ﺍﻭﺿﺎﻉ ﻣﺘﺤﻮﻝ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﻭﺁﯾﻨﺪﻩ ﯼ ﺳﻮﺭﯾﻪ
ﺍﻭﺿﺎﻉ ﻣﺘﺤﻮﻝ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﻭﺁﯾﻨﺪﻩ ﯼ ﺳﻮﺭﯾﻪ
ﺩﺳﻤﱪ2012
ﯾﻮﻧﺲﭘﺎﺭﺳﺎﺑﻨﺎﺏ
ﭘﯿﺸﯿﻨﻪﯼ ﺗﺎﺭﯾﺨﯿﯽ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﻣﺘﺤﻮﻝ ﻛﻨﻮﻧﯽ
- از جهات تاریخی قیام ها و شورش های مردمی که در آغاز سال ۲۰۱۱ در خیلی از کشورهای خاورمیانه و آفریقای شمالی آ غاز گشتند ، چندان غیر منتظره نبودند . پیشینه تاریخی و زمینه سیاسی و اجتماعی این وقایع که هنوز هم ادامه دارند به سال های بلافاصله بعد از پایان جنگ جهانی دوم / سال های عروج جنبش ملی شدن صنعت نفت در آغاز دهه ۱۹۵۰ / و دوره های ” کنفرانس باندونگ ” و ” جنبش غیر متعهد ها ” / ۱۹۷۵ – ۱۹۵۵ / می رسند .
- در این دوره تاریخی که نزدیک به ربع قرن طول کشید ، کشورهای خاورمیانه و آفریقای شمالی در جلو جبهه مبارزاتی ملل در بند کشورهای جنوب / جهان سوم / برای استقلال ملی ، آینده بهتر و نظم جهانی کم نابرابر ، قرار گرفتند . دولت ملی مصدق در ایران / ۱۹۵۳ – ۱۹۵۱ / ، دولت ملی ناصر در مصر / ۱۹۷۰ – ۱۹۵۵ / ، دولت های ملی در عراق و سوریه / ۱۹۶۳ – ۱۹۵۸ / و سپس جبهه آزادیبخش الجزیره / ۱۹۷۵ – ۱۹۶۲ / و بعدا جمهوری یمن جنوبی/ در دهه ۱۹۷۰ /جملگی دارای نکات مشترکی در زمینه های استقلال طلبی و گسترش عدالت اجتماعی بودند که در جمع بندی های تاریخی امروز حائز اهمیت هستند .
- بدون تردید هیچ یک از این دولت ها به استثنای دولت مصدق نه از منظر و معیارهای کشورهای غربی و نه از منظر و معیارهای سوسیالیستی ... مسلماَ ” دموکراتیک ” نبودند . توضیح اینکه این دولت های برآمده از جنبش های پوپولیستی – رهائی بخش ملی از یک سو” تک حزبی ” بودند و از سوی دیگر به توده های مردم و مردمی فرصت شرکت فعال در تصمیم گیری ها در امور سیاسی – اجتماعی را نداده و حتی خیلی مواقع نیز در مقابل حرکت های توده ای ممانعت ایجاد می کردند .
- اما این دولت ها به خاطر دستاوردهای چشمگیر در زمینه های اجتماعی ، اقتصادی و معیشتی / گسترش آموزش و پرورش همگانی ، بهداشت عمومی ، بیمه های اجتماعی ، تامین شغل و دیگر خدمات عمومی / موفق گشته بودند که در انظار توده های مردم مشروعیت یافته و حتی محبوبیت کسب کنند .مضافا اینکه این دولت ها با ایجاد همدلی و همبستگی بین خود و اتخاذ مواضع مشترک ضد امپریالیستی و با عضویت فعال در کنفرانس باندونگ و سپس در سازمان کشورهای غیر متعهدها توانسته بودند که جملگی به یک ” ستون مقاومت ” در مقابل نظام جهانی سرمایه ، تبدیل گردند . مهم تر از همه این دولت ها در آن دوره با تعبیه و تنظیم ابتکارات ملی و مستقل / و نه با پیروی از منطق حاکم بر حرکت سرمایه / موفق به کسب صنعتی سازی قابل توجهی در کشورهای خود گشته بودند . در یک کلام ، این دولت ها در مدت زمان نزدیک به بیست و پنج سال / از ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۵ / هر چقدر در ظرفیت خود داشتند توانستند به موفقیت های قابل ملاحظه ای در حیطه های صنعتی سازی ، معیشتی – اقتصادی و فرهنگی اجتماعی به نفع طبقات کارگر ، دهقان و دیگر تهیدستان در آن کشورها نایل آیند .
- بعد از آغاز مرحله نوین جهانی گرائی سرمایه / گسترش بازار آزاد نئولیبرالی / در دهه ۱۹۸۰ ، این رژیم ها در خاورمیانه و آفریقای شمالی به خاطر محدودیت های تاریخی و تضادهای درونی خود بعد از فرو رفتن در باتلاق های سیاست های ” رسیدن به آنها ” / کچ- آپ / وسپس قرض های بین المللی به تدریج از نفس افتاده و یکی بعد از دیگری تسلیم مقررات حاکم بر بازار آزاد گشتند . به نظر این نگارنده اخته گشتن جنبش های نسبتا عظیم کارگری و دولت های سوسیال – دموکراسی برآمده از آنها در اروپای آتلانتیک و به موازات آن تبدیل چین توده ای به یک کشور سرمایه داری در طول دهه ۱۹۸۰ و سپس فروپاشی و تجزیه شوروی و بلوک شرق در آغاز دهه ۱۹۹۰ جاده عقب گردها و کمپرادور سازی ها را در کشورهای دربند پیرامونی جنوب منجمله در خاورمیانه و آفریقای شمالی هموارتر و آماده تر ساخت .
- در دهه ۸۰ و ۹۰ هیئت های حاکمه در کشورهای خاورمیانه و آفریقای شمالی مثل اکثر رژیم های حاکم در کشورهای جنوب برای اینکه بر سر قدرت بمانند بعد از عقب گردها و اعلام ” انفتاح ” خود را تسلیم تقاضاها و مقررات جهانی گرائی نئولیبرالی ساختند . نتیجه این عقب گردها و تسلیم ها ریزش سریع شرایط معیشتی و اجتماعی به خاطر از دست دادن اکثر دستاوردها و امتیازاتی بود که طبقات فرودست نزدیک به حداقل بیست سال آنها را به شکرانه جنبش های رهائیبخش ملی و دولت های پوپولیستی برآمده از آن جنبش ها ، بدست آورده بودند . گسترش مقررات بازار آزاد در این کشورها در سی سال گذشته /۲۰۱۲-۱۹۸۱ /و ازدیاد در صد بیکاری فراگیر و فقر و بی خانمانی مزمن منبعث از آن به تشدید ناهنجاری های اجتماعی – افزایش زاغه نشینان ، کودکان فراری و دختران خیابانی ، شیوع اعتیاد به مواد مخدر ، بازار تن فروشی و… در این کشورها دامن زد .
- در تحت این شرایط که عمدتا منبعث از پذیرش بی قید و شرط مقررات و سیاست های حاکم بر بازار آزاد نئولیبرالی / پروسه های فقرزای کالاسازی ، خصوصی سازی و گسترش ابعاد و عمق انگاشت وعملکرد اصل حاکمیت خصوصی حتی دربعضی ازاین کشورها برمنابع طبیعی ومعدنی/ توسط رهبران کمپرادوردراین کشورها بود، ما شاهد قیام ها و شورش ها در کشورهای خاورمیانه و آفریقای شمالی در سال های اخیر گشتیم. آنچه که ما در حال حاضر شاهد وقوع آن در بخشی از ” مناطق طوفانی ” نظام جهانی / خاورمیانه و آفریقای شمالی / هستیم چیزی غیر از باقی مانده و ادامه یک ” گذار تاریخی ” نیست که حداقل نزدیک به پانزده سال پیش در بخش دیگری از مناطق طوفانی جهان در آمریکای لاتین شروع گشت و احتمال دارد که دیگر بخش های مناطق طوفانی مثل آفریقای جنوبی و آسیای جنوبی و… را نیز در سال های آینده در بربگیرد .
- واقعیت امر این است که اوضاع رو به رشد در خاورمیانه و آفریقای شمالی در فاز فعلی این گذار تاریخی نشان می دهد که حداقل در چهار کشور این منطقه طوفانی / تونس ، مصر ، لیبی و یمن / تسخیر قدرت به نفع کمپرادورها / این دفعه در کسوت اسلامی اخوان المسلمین و دیگر بنیا دگرایان سلفیست / و به ضرر توده های مردم و چالشگران ضد نظام تمام شده است .
- علت حمایت قدرت های سه سره نظام از این جابجائی کمپرادورها / اسلامیست ها به جای سکولاریست ها / این است که آنها می خواهند هرچه قدر قادرند مدت زمان این دوره گذار تاریخی را کوتاه تر ساخته و به توده های مردمی و چالشگران ضد نظام سرمایه فرصت و مجال ندهند که مبارزات توده ای خود را منسجم تر و متشکل تر سازند . دقیقا به خاطر این امر است که قدرت های غربی بویژه آمریکا از اسلامیست های گوناگون که جملگی علیرغم تفاوت هایشان دارای بنیادهای فکری و مسلکی سلفیستی هستند ، در این کشورها حمایت جدی می کنند که از طریق انتخابات به اصطلاح آزاد به حاکمیت های خود مشروعیت بدهند. ولی همانطورکه اتفاقات اخیر درلیبی ، مصر، یمن و… حمله به سفارت خانه ها و کنسولگری های آمریکا و… نشان می دهد که راس نظام نتوانسته آن طور که باید و شاید حداقل بخشی از سلفیست های حاکم در آن کشورها را رام و مطیع خود سازد و لاجرم این گذار تاریخی نیز برخلاف انتظار و آرزوی هیئت حاکمه آمریکا زودتر به پایان عمر خود نرسیده است .
ﺳﻠﻔﯿﺴﺖﻫﺎ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ!
- اصول سلفیه و جنبش سیاسی سلفیستی در دهه های آغازین قرن بیستم شکل گرفته و در دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ در خدمت اخوان المسلمین و رشید رضا در مصر و فدائیان اسلام و نواب صفوی در ایران قرار گرفته و در واقع به مکمل آنها تبدیل گشت . باید خاطر نشان ساخت که هر سلفیستی متعلق به اخوان المسلمین ،