می‌زند باور کنیم، پس سیریزا آزادی، اقتصاد جهانی و شاکله اروپا را به خطر انداخته است. در نتیجه وظیفه مشترک رای‌دهندگان یونانی و رهبران اروپایی‌مان است که جلویش را بگیرند.

علم تهدید به اخراج یونان از حوزه یورو را برافراشته‌اند و به اشکال مختلف باج‌خواهی‌ اقتصادی می‌کنند تا شاید رای و نظر واقعی مردم را تحریف کنند و تغییر دهند. وضعیت حاضر نوعی «استراتژی شوک» است که گروه‌های غالب اتخاذ کرده‌اند تا به هر وسیله‌یی شده رای مردم یونان را به سود منافع خودشان (که وانمود می‌کنند منافع ما هم هست) جلب کنند.

ما امضاکنندگان این متن نمی‌توانیم در مواجهه با این تلاش برای محروم کردن مردم اروپا از حق حاکمیت‌شان، که انتخابات آخرین دستاویزش است، ساکت بمانیم. این کمپین بدنام کردن سیریزا و نیز تهدید یونان به اخراج از حوزه یورو باید سریعا متوقف شود. این بر عهده مردم یونان است که برای سرنوشت‌شان تصمیم بگیرند، هر امریه تحمیلی را که می‌خواهند پس بزنند، و معجون مسمومی را که «منجی‌ها»شان به آنها می‌خوراندند، کنار بگذارند، و خود را آزادانه وقف شکل‌هایی از همکاری کنند که برای غلبه بر این بحران به همراه دیگر مردم اروپا نقش حیاتی دارد.

ما نیز به نوبه خود تصدیق می‌کنیم: برای اروپا وقت آن فرا رسیده که پیام آتنی‌ها در ۶ مه را درک کنند. وقت آن رسیده از سیاستی که جامعه را ویران می‌کند و برای حفاظت از بانک‌ها به اعمال قیمومت بر مردم روی می‌آورد، دست بکشیم. ضروری‌تر آن است که به جریان خودویرانگر شاکله سیاسی و اقتصادی‌ای که دولت را به «کارشناسان» واگذار می‌کند و قدرت فراگیر کارگزاران مالی را نهادینه می‌کند، پایان دهیم. اروپا باید محصول شهروندانش باشد که خود از منافع‌شان حفاظت کنند.

این اروپای جدیدی که ما همچون نیروهای دموکراتیک نوظهور در یونان به آن امیدواریم و برایش مبارزه می‌کنیم، از آن همه مردم است. در هر کشوری، دو اروپای متخاصم به لحاظ سیاسی و اخلاقی در کشمکش قرار دارند؛ اروپایی که مردم را محروم می‌کند تا به بانکداران سود برساند، و اروپایی که بر حق همگان برای داشتن زندگی‌ای شایسته این نام صحه می‌گذارد و از طریق مشارکت می‌کوشد ابزار تحقق آن را فراهم کند.

از این رو آنچه ما به همراه رای‌دهندگان یونانی و فعالان و رهبران سیریزا می‌خواهیم نه محو شدن اروپا بلکه بنیانگذاری دوباره‌اش است. لیبرالیسم افراطی است که ظهور ناسیونالیسم‌ها و راست‌های افراطی را برمی‌انگیزد. منجی‌های واقعی ایده اروپا همانا حامیان گشودگی‌اش و مشارکت شهروندان در آن هستند؛ مدافعان اروپایی که در آن حق حاکمیت عمومی منحل نشود بلکه گسترش یابد و توزیع شود.

بله، آتن به راستی آینده دموکراسی در اروپاست، و واقعا پای سرنوشت کل اروپا در میان است. این کنایه عجیب تاریخ است که یونانی‌های محروم و داغ ‌ننگ‌خورده در خط مقدم نبردمان برای آینده‌یی مشترک قرار دارند.

بیایید به آنها گوش دهیم، ازشان حمایت و دفاع کنیم!

ﻣﻨﺒﻊ:

www.akhbar-rooz.com