ﻭﺍﻗﻌﻦﺩﺭ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﭼﻪ ﺧﱪﺍﺳﺖ ؟

ﻭﺍﻗﻌﻦﺩﺭ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﭼﻪ ﺧﺍﺳﺖ ؟

۱۲ﺍﺳﺪ ﺳﺎﻝ ۱۳۹۱

ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ: مهدی داریوش

مترجم:مسعود ناظم رعایا

**************

ﻣﻨﺒﻊ مقاله به زبان انگلیسی:

http://www.globalresearch.ca/index.php?context=va&aid=32134

مهدی داریوش ناظم رعایا نویسنده و تحلیلگر ژئوپلتیک جامعه شناس و دانشیار پژوهشی در مرکز تحقیقات جهانی سازی است. او نویسنده کتابهای”جهانی شدن ناتو” و “آینده جنگ در لیبی و استعمار مجدد آفریقا” است... نوشته های او به بیش از بیست زبان زنده ی دنیا ترجمه شده است. او در سال ۲۰۱۱ جایزه ملی باشگاه مطبوعات مکزیک رابه دلیل روزنامه نگاری  پژوهشگرانه بین المللی به  دست آورد.

**********************

ﺟﻨﮓ ﺍﻃﻼﻋﺎﺗﯽ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﯾﻪ

نسبت به جنگ در سوریه دیدگاههای گوناگونی وجود دارد. سوریه در حال حاضر صحنه جنگ سرد بین ایالات متحده، ناتو، اسرائیل، و شورای همکاری خلیج فارس (GCC) از یک سو و روسیه، چین، ایران، و بلوک مقاومت از سوی دیگر است. در میان جنگ بین دولت سوریه و نیروهای ضد دولتی، جنگ اطلاعاتی شدیدی نیز در حال رخ دادن است.

در ماجرای بمبگذاری در سوریه،سرویس اطلاعات خارجی آلمان انگشت خود را به سوی القاعده نشانه رفته است. با این حال، این اثر پنهان نقشی است که سرویس های اطلاعاتی ایالات متحده و متحدان آن بازی کرده اند. به اعتباری القاعده، در حال کمک به واشنگتن و متحدان آن است. البته القاعده به مراتب بیش از فقط یک دارایی اطلاعاتی ایالات متحده است،آمریکا از سازمان ها و القاعده به هزار روش استفاده می کند تا عملیات سازمان اطلاعات مرکزی (CIA) و دیگر سرویس های اطلاعاتی وابسته  را پنهان سازد.

تعدادی از روشنفکران و دانشمندان سوریه  نیز در دمشق به قتل رسیدند. به سان عراق و ایران، آن کار احتمالا کار موساد اسرائیل است  و بخشی از سیاست تل آویو است که از پیشرفت های علمی و فن آوری درکشورهای دشمن جلوگیری می کند. منابع آگاه در واشنگتن در حال حاضر به روشنی معترفند که اسرائیل در حال کمک به ارتش سوریه آزاد و مشارکت فعالانه در جنگ اطلاعاتی علیه سوریه است. یک مقام آمریکایی که نامش ذکر نشده به دیوید ایگناتیوس تایید کرد که هر دو سازمان سیا و موساد در سوریه درگیر شده اند. به زبان خودشان: “تعداد زیادی از افسران اطلاعاتی اسرائیل نیز در امتداد مرز سوریه عملیاتی هستند، هر چند آنها در سطوح پایین می باشند.”از مشارکت و همکاری قطر در پروژه های اسراییل نیز نامی به میان آمده است.

بم ﮔﺬﺍﺭﯼ ﺩﺭ ﻣﻘﻌﺮ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﯼ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻣﻠﯽ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﺩﺭ در ﺩﻣﺸﻖ

هنوز بسیاری از پرسشهای بدون پاسخ در مورد بمب گذاری در ستاد امنیت ملی سوریه در تاریخ ۱۸ ژوئیه۲۰۱۲  وجود دارد. کمی از واقعیت رخ داده دقیقا شناخته شده است. افزون بر این، تلویزیون و رسانه های سوریه صحنه های انفجار رانشان نمی دهدکه ممکن است به دلیل ماهیت امنیتی محل بمب گذاری باشد.

اعضای کلیدی امنیتی سوریه و ساختار فرماندهی نظامی، داود رجیحا، آصف شوکت، و حسن ترکمنی، در تاریخ ۱۸ ژوئیه کشته شدند. رجیحا وزیر دفاع سوریه، معاون نخست وزیر، و معاون فرمانده نیروهای مسلح سوریه بود.

آصف شوکت معاون وزیر دفاع و شوهر بشرا خواهر بزرگتر بشاراسد بود. حسن ترکمنی دستیار معاون رئیس جمهور سوریه، رئیس عملیات مدیریت بحران سوریه بود که پیشتر در۲۰۰۴-۲۰۰۹ وزیر دفاع  بود. هشام بختیار رئیس اداره امنیت ملی سوریه، که دربمب گذاری شدیدا آسیب دیده بود، دو روز بعد در تاریخ ۲۰ ژوئیه  مرد. همه این افرا تشکیل دهنده واحد بحران سوریه بودند.

کشتار اعضای واحد بحران توسط سرویس های اطلاعاتی خارجی

منابع عربستان سعودی گزارش کرده اند که مقامات سوریه توسط ماهراسد فرمانده گارد رئیس جمهوری به دلیل شکاف بین آنها کشته شدند . منابع پاکستانی، با این ادعا که گزارش های مستقیم از عاملان بمب گذاری ۱۸ ژوئیه دریافت کرده اند می گویند ماهر آل اسد نیز هدف بوده و دربمبگذاری زخمی شده است.

بمبگذاری در ستاد امنیت ملی سوریه در واقع دومین تلاش برای کشتن تجمع نیروهای نظامی امنیتی و مقامات اطلاعاتی سوریه است. خارج از کنترل ارتش سوریه، حکومت ترور و حملات وحشیانه و بی معنی بر مردم غیر نظامی و اعمال مختلفی از بی قانونی و تروریسم  توسط ارتش ازاد سوریه  دیده می شود. سکوت در مورد قتل ها به وفور دیده می شود.

ارتش سوریه آزاد احتمالا کنار ایالات متحده و متحدانش، خود را برای این حمله هدفمند و حساب شده مجهز کرده بوده است.این عملیات احتمالا به طور مستقیم یا توسط سازمان های اطلاعاتی ناتو و یا شورای همکاری خلیج فارس یا یک کنسرسیوم از سازمان های اطلاعاتی انجام شده است که برای سرنگونی دولت سوریه  تلاش می کنند.

 

ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺁﮊﺍﻛﺲ ﺩﺭ ﺩﻣﺸﻖ

حمله به ستاد سوریه امنیت ملی به دقت با زمان حمله به دمشق توسط گروه های مختلف مسلح تحت  پوشش ارتش آزاد سوریه هماهنگ شده بود. روشن است که ایالات متحده و متحدان از همان تاکتیکی در دمشق استفاده می کنند که در سال ۲۰۱۱ برای سرنگونی دولت قذافی در طرابلس استفاده کردند. هر دو این عملیات با عملیات بدنام آژاکس، که در سال ۱۹۵۳ توسط ایالات متحده و دولت بریتانیا در ایران برای سرنگونی دولت دموکراتیک نخست وزیر محمد مصدق راه اندازی شد همانندند. واشنگتن و لندن دیکتاتوری خشن و سرکوبگر محمد رضا شاه را به جای حکومت دکتر مصدق  درایران ایجادکردند تا  حکومت ایران  را از سلطنت مشروطه به سلطنت بالفعل مطلق تبدیل کنند.

هدف از حمله به مقامات بلندپایه سوریه، به ویژه  به چهره های مهم ارتش و دستگاه امنیتی که ستون فقرات رژیم سوریه بودند، دو جانبه بود. هدف حمله  فلج سازی ساختار سلسله مراتب  سوریه با هدف فروپاشاندن مقاومت در برابر نیروهای ضد دولتی و ایجاد وحشت در درون سلسله مراتب نظامی دولت سوریه بود. این ضربه روانی می کوشید ترس را گسترش دهد تا نیروهای نظامی سوریه  دربرابر نیروهای ضد دولتی  که قصد حمله به دروازه های پایتخت سوریه را داشتند به خیانت تن دهند .

رسانه  هاهمچنین نقش مخالف دولت دمشق را ایفا کرده اند. انحصار امنیت اطلاعات و امواج هوا نیز بخشی از جنگ اطلاعاتی و  از اهداف ایالات متحده و متحدان آن است. به همین دلیل  سیگنال های شبکه های سوریه از سازمان ارتباطات ماهواره ای عربی (Arabsat) و NILESAT حذف شده اند. هدف  آن است که سوریه از مقابله با ادعاهای ایالات متحده و متحدان آن عاجز شود. در همین راستا ایالات متحده و اتحادیه اروپا در تلاشند برای کاهش و جلوگیری از ایستگاه های  ماهواره ای ایرانی، که رسانه های جریان اصلی ناتو و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را به چالش می کشند اقدامات آنی و موثری انجام دهند. به همین دلیل رسانه های آمریکا و بریتانیا رسانه های ایرانی، روسی و چینی را محدود می کنند که پوشش خبری خود را از بحران سوریه نداشته باشند چرا که آنان می توانند اطلاعات غلط  شبکه سی ان ان، فاکس نیوز، فرانسه  را به چالش بکشند.

مانند عملیات اصلی آژاکس در سال ۱۹۵۳، که در آن بنگاه سخن پراکنی بریتانیا (BBC) شرکت کرد، رسانه های ناتو و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس برای شکل دادن حوادث بر روی زمین هماهنگ شده اند. هنگامی که حمله نیروهای ضد دولتی به دمشق آغاز شد جنگ رسانه ها شدت یافت. هدف  آن بود که نا امیدی در دولت سوریه به وجود آید  ونیروهای نظامی سوریه به جای آنکه با نیروهای ضد دولتی رویاروی شوند  پراکنده  شوند. اهداف نهایی ، تضعیف روحیه مردم سوریه و تضعیف حمایت داخلی از دولت سوریه است.

رسانه های ناتو و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بر فرار پرزیدنت اسد و خانواده اش ازدمشق و پناهندگی به فدراسیون روسیه  متمرکز بودند. بنا به گفته سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، اسد “حتی در مورد  آن فکر  نمی کرد”.سابقه این کار دروغ وزیر امور خارجه بریتانیا است که در ۲۰۱۱ گفت  معمر قذافی از لیبی به ونزوئلا فرار کرده است.

رﯾﯿﺲ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ: ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺷﺎﻫﺰﺩﻩ “ﺑﻨﺪﺭﺑﻮﺵ”

مدت کوتاهی پس از بمب گذاری در ستاد امنیت ملی سوریه، در ۱۹ ژوئیه ،فرمانی سلطنتی در ریاض به تصویب رسید که شاهزاده بندر بن سلطان آل سعود به عنوان مدیر کل آژانس های اطلاعاتی خارجی پادشاهی عربستان سعودی منصوب شد.شاهزاده بندر، از سال ۲۰۰۵، دبیر کل شورای امنیت ملی عربستان سعودی بوده است. از انتصاب تازه می شود استنباط کرد که عربستان سعودی می خواهد یک سیاست خارجی تهاجمی تر داشته باشد. انتصاب نشان دهنده این است که عربستان سعودی به طور کامل با ایالات متحده در جنگ های اطلاعاتی علیه ایران و سوریه همکاری خواهد کرد و مردان واشنگتن در ریاض باعربستان سعودی  در اموراطلاعاتی، امنیتی و دستگاه نظامی شریک بزرگتری خواهند شد.

شاهزاده بندر، پسر مرحوم سلطان بن عبدالعزیز آل سعود، یکی از چهره ها ی مطرح در ایجاد القاعده و گروه های شبه نظامی است که به عنوان ابزار جغرافیای سیاسی واشنگتن درزمان جنگ سرد استفاده می شدند. او سفیر عربستان در ایالات متحده در سالهای ۱۹۸۳-۲۰۰۵ بود. او از چهره های کلیدی در جنگ اطلاعاتی در لبنان در برابر حزب الله و متحدان آن و از بانیان فتح الاسلام است که برای کمک به خانواده حریری و ائتلاف ۸ مارس لبنان در برابر حزب الله  بسیار کوشید.

از آنجا که او سفیر عربستان در واشنگتن بود، نقش کلیدی در روابط ایالات متحده و عربستان سعودی دارد و آن قدر به خانواده بوش نزدیک است ، که او را “بندر بوش” نامیده اند. او با  سرویس مخفی ایالات متحده رابطه نزدیکی دارد. افزون بر این، او با رابرت گیتس، سابقه ای طولانی در دوستی دارد .این دوستی به زمانی بر می گردد که بیل گیتس عضو سازمان سیا بود و به بسیج جنگجویان در افغانستان علیه شوروی مشغول بود.

بندر نیز ممکن است نقش کلیدی در مذاکرات عربستان سعودی با پاکستان جهت خرید بمب های هسته ای داشته باشد.  مجله بین المللی یونایتد پرس می نویسد:

” همانطور که ایران خطرناک تر می شود و ایالات متحده تمایل به درگیری در ماموریت های نظامی در خارج از کشورپیدا می کند، ممکن است پاکستان و عربستان سعودی دریابند بهترین راه همکاری های نظامی و هسته ای است “.

تصویری که UPI به تصویر می کشد در واقع گمراه کننده است. اگر کسی در حال هل دادن عربستان سعودی برای به دست آوردن سلاح های هسته ای باشد، آن کشور ایالات متحده است. ایالات متحده در همه ی این سالهابه شدت مشغول مسلح کردن رژیم عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس بوده است. یکی از ابعاد استراتژی ایالات متحده روشن است: واشنگتن قصد دارد برای ایجاد درگیری های متعدد و مداوم درخاورمیانه، منطقه رابه باتلاقی از خون و  خونریزی تبدیل کند وآن را بی حرکت  نگاه دارد. چونان اسراییل، ایالات متحده می خواهد به طوردائمی جنگ داخلی در عراق، لبنان، یمن، سوریه، و حتی ترکیه شعله ورباشد.

ﺳﯿﺎﺳﺖ“ﺗﻐﯿﯿﺮﻣﺴﯿﺮ”ﺑﻮﺵ، ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺁﺷﻜﺎﺭﺍﯼ ﺍﻭﺑﺎﻣﺎ

ارتش ملی ایجاد شده در یمن  دقیقا همان چیزی است که واشنگتن و متحدان آن در ناتو و شورای همکاری خلیج فارس می خواهند آن را در سوریه تکرار کنند. تغییر رژیم تنها هدف آنهاست. هدفی که نابودی و بالکانیزه کردن جمهوری عربی سوریه را در پی دارد. آنها می خواهند فرقه گرایی و بالکانیزه کردن ،در سوریه و در سراسر خاور میانه ریشه بدواند.به عبارتی “اسرائیل و متحدان سنی علیه شیعیان”. به روشنی  هدف این است که خاورمیانه تقسیم شود و در برابر یکدیگر بایستند.

این بخشی از سیاست شرق میانه است که بوش پسر در کاخ سفید، در سال ۲۰۰۷ به نام “تغییر مسیر”آن را مطرح کرد استراتژی جدیدی که ایالات متحده در رویارویی با ایران و بخش هایی دیگر از منطقه بهآن می اندیشد( گسترش درگیری های فرقه ای بین شیعیان و مسلمانان سنی ). سخنرانی باراک اوباما در قاهره، “آغاز جدید” گسترش این سیاست است.

صرف نظر از موضع سیاسی در مورد اسد و دولتش،دولتهای ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، ترکیه، عربستان سعودی، و قطر خود را تحت پوشش “جامعه بین المللی” نگران مردم سوریه می دانند و خود را متولی آنها می نامند... انسانگرایی و حقوق بشر انگیزه درگیری ایالات متحده و متحدانش نیست. این یک داستان ساده است. جغرافیای سیاسی و فرصت طلبی است که بازی را کش می دهد و همه طرف های درگیر از خون مردم سوریه  در این کار هزینه می کنند.

       ﺍﺭﺳﺎﻟﯿﯽ ﺁﺭﺯﻭ